عزتنفس، باور و اعتقادی است که فرد درباره ارزش و اهمیت خود دارد. در رابطه با این اصطلاح و این پرسشها در سلسلههمایشهای دغدغه زنان در مجموعه فرهنگی تفریحی باغنوش سخنانی مطرح شد که برای اطلاع از آنها میتوانید متن زیر را که چکیدهای از سخنان محمدعلی شهبازی، روانشناس، مدرس رشد فردی و سخنران و مؤسس «مؤسسه اصل من» است را بخوانید.
دوست نداشتن خود از کودکی تا بزرگسالی
معمولا دوستنداشتن خود از دوران کودکی نشئت میگیرد مثلا فرزندی که پدر و مادرش از هم جداشده و طلاق گرفتهاند، چنین حسی دارد. دریافت فرزند این است که اگر من خوب بودم، والدینم مرا تنها نمیگذاشتند؛ پس من آدم بدی هستم! یا مثلا فرزندی که بهخاطر اشتغال والدین از صبح تا شب در منزل دیگران میماند، احساس خوبی نخواهد داشت و بر این تصور است که آنها مرا دوست ندارند.
این تصور میتواند تا بزرگی همچنان در ذهنش باقی بماند یا مادری که نصف روز با فرزندش قهر میکند و یا چندروز با اوحرف نمیزند، فرزندش احساس میکند کسی او را دوست ندارد. والدینی هم که فرزند خود را با دیگران مقایسه میکنند؛ مثلا نمره فرزندشان را با نمره دانشآموز دیگر قیاس میکنند، به همین صورت در فرزند خود احساس خودکمبینی باقی میگذارند. کودکی هم که در دوران کودکیاش همهچیز به گردن او میافتد، ضمن اینکه احساس خوبی نسبت به خود نخواهد داشت، در بزرگسالی نیز همیشه خود را مقصر میپندارد.
رویکردهای آسیبپذیر
اما موضوع مهم دیگر در رابطه با نقطهضعف افراد است. زمانی که از موضوعی دلگیر میشوید چه میکنید؟ در این موقعیت شما باید ببینید کجا آسیبپذیر هستید؟ بهتر است بدانید فرد آسیبپذیر سهرویکرد دارد:
حمله به خود: زمانی که از موضوعی ناراحت میشوید، برای رفع آن به خودتان حمله میکنید؛ مثلا خودخوری میکنید و میگویید مشکل از من است؛ اما این واکنش بهشدت آسیبزاست. بهخاطر بسپارید که تنها راهحل برطرفکردن حمله به خود، ترککردن انتقاد است.
حمله به دیگران: در زمان وقوع مشکلی، به دیگران حمله میکنید؛ مثلا در جلسهای با شنیدن حرفی که باب میلتان نیست یا به یاد خاطرهای ناخوشایند میافتید، فوری عصبانی شده و شروع به داد و پرخاشگری به دیگران میکنید.
فرار: در زمان ایجاد مشکلی، برای سرپوشگذاشتن آن سعی میکنید از موقعیت فرار کنید و بدین منظور مثلا به گوشی یا اعتیاد به موادمخدر روی میآورید.
در کل برای فرار دست به هرکاری میزنید تا به قولی سرپوش گذارید و سر خود را گرم کنید. اما ریشه این آسیب ناشی از چیست؟ عزتنفس پایین.
لزوم وجود عزتنفس
عزتنفس، میزان ارزش و بهایی است که شما برای خودتان متصور هستید؛ همانطور که میدانید هر فردی بهصورت کلی از ارزش و منزلت بسیار بالایی برخوردار است و این قدرت را دارد که تا بالاترین سطوح مادی و معنوی رشد کند. واقفبودن به این موضوع میتواند باعث شود که قدر و منزلت خود را دانسته و با افکار و اقدامات نادرست به روح و روان خود آسیب وارد نکنید.
نکته بسیار مهمی که وجود دارد، این است که باید این تصور به حقیقت نزدیک باشد و جای خود را به غرور کاذب نداده باشد! توجه داشته باشید که عزتنفس پایین عوارض زیادی را متوجه شما خواهد کرد؛ مثلا اگر عزتنفس پایینی داشته باشید، معمولا به منتقدانهترین شکل درباره خودتان فکر میکنید. برای مثال شاید بارها به خود گفته باشید: «من در این کار بهقدر کافی خوب نیستم»، «من یک بازندهام»، «من هرگز به جایی نمیرسم»، «من نمیتوانم» و… . با این افکار و به اصطلاح خودگوییها، احساسات ناخوشایندی را مانند غم، عصبانیت، استرس و ترس بیفایده، تجربه خواهید کرد.
