کلیشه‌های ناموزون سینما در بازنمایی حوزه و کلیسا:

دیالکتیک دین و رسانه

دین و رسانه، دین در رسانه، دین رسانه‌ای، رسانه دینی، رسانه‌ها و دین، اینها همگی کلیدواژه‌های شبیه به هم اما با دغدغه‌های متفاوت است که حتی برخی بار منفی معنایی دارند. به هرحال تأثیر متقابل رسانه و دین در جامعه دینی مانند ایران انکارناپذیر است.

تاریخ انتشار: 13:38 - پنجشنبه 1402/04/1
مدت زمان مطالعه: 10 دقیقه
دیالکتیک دین و رسانه

به گزارش اصفهان زیبا؛ دین و رسانه، دین در رسانه، دین رسانه‌ای، رسانه دینی، رسانه‌ها و دین، اینها همگی کلیدواژه‌های شبیه به هم اما با دغدغه‌های متفاوت است که حتی برخی بار منفی معنایی دارند. به هرحال تأثیر متقابل رسانه و دین در جامعه دینی مانند ایران انکارناپذیر است.

هم رسانه‌ها توانسته‌اند تأثیری عمیق و گسترده بر دین بگذارند و هم از سویی دیگر، مجبورند در کارکردهای ذاتی خویش آموزه‌ها و خطوط قرمز دینی را مراعات کنند.

آیت الله جوادی آملی، قرآن‌شناس و فیلسوف بزرگ، در دیدار با مجید مجیدی کارگردان فیلم محمّد(ص) سخنی دارند بس شگفت که شاید اگر از زبان یک طلبه ساده مطرح می‌شد، کمتر کسی آن را برمی‌تافت. بیان حکیمانه ایشان در اهمیت زبان هنر و سینما در عصر حاضر است:

«…آنچنان که اگر کسی به صورت پیامبر در این عصر مبعوث می‌شد، گزاف نبود که با زبان هنر سینما بیاید.» (۱۳۹۰/۰۶/۱۷ خبرگزاری مهر)

آری معجزه هر پیامبری از جنس زمان خودش است، و زمانه امروز عصر رسانه است. اگر زمانی موسی(ع) با عصایی مبعوث شد که سحر ساحران را باطل کند، و عیسی(ع) با دم مسیحایی آمد تا مرده زنده کند و کور مادرزاد را شفا دهد و اگر قرآن (که آن نیز رسانه است) معجزه‌ای جاودان و مکتوب از پیامبر خاتم(ص) بود، حالا نوبت به رسانه‌های بصری و تصویری رسیده است و نمی‌توان از آن غافل بود. غلفت ما موجب ظهور پیامبران دروغین و از دست رفتن فرصت‌ها خواهد بود.

به قلم «استوارت هوور»/ رسانه در جایگاه راننده!

دغدغه پررنگ مبحث «دین و رسانه» در مکتوبات ایرانی، به طور خاص مرکز پژوهش‌های اسلامی صداوسیما به چشم می‌خورد. این طبیعی است که صداوسیما به دلیل رسالت و انتظارات چندجانبه‌ای که از آن هست به برگزاری همایش‌ها، فراخوان مقاله‌ها و ترجمه کتاب‌هایی با دغدغه مذکور پرداخته باشد.

همچنین دانشکده‌ای با عنوان دانشکده «دین و رسانه» در دانشگاه صداوسیمای قم تأسیس شده است که البته از خروجی‌های آن به طور کاربردی چندان خبری نیست.

یکی از مهم‌ترین کتاب‌های ترجمه شده در این زمینه «دین در عصر رسانه» به قلم «استوارت هوور- Stewart Hoover » پروفسور مطالعات رسانه‌ها در دانشگاه کلرادو است که در 453 صفحه توسط مرکز پژوهش‌های صداوسیما منتشر شده است.

کتاب «دین در عصر رسانه» با نگاهی به تعامل هر روزه دین و رسانه، ارزیابی جدیدی از موقعیت دینداری مدرن ارائه می‌دهد. البته در این کتاب، محور اصلی رسانه‌ها بوده و نسبت دین با رسانه‌ها بررسی شده است. دکتر حسن بشیر در نقدی که بر کتاب نوشته است اینگونه نظر هوور را جمع‌بندی می‌کند که: «رابطه این دو از نظر او به گونه‌ای است که رسانه در جایگاه راننده نسبت به دین قرار دارد!»

