به گزارش اصفهان زیبا؛ محمدرضا رهبری، نویسنده و پژوهشگر ادبیات داستانی و ادبیات نمایشی است که تألیفات متعددی در حوزههای پژوهشی کتاب، داستان و نمایشنامه دارد. اجرای آثار متعدد نمایشی نیز در کارنامه فعالیتهای فرهنگی او به چشم میخورد.
رهبری که تاکنون فعالیتهای اجرایی مختلفی را بر عهده داشته، اکنون معاون فرهنگی جهاد دانشگاهی اصفهان است. «اصفهانزیبا» به مناسبت روز ادبیات کودک و نوجوان مصاحبهای را درخصوص ادبیات کودک و نوجوان با تأکید بر ادبیات داستانی و بررسی این نوع ادبیات داستانی با او ترتیب داده است.
فعالیتهای نویسندگی شما اغلب در کدام حوزه بوده و بر چه مبانی نظری استوار است؟
حوزه فعالیتهای من، ادبیات داستانی و نمایشی است؛ اما در یک مقطع زمانی، آنگاه که نیاز بود بهعنوان یک پدر برای فرزندان خود داستان بخوانم، وارد دنیای ادبیات کودک و نوجوان شدم و بیشاز یک دهه بهصورت متمرکز به پژوهش در این حوزه پرداختم.
مدتی مشغول تئاتر کودک شدم و پسازآن، ادبیات داستانی کودک و نوجوان توجه من را به خود معطوف کرد. در کنار آن به برگزاری دورههای آموزشی داستاننویسی کودک و نوجوان و تألیف مقالههای پژوهشی پرداختهام.
مبانی نظری من در انجام همه فعالیتهای مذکور مبتنی بر نظریه انسان سالم دکتر اصغر آقایی است. این نظریه علاوهبر علمیبودن، نظریهای کاملا ایرانیاسلامی است و با شرایط فرهنگیمذهبی ایران تطبیق کامل دارد.
آقایی در این نظریه ۱۲شاخصه را برای انسان سالم ذکر میکند و من این شاخصهها را بهطورغیرمستقیم در تئاتر و داستانهای کودک و نوجوان گنجاندهام.
چرا برخی فعالان حوزه ادبیات، ماهیت ادبیات کودک را امری غیرواقعی و تصنعی میپندارند؟
برخی از پژوهشگران این حوزه، ادبیات کودک را برخاسته از علایق واقعی کودکان نمیدانند و چنین تصور میکنند که درک واقعی کودک از نوشتههای بزرگسالان کاملا ناشناخته است.
از سویی دیگر، ما در مواجهه با مخاطب جدیدی که مخاطب سنتی را پشت سرنهاده، بهنوعی عدمتشخیص و تعیین حد سنی متناسب برای استفاده و درک مطالب کتاب رسیدهایم و درست بههمین دلیل است که در سالهای اخیر، تقسیمبندیهای سنی مرسومی که برای خواندن کتاب منظور میشد، دیگر لحاظ نمیشود.
پس نه درک کودک از محتوای ارائهشده به او قابلدسترسی است و نه تعیین دقیق سن کودکان برای فهم مطالب کتاب کار سادهای است؛ لذا برخی از فعالان این حوزه به این فکر افتادند که خود کودکان برای خود محتوا تولید کنند؛ مانند تجربه مجله «عروسک سخنگویان» که به اهتماموزری معینی منتشر میشود و مدعی ادبیات مدرن است.
در کشور ما سیر تطور ادبیات کودک و نوجوان به چه صورت بوده است؟
در طول تاریخ ایران نگاه به کودک و جایگاه اجتماعی او با فرازوفرودهایی همراه بوده است. کودکان در گذشته بهمحض کسب توانایی انجام امور، وارد دنیای بزرگسالان شده و در کنار پدر خود فضای کسبوکار را تجربه میکردند. دقیقا بههمین علت بود که تعداد پسران خانواده اهمیت فوقالعادهای پیدا میکرد.
کودکان مجبور بودند که دنیای کودکی خویش را رها کنند و وارد فضای جدی بزرگسالان شوند؛ اما پساز وقوع مدرنیته در غرب و تغییر نگرش به انسان، دیدگاههای اجتماعی به کودک نیز تغییر کرد و دوران کودکی معنا و مفهومی مستقل یافت.
تعریف کودکی از انحصار در حوزه جسم و ابعاد فیزیکی به حوزههایی فراتر ارتقا یافت و چنین مرسوم شد که تا وقتی فرزند هنوز تحتحمایت خانواده و درحال آموزش بوده و به کسبوکاری رسمی و مستقل وارد نشده، کودک محسوب شود.
