به گزارش اصفهان زیبا؛ چندروزی است که هفتادوششمین دوره جشنواره فیلم کن، کار خود را آغاز کرده است. این رویداد پرزرقوبرق هنری، جایگاه برجستهای در عرصه سینمای بینالمللی دارد. سالبه سال، فیلمسازان، سلبریتیها و سینماگران در ریویرای فرانسه گرد هم میآیند تا هنر فیلمسازی را بزرگ بدارند.
بااینحال، در پشت نمایشهای خیرهکننده و جوایز معتبر، جشنوارهای نهفته است که مستلزم بررسی دقیقتر است. به همین مناسبت در این نوشتار به معضلات این جشنواره میپردازیم که غالبا از کانون توجه دور میماند.
ما با یک لنز انتقادی و تحلیلی، چندین جنبه کلیدی جشنواره را بررسی خواهیم کرد. از بررسی عدمتنوع در انتخاب فیلمها گرفته تا ماهیت نخبهگرایانه «کن»، ما بهدنبال کشف پیچیدگیها و تضادهایی هستیم که در این رویداد مشهور وجود دارد. علاوهبراین، نقش «کن» بهعنوان بستری برای پروپاگاندا و موضع آن درباره سانسور را بررسی خواهیم کرد و درعینحال به تأثیر تجاریسازی بر فیلمسازان خواهیم پرداخت.
با روشنکردن این جنبهها، هدف ما این است که درک عمیقتری از این جشنواره به دست دهیم.
توهم فراگیری: بررسی نبودتنوع در انتخاب فیلم
جشنواره فیلم کن، که اغلب بهعنوان جشنی برای سینمای جهانی موردستایش قرار میگیرد، به یک مسئله مهم متهم شده است: نبودتنوع در انتخاب فیلم. علیرغم ادعای فراگیربودن، ترکیب جشنواره، عمدتا دارای آثاری از فیلمسازان تثبیتشده و غربی است که جای چندانی برای صداهای درحاشیه، باقی نمیگذارد.
بررسی انتقادی و تحلیلی کن، الگوی دلسردکنندهای را نشان میدهد. فیلمهایی که توسط زنان، رنگینپوستان و استعدادهای نوظهور کارگردانی میشوند، بهطور محسوسی در بخشهای رقابتی معتبر غایباند. این فقدان بازنمایی نهتنها کلیشههای صنعت سینما را تعمیق میکند، بلکه دیدگاه محدودی را نسبت به سینما تداوم میبخشد.
درحالیکه گهگاه استثنائاتی پدید میآید (مانند انتخابهای نمادین یا نوارهای تفکیکی)، اغلب به نظر میرسد که اینها احتمالا بیشتر تلاشهایی برای راضیکردن منتقدان هستند تا تلاشهای واقعی برای شمول بیشتر. اتکای جشنواره به نامهای تثبیتشده و روایتهای آشنا، مجموعهای غنی از داستانها را نادیده میگیرند؛ داستانهایی که بازنمایانگر روایت فیلمسازان مختلف در سراسر جهان است.
پیامدهای این رویه حذفی، فراتر از خود جشنواره است. کن با حمایت از فیلمسازان تثبیتشده، چرخهای را تثبیت میکند که در آن استعدادهای نوظهور برای شناختهشدن و جلب حمایت مبارزه میکنند. این امر، رشد خلاق را متوقف میکند و تنوع روایتهایی را که برای مخاطبان سراسر جهان مناسب باشد، محدود میسازد.
کن برای اصلاح این مشکل باید گامهای پیشگیرانهای در جهت تنوع و فراگیری بردارد. جشنواره باید فعالانه بهدنبال فیلمهایی باشد که کلیشههای هژمونیک (فرادستی) سیاسی را به چالش میکشند، صداهای کمترشنیده را تقویت و چشمانداز جهانی سینما را منعکس میکنند. ایجاد سهمیههای متنوع و بسترهای اختصاصی بهمنظور حمایت از فیلمسازان درحاشیه، برای ازبینبردن این موانع حیاتی است.
