در خیلی از موارد کارمندانی که ظرفیت واقعی پیشرفت را پیدا میکنند، به شایستگی آنها بستگی ندارد بلکه آنها افرادی معمولی هستند. پس راز پیشرفت آنها چیست؟ در این یادداشت به این سوال پاسخ خواهیم داد.
بنده هم به خوبی میدانم که ما در کشوری زندگی میکنیم که چه در بخش خصوصی و چه در بخش دولتی، خیلی وقتها ارتقای جایگاه و ترفیع شغلی و رسیدن به مقام و موقعیت مدیریت در یک سازمان یا شرکت، به شایستگی افراد بستگی ندارد و در بسیاری از موارد این سمتها بر اساس رانت و روابط دوستانه، فامیلی، حزبی و… تعیین میشوند.
اما اجازه دهید راز مهمی را با شما در میان بگذارم و آن اینکه نه تنها در ایران، بلکه در هر جایی از دنیا، وقتی یک نفر شایستگی و برجستگیهای خود را به معنای واقعی بروز دهد، دیر یا زود میتواند حتی در بدترین شرایط، حتی مواردی بسیار بدتر و حادتر از شرایط کشورمان نیز بالاخره به آرزوی خود برسند و با به دست گرفتن مسئولیت مدیریت یک سازمان، بیش از پیش اقتدار، توانمندی و شایستگی خویش را به ظهور برسانند.
شاید از خود میپرسید وقتی اغلب کارفرمایان و مدیران بالادستی دولتی استفاده از اقوام و دوستان و هم سلکیهای خود را ترجیح میدهند چه شانسی برای یک کارمند معمولی وجود دارد که به جایگاههای بالادست یابد. اجازه دهید ابتدا دو دلیل مهم درباره نادرستی این باور را با هم مرور کنیم.اول اینکه بالاخره در بین کارفرمایان و مدیران دولتی بالادستی افراد عاقل و آگاه نیز کم نیستند.
کسانی که میدانند سود و منفعت مالی و اعتباری آنها در گرو آن است که حداقل در برخی از پستها و سمتهای کلیدی از افراد توانمند و شایسته استفاده کنند. چراکه بدین شکل آنها میتوانند به واسطه عملکرد خوب آن مدیران و افراد شایسته، به سودهای بیشتری دست یابند.
دوم نیز اینکه حتی مدیران و کارفرمایان ناآگاهی که قابلیت دوراندیشی ندارند و به غلط تصور میکنند رانتبازی و فامیل بازی گزینه بهتری برای پیشبرد امورشان است و مثلاً با بهانههایی مثل «من با اقوام و دوستان خودم بیشتر اعتماد دارم»، حماقت خود را توجیه میکنند نیز دیر یا زود، با بحرانها و مشکلاتی مواجه میشوند که رفع آنها و خروج از آنها از عهده مدیران نالایقی که به واسطه دوستی و رابطه گماشتهاند، برنمیآید.
بنابراین آنها نیز اگرچه کمی دیر، ولی بالاخره خود را نیازمند بهرهمندی از افراد شایسته میبینند و بدین شکل، فرصت لازم برای آنکه شما عزیزان بتوانید بالاخره شایستگیهای خود را به نمایش بگذارید، پیش خواهد آمد.
اما نکته مهمی که باید در نظر بگیرید، این است که شایستگی و لیاقت دارای معیارهایی است که خیلی وقتها با آنچه در ذهن شما عزیزان کارمند میگذرد، متفاوت است. در حقیت خیلی وقتها، برخی از ما تصور میکنیم که شایسته هستیم ولی این مساله و باورنه تنها واقعیت ندارد، بلکه زاده تخیل و تصورات موهوم خود ماست که بیش از حد خود را جدی و دست بالا میگیریم.
بنابراین اگر میخواهید مصداق نکات ابتدای این سخنرانی باشید، باید به معنای واقعی برجستگیها و توانمندیهای خاص و ویژهای را در خود ایجاد کنید تا بتوانید دیر یا زود برجستگیهای خویش را به رخ دیگران بکشید و مدیران بالادستی و کارفرمایان را ملزم به ادای حق واقعی خود کنید.