بهخاطر بسپارید که اگر عرتنفستان پایین باشد، تصمیمگیری برایتان دشوار میشود؛ زیرا درباره موفقیت خود شک دارید. علاوه بر این، ممکن است موقعیتهای مختلف را که باعث کمک به پیشرفتتان میشود، از دست بدهید.
مراحل افزایش عزتنفس
وقتی عزتنفستان پایین باشد، با هر حرفی حالتان بد میشود و به یکی از رویکردهای فوق که ذکر شد، روی میآورید که اشتباه است. برای راه حل بهتر است به هفتمرحله توجه کنید. خوب و بد نکنید: وجود خوبی و بدی بهم وابسته است؛ یعنی تا بدی نباشد، درکی از خوبی نخواهید داشت. وقتی یاد بگیرید که از کسی انتقاد نکنید، از خودتان هم انتقاد نخواهید کرد. روزی حضرت موسی(ع) در بیابان دید کرمی از سوراخی بیرون میآید.
پس به خدا گفت: این کرم را برای چه آفریدی؟ خدا جواب داد: اتفاقا این کرم هم صدها بار پرسیده است که موسی را برای چه آفریدی! پس خوب و بد وجود ندارد. در توضیح بیشتر باید گفت که بد باید باشد تا خوب معنا پیدا کند؛ درست مثل شب. اگر شب نبود، روز مفهومی نداشت. منظور اینکه خوب و بد را قضاوت نکنید. برچسبها را کنار بگذارید: از واژههای باهوشتر، باکلاستر صبورتر و یا برعکس ظالمتر، ریاکارتر و … دوری کنید.
قضاوت نکنید: مادامی که دیگران را قضاوت میکنید، خود را هم قضاوت میکنید. انسان هرچه بیشتر قضاوت کند، بیشتر آسیب میبینند. برای تغییر دیگران تلاش نکنید: سعی نکنید دیگران را تغییر دهید. اجازه دهید خودشان تغییر کنند. سرزنش نکنید: دیگران را بابت درد و رنج خود سرزنش نکنید. در هر بعدی خود را قضاوت نکنید: در افکار و احساسات و رفتار و اعمالتان، خود را قضاوت نکنید؛ مثلا اگر در رؤیای گردشکردن و یا رؤیای کودکیتان هستید، اجازه دهید چنین باشید و خود را بابت این احساسات و افکار و اعمال سرزنش نکنید.
اطلاعات را در قالب درست و غلط قرار ندهید: هر داده و اطلاعاتی که میشنوید، فقط بپذیرید و تحلیل نکنید. حتی امام حسین(ع) فرمودهاند: اگر کسی را قضاوت کنید، مطمئن باشید تا آخر عمر همان به سرت میآید. به هرحال یک هفته تمرین کنید که وقتی چیزی میشنوید یا میبینید قضاوت نکنید؛ بعد نتیجهاش را ببینید.
تکنیکهای مقابله با خشم
حال اگر بخواهید سهرویکرد مذکور شامل حمله به خود و دیگران و فرار را انجام ندهید و به عبارتی در صورت ایجاد مشکل و خشم ناشی از آن بدانید که باید چه کرد، راهکارهای آن عبارتاند از: مهمترین و مؤثرترین راهکار مقابله برای این منظور، کنترل خودگویی است. خودگویی یعنی با خودتان حرف بزنید و مثلا بگویید: چرا رفتار من اینگونه بوده است که …؟ یا مثلا چرا رفتار او اینگونه بوده است که…؟
باید دید دلیل دوستنداشتن خودتان چیست که باعث شده است همین حس را درباره دیگران داشته باشید. مثلا اگر کسی به شما حرفی زد و باعث ناراحتیتان شد، به خود بگویید که حرف او چنان بد نبود که اینگونه شدم. توجه داشته باشید که خیلی از اتفاقات فعلی، به اتفاقات گذشته برمیگردد. زمانهایی که عصبانی هستید، بابت حرف دیگران، کلماتی به ذهنتان میرسد. آن کلمات را بنویسید و بعد از یکهفته ببینید چه بلایی سر خودتان میآورید! با این اوصاف متوجه میشوید که باید ذهنتان را کنترل کنید.
در واقع شما در این لحظه خودزنی میکنید؛ اما اگر کمی تأمل کنید و ذهنتان را کنترل کنید، بهتر میتوانید مدیریت درستی داشته باشید.