به گزارش اصفهان زیبا؛ کتاب را به همراه یک تسبیح سبز پلاستیکی و یک زیارت عاشورای کوچک داخل یک بسته پستی تحویل گرفتم. دهه محرم بود… . وقتی بسته را باز کردم، اول تصویر روی جلد زیارتنامه که تصویر شهید نوید صفری، از مدافعان حرم بود، با دست زخمی و باندپیچیشده و چهره خسته، اما لبخند بهشتی و صورت تکیهداده به اسلحهاش نظرم را جلب کرد؛ شهیدی که بعدها دربارهاش خواندم که ارادت ویژهای به اباعبدالله(ع) داشتند و اگر کسی با حاجتی بهشان رجوع کند، دست خالی برش نمیگردانند.
این ویژگی چندتا از شهداست؟ اینکه با دست خالی بروی و با دستان پر برتگردانند؟ آن هم شهادت در روزگارانی که خبری از جنگ فیزیکی در کشور خودت نباشد. فکرش را بکن!
از محسن حججی بگیر که مثل علیاکبر امام حسین(ع) بدن از سر جداشده و تکهتکهشدهاش قلوب خیلی از جوانان را متحول کرد تا همین شهید نوید صفری و مصطفی صدرزاده و ابوحامد و… . از من اگر بپرسی حتی حاجقاسم را شهید مدافع حرم میدانم. مگر نه اینکه او مشق و انگیزه رزم را به خیلی از این جوانان آموخته بود؟
او با مردم قول و قراری گذاشت؛ قراری که حرامیان را بیقرار کرد و در نهایت بساط حکومت خودخواندهشان را برچید.
حاجقاسم برایشان غیرت را مشق کرد و آنها از مکتبش آموختند که اگر یک بار حضرت زینب(س) تنها ماند، هزاران برادر و پسر و همسر حالا هستند تا دیگر بانو تنها نماند.
سوریه درگیر جنگهای داخلی شد و بعد جوانان ایرانی به کمک کشور دوست رفتند تا نباشد روزی که آتش این جنگ دامان ایران را بگیرد.
خیلیهایشان متهم به پولپرستی شدند، خیلیهایشان به بیوطنی حتی؛ اما آنها میان خود و خدایشان رمز و رازهای زیادی داشتند؛ رموزی که روح و جسمشان را به سمت میدان پیکار کشانید تا مباد روزی که بانو دوباره در شام، میان حرامیان تنها بماند…