بحث اصلی و دال مرکزی کتاب این است که «معناسازی مخاطبین از دین به واسطه مصرف رسانه‌ها چگونه انجام می‌شود؟» و برای رسیدن به این هدف از مصاحبه عمیق با جمع متنوعی از خانواده‌های آمریکایی استفاده می‌کند.

[علاقه‌مندان می‌توانند PDF این کتاب را از طریق اسکن QRcode زیر دریافت کنند]

نگاه کوتاهی به فهرست منابع و کتاب‌شناسی اثر حاضر نشان می‌دهد که این فهرست فاقد آثار اندیشمندان جهان اسلام درباره دین و رسانه است. نگاه سکولار به دین در جامعه آمریکا و به طور کلی در غرب، ناشی از در حاشیه بودن دین در این کشورها است.

این درحالی است که در جوامع اسلامی دین امری محوری در میانه مسلمانان بوده و با فرهنگ کاملا آمیخته شده است.

در ادامه نگاهی به برش‌هایی از کتاب می‌اندازیم؛

– گفته‌اند که رسانه، ساختار جریان زندگی روزمره را تعیین می‌کند؛ چه زمانی بخوریم، بخوابیم، ارتباط اجتماعی برقرار کنیم و حتی تولید مثل کنیم… همچنین آثار فراوان و فزاینده‌ای درباره تفاوت‌های نسلی در کارکردها، اهمیت و استفاده از رسانه وجود دارد…

– ادعا شده که رسانه، در کانون مناسکِ اجتماعی و فرهنگی حیاتِ معاصر است… حتی گفته شده که در دوره پس از ۱۱ سپتامبر، رسانه‌ها در حاشیه آن حادثه نقشی داشتند که بهترین توصیف آن، دین مدنی جدید یادبود و سوگواری است.

– همچنین مطالب زیادی درباره رسانه‌ها و جهانی‌سازی گفته و نوشته شده است. ما در محیطی اجتماعی و اقتصادی‌ای زندگی می‌کنیم که به شکل فزاینده، جهانی شده است و رسانه‌ها در این تغییرات مستقیما نقش دارند. البته بیشتر آنها تأسف می‌خورند که ظاهرا رسانه‌ها در حال برنده شدن هستند.

تأثیر انقلاب اسلامی ایران در احیای دین

استوارت هوور در صفحه ۶۵ کتاب می‌نویسد: در گذشته به آسانی می‌شد نظریه مشخص مدرنیته، توسعه و سکولاریزاسیون را مسلم انگاشت که سیر بی وقفه‌ای برای پیشرفت در نظر می‌گرفت و در آن، جنبش‌های مذهبی و ایدئولوژی‌های دین محور، کم اهمیت و کم اهمیت‌تر می‌شدند، ولی انقلاب ایران نشان داد که دینِ احیاشده، واقعا می‌تواند به نیرویی در مدرنیته تبدیل شود.

به نظر می‌رسد از سال ۱۹۷۹ به بعد، جنبش‌های اجتماعی و سیاسی مذهبی، آشکار و آشکارتر شده‌اند. احزاب سیاسی با محوریت دین احیاشده، توجه فزاینده‌ای به خود جلب کرده‌اند. حتی در دنیای صنعتی نیز دین، آشکارتر شده است. گروه‌های محافظه‌کار مسیحی به مشخصه مهمی از سیاست آمریکا در طول دو دهه گذشته تبدیل شده‌اند.

مجددا در صفحه ۱۵۲ می‌نویسد: عاملی که حرفه‌ای‌های رسانه‌ها درباره آن سخن گفته‌اند، این احساس است که مذهب ذاتا جنجال برانگیز است… منظور این است که حتی این اواخر مذهب در حکم چیزی است که به دردسرش نمی‌ارزد… تحول در ماهیت و گستره مذهب در هر دو شکل محلی و بین المللی، روند تفکیک مذهب در حاشیه‌های پوشش مطبوعاتی را به چالش طلبید. تنها مورد استثناء، انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹ بود که نشان داد مذهب هنوز می‌تواند در پوشش رویدادهای جهانی، نقش محوری داشته باشد و باید آن را بر زمینه گسترده‌تری نسبت به پیش ملاحظه کرد.

