به یاد رئیس خوش‌روی فوتبال اصفهان

آقای فرهادی را آخرین بار، چندسال پیش در یک مراسم دیدم. چهره‌اش پیر و تکیده شده بود؛ اما همان لبخندها و همان صفا در آن موج می‌زد.

به یاد رئیس خوش‌روی فوتبال اصفهان - اصفهان زیبا

به گزارش اصفهان زیبا؛ سال‌های آغازین دهه شصت و در کوران مسابقات نوجوانان باشگاه‌های اصفهان بود. یادم است یک صبح سرد آدینه در ورزشگاه انقلاب بازی داشتیم و در تیم نوجوانان هلال‌احمر بازی می‌کردیم.

گلر ما احمدرضا عابدزاده بود و دکتر فرهاد مازوچیان، دکتر افشین اردستانی، دکتر محمود زمانی و علیرضا عقیلی از بازیکنان آن زمان تیم ما بودند.

با خوش‌شانسی در آن بازی یک ضربه آزاد با فاصله‌ای بسیار دور را وارد گل کردم. پس از پایان بازی، آقایی خوشایند و گشاده‌روی به سمت من آمد و گفت: «آفرین پسر! مثل بازیکنان بزرگ پایت را به توپ می‌زنی» و تعریف‌های دیگری هم از من کرد.

بعدازآن مربی تیم به من گفت: «علی، ایشان آقای جلیل فرهادی، رئیس هیئت فوتبال اصفهان بودند!» و من از حال خوش، سر از پا نمی‌شناختم!

پس از مسابقات، تیم نوجوانان اصفهان برای مسابقات قهرمانی کشوری تشکیل شد و آقاجلیل گاهی به تمرین تیم سر می‌زد.

روزهای پایانی تمرینات و در آستانه سفر بودیم و در ورزشگاه پوریای ولی تمرین داشتیم. مربیان تیم هم حسین‌آقا چرخابی و مرتضی هوشنگی بودند.

پس از تمرین، به بازیکنان گفتند در دفتر کناری ورزشگاه که سالن کوچکی داشت، جمع شویم. آقای فرهادی را همیشه با لبخند دیده بودیم؛ اما آن روز چهره‌اش درهم بود!

پس از ستایش تیم و بچه‌ها گفت که متأسفانه در مدیریت فدراسیون فوتبال ایران آدمی نشسته که درک درستی از فوتبال و روحیه نوجوان ندارد و مسابقات کنسل شده است. چه روز بدی بود! یکی از بدترین خاطره‌های ورزشی همه ما رقم خورد.

آقای فرهادی قول داد تیم رها نشود و همان تیم استخوان‌بندی تیم جوانان اصفهان را برای سال بعد درست کند که همین‌طور هم شد.

آقای فرهادی را آخرین بار، چندسال پیش در یک مراسم دیدم. چهره‌اش پیر و تکیده شده بود؛ اما همان لبخندها و همان صفا در آن موج می‌زد.

این خاطره‌ها را برایش یادآوری کردم و انگار که اندوهی به ایشان دست داده باشد، گفت: بله؛ ‌آن روزها در فوتبال عشق بود؛ همان عشقی که شماها به فوتبال داشتید، ما هم با همان عشق، کار می‌کردیم!

این روزها که خبر درگذشت او موجی از اندوه در دل قدیمی‌های فوتبال این شهر به راه انداخته، این خاطره‌های نوستالژیک، شب و روز از جلوی ذهنم رژه می‌رود و یاد مرد نیکنام و مهربان فوتبال اصفهان، سبزسبز در دلم نو به نو جوانه می‌زند.