تأثیر این نوع تغییر نگرش در کشور ما نیز قابلرصد است. اگر تاریخچه تحولات آموزشوپرورش در ایران را بررسی کنیم، این تغییر دیدگاه نسبتبه کودکان قابلاستقصاء است.
وقتی حسن رشدیه با تلاش و کوشش فراوان آموزشوپرورش مدرن را جایگزین مکتبخانهها کرد و بهمرور تحصیل در یک دوره ششساله به آموزش تا 9سال و بعد 12سال افزایش یافت، ادبیات کودک و نوجوان نیز وارد مرحله شروع رشد و بالندگی شد.
بهعنوان نمونه آنگاه که در دوره قاجار فعالیتهای مطبوعاتی آغاز شده و کمکم رونق گرفت، خلأ نوشتههایی برای کودکان در جراید احساس شد؛ لذا مطالبی تحتعنوان «قرائت اطفال» تهیه و در مطبوعات منتشر میشد و شاید بتوان این رخداد را اولین نشانههای حضور ادبیات کودک و نوجوان در پی تغییر نگرش به کودکان در نظر گرفت.
بهاینترتیب کودکانی که به رسمیت شناختهشده و دوران آموزشی طولانیتر و مفصلتری را میگذراندند به مکتوبات و مطالبی متناسب با سن خود نیاز داشتند. اینچنین شد که همزمان با تغییر نگاه به کودک، حوزه ادبیات کودک و نوجوان نیز مسیر تکامل خویش را آغاز کرد.
همزمان با شروع این تحول در ادبیات کودک و نوجوان، چهنوع محتواهایی برای آنان تولید شد؟
اولین گروه از تولیدات ادبی، ادبیاتی متناسب با گروه کودک و نوجوان، ادبیاتی عامیانه بود که مردم آن را مختص به کودکان میشمردند. داستانهای خاص که توسط والدین، قبلاز خواب برای کودکان تعریف میشد و یا لالاییهای مادران ازایندست ادبیات بود؛ همچنین قصههایی همچون داستان «نارنج و ترنج»، «اتلمتلتوتوله» و «دختر انار» نیز در این طبقه قرار داشتند.
دسته دوم ادبیات مخصوص کودک و نوجوان، محتواهای تعلیمی بود. محتواهای تعلیمی همچون اخلاقنامهها، اندرزنامهها و… بود که بهصورت غیرمستقیم، آموزشهایی را به کودکان و نوجوانان ارائه میکرد. قسمتهایی از کتاب «گلستان سعدی» و «اخلاق ناصری» را میتوان جزو این گروه برشمرد.
دسته سوم، محتواهای آموزشی مستقیمی بود که در مکتبخانهها مورداستفاده قرار میگرفت.
هرچند برخی از این مطالب با خرافات و باورهای عامیانه آمیخته بود؛ اما جایگاه ویژهای در مکتبخانهها داشت.
حسن ذوالفقاری در کتابی دوجلدی، ادبیات استفادهشده در مکتبخانهها را جمعآوری و منتشر کرده است. کتبی که برای آموزش حروف الفبا و ریاضی تألیف شده بود، مانند «نصابالصبیان» نمونهای ازاینگونه ادبیات است؛ اما همانطور که بیان شد، با گذشت زمان و تغییر نگاه به کودک، تولید آثار جدیدی نیز رونق گرفت.
جبار باغچهبان آغازگر تألیف ادبیات اختصاصی کودک و نوجوان در این مرحله بود. سپس با ظهور کانون پرورشی فکری کودکان و نوجوانان، این ادبیات نظم، غنا، وسعت و اعتبار یافت؛ همچنین حضور نویسندگانی متخصص در این عرصه به تکامل این ادبیات کمک شایانی کرد.
لازم به ذکر است که افرادی همچون ملکالشعرای بهار نیز برای کودکان شعر میسرودند؛ اما متخصص ادبیات کودک و نوجوان نبودند و اشعار و ادبیات آنها الزاما قابلدرک برای کودکان نبود؛ ولی نسل جدید متخصصانی که وارد حوزه ادبیات کودک و نوجوان شده و در قامت متخصص این حوزه شروع به فعالیت کرده بودند، در ارتقای این ادبیات نقش برجستهای ایفا کردند.
امروزه نیز ادبیات کودک و نوجوان جایگاه معتبری به دست آورده است؛ بهعنوان نمونه کشور ما در حوزه رمان نوجوان بهطور مستمر در جوایز جهانی بهعنوان کاندیدا انتخاب میشود.