وقایع سال ۱۹۷۹ باعث آغاز دوره‌ای از خود انتقادگری در رسانه‌ها شد که این روند تا پس از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ دیگر دیده نشد. در هر دو مورد پیام این بود: در حالی که رویدادها و داستان‌های خبری مهمی با سرفصل مذهب در حال وقوع بودند، ژورنالیسم و رسانه‌ها به خواب رفته بودند.

تلونجلیسم

امروزه شاهد هستيم كه اديان به‌ويژه مسيحيت، نگاهي تيزبينانه به رسانه داشته، به‌طوري‌كه مركز مسيحيت كاتوليك، در پيش گرفتن موضعي مثبت و مشوقانه، رسانه‌ها را هداياي الهي دانسته، در عين تأكيد بر مسئوليت اجتماعي رسانه‌ها، نهاد كاتوليك را به استفاده صحيح از فناوري‌هاي ارتباطي و رسانه‌ها ملزم كرده است.

اما ظهور تله ونجلیسم در دهه ۱۹۷۰، مباحث و پژوهش‌های زیادی را موجب شد.

مکتبTelevangelism  به دنبال تبلیغ مسیحیت از طریق تلویزیون است و از دو واژه television و evangelism  ترکیب شده است. تلونجلیست، کشیشی است که بخش عمده وظایف خود مانند موعظه را حین پخش برنامه تلویزیونی‌اش انجام می‌دهد. این شیوه، کلیسای الکترونیکی هم نامیده شده است.

پیش از ورود تلویزیون کابلی، مذهب در تلویزیون به شدت محدود به برنامه‌های صبح یکشنبه با ساعات آخر شب بود. سیاست‌های شبکه‌ها نیز تا حد زیادی مانع اختصاص ساعاتی برای پخش برنامه‌های مذهبی می‌شد؛ حتی در مواردی که هیچ ساعتی را به این برنامه‌ها اختصاص نمی‌دادند. در هیچ یک از شبکه‌های خبری بزرگ، خبرنگار مذهبی وجود نداشت و دست اندرکارانش علاقه بسیار کمی به مذهب نشان می‌دادند. در برنامه‌های سرگرم‌کننده نیز، چنین وضعیتی وجود داشت.

 اما با پیشرفت تلویزیون کابلی و ماهواره‌ها در دهه ۱۹۷۰ این وضعیت تغییر کرد و مذهب ناگهان در طول هفته به شکل‌ها و قالب‌های گوناگون بر صفحه تلویزیون مطرح شد.

آيا رسانه به دين جهت مي‌دهد يا دين به رسانه؟

آيا سياست‌هاي حاكم بر رسانه است كه اولويت محتواي ديني را تعيين مي‌كند يا پيام‌ها و آموزه‌هاي ديني هستند كه به رفتار و محتواي رسانه جهت مي‌دهند؟

با بررسی‌های تاریخی و تاریخچه ظهور رسانه‌‌ها و کارکردهای مذهبی آن‌ها، می‌توان به دو رویکرد اساسی در این رابطه دست یافت. یک دیدگاه که با توجه به ماهیت رسانه، نگران غلبه الزامات رسانه مدرن و به اصطلاح، پیدایی «دین رسانه‌ای» است، نگاه منفی به مسئله دارد؛ معتقد به تضاد و تقابل بین دین و رسانه است و معتقد است دین یک نهاد سنتی است که به توزیع معرفت می‌پردازد و باید به آن مثل سایر نهاد‌های سنتی نگریسته شود.

رسانه نیز همانند دین و البته در عرض آن، به توزیع معرفت می‌پردازد و به رابطه‌ی انسان با محیط پیرامون خود شکل می‌بخشد. در این رویکرد، رسانه در دنیای جدید رقیب دین است و می‌کوشد جای دین را بگیرد.

ضرورت رسانه دینی و امکان دینی شدن رسانه

دیدگاه دوم که از ضرورت رسانه دینی و امکان دینی شدن رسانه سخن می‌گوید، معتقد است نه تنها بین رسانه و دین ارتباط تنگاتنگی برقرار است، بلکه تحقیقات نشان داده است رسانه‌‌‌ها مقوم دین‌داری در دوره‌های مختلف بوده‌اند؛ به طوری که پیوند این دو به زمان‌های بسیار دور، یعنی نخستین روایت‌ها از اسطوره‌ها و دیوارنوشته‌ها و سنگ‌نبشته‌ها نیز برمی‌گردد.