اما راز کارمندانی که ظرفیت واقعی پیشرفت را پیدا میکنند و به مدیرانی لایق، سرنوشتساز و تحولآفرین تبدیل میشود، چیست؟ بنده در پاسخ به این سؤال، به صورت خلاصه به چند عامل مهم اشاره میکنم:
مسئولیتپذیری
بیشک، یکی از مهمترین ویژگیهای اثرگذار که میتواند از یک سو باعث پختگی و کارآزمودگی یک کارمند شود و از سوی دیگر میتواند به واسطه بروز قابلیتهای او، وی را در معرض دید، قضاوت و ارزیابی دیگران قرار گیرد.
اما خود شما عزیزان کارمند میدانید که رویه و رویکرد غالب در بین افراد کارمند عکس این موضوع است. در واقع بسیاری از افراد به دلایل مختلف از جمله گاه تنبلی و گاه اعتمادبهنفس، ترجیح میدهند، گوشهای آرام و در آرامش و بیخبری بمانند و با عدم پذیرش مسئولیتهای مختلف بهخصوص مسئولیتهای سنگین، خود را از شکست و ناکامی و به دنبال آن مورد سرزنش قرار گرفتن نجات دهند.
روحیه کار جمعی
یکی از دلایلی که معمولاً باعث میشود یک فرد به بهترین شکل بتواند توانمندیها، استعدادها و قابلیتهای خود را به همگان ثابت کند، برخورداری از مهارت و روحیه کار جمعی است.چرا؟ تا وقتی شما به تنهایی کار میکنید و خیلی علاقه و رغبتی به حضور و مشارکت در کارهای جمعی از خود نشان نمیدهید، نهایتاً دیگران باید شما را از روی نتیجه عملکردتان قضاوت کنند.بدین شکل هرگز آنها نمیتوانند شایستگیهای شما که حین کار بروز میکند را درک کنند. بدین شکل، عدم مشارکت در کارهای گروهی مثل این میماند که شما نتوانید بخش عمدهای از قابلیتهای خود را بروز دهید.
این مساله بهخصوص در ارتباط با بروز توانمندیهای مدیریتی که به صورت جدی و غیرقابل انکاری به داشتن روحیه و توانمندی کار گروهی بستگی دارد، از اهمیت بسیار بیشتری نیز برخوردار است.
. بنابراین اگر میخواهید در مسیر پیشرفت اداری، شتاب خوبی داشته باشید و به زودی بتوانید پتانسیلهای شگرف خود را به رخ دیگران بکشید، باید از مسیر کار گروهی مؤثر و مستمر، خود را در معرض ارزیابی بیشتر و نزدیکتر دیگران قرار دهید.
همدلی و انگیزهبخشی
یکی از واقعیتهایی که در حوزه کار اداری و گروهی نمیتوان منکر آن شد، وجود و بروز انواع حسادتها و چشم و همچشمیهاست. این واقعیت و این فضای بعضاً ناگوار در ادارات و سازمانها باعث میشود که خیلی وقتها دیگران از روی حسادت، عناد و… عملکرد ما را وارونه ارزیابی و حتی منعکس کنند و به شکلی گزارشها را ارائه کنند و درباره کارها به مدیران بالادستی و دیگران توضیح دهند که از یک سوء عملکردهای شایسته ما نادیده گرفته شود و از سوی دیگر گاهی به اصطلاح کاسه کوزهها سر ما شکسته شود و گناه مشکلات بر گردنمان بیفتد.
ایمان دارم که شما عزیزان هم این فضای ناگوار را به رسمیت میشناسید و هم گهگاه قربانی آن شده و بدین واسطه رنجشهای مختلفی را تجربه کردهاید.اما آیا براستی راهی وجود دارد که بتوان خود را از شر این بدخواهیها، تخریبها و حسادتها خلاص کرد تا بتوانیم به خوبی شایستگی خود را بروز دهیم؟ بله، این راه همدلی و انگیزهبخشی به دیگران است. وجود دارد که بتوان خود را از شر این بدخواهیها، تخریبها و حسادتها خلاص کرد تا بتوانیم به خوبی شایستگی خود را بروز دهیم؟ بله، این راه همدلی و انگیزهبخشی به دیگران است.
تنها بدین شکل است که شما هم از شر فضا و فرهنگ نامناسب ذکر شده رهایی مییابید و هم به همگان ثابت میکنید که چقدر آینده مدیر لایقی برای آنان خواهید بود و پس از کسب این موفقیت، چگونه میتوانید به آنها نیز در بهبود عملکردشان و پیشرفت کردن کمک کنید.