جشنواره کن با اذعان و اصلاح سوگیریهای تاریخی خود، میتواند به سکویی تبدیل شود که تنوع صداها و دیدگاههای موجود در سینما را واقعا قدر بداند. جشنواره تنها با پذیرش فراگیری و شمول میتواند شهرت خود را بهعنوان رویدادی نخبهگرا و طردکننده از بین ببرد.
ماهیت نخبهگرای کن: شکاف دسترسی و انحصار
درحالیکه جشنواره فیلم کن خود را با مفاهیمی مانند «پرستیژ» و «جذابیت» معرفی میکند، گرفتار نخبهگرایی ذاتی است که شکاف دسترسی را تعمیق و انحصار چشمگیری ایجاد میکند. رویدادهای پرزرقوبرق فرش قرمز و مهمانیهای مجلل جشنواره که اغلب مختص افراد خودی صنعت و افراد مشهور فهرست A است، این تصور را تقویت میکند که کن یک زمین بازی انحصاری برای معدود افراد ممتاز است. یکی از انتقادات مهمی که به کن وارد میشود، دسترسی محدود عموم مردم است.
نمایش فیلمهای مسابقه که در مرکز جشنواره قرار دارند، در درجه اول به متخصصان صنعت، منتقدان و اعضای مطبوعات اختصاص دارد. این عمل حذفی، مانع قابلتوجهی برای علاقهمندان به فیلم و ساکنان محلی ایجاد میکند؛ کسانی که مشتاق مشارکت در جشنواره و تجلیل از هنر سینما هستند.
علاوهبراین، هزینههای گزاف مربوط به حضور در کن، ازجمله هزینههای اقامت، سفر و اعتبارسنجی، بار سنگینی را بر دوش فیلمسازان مستقل و استعدادهای نوظهور میگذارد؛ کسانی که ممکن است فاقد تمکن مالی برای مشارکت تماموکمال
باشند.
این امر به وضعیتی دامن میزند که به نفع کنشگران تثبیتشده صنعت سینماست و چرخهای از امتیازات را تداوم میبخشد. کن برای رسیدگی به این نگرانیها باید فراگیری و دسترسی را در اولویت قرار دهد.
امکان مشاهده نمایشهای منتخب برای عموم، به مخاطبان بیشتری اجازه میدهد تا با فیلمها درگیر شوند. علاوهبراین، اجرای گزینههای مقــرونبهصرفهتر اعتبارسنجی یا ایجاد کمکهای مالی و بورسیه برای فیلمسازان نوظهور، زمین بازی را هموار میکند و فرصتهایی را برای شنیدهشدن صداهای درحاشیه، فراهم میآورد.
کن باید اقداماتی را برای تعامل با جامعه محلی انجام دهد. همکاری با سالنهـای نمایش محلی و سازماندهی نمایشها و رویـدادها در خارج از مکانهای رسمی جشنواره، این امکان را به ساکنان میدهد تا جشنواره را از نزدیک تجربه کنند و در نتیجه شکاف بین جشنواره و شهر میزبان پر شود. کن تنها با رهایی از آسیبهای مربوط به نخبهگرایی و انحصارگرایی میتواند به بستری برای تبادل هنری و غنابخشی فرهنگی تبدیل شود.
سیاست و مناقشات: نقش کن بهعنوان بستری برای پروپاگاندا
جشنواره فیلم کن، مانند هر نهاد فرهنگی اثرگذار دیگر، جدا از تأثیرات و مناقشات سیاسی نیست. در طول سالها، جشنواره بهدلیل فراهمکردن بستری برای فیلمهایی که در جهت پروپاگاندا، ترویج ایدئولوژیها یا برنامههای سیاسی خاص به کار میروند، با انتقاداتی مواجه شده است.
