مروری بر الزام‌ها و نیازمندی‌های اجرای طرح «محله‌محوری» در اصفهان:

دیروز تا امروزِ محله‌های تاریخی شهر

یکی از اسناد عینی مهم و چشمگیر برای شناسایی یک شهر تاریخی، شناخت «محله»های آن شهر است که طی سده‌ها در بافت قدیمی و تاریخی به حیات خود ادامه داده و بافت جدید و نوساز شهری در کنار آن شکل گرفته است.

تاریخ انتشار: 08:41 - شنبه 1402/05/14
مدت زمان مطالعه: 6 دقیقه
دیروز تا امروزِ محله‌های تاریخی شهر

به گزارش اصفهان زیبا؛ یکی از اسناد عینی مهم و چشمگیر برای شناسایی یک شهر تاریخی، شناخت «محله»های آن شهر است که طی سده‌ها در بافت قدیمی و تاریخی به حیات خود ادامه داده و بافت جدید و نوساز شهری در کنار آن شکل گرفته است.

اینکه محله‌ها در گذشته چگونه شکل گرفته‌اند یا اصلا چه تعریف و کارکردهایی داشته‌اند، اینکه به مرور زمان چه بده‌بستان‌هایی میان بافت قدیمی و نوساز شهر شکل گرفته و محله‌ها در این به‌روز‌رسانی‌های ممتد با چه چالش‌ها و تغییراتی روبه‌رو شده‌اند، اینکه امروزه محله‌ها چه جایگاهی در شکل‌دهی فرهنگ بومی و عامیانه ساکنان شهر دارند یا اینکه آیا می‌شود محله‌های تاریخی امروز شهر را همان محله‌ها در شکل و شمایل قدیمی‌شان تلقی کرد یا نه، مباحثی گسترده و قدری پیچیده است که در جای خود قابلیت بحث و بررسی دارد.

در این نوشتار اما بر آنیم تا با مروری کوتاه بر جایگاه محله‌ها در دوران قدیم و امروزِ شهر اصفهان، تصویری واقعی از وضعیت امروز محله ارائه کنیم و در ادامه به طرح این پرسش بپردازیم که تأکید بر «محله‌محوری» به‌عنوان یک الگوی مورد تأکید از سوی مدیریت شهری نیازمند چه ملزومات و ضرورت‌هایی در مرحله طراحی و اجراست و آیا می‌توان صرف سردادن چنین شعارهایی یا تنها با رسیدگی به ظاهر و کالبد محله‌هاو نونوارکردن آن‌ها در مسیر محله‌محوری گام برداشت یا این موضوع نیازمند مطالعه و بررسی در لایه‌هایی عمیق‌تر و تخصصی‌تر است؟

آنچه مسلم است، «محله» به‌عنوان یکی از مهم‌ترین هسته‌های اولیه شکل‌گیری شهرهای تاریخی، سندی محکم و معتبر برای رصد و شناسایی ظرفیت‌های تاریخی، فرهنگی و هویتی یک شهر به‌شمار می‌رود؛ چنانکه نمی‌توان شهر یزد را بدون رصد عمیق محله‌های تاریخی فهادان، چهارمنار، قلعه‌کهنه، سرجمع، سر دوراه یا محله یعقوبی متصور شد یا شهر شیراز را بدون شناسایی بافت فرهنگی و بومی محله‌های تاریخی سنگ‌سیاه، بالاکفت، بالامرغ، لب‌آب، سردزک، میدان شاه، درب شاهزاده یا اسحاق‌بیگ به‌درستی شناخت یا هویت دیروز و امروزِ همین اصفهان خودمان را منفک از محله‌هایی همچون دردشت، بیدآباد، علیقلی‌آقا، جوزدان، جامی، سنبلستان، شهشهان، سبزه‌میدان، خواجو و… که عمیق‌ترین لایه‌ها و سطوح فرهنگ و هویت اصفهان را در خود جای داده‌اند، مورد مداقه و بررسی قرار داد.