در تصویرسازی کتاب کودک و نوجوان نیز همواره حضور موفقی در جهان داریم و در حوزه نشریات تخصصی کودک و نوجوان، رشد و تکامل فراوانی را تجربه کردهایم.
از لحاظ کمی نیز شاهد رشد تعداد آثار تولیدشده در این حوزه، هم آثار تألیفی و هم آثار ترجمهشده بودهایم. رصد کتابخانه ملی، نشاندهنده پیشیگرفتن آثار ترجمهای بر آثار تألیفی است و این ترجمهها، هموار جوایز جهانی را به خود اختصاص دادهاند.
همچنین قابلدسترسبودن آثار جهانی فاخر در حوزه کتابهای تئوری و نظری حوزه کودک و نوجوان نیز یکی دیگر از مؤلفههایی است که بهبود فضای ادبیات کودک و نوجوان را مینمایاند.
آثار کنونی ادبیات کودک و نوجوان به را چند گروه میتوان تقسیمبندی کرد؟
ادبیات کودک و نوجوان به دو شاخه اصلی ادبیات خلاقانه و ادبیات تعلیمی و آموزشی تقسیم میشود. ادبیات خلاقانه در مقابل ادبیات تعلیمی تعریف و دیده میشود.
در ادبیات تعلیمی هدف اصلی آموزش بوده؛ اما در ادبیات خلاق، نوآوری و ابتکار، درک لذت و تجربه زیباییشناختی هدف اصلی محسوب میشود. ادبیات و هنر خلاقانه بهصورت اختصاصی و برای کودک تولید میشود.
در بخشهایی از ادبیات خلاقانه همچون ادبیات فانتزی، ترسناک و معمایی آثار فراوانی تولید و روانه بازار شده است. بههمین نسبت نیز تألیف آثاری شامل مبانی نظری ادبیات خلاقانه نیز گسترش یافته و کتابهای تئوریک راجعبه ادبیات داستاننویسی روانه بازار نشر شده است.
این در حالی است که در گذشته طی چندین دهه منحصرا با تعداد کمی از آثاری ازایندست مواجه بودهایم که یکی از معتبرترین آنها، کتاب «فارسینویسی برای کودکان» اثر مرحوم نادر ابراهیمی و کتاب «ادبیات کودک» از دکتر شعارینژاد بود.
اما اکنون کتب زیادی در مبانی داستاننویسی کودک و نوجوان وجود دارد که مرهون تلاشها و پشتکارهای اساتیدی مانند مرحومین ثریا قزلایاغ و توران میرهادی است و نیز اساتید برجستهای همچون دکتر مرتضی خسرونژاد که نظریهپرداز است.
در ادبیات آموزشی کودک و نوجوان، نویسنده مطالب علمی را همسطح با فهم کودکان تألیف میکند. هرچند این شاخه جزو ادبیات کودک محسوب میشود؛ ولی اثر هنری خلاقانه نیست.
سهم ادبیات تعلیمی در حوزه ادبیات کودک و نوجوان، سهمی فراوانی است. در فضای ادبیاتی ما تولید آثار تعلیمی کودک و نوجوان با توجه به وجود تقاضای بالا برای آن، بهوفور صورت میگیرد؛ اما در این حوزه، نکته قابلتأملی وجود دارد و آن این است که کودک با واسطه والد و بزرگسال، کتاب خود را انتخاب میکند.
پس آیا این استقبال زیاد از کتب تعلیمی، حقیقتا برخاسته از ذائقه کودک است؟ یا نشاندهنده میل و علاقه والدین است؟
آیا مؤلفههای جذب مخاطب کودک و نوجوان نسبتبه گذشته تغییر کرده است؟ دراینصورت نویسندگان و مؤلفان چه موضعی باید در برابر این تغییر اتخاذ کنند؟
در گذشته، اغلب آثار تولیدشده برای کودک و نوجوان رئالیست بود و فضایی واقعگرایانه داشت؛ اما امروزه فانتزینویسی که بخشی از ادبیات خلاقانه محسوب میشود، بهطور چشمگیری افزایش پیداکرده است.
بدیهی است گسترش روابط بینالمللی و رسانههای جهانی، نقش مهمی در این تغییر ذائقه در عرصههای شعر، موضوع، داستان و… داشته است.
در کنار این عوامل، رسانههای داخلی مشتمل بر رسانههای دیداری، شنیداری و کتابهای گویا نیز در تغییر مؤلفههای جذب مخاطب تأثیر بسزایی داشتهاند؛ اما این تغییر ذائقه، تغییر در فرم و قالب است؛ لذا نویسندگان میتوانند محتوای برگرفته از فرهنگ غنی ایرانیاسلامی را در این قالبهای تازه به مخاطب ارائه دهند.