اثرگذاری دين بر رسانه: دين مي‌تواند به رسانه مشروعيت ببخشد. فناوري، به‌خصوص فناوري رسانه‏اي، جزو جهان سكولار به‌شمار مي‏آيد، اما همين كه براي تبليغ مسيحيت و انجيل به‌كار مي‏رود، تقدّس مي‏يابد. رسانه‏ها مواهب مقدس خداوند در عصر آخرالزمان هستند و ادبيات جذاب و شورآفرين آنان، خود نمادي مقدس است. درخواست از مخاطبان براي استفاده از تلويزيون به نيت كسب نيروي معنوي به معناي بسط و گسترش اين نمادگرايي است.

 – دين به‌واسطه رهنمودهاي اخلاقي و متعالي، موجب رشد و تعالي رسانه مي‌شود و در نتيجه سطح فرهنگ، انديشه و كردار جامعه را ارتقا مي‌دهد و موجبات تعهد و مسئوليت‌پذيري رسانه در قبال جامعه را فراهم مي‌كند. دين مي‌تواند سبب غناي اندوخته فرهنگي جامعه شود و خود نوعي ميراث فرهنگي به‌شمار آيد. ميراثي كه به‌واسطه رسانه از نسلي به نسل ديگر منتقل مي‌شود.

اثرگذاري رسانه بر دين: اين عنوان فعاليت‌هايي را شامل می‌شود كه رسانه در مقابل دين انجام داده است همانند انتشار آموزه‌های دین./ پایان صحبت‌های استوارت هوور با تلخیص و اندکی تصرف.

کلیشه یعنی چارچوب بسته

در بخش دوم مقاله ابتدا به معرفی مفهوم پرکاربرد کلیشه‌سازی می‌پردازیم و سپس به نحوه بازنمایی فوق کلیشه‌ای از حوزه علمیه و کلیسا در سینمای ایران و جهان اشاره می‌کنیم.

تعریف کلیشه‌سازی: بازنمایی به همراه «تکرار» و «تعمیم» تبدیل می‌شود به کلیشه. کلیشه نوعی قالب ذهنی بسته برای شما ایجاد می‌کند که مفاهیم را در ذهن خود با کلیشه‌ها عجین می‌کنید. در پدیده‌های پیرامون ما تنوع و رنگ‌های مختلفی وجود دارد اما از قیف کلیشه همیشه و فقط یک رنگ یکسان اجازه خروج پیدا می‌کند.

– به طور مثال در رسانه‌ها چنان نام اسلام و تروریسم را با همدیگر بازنمایی می‌کنند که در ذهن مخاطب جهانی به یک کلیشه و چارچوب بسته ذهنی تبدیل می‌شود.

– یا در رسانه‌های بیگانه درباره ایران هیچ‌گاه رنگ‌های مختلف و زیبایی‌ها را منعکس نمی‌کنند و از قیف کلیشه‌سازی آنها تنها رنگ سیاه عبور می‌کند که به آن سیاه‌نمایی می‌گوییم.

حال به این سؤال می‌پردازیم که بازنمایی سینما و تلویزیون از حوزه‌های علمیه و کلیسا (به عنوان نمایندگان نهاد دین) چگونه بوده است؟

رسوایی برای دین سینمایی!

«زیر نور ماه» از اولین فیلم‌های سینمایی بود که با نگاه خیرخواهانه به سوژه طلاب حوزه علمیه پرداخت. بعدها «طلا و مس» بازتاب خوبی پیدا کرد و تقدیر شد.

فیلم‌های معروف همانند «مارمولک»، «رسوایی 1 و 2»، «پارادایس»، «فرشته‌ها با هم می‌آیند»، و فیلم‌های کمتر معروف مانند «استشهادی برای خدا»، «پنجشنبه آخر ماه»، «ناخواسته»، «زن‌ها کم نمیارن»، همچنین نقش‌های فرعی روحانیون در فیلم‌هایی مانند «سه بیگانه»، «طبقه حساس»، «لطفا مزاحم نشوید»، «کیمیا و خاک»، «معراجی‌ها»، «بارکد»، «دینامیت»… و نهایتا سریال «دودکش» و سریال «پرده‌نشین» را می‌توان به لیست اضافه کرد.