در این میان، باید بر این موضوع تأکید کرد که طرح موضوع‌هایی مانند «محله‌محوری» و توسعه شهر بر مبنای ظرفیت‌های محلی بیش از هر چیز نیازمند مطالعه و بررسی تغییراتی است که به‌مرور زمان در کارکرد محله‌ها ایجاد شده و این کانون‌ها و هسته‌های مرکزی دیروزِ شهر را در برخی موارد به صرفا مکانی برای زندگی عادی و روزمره مردمِ امروز بدل کرده است.

محله‌ها؛ از دیروز تا امروز

«مهری شاهزیدی»، دکتری جامعه‌شناسی و عضو هیئت‌علمی جهاد دانشگاهی اصفهان که در سال‌های اخیر پژوهش‌های مختلفی را در محله‌های تاریخی سنبلستان، شهشهان، دردشت، بیدآباد، شِیش، علیقلی آقا و محله جامی انجام داده و فرصتی برای بررسی کارکردهای این محله‌های تاریخی از گذشته تا امروز پیدا کرده است، دراین‌باره می‌گوید: «آنچه ما امروز با عنوان “محله” در اختیار داریم، با آنچه در گذشته وجود داشته است، تفاوت‌هایی دارد؛ چنانکه محله‌های هسته مرکزی شهر اصفهان از طریق به‌هم‌پیوستن تعدادی آبادی و روستا شکل گرفته‌اند؛ به همین خاطر، مرزهای محله با مرزهای هویتی آن منطبق بوده است. انطباق مرزهای هویتی با مرزهای محله احساس تعصب و تعلق ساکنان محله را در پی داشته که گاها منجر به ایجاد نزاع و تنش میان محله‌ها نیز می‌شده است.»

او می‌افزاید: «در گذشته، محله‌ها از ویژگی محرمیت بهره‌مند بودند و یک امنیت تقریبی در محله‌ها برقرار بود؛ چراکه همه افراد همدیگر را می‌شناختند و کنترل اجتماعی در میان آن‌ها بسیار شدید بود. چنین شرایطی باعث می‌شد تا افراد محله به‌اصطلاح «غریب‌گز» باشند و شخص غریبه را داخل خودشان راه ندهند؛ بنابراین واژه «غریبه» در میان ساکنان محله معنای به‌خصوصی داشته است.»

انطباق‌نداشتن مرزهای هویتی و عینی در محله‌ها

شاهزیدی، کم‌رنگ‌شدن هویت را یکی از چالش‌های محله‌های تاریخی اصفهان می‌داند و می‌گوید: «تجربه من در تعامل با افراد در محله‌های مختلف شهر نشان می‌دهد که این محله‌ها هویتمند نیستند.»

او ادامه می‌دهد: «در سطح رسمی، مرزهای تاریخی محله‌های شهر اصفهان با نقشه تقسیمات محلی که از سوی شهرداری اصفهان تدوین و اجرا شده است، کاملا منطبق نیست؛ حتی در این نقشه گاهی اسامی اشتباه انتخاب شده است؛ بنابراین برای شناسایی مرزهای تاریخی محله‌ها چندان نمی‌توان به این نقشه استناد کرد؛ اما درباره مباحث هویتی محله‌ها، ماجرا بسیار عمیق‌تر و جدی‌تر است؛ چنانکه اگر نقشه شهرداری یک انطباق حداقلی بین مرزهای تاریخی محله‌ها و مرزهای فعلی به‌عنوان تقسیمات محلی ایجاد کرده است، در خصوص مباحث هویتی شرایط قابل‌توجه است و محله‌ها به نحوی چشمگیر هویت پیشین خود را از دست‌داده‌اند.»