جایگاه ادبیات کودک و نوجوان ایران در مقایسه با ادبیات کودک و نوجوان دیگر ملل چگونه است؟
بهصورت شهودی و نه بهصورت ارزیابی آماری، عرض میکنم که جایگاه ادبیات کودک و نوجوان کشورمان، جایگاه مطلوبی نیست. با احتساب تواناییهای موجود در فرهنگ غنی ایران، موفق به ارائه مطلوب بینالمللی آن نشدهایم.
هرچند تعدادی از ناشران کودک و نوجوان موفق به عقد قراردادهای بینالمللی شدهاند؛ ولی هنوز تعداد آنها بسیار اندک است. یکی دیگر از مشکلات حضور در بازارهای بینالمللی، رعایتنشدن قانون کپیرایت در ایران است.
راهکار تولید آثاری که با ذائقه کودک و نوجوان بیشتر منطبق باشد چیست؟
بهترین راهکار در این زمینه برای یک نویسنده، مأنوسبودن با کودکان و زندگی در کنار آنهاست. هرچه یک نویسنده در محلهای اجتماع کودک و نوجوان بیشتر حضور داشته باشد و با آنها به گفتوگو بنشیند، روابط آنها را مدنظر قرار گیرد و چگونگی صحبتکردن، نحوه لباسپوشیدن و نحوه تعامل با والدین و دیگران را مدنظر قرار دهد، بهتر به فضای ذهنی آنها نزدیک میشود.
بدیهی است که حضور در فضاهایی که کودک و نوجوان بدون نگرانی از وجود محدودیتها و ممنوعیتها، خود واقعیاش را بروز دهد، به شناسایی علایق، نیازها، دغدغهها، تفکر و اندیشههای او کمک خواهد کرد.
وضعیت ادبیات کودک و نوجوان در شهر اصفهان و در حوزههای نشر، ترجمه و تألیف چگونه است؟
در ۲۵ ماه گذشته، حدود ۹۰۰ عنوان کتاب کودک و نوجوان در اصفهان منتشر شده است. نکته قابلتوجه این است که انتشار این آثار توسط ناشرانی صورتگرفته که جزو ناشران تخصصی کودک و نوجوان محسوب نمیشوند.در شهر اصفهان ناشرانی بهصورت تخصصی به انتشار کتب کودک و نوجوان مشغول هستند.
نشر نوشته، ایساب، پاورقی، امروز، فرهنگیتفریحی شهرداری، دشت کتاب،صورتی، حوض نقاشی و نوشیکا، ناشران تخصصی کودک هستند که از این میان، دو نشر «نوشته» و «مهرستان» کارهای شناختهشده بیشتری ارائه کردهاند و غالبا به انتشار مباحث آموزشی، تربیتی و روانشناختی میپردازند. این دو نشر در کنار پرداختن به موضوعات یادشده، آثار خلاقانه کودک و نوجوان را نیز منتشر میکنند.
نشر «بسته نگار» هم کتب کودک و نوجوان را با موضوعات تخصصی موسیقی منتشر و روانه بازار میکند. نشر «زبان عطا» با موضوع آموزش زبان انگلیسی و نشر «یار مانا» با موضوعات آموزشی و تعلیمی از دیگر انتشارات معتبر کودک و نوجوان در شهر اصفهان هستند.
سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی منطقه 4 شهرداری هم در دوسال گذشته مجموعهای از کتابهای کودک را با کیفیتی خوب نشر داده است.
همانطور که ملاحظه میشود، شاهد رشد کمی در نشر تخصصی کتب این حوزه بودهایم؛ اما با توجه به آمار واحد نشر اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان اصفهان، هنوز تعداد ناشرانی که صرفا به نشر ادبیات کودک بپردازند، محدود است.
وجود ایندست از ناشران حرفهای، سبب تسهیل حضور نویسندگان و شاعران تخصصی در این حوزه میشود و باعث میشود که آنها بتوانند بهطور مستمر به تولید اثر بپردازند و نیز نسل جدید شاعران و نویسندگان متخصص بیشازپیش ظهور و رشد کنند.
گرچه اشخاصی مثل استاد جمشید خانیان را منحصرا محصول فضای فرهنگی اصفهان نمیدانم؛ چراکه ایشان قبل از ورد به فضای ادبیات کودک و نوجوان به رشد و بالندگی رسیده بود؛ اما اکنون فضای فرهنگی اصفهان برای حضور، رشد و پرورش چنین نویسندگانی کاملا مهیاست.