به گزارش اصفهان زیبا؛ «محله برو بیا»؛ با شنیدن این عبارت میتوانیم به یاد یک مجموعه خاطره انگیز دهه شصتی بیفتیم؛ اما برای آنهایی که جوانتر هستند و آن دوران را به یاد ندارند، این عبارت میتواند یادآور فوتبال ایران باشد و بازیکنانی که خیلی راحت تیم عوض میکنند.
کم نبودهاند بازیکنانی که از یک تیم به تیم رقیب رفتهاند و کمی بعد، مجددا به تیم سابق خود بازگشتهاند و عجیب این که مورد استقبال هواداران هم قرار گرفتهاند؛ زیرا طرفداران کشور ما حافظه تاریخی ندارند و اتفاقات یکی دو سال قبل را خیلی راحت فراموش میکنند.
حتی اگر به زمانهای قدیم برویم، میبینیم که تعصب بازیکنان قدیمی زمانی گل میکرد که وارد دو تیمی میشدند که برای آنها محبوبیت و شهرت و ثروت به ارمغان میآورد!
به همین خاطر خیلی راحت در تقابل تمام تیمهای بزرگمان میتوانیم لیست بلندبالایی از بازیکنانی که بین قدرتها رد و بدل شدهاند، بیابیم. از جمله بازیکنانی که بین دو صدرنشین لیگ ایران (پرسپولیس و سپاهان) جابهجا شدهاند.
برای سپاهانیها و پرسپولیسیها، این نقل و انتقالات، طعمهای مختلفی داشته است؛ طعم جنجال، محرومیت، نفرت و محبوبیت، گلزنی و سرانجام افتخار.
نمیتوان منکر این واقعیت شد که در سالهای اخیر این مسیر بیشتر از سمت اصفهان به تهران بوده است؛ نه اینکه سپاهانیها با مشکل مالی دست و پنجه نرم کنند یا اینکه پرسپولیسیها ثروتی نجومی داشته باشند.
واقعیت بیشتر در وعدههایی است که بسیاری از آنها هرگز محقق نمیشوند؛ اما این قابلیت را دارند که روزبهروز از ستارگان تیمهای شهرستانی کم کنند و تهرانیها را قدرتمندتر سازند!
لیست این نفرات با بهرام مودت دروازهبان دهه 50 ایران آغاز میشود و روزبهروز بیشتر میشود که در این گزارش به برخی از آنها اشاره میشود:
سعید آقایی
آقایی یکی از بازیکنانی است که در مثلث تراکتور، سپاهان و پرسپولیس حضور داشته است. او بعد از انتقال به اصفهان، دو فصل را در سپاهان گذراند و سرانجام راهی پرسپولیس شد و با این تیم در لیگ برتر به قهرمانی رسید و در مسابقات لیگ قهرمانان آسیا هم حضور در فینال را تجربه کرد.
شجاع خلیلزاده
شجاع هم از بازیکنانی بود که با سپاهان به همه چیز رسید؛ اما وقتی قرارداد او با سپاهان به پایان رسید، حاضر نشد قراردادش را تمدید کند و در لیگ شانزدهم با بوسیدن لوگوی پرسپولیس در مراسم معارفه خود، رسما بازیکن سرخپوشان شد.
او چند سال در تیم برانکو فیکس بود و سرانجام با بوسیدن لوگوی باشگاه الاهلی قطر، عبارت «سندرم بوسه بیقرار» را وارد ادبیات فوتبالی ایران کرد و رسما بازیکن لیگ ستارگان شد!
جواد کاظمیان
جواد قرار بود پدیده پرسپولیس ابتدای دهه 80 شود؛ اما در بدترین دوران سرخپوشان راهی این تیم شد و به جایی نرسید. در اواخر دهه 80 هم در بین کهکشانیهای سپاهان، یک مهاجم خیلی معمولی بود که به پایان کار خودش نزدیک میشد و هیچ اثری در آن تیم قهرمان نداشت.