یکی از نگرانیهای عمیق مربوط به جشنواره، احتمال اعمالنفوذ دولتها یا نهادهای قدرتمند برای ارتقای منافعشان است. فیلمهایی با زیربنای سیاسی قوی یا فیلمهایی که با دیدگاه چهرههای تأثیرگذار همسو هستند، اغلب به فهرست جشنواره راه پیدا میکنند و محیطی را میسازند که در آن مرزهای بین هنر و پروپاگاندا محو میشود.
علاوهبراین، فرآیند انتخاب کن و تعریف نسبی «ارزش هنری» میتواند با هدف پیشبرد برنامههای سیاسی مورد سوءاستفاده قرار گیرد. شهرت و گستـردگی جهانی جشنواره، آن را به بستری جذاب برای فیلمهایی تبدیل میکند که بهدنبال شکلدهی افکار عمومی یا شهرت بینالمللی هستند. این موضوع، پرسشهایی را درباره تعهد جشنواره به هنر و تأثیر ملاحظات سیاسی بر انتخاب فیلمها ایجاد میکند.
کن باید با احتیاط در این زمین پیچیده حرکت کند و در برابر دستکاری و پروپاگاندا هوشیار باشد. اجرای شفافیت و دستورالعملهای قویتر در فرآیند انتخاب، به همراه معیارهای روشن مبتنی بر شایستگی هنری بهجای انگیزههای سیاسی، میتواند به کاهش این نگرانیها کمک کند. به علاوه، تقویت گفتوگوی باز و تعامل انتقادی درباره فیلمهای متهم به سیاسیکاری میتواند هنر را از پروپاگاندا متمایز کند. بحثهای تأملبرانگیز، میزگردها و جلسههای پرسشوپاسخ میتواند فضایی را برای تفسیرهای دقیق فراهم آورد. نقش کن بهعنوان بستری برای فیلمهایی با تهرنگ سیاسی، حساس است.
جشنواره باید تلاش کند تا یک آزادی واقعی هنری پدید آورد و درعینحال نگاه انتقادی خود را حفظ کند تا این اطمینان حاصل شود که فیلمهای نمایشدادهشده از پروپاگاندای صرف فراتر میروند.کن میتواند به جای تسلیمشدن در برابر فشارهای سیاسی، سکویی برای هنر واقعی باشد.
آزادی هنری یا سانسور؟
یکی از ادعاهای اساسی جشنواره فیلم کن، آزادی هنری است. بااینحال عملکرد جشنواره در حوزه سانسور، نگرانیهایی را درباره میزان رعایت واقعی این آزادی ایجاد میکند. درحالیکه کن از خود با عنوان چراغ خلاقیت و صراحت یاد میکند، برای موارد خاصی از سانسور (یا خودسانسوری) موردانتقاد قرار گرفته است. بعضا فیلمهایی که توسط گروهها یا دولتها، مناقشهآمیز یا چالشبرانگیز تلقی میشدهاند، از انتخاب رسمی حذف شده یا تحت اصلاحات قابلتوجهی قرار گرفتهاند.
این امر، ادعای جشنواره مبنی بر حمایت از سینمای بدون مرز را تضعیف میکند. علاوهبراین، فرآیند تصمیمگیری غیرشفاف کمیته انتخاب کن، پرسشهایی را درخصوص سوگیریهای بالقوه و معیارهای ذهنی که ممکن است بر سانسور فیلم تأثیر بگذارد، ایجاد میکند.
عدمشفافیت حول ارزیابی و انتخاب فیلمها میتواند محیطی از عدمقطعیت ایجاد کند و فیلمسازان را به این فکر بیندازد که آیا آثارشان به دلیل دغدغههای هنری رد شده یا به دلیل دردسرهایی که ممکن است برای ذینفعان قدرتمند ایجاد کرده باشد.