محله‌ها در معرض بی‌هویتی

عضو هیئت‌علمی جهاد دانشگاهی اصفهان در ادامه به ذکر چند دلیل برای قرارگرفتن محله‌های تاریخی اصفهان در معرض بی‌هویتی می‌پردازد و می‌گوید: «اول اینکه، اغلب افراد اثرگذار، کلیدی و شاخص این محله‌ها به‌مرورزمان محله خود را ترک کرده و عموما به جنوب شهر اصفهان یا خارج از کشور مهاجرت کرده‌اند؛ دوم اینکه، ساختار شکل‌گیری و توسعه شهر به نحوی رقم خورده است که مردم دیگر کاری به‌جز خوابیدن و استراحت کردن در محله خود ندارند! چنانکه قبلا هر محله مرکزی داشت که کاربری‌های مختلفی مانند حمام، مسجد، بازار و… پیرامون آن شکل می‌گرفت و همین موضوع باعث می‌شد مردم برای رفع نیازها و انجام امور روزمره خود با افرادی از محله خودشان سروکار داشته باشند؛ لذا اعتماد بیشتری میان آن‌ها وجود داشت و با یکدیگر تعامل داشتند؛ اما اکنون شرایط به نحوی رقم خورده است که بیشترین کاربری‌های تجاری در لبه‌های خیابان‌ها شکل ‌گرفته‌اند و دیگر به داخل محله‌ها نفوذ پیدا نمی‌کنند؛ بنابراین مراکز محله‌ها کارکرد قبلی خود را ازدست‌داده‌اند و ازبین‌رفتن بازارچه‌های محلی نشانه کوچکی از این واقعیت است.»

او سومین عامل در روند تغییرات محلی را تغییر خلق‌وخوی مردم می‌داند و توضیح می‌دهد: «امروزه مردم غالبا تمایل دارند حریم خصوصی خود را حفظ کنند و این با خصوصیت محله‌ها در قدیم که روابط آدم‌ها را در چارچوبی سنتی شکل می‌داد، مغایرت دارد. در گذشته، افراد غالبا از زندگی همدیگر خبر داشتند و اشکال دیگری از سبک زندگی را تجربه نکرده بودند؛ به‌ویژه اینکه امروزه فعالیت آدم‌ها نسبت به گذشته گسترده‌تر شده است؛ زنان حضور پررنگ‌تری در جامعه پیداکرده‌اند و بر این اساس و ده‌ها دلیل دیگر، افراد ترجیح می‌دهند حریم خصوصی خود را حفظ کنند.»

جایگزینی الگوی «مرکز واحد همسایگی» با «محله‌محوری»

شاهزیدی تمایل کشورهای توسعه‌یافته برای طراحی شهرها بر مبنای الگوی محله‌محوری را از نکته‌های موردتوجه در این زمینه می‌داند و تأکید می‌کند: «در حالی که برخی از کشورهای توسعه‌یافته به‌دنبال پیروی از الگوی “محله‌محوری” در طراحی شهرهای خودشان هستند و سعی کرده‌اند با شکل‌دادن به محله، به زیست اجتماعی مردم معنا ببخشند، در کشور ما محله‌ها کارایی خود را از دست داده‌اند و طراحی شهرها به سمت الگوی “مرکز واحد همسایگی” که در کشورهای توسعه‌یافته رواج داشته، حرکت کرده است.»

او خاطرنشان می‌کند: «البته نباید فراموش کرد که از مهم‌ترین دلایل ازبین‌رفتن هویت‌های محله‌ای، افزایش جمعیتی است که محله ظرفیت رویارویی با آن را ندارد؛ چراکه محله و ارتباطات اجتماعی محله‌محور تنها قادر به مواجهه با حد مشخصی از جمعیت است و اگر جمعیت از آن حد فراتر برود، دیگر روابط افراد نمی‌تواند در قالب محله شکل بگیرد؛ مثلا محله‌ای با هفده‌هزار نفر جمعیت نمی‌تواند یک محله باشد؛ چون چنین جمعیتی نمی‌توانند در قالب یک روابط محلی با یکدیگر مرتبط باشند.»