تنها یادگاری کاظمیان از دوران بازی در دو تیم بزرگ کشور، چهار شماره بود که روی بدنش تتو کرد که همگی شماره همتیمیهایی بودند که با کاظمیان در یک تیم بازی کردند و همگی جان خود را از دست دادند!
هادی عقیلی
کمتر کسی دوران ابتدایی فوتبال هادی عقیلی را با پیراهن قرمز پرسپولیس به یاد دارد. اما عقیلی هم مثل سید جلال حسینی در سایپا چهره شد، مورد توجه سپاهان قرار گرفت و در این تیم به تمامی افتخارات دست یافت.
البته عقیلی برخلاف خیلی از بازیکنان دیگر، هرگز به تیمهای تهرانی نیامد و در جمع طلاییپوشان به یک نماد بدل شد.
محمدرضا خلعتبری
در سپاهان فاتح جام حذفی شد و با پایان فینال سپاهان و پرسپولیس سریعترین شروع زندگیاش را در جشن قهرمانی سپاهان زد. کمی بعد به لیگ امارات رفت و ناگهان دستور داده شد که بازیکنان ایرانی در این لیگ بازی نکنند.
به این ترتیب حسین هدایتی هوادار ولخرج آن روزهای پرسپولیس، مبلغ فسخ قرارداد خلعتبری را از بیتالمال به اماراتیها پرداخت کرد و خلعتبری سر از پرسپولیس درآورد؛ اما هرگز در این تیم به روزهای درخشان سپاهان نزدیک هم نشد.
شهریار مغانلو
از سانتا کلارا به پرسپولیس و از آن تیم به سپاهان؛ این مسیر مغانلو در سالهای اخیر بوده است. مغانلو هم در تهران و هم در اصفهان آمار گلزنی مشابهی برجای گذاشت؛ به ازای هر سه بازی یک گل برای باشگاهش؛ چه قرمز، چه طلایی.
به نظر میرسد مغانلو هم بالاخره در برابر وعدههای قرمزها تسلیم شده و مجددا راهی تهران شود؛ امسال نشد، سال آینده!
مهرداد میناوند
میناوند هم در پرسپولیس ملیپوش شد، مدتها سر از لیگ اتریش درآورد و وقتی پیرتر و عصبیتر از همیشه شده بود، فصل 82-81 را در پرسپولیس وینگو بگوویچ سپری کرد.
یک فصل بعد که در لیست مازاد پرسپولیس قرار گرفته بود، بیکیفیتتر از همیشه راهی اصفهان شد و تا اندازهای بیثمر بود که کمتر کسی این دوران فوتبال او را به خاطر دارد!
فرشاد احمدزاده
احمدزاده بهترین دوران فوتبالی خود را در تراکتور سپری کرد و با پایان دوران سربازی، به پرسپولیس بازگشت. حتی در روزهایی که عمده لژیونرها به تیم ملی دعوت میشدند هم او نتوانست بعد از خروج از پرسپولیس و رفتن به اروپا، نظر کارلوس کیروش را جلب کند.
پس از آن از سپاهان سر درآورد و تنها آمار بازیکنان مشترک دو تیم را افزایش داد.
ابراهیم توره
حضور توره در پرسپولیس با آمار نسبتا خوب گلزنی اما بدون موفقیت سپری شد و یک حاشیه بزرگ که ناشی از بازینکردن او در برابر تیم امیر قلعهنویی بود!
کمی بعد، وقتی به سپاهان امیر قلعهنویی پیوست، به یک ماشین گلزنی تبدیل شد؛ بازیکنی که با درخشش زیاد سرانجام بعد از سپاهان، سر از عجمان و بالاخره موناکو در لیگ فرانسه درآورد.
گئورگی گِولسیانی
مدافعهافبک 193 سانتیمتری گرجستانی سه سال موفق را در سپاهان پشت سر گذاشت و بعد از آن مثل تمام بازیکنان ایرانی در برابر وعدهها و پول دولتی سرخپوشان وسوسه شد و سر از پرسپولیس درآورد.
گولسیانی در تیم جدید خود، به هرچیز که در سپاهان نرسیده بود، دست پیدا کرد؛ قهرمانی لیگ و قهرمانی جام حذفی.
