به گزارش اصفهان زیبا؛ حدود بیست روز تا شروع سال تحصیلی جدید باقیمانده است و این آغاز، مثل همیشه سؤالاتی را با خود به همراه میآورد. سؤالاتی که اگرچه تکراریاند اما تجربه این یک دهه اخیر نشان داده که پاسخهای بهشدت متنوعی میتوان به هرکدام داد، فقط کافی است کمی زمان بگذرد تا اشکالات پاسخهای پیشین مشخص گردد.
یکی از این سؤالات، پیرامون فرم مدارس است. اینکه دانشآموزان باید در مدرسه لباس متحدالشکلی بر تن داشته باشند یا خیر. هر دو گروه موافق و مخالف هم ادله قابلقبولی دارند که اگر بهتنهایی به آن بپردازیم چهبسا درست و به جا باشد؛ اما وقتی دلایل دو گروه را مقابل هم قرار میدهیم سؤال به قوت خود باقی میماند و چهبسا از جمعبندی عاجز شویم.
عمده دلیل موافقان اجباری بودن لباس متحدالشکل یا همان فرم مدارس به دلیل کاهش فشار اقتصادی و رقابت بر اساس پوشاک، تقویت حس همبستگی و هویت گروهی، ایجاد تمرکز بر درس بهجای ظاهر، افزایش نظم و امنیت در مدرسه و کاهش حاشیهها و مشکلات انضباطی و عمده دلایل مخالفان این موضوع نیز سرکوب خلاقیت فردی، بار هزینه اضافی برای خرید چند دست لباس فرم که فقط یک سال استفاده میشود، احساس اجبار و عدم آزادی، سرپوشگذاشتن روی مشکلات عدالت آموزشی بهجای حل ریشهای آن و راحتی و کاربردیبودن استفاده از لباسهای شخصی.
شما بهعنوان اولیاومربیان مدرسه یا بهعنوان والدین میتوانید به هر کدام از این دیدگاهها معتقد بشوید هرچند در عمل باید تابع قوانین مدرسه خود باشید. اینجا من سعی میکنم باتوجهبه آنچه تاکنون آموختهام جمعبندی خود را ارائه دهم.
به نظر میرسد هر دو گروه از زاویه دید خودشان به نکات کاملاً درستی اشاره میکنند؛ اما هنگام مواجه با یکدیگر توانایی دفع اشکالات گروه مقابل را ندارند و علت آن هم کاستیهایی است که هر کدام متوجه آن نیستند.
توجه به سیر رشدی دانشآموزان و فرهنگ و عرف جامعه شاید بتواند ما را تا حد خوبی به نگاه معقولتر و متعادلتری نسبت به این دو سر طیف برساند. اینکه انسانها در هر دوره سنی اقتضائات و نیازها و خواستههایی دارند و متناسب با فهمی که از خود و دنیای پیرامون خود دارند محیط اطراف خود را میشناسند و به نیازهای خود پاسخ میدهند نکته بسیار مهمی است و باید بگویم متأسفانه ما در برنامهریزیهای آموزشی و تربیتی مدرسه خود، عموماً از آن غفلت میکنیم.برای مقطع دبستان، هم ازاینجهت که دانشآموزان قدرت انتخاب بالایی ندارند و فرم پوشش آنها کاملاً متأثر از وضعیت اقتصادی و فرهنگی خانواده و عملاً بازتاب آن است و امکان مقایسه و چشموهمچشمی بیشتر است و هم ازاینجهت که بر اساس ادبیات دینی، بچه در سن قانونپذیری است، بهتر است مدارس فرم مشخصی را برای دانشآموزان تعیین کنند.
اما با بزرگتر شدن دانشآموزان و رشد تواناییهایی فکری و درخواست امکان آزادی بیشتر باید شرایطی فراهم شود که ضمن رعایت قوانین مدرسه، به آزادی و انتخابهای فردی اهمیت داده شود؛ یعنی برای مقطع متوسطه اول، باید یک تعداد قانون محدود و مشخص طراحی کرد و از دانشآموزان بخواهیم در این چهارچوب مشخصشده لباس بپوشند؛ ولی در انتخاب نوع لباس آزادند. مثلاً لباسهای جلف و چسبان یا لباسهایی که حاوی عبارات یا تصاویر نامناسب است را محدود کنیم؛ ولی در انتخاب نوع لباس، آنها را در این چهارچوب آزاد بگذاریم.
باید توجه کرد که نوجوان بیش از هر چیز به چهارچوبها به همراه محبت ما نیاز دارد البته باید دقت کرد محبت ما نباید مقید به رعایت خواستههای ما باشد. یک محبت بیقیدوشرط به همراه یک تعداد چارچوب کاملاً مشخص و محدود. در صورت عدم رعایت چارچوبها نیز باید بحث کرد که چطور باید او را به رعایت آنها ملزم کنیم درحالیکه محبت و صمیمیت ما تحتالشعاع قرار نگیرد.
اما در مقطع متوسطه دوم که دانشآموز خود را عقل کل میپندارد و کمتر به قانونی گردن مینهند، باید متناسب با این انتظارات رشدی با ایشان برخورد شود و اگر بخواهیم برای او فرم لباس تعیین کنیم در واقع عزتنفس و شخصیت او را منکوب کردهایم و اگر او احساس سرکوب کند، ناخودآگاه ذهن او را در معرض فروپاشی قرار خواهیم داد و کسی که شخصیت خود را از دست بدهد هر کاری از او برمیآید. یکی از دلایل عمده طغیانگری بیحدوحصر نوجوان و جوان امروزی این است که او گمان میکند همیشه نادیده گرفتهشده و به خواست او توجهی نشده است. در این سن بهتر است محدودیتها نسبت به متوسطه اول کمتر شود و وزن بیشتری به انتخابهای خود دانشآموز بدهیم.
دقت کنیم اگر دانشآموزان در همین محیطهای محدود و کنترل شده، انتخابگری نداشته باشند و عواقب خرد و کلان تصمیمهای خود را متوجه نشوند و توانایی تصمیمگیری خود را تقویت نکنند، در دانشگاه و محیطهای بزرگتر، اشتباهات بیشتری را مرتکب خواهند شد و شاید برای جبران آن فرصت کافی نیابند.