به گزارش اصفهان زیبا؛ ما اولین نسلی بودیم که با مفهوم اوقات فراغت آشنا و درگیر شدیم. تابستانها که مدرسه تعطیل میشد، اول بیکاری و حوصلهسررفتن ما بود و دنبال کاری بودیم تا وقتمان را پر کند.
در این میان، دانشآموزانی که تجدید میآوردند، سهماهه تعطیلی درگیر کلاس جبرانی و نمرهگرفتن در آن درس بودند و تابستانشان هم مثل سه فصل دیگر پر میشد و اوقات فراغتی برایشان نمیماند که بخواهند برای پرکردنش برنامهریزی کنند.
اما دانشآموزانی که اصطلاحا یکضرب قبول شده بودند، وقت آزادشان بیشتر بود.
برای دانشآموزان پسر این مشکل کمتر وجود داشت و سنت استادشاگردی مرسوم، هم آنها را برای زندگی آینده آماده میکرد و هم اوقات فراغتشان را پوشش میداد؛ اما دانشآموزان دختر دغدغه بیشتری برای پرکردن وقتهای اضافه در روزهای گرم سال داشتند.
کلاس زبان مد اوقات فراغت ما دههشصتیها بود و چند مؤسسه زبان محدود آن دوره اصفهان در تابستان مخاطبان زیادی داشت؛ اما بیشتر از آنکه کارکرد یادگرفتن یک زبان جدید را داشته باشد، دنبالهروی مد آن زمان بود و همه خانوادهها با هر توان مالی، تلاش داشتند فرزندانشان از قافله زباندانی! جا نمانند.
ژیمناستیک مد دیگر دوره ما بود و بیشتر ما تجربه یادگرفتن چند حرکت کلهمعلق و آفتابمهتاب را در باشگاههای محلی داشتیم و البته عمده ما بهخاطر همان آموزشهای غیراستاندارد و حرکات آماتوری قید ورزش را زدیم.
با تغییر نسلها، مد اوقات فراغت هم تغییر کرد. برای دهههفتادیها کلاسهای کامپیوتر پای ثابت برنامه سهماهه دانشآموزان بود؛ اما کلاسهای زبان هم رونق قبل را داشت.
در این دوره، ثبتنام در مدرسه فوتبال یکی از علاقهمندی دانشآموزان بود و خانوادههایی که در رؤیای «علی دایی» شدن فرزندانشان بودند، با هزار امید و آرزو پسرانشان را در مدارس فوتبال ثبتنام میکردند.
بهموازات مدارس فوتبال بین پسرها، کلاسهای نقاشی، بهخصوص سیاهقلم، بین دخترها محبوبیت زیادی داشت و در تمام کوچهپسکوچههای محلهها، کلاس سیاهقلم دایر بود.
در دهه نود کلاسهای موسیقی مد رایج اوقات فراغت شد و خانوادهها فارغ از اینکه فرزندانشان علاقهای به موسیقی داشتند یا نه، اصرار ویژهای به ثبتنام آنها در این کلاسها داشتند.
در این دوره، مدارس فوتبال به آکادمی تغییرنام داد و رقابت بر سر تعداد ستارهها و آپشنهای ویژه و استفاده از نام فلان و بهمان ستاره، آموزش فوتبال را به یک گذران لاکچری در اوقات فراغت تبدیل کرد.
تنوع گذران اوقات فراغت نسل امروزی با اوقات فراغت دههشصتیها و دهههفتادیها قابلمقایسه نیست و تقریبا آموزش هر مهارتی دردسترس است.
افزایش چشمگیر مؤسسههای فرهنگی و هنری باعث شده است هر دانشآموزی بنا به علاقه و ذوق شخصی، کلاسهای آموزشی را انتخاب کند و مهمتر اینکه بیشتر این مؤسسهها در طول سال فعالیت دارند و مهارتاندوزی در تمام سال ادامه دارد.
در خصوص کلاسهای ورزشی هم تنوع زیادی وجود دارد. علاوه بر فوتبال، آکادمیهای والیبال، بسکتبال، هندبال، تنیس و تنیسرویمیز و بسیاری دیگر از رشتهها نیز از علاقهمندان ثبتنام میکنند و استعدادیابی این رشتهها بین نفرات حاضر در این کلاسها انجام میشود.
جدا از آکادمیهای ورزشی، باشگاههای کوچک و بزرگ نیز در سطح محلهها رشتههای پرمخاطب را پوشش میدهند که از لحاظ هزینهای به نسبت آکادمیهای ورزشی مناسبتر هستند.
در این میان پرچم کلاسهای زبان در اوقات فراغت همچنان بالاست؛ با این تفاوت که مؤسسهها و مجموعههای بزرگ بر سر نوع خدمات و کیفیت آموزشی رقابت میکنند و البته دیگر انگلیسی، گل سرسبد زباندوستان نیست و آلمانی، فرانسه و چینی هم علاقهمندان خود را دارد.
با همه تغییرات نسلی، اوقات فراغت همان تعریف قدیمی را دارد و رویکرد گذران وقتهای اضافه در سه ماه تعطیلی تابستان بر مهارتآموزی و ترسیم مسیر آینده ارجحیت دارد؛ درصورتیکه همین کلاسهای بهظاهر ساده، میتواند تصویرگر آینده پیش روی دانشآموزان باشد؛ همچنان که احسان حاجصفی از دل یک مدرسه فوتبال در کاشان بهعنوان یک پدیده در فوتبال ایران معروف شد و امروز بهعنوان پرافتخارترین بازیکن تاریخ فوتبال اصفهان، تجربه سه دوره حضور در جام جهانی را پشت سر گذاشته است.
چون مسیری که حاج صفی پیمود، پیش روی ماست، لطفا بحث اوقات فراغت را جدی بگیریم.