دانیال اسماعیلیفر
هشت سال بعد از اولین حضور دانیال در اصفهان و ذوبآهن، دانیال هم مثل بسیاری دیگر، تصمیم به حضور در پرسپولیس گرفت.
بازیکن سمت راست سپاهان، بعد از دو سال بازی در جمع طلاییپوشها، راهی پرسپولیس شد و در تیم جدیدش افتخاراتی را کسب کرد که زمانی با سبزهای ذوبآهن به دست آورده بود؛ فتح جامحذفی و سوپرکاپ ایران. البته برای کسب سوپرکاپ با پرسپولیس عموما نیازی به انجام مسابقه نیست!
سروش رفیعی
سه مقطع حضور در پرسپولیس، رکورد سروش رفیعی است. در این بین، او پیراهن تیمهایی مثل فولاد، تراکتور، الخور، شهرخودرو و البته سپاهان را به تن کرد. رفیعی دو فصل برای طلایی پوشها به میدان رفت و یک بار دیگر سر از پرسپولیس درآورد.
رامین رضاییان
بازیکن سمت راست پرسپولیس طی دو مقطع، مستقیما از پرسپولیس راهی سپاهان شد تا مسیری متفاوت از اکثر بازیکنهای این سالها را طی کرده باشد. او مجموعا سه سال برای پرسپولیس بازی کرده است و باید دید چند فصل برای سپاهان توپ خواهد زد.
رحمان احمدی
احمدی شاید تأثیرگذارترین انتقال تاریخ دو تیم باشد. او در سال 1390 در لیگ قهرمانان با پرسپولیس دو اخطاره شد؛ کمی بعد به سپاهان آمد و به خاطر بازی او مقابل السد، برد سپاهان تبدیل به باخت (3-0) شد و السد با همین نتیجه به دور بعد صعود کرد و قهرمان آسیا شد. برای سپاهان هم چیزی جز حسرت نماند.
سید جلال حسینی
سه فصل درخشان و سه قهرمانی با سپاهان، آمار سید جلال در کهکشانیهای اواخر دهه 80 سپاهان بود. بعد از آن بود که حسینی در لیگ چهاردهم راهی پرسپولیس و درخشش و افتخارات هم با او به تهران منتقل شد. پنج قهرمانی طی شش سال آمار سید جلال با پرسپولیس بود.
محسن بنگر
بنگر یکی دیگر از بازیکنان تیم کهکشانی سپاهان بود که بعد از رسیدن به اوج و قهرمانیهای پیاپی لیگ با طلاییپوشان، راهی پرسپولیس شد، در کنار هوادارانی که همواره او را مورد توهین قرار داده بودند.
با انتقال به تهران، همه چیز کاملا تغییر کرد و به سرعت محبوبیت بنگر بین اصفهانیها تبدیل به تنفر شد. او هر اندازه بیشتر در پرسپولیس ماند، بدتر و متزلزلتر شد و سرانجام هم در اصلاحات برانکویی، برای همیشه از جمع سرخها کنار رفت.
ادموند بزیک
یک سانتر بلند و یک ضربه والی از ادموند بزیک، یکی از زیباترین گلهای سپاهان را در تساوی سه بر سه این تیم مقابل پرسپولیس در سال 1382 به ثمر رساند.
بزیک همان بازیکنی بود که یک فصل کامل در پرسپولیس گل نزد و حتی کفشهای مهدی هاشمینسب را از همتیمی خود قرض گرفت تا شاید با آن کفشها طلسم گلنزدنش شکسته شود؛ که نشکست.
بالاخره هم علی پروین مربی قرمزها گفت: بازیکنی که گل نزد به درد ما نمیخورد! اما وقتی بزیک به سپاهان منتقل و زیرنظر استانکوی فقید، احیا گشت، معلوم شد مشکل از مربی بوده نه از مهاجم. بزیک سال 1382 با سپاهان آقای گل لیگ برتر شد تا طلاییپوشان از این انتقال سود فراوانی کسب کنند.