تفاوت‌های رفتاری مردم محلی با مردم غیرمحلی

او در ادامه و در پاسخ به اینکه امروزه الگوهای رفتاری مردمی که در محله‌های تاریخی شهر ساکن هستند با شهروندان ساکن در سایر نقاط شهر چه تفاوت‌هایی دارد، می‌گوید: «به گمان من، اگر تحقیقات من به جای محله‌های بافت تاریخی در بافت میانی شهر که هیچ هویت محله‌ای مشخصی ندارند، انجام می‌شد هم تفاوتی در نتیجه آن وجود نداشت؛ اما اگر این اقدامات در محله‌ای در جنوب شهر انجام می‌شد، شاید تفاوت‌هایی داشت.»

او ادامه می‌دهد: «تحقیق‌های من نشان داد کودکانی که در محله‌های تاریخی شهر زندگی می‌کنند، در برخی از جنبه‌ها زیست متفاوتی نسبت به کودکانی دارند که در جنوب شهر ساکن هستند. هرچند این امور قابل تعمیم به کل موارد موجود نیست و تنها حاصل مشاهده‌های من است، اما به‌عنوان‌مثال، این کودکان به دلیل محیط زندگی و نوع نگرش خانواده‌ها، به راحتی از فضای کوچه برای بازی استفاده می‌کنند و این موضوع در میان آن‌ها و خانواده‌هایشان پذیرفتنی است و برچسب منفی بر آن نخورده است؛ اما در محله‌های جنوبی شهر چنین موردی، پذیرفتنی نیست و در کوچه بازی‌کردن کار مقبولی به‌شمار نمی‌رود. جالب اینکه بعضی از کودکانی که من با آن‌ها در تعامل بودم، در محله‌های جنوب شهر زندگی می‌کردند؛ اما منزل مادربزرگ و یا پدربزرگشان در محله‌های تاریخی بود. آن‌ها می‌گفتند که در محل زندگی آن‌ها پارک و وسیله بازی وجود دارد؛ اما مردم تمایل چندانی برای اینکه اجازه بدهند فرزندشان برای بازی به آنجا برود، نشان نمی‌دهند و رفتار سیستماتیک‌تری برای پرکردن اوقات فراغت فرزندشان دارند؛ یعنی شکل گذراندن اوقات فراغت برای بچه‌های محله‌های تاریخی، برنامه‌ریزی‌شده نیست و این فرصت را فراهم می‌کند که اوقات‌فراغت خود را در کوچه بگذرانند.»

در پایان ذکر این نکته ضرورت دارد که قدم‌گذاشتن در مسیر توسعه شهری بی‌آنکه نظری دقیق و عمیق بر ظرفیت‌های موجود شهر داشته باشیم، نتایجی نامطلوب در پی دارد؛ چراکه نه‌تنها ظرفیت‌های زیست‌محیطی یک شهر، بلکه ظرفیت‌ها و پشتوانه‌های فرهنگی آن نیز قادر به تأمین میزان مشخصی از جمعیت است که در صورت بی‌توجهی به آن، قدم در مسیر تضعیف شهر و به‌دنبال آن، نابودی هویت و ظرفیت‌های محلی آن گذاشته‌ایم.

از سوی دیگر، بدیهی است که محله‌ها در گذشته هویت اصلی خود را نه فقط از فضا، محیط پیرامون و کالبد بناها و ساختمان‌های موجود در محله می‌گرفتند، بلکه هسته اصلی هویت آن‌ها وامدار فرهنگ بومی، اندیشه مردمان ساکن در محله و روح جاری در آن بود که می‌توانست در کنار فضا و کالبد به شکل‌گیری مجموعه‌ای کامل به نام «محله» بینجامد؛ بنابراین زنده نگه‌داشتن فرهنگ عامه و بومی مردم محلی و فراهم‌کردن امکان ادامه زندگی در محله‌های شهر با ایجاد زیرساخت‌های لازم، اقدامی مهم در این زمینه به شمار می‌رود.

برچسب‌های خبر
دیدگاهتان را بنویسید

- دیدگاه شما، پس از تایید سردبیر در پایگاه خبری اصفهان زیبا منتشر خواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که به غیر از زبان‌فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد‌شد

نوزده + هجده =