به گزارش اصفهان زیبا؛ پخش سریال «موقعیت مهدی» از شبکه اول سیما آغاز شده است، سریالی که قبلا از دل آن، فیلمی به همین نام استخراج شده بود.
فیلم موقعیت مهدی به نویسندگی و کارگردانی هادی حجازیفر و تهیهکنندگی حبیبالله والینژاد بسیار مورد استقبال و نقد و بررسی مخاطبان و منتقدان قرار گرفت. این فیلم در چهلمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر موفق به دریافت پنج سیمرغ بلورین شد و کارنامه افتخارهای خود را تکمیل و تثبیت کرد.
موقعیت مهدی داستان زندگی دو تن از فرماندهان بزرگ دفاع مقدس، یعنی مهدی و حمید باکری را روایت میکند و یک فیلم در ژانر دفاع مقدس و با تمی عاشقانه
است.
این نکته را از اولین سکانس فیلم بهخوبی میتوان دریافت که قرار است با فیلمی روبهرو باشیم که در عین جنگی بودنش، عاشقانه نیز هست، عاشقانهای که حتی از موسیقی متن بسیار خوبش (اثر مسعود سخاوتدوست که موفق به دریافت سیمرغ بلورین از چهلمین جشنواره فیلم فجر شد) حس را به مخاطب انتقال میدهد و در همان دقایق ابتدایی فیلم مخاطب را با اطمینان خاطر و آرامش درونی به تماشای فیلم ترغیب میکند.
طراحی صحنه فیلم را نیز میتوان یکی از بهترین طراحی صحنههای سینمای ایران در ژانر دفاع مقدس دانست؛ از صحنههای داخلی و خانه مهدی و حمید باکری گرفته که بسیار توانسته است به شخصیت و روح بزرگ این دو شهید نزدیک باشد تا صحنههای درگیری و جنگ و… که الحق بهخوبی طراحی صحنه شده است؛ حتی دقت در برخی جزئیات مانند وسایل قدیمی و مربوط به تاریخ روایت فیلم یا همان سبزیهایی که به جهت خشکشدن در خانه پدری باکریها پهن شده، مخاطب را بیش از هرچیز با روح فیلم همراه میسازد و او را ملذوذ میکند.
از هر چه بگذریم، سخن از بازیها و بازیگرها یکی از پراهمیتترین مطالب درباره این فیلم است. هادی حجازیفر در نقش مهدی باکری و ژیلا شاهی در نقش همسر مهدی، بسیار در این فیلم خوش درخشیدهاند.
ژیلا شاهی که اصولا بازیگری نیست که نقشهای اصلی زیادی را تجربه کرده باشد، در این فیلم چنان در نقش اول زن بهغایت زیبا نقشآفرینی کرده است که هیئتداوران را مجاب به نامزدشدن دریافت سیمرغ بلورین کرد و همین سرآغازی برای فعالیت حرفهای او شد.
هادی حجازیفر نیز که بازیگری زبردست است، باز در این فیلم نشان داد که میتواند نقشهای مختلف را بهخوبی اجرا کرده و موفقیتی دیگر را در کارنامه خود ثبت کند. بازیها به لطف کارگردانی حجازیفر حتی در نقشهای مکمل و نقشهای فرعیتر نیز بهخوبی شکل گرفتهاند و تقریبا این فیلم را میتوان یکی از فیلمهای کمنقص در بازیگری دانست.
کارگردانی و نویسندگی موقعیت مهدی را که برعهده حجازیفر بوده و اولین کار او در حیطه کارگردانی است، باید بسیار تحسین کنیم؛ همانگونه که در جشنواره فجر چهلم موردتحسین واقع شد و درنهایت سیمرغ بلورین بهترین کارگردان اولی را دریافت کرد. دکوپاژها بسیار خوب و دقیق هستند و گاهی انسان را به حیرت وا میدارند که مگر میشود یک بازیگر که اولین تجربهاش در حیطه کارگردانی است، اینقدر خوب دکوپاژ کند.
میزانسنها نیز زیبا و چشمنواز و همسو با محتوای فیلم قرارگرفتهاند. همانگونه که در طراحی صحنه مبحث دقت به جزئیات را مطرح کردیم، در کارگردانی و میزانسن نیز جزئیات بهخوبی دیده شدهاند و صحنهها را طوری چیدهاند که مخاطب کاملا در فیلم میتواند غرق شود. فیلم روایتش را مدیون کارگردانی خوب است، روایتی که دستخوش خلاقیت است؛ اما قربانی ناکارگردانی نیست. همهچیز بجا، بهاندازه و درست به مخاطب ارائه میشود.
هرچند در پلانهای آخر فیلم، در بازسازی مکالمات بیسیم بین مهدی باکری و احمد کاظمی کار از فرم صحیحش خارج شده است و عیب بزرگی برای فیلم به حساب میآید، اما باز کلیت کارگردانی خوب فیلم را نمیتوانیم با این صحنه زیر سؤال ببریم و نادیده بگیریم.
حتی کارگردانی صحنههای نبرد واقعا درست و دقیق است و فرم را کاملا با محتوا تطبیق داده است تا مخاطب آنچه از نبرد و جنگ میبیند، دقیقا بر احساس و عمق جانش جای گیرد.
در کل، موقعیت مهدی فیلمی است که در بیشتر عرصهها از جلوههای ویژه و چهرهپردازی و … گرفته تا صدابرداری و تدوین و طراحی صحنه و لباس، خوش درخشیده و بار دیگر ثابت کرده است که ژانر دفاع مقدس قابلیتهای بسیار زیادی برای عرضاندام در بین ژانرهای دیگر دارد؛ اگر با فرمی صحیح، تمیز و همسو با محتوا پا به عرصه رقابت با دیگر ژانرها بگذارد.
موقعیت مهدی دقیقا نیاز امروز مخاطب به یک فیلم با درونمایه ارزشی و معنوی است. این عاشقانه آنچنان زندگی را روایت میکند که نه دچار جوگیری و دور از منطقشدن میشود، نه خشک و بیروح و با حسابکتابهای دنیایی به سراغ مخاطب میرود؛ دقیقا حد وسط و حد معمول یک زندگی عاشقانه و درعینحال متفکرانه را به مخاطب ارائه میدهد. این نکته را در بسیاری از صحنههای فیلم و حتی توصیهها و رهنمودهای مهدی باکری به حمید باکری نیز میتوان دریافت.
به گمان من یکی از بهترین اتفاقها در فیلم، دیالوگ «من مهدی باکری نیستم» است که توسط یکی از رزمندگان نوجوان بیان میشود؛ آنجا که نویسنده و کارگردان به مخاطب میفهمانند وجه تمایز مهدی باکری از غیر مهدی باکریها، تصمیمهای آنان در موقعیتها حساس است که پیکر برادرش را زودتر از بقیه شهدا و با پارتیبازی به عقب بیاورد یا نه.