به گزارش اصفهان زیبا؛ با گذشت چند هفته از زمان شروع فعالیت تیمها در بازار نقلو انتقالات شاهد حواشی گوناگونی در این حوزه بودیم؛ از فعالیت چراغخاموش و جذب بازیکنان مدنظر توسط سپاهان و تراکتور تا حواشی جنجالی سرخ آبیهای پایتخت. تیمهای مختلف سعی دارند تا با جذب بازیکنان مدنظرشان خودشان را تقویت کنند و آماده حضور قدرتمندتر در لیگ فصل آینده باشند.
حتی تیمهای نهچندان مدعی نیز با حداکثر توان خود به دنبال تقویت خود هستند و ستارگان نامآشنایی را جذب کردهاند؛ برخی از این تیمها را شاید نتوان مدعی کسب سهمیه لیگ قهرمانان دانست یا اگر سهمیه بگیرند، قطعا در کسب مجوز حرفهای با مشکل مواجه خواهند شد، اما برای نمایش هرچه بهتر در لیگ بیستوسوم خود را آماده میکنند.
در این میان توجه اخبار جهان فوتبال به لیگ یکی دیگر از کشورهای آسیایی معطوف است.
پس از حضور کریستیانو رونالدو در میانه فصل گذشته در لیگ عربستان، حال با انتقال مالکیت چهار تیم اصلی لیگ این کشور که شامل الهلال، الاتحاد، النصر و الاهلی هستند، به خزانه سلطنتی این کشور و همچنین سرمایهگذاری برخی شرکتهای خصوصی باعث شده آنها با قراردادهای نجومی که حتی تیمهای اروپایی و برتر دنیا نیز توان پرداخت آن را ندارند، به دنبال بازیکنان مطرح سطح اول فوتبال اروپا باشند.
مدتی پیش خبری مبنی بر قراردادن سقف و مشخصکردن میزان حداکثری برای قراردادهای تیمهای لیگ برتری منتشر شد؛ با اینکه از همان ابتدا مخالفتهای بسیاری با این طرح وجود داشت و سرمربیان نامآشنای لیگ برتری در مصاحبههای خود برعلیه آن موضعگیری کردند، از حواشی پیشآمده برای قرارداد بازیکنها و قاپزدنهای مختلفی که شاهد هستیم بعید به نظر میرسد تیمی آنچنان به این قانون عمل کرده باشد.
فارغ از اینکه این قانون تا چه میزان عملی شده است و آیا واقعا قرار است به آن عمل شود یا خیر، تنها شباهتی که بین جابهجایی بازیکنان بین لیگ ایران و عربستان وجود دارد، همین قراردادهای غیرواقعی و نجومی است. قراردادهایی که چندین برابر ارزش یک بازیکن در حالت واقعی هستند و گاهی تنها برای تضعیف تیم دیگر یا مانع از حضور بازیکن موردنظر در دیگر تیمها شود رخ میدهند.
زمانی که امکان حضور بازیکنان خارجی باکیفیت آنچنان مهیا نباشد، رقمهای درخواستی بازیکنان با اعمال فشار اهرم پیوستنشان به تیمهای رقیب و فشار هواداران بهراحتی پذیرفته میشود. چنین قراردادهایی گاهی بدون پشتوانه برای پرداخت منعقد و پس از یک الی دو فصل مشکلات آن نمایان میشود؛ این در حالی است که در همین زمان تیم الهلال عربستان، روبن نوس را از لیگ برتر انگلستان بهراحتی جذب کرد.
زمانی که بر طبق یک پروژه سازماندهیشده و قدرتمند اقدام به خرج چنین مبالغی شود، بازیکنان خارجی فارغ از پول بسیار خوبی که آنها را وسوسه میکند تا به این تیمها نقلمکان کنند، پروژه و چشمانداز موجود و اطمینان از ثبات در مسیر نیز آنها را قانع میکند تا به چنین لیگهایی کوچ کنند.
البته باید یادآور شد که تنها پیشنیاز ایجاد یک لیگ حرفهای و پرستاره حضور ستارگان یا قراردادهای بسیار سنگین و حضور ستارگان نامآشنا نیست؛ زمینهای بازی استاندارد و باکیفیت و نیز استفاده از تکنولوژیهای مرسوم در دنیا که هنوز در کشورمان از آن محروم هستیم و هر فصل تنها وعده حضور آن را میشنویم، نیز از دیگر ملزومات چنین لیگی است.
بدون وجود چنین پیشنیازهایی و نیز عدم وجود خلاقیت در مواقعی همچون معرفی یا همدلی بیشتر با هواداران نمیتوان انتظار حضور ستارگان نامی یا حتی لیگی حرفهای داشت. باید بهجای ضربوشتم هواداران از حضور و همراهی آنها بهترین استفاده را برد و فضای بهتری را پدید آورد و فوتبال چه در داخل و علاوه بر آن در خارج از زمین مستطیل سبز نیز به زیبایی در جریان باشد.
درنهایت باید نظارهگر باشیم تا مشاهده کنیم لیگ بیستوسوم با تمامی این حواشی خود در پیشفصل آن چگونه آغاز خواهد شد. عملکرد بازیکنانی که چندین روز هزاران هوادار و تمامی رسانهها را به خود مشغول کردند یا برای دریافت مبلغی بیشتر با هر تیمی مذاکره کردند چگونه خواهد بود.
آیا از حرفهایگری تنها لفظ آن را بلد هستیم و به کار میبریم تا بگوییم از صحبتهای بهاصطلاح نخنمای دهه شصت فاصله گرفتهایم یا بهصورت جدی به فوتبال حرفهای نزدیک شدیم.