 

این فیلم‌ها چه کلیشه‌ای را در بر دارد؟ طلابی ساده دل که عمدتا از روستا یا شهرهای کوچک آمده‌اند، به دنبال استاد اخلاق هستند، پرتلاش هستند اما مشکلات مالی و خانوادگی دارند، لذا به مشاغل غیرطلبگی هم رو می‌آورند. در این فیلم‌ها روحانیون افرادی غیر سیاسی و به دنبال رفع مشکلات مردم هستند اما نهایتا بُرش لازم در عمل را ندارند و تنها موعظه اخلاقی می‌کنند، تسبیح دست گرفته‌اند، عصا قورت داده رفتار می‌کنند، عطر می‌زنند و گاهی استخاره می‌گیرند.

در فیلم‌های دیگری روحانیون افرادی هستند که چشم برزخی دارند، از غیب خبر می‌دهند و ظاهرهای عرفانی ویژه دارند.

خوب اینها چه اشکالی دارد؟ اشکال در قالب‌های ناقص و چارچوب‌های بسته کلیشه‌سازی است که نگاه عرفی را تغییر می‌دهد. اولا نگارنده این متن که خود سال‌ها طلبه حوزه علمیه است، در میان اکثر دوستان خود طلاب طبقه متوسط به بالای شهری با به‌روزترین گوشی موبایل و تبلت و لپتاپ را سراغ دارد؛ آنها چه در وضع مالی، چه در وضع خانوادگی و سخن گفتن و سلوک فردی همچون سایر افراد عادی جامعه هستند. افرادی با تقوا اما با علایق، سلیقه‌ها، مهارت‌ها و اظهار نظرهای مختلفی هستند. با علوم دانشگاهی هم آشنا هستند و به جای درس اخلاق بیشتر درگیر فقه و اصول یا دوره‌های تخصصی هستند. ایده آل آنها احیای تمدن نوین اسلامی است. الگوی آنها خمینی(ره)، بهشتی، مطهری و اینگونه روحانیون پیشتاز انقلابی است. کرامت و چشم برزخی هم ندارند!

همه چیز از «جن‌گیر» شروع شد!

بازنمایی کلیسا در سینما از بازنمایی حوزه علمیه بدتر و اسفناک‌تر است! البته مقصر در درجه اول عدم پاسخگویی دین مسیحیت به نیازهای جامعه است.

فیلم‌های کلاسیک «خدا می‌داند آقای آلیسون- 1957»، «داستان راهبه-1959»، «المر گنتری- 1960»، «دو قاطر برای خواهر سارا- 1970» و… هرچند همگی به پاکی و فضای تقدس راهبه‌های مسیحی اشاره می‌کنند، اما درنهایت شخصیت اصلی تمام این فیلم‌های طنز و جدی، راهی جز خروج از سیطره کلیسا (ترک راهبگی) برای خود متصور نیستند.

 

فیلم‌های «افشاگر- 2015»، «دارلین- 2019» و…، به پرونده‌هایی از فساد و تجاوز جنسی در کلیسا می‌پردازند. فیلم‌های موفقی همانند «مصائب مسیح» و «مریم مجدلیه» درباره عیسی مسیح(ع) ساخته شده است که البته ارتباطی به بحث کلیسا ندارد.

همه چیز از «جنگیر شروع شد»! در این مجموعه سری شاهد این هستیم که کشیشان کلیسا با فداکاری متخصص خروج جن از بدن‌های تسخیر شده هستند. سپس جنگیر اسپانیایی، جنگیر کره‌ای و هنوز سریال درحال اکران «کنستانتین» به بازتولید همین تِم پرداختند. مجموعه فیلم‌های ژانر وحشت مانند «احضار» و راهبه هم از همین دست هستند.

تمسخر کلیسا: همانند فیلم «شمعون صحرا- 1965»، یا بیماران روانی کم‌خطر در طنز «سه مسیح- 2017».

افراد روانی بسیار خطرناک: اینها در لباسی به ظاهر مقدس هستند، همانند فیلم «فرشتگان و شیاطین- 2009»، «نخستین اصلاح شده- 2017»، «آنهایی که پیروی می‌کنند- 2019»، «ماؤد مقدس- 2019» و… که معلوم نیست مأموریت الهی یا مأموریت شیطانی در تخریب، قتل و آتش افروزی مبتنی بر تفکرات مخوف فرقه‌ای با ارادت به اسم خداوند متعال دارند.

برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط
دیدگاهتان را بنویسید

- دیدگاه شما، پس از تایید سردبیر در پایگاه خبری اصفهان زیبا منتشر خواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که به غیر از زبان‌فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد‌شد

پنج + 7 =