گرچه کن با ایجاد ابتکاراتی مانند Cin fondation و March du Film (که راههای جایگزینی را برای نمایش آثار فیلمسازان ارائه میدهد)، تلاشهایی برای رفع نگرانیهای سانسور انجام داده است؛ اما این بسترها اغلب فاقداعتبار بخشهای اصلی و رسمی هستند.
درنتیجه فیلمسازانی که به موضوعات حساسیتبرانگیز میپردازند، ممکن است خود را در حاشیه ببینند و مجالی برای رساندن صدای خود نیابند. سیاستهای جشنواره فیلم کن در حوزه سانسور نیاز به پایش و بررسی دقیق دارد. شفافیت و دستورالعملهای روشن باید سرلوحه کار قرار گیرد تا این اطمینان حاصل شود که فرآیند انتخاب، منصفانه و بیطرفانه است و فیلمها بهدلیل جهتگیری سیاسیشان از گردونه رقابت حذف نمیشوند. کن با پذیرش رویکردی فراگیرتر، میتواند به ادعای خود درباره آزادی هنری نزدیک شود.
فراتر از فرش قرمز: تأثیر تجاریسازی بر فیلمسازان
در پس زرقوبرق کن، شبکه پیچیدهای از تجاریسازی نهفته است که بهطور چشمگیری بر فیلمسازان و تلاشهای هنری آنان تأثیر میگذارد. این جشنواره در حالی که مدعی «رجحان» سینمایی است؛ اما بهطور فزایندهای با منافع شرکتها و نیروهای بازار آمیخته است.
یکی از نگرانیهای مهم، تأثیر تولیدات با بودجه کلان و فیلمهای استودیویی است، که اغلب آثار مستقل و کوچکتر را تحتالشعاع قرار میدهند.
کن به مکانی بدل شده است که در آن فیلمهای پرمخاطب با پشتوانه مالی قابلتوجه در کانون توجه قرار دارند و فضای کمی برای استعدادهای نوظهور باقی میگذارند. این تأکید تجاری، خطر سرکوب خلاقیت و محدودکردن تنوع داستانگویی را به همراه دارد.
حضور روزافزون حمایتهای تجاری و مالی و عرضه محصولات در جشنواره، مرز بین هنر و تجارت را کمرنگ میکند. فیلمسازان ممکن است خود را مجبور به انطباق با خواستههای تجاری ببینند و دیدگاههای هنری خود را کنار بگذارند تا بتوانند بودجه کارشان را تضمین کنند و یا شرکای شرکتی را راضی نگه دارند.
تأثیر تجاریسازی فراتر از خود جشنواره است. ممکن است فیلمسازان بهجای دنبالکردن ریسکپذیری هنری، با فشارهایی برای خلق فیلمهای تجاری روبهرو شوند. این کالاییسازی خلاقیت، بهچالشکشیدن وضعیت موجود را محدود میکند و درنتیجه منظره سینمایی را به وجود میآورد که داستانگویی جوابپسداده بر روایتهای جسورانه اولویت مییابد.
برای کاهش تأثیر منفی تجاریسازی، اجرای رهنمودها و سیاستهای روشنی که از استقـلال خلاقانه فیلمسازان، صرفنظر از بودجه یا منافع تجاری، محافظت میکند بسیار مهم است.
جشنواره باید فعالانه بهدنبال فیلمهای جایگزین و مستقل باشد و بستری برای استعدادهای نوظهور و صداهای متنوع فراهم آورد.
جمعبندی
جشنواره فیلم کن که به خاطر زرقوبرق سینمایی خود مشهور است، نقصها و معضلات مهمی دارد. با بررسی نبودتنوع در انتخاب فیلم، ماهیت نخبهگرایانه جشنواره، نقش آن در پروپاگاندا و برنامههای سیاسی، موضعش در قبال سانسور و تأثیر تجاریسازی بر فیلمسازان، مشخص میشود که عملکرد جشنواره کن لزوما با ادعاهای مشهورش همراستا نیست.