به گزارش اصفهان زیبا؛ «آخرین تولد» نام فیلمی است که در بین آثار روی پرده سینمای ایران در تابستان 1402، بسیار به چشم میآید. نوید محمودی، کارگردان و جمشید محمودی، تهیهکننده این اثر سینمایی هستند که پیشتر نیز از این دو برادر آثار موردقبول و بسیار خوبی را مشاهده کردهایم.
داستان فیلم درباره تغییر حاکمیت در افغانستان و به قدرت رسیدن طالبان است؛ البته این روایت با چاشنی عاشقانه پیش میرود که میتوان گفت این چاشنی برای فیلم بسیار لازم بوده و در روایت اصلی خوش نشسته است.
«آخرین تولد»؛ فیلمی خوشفرم
با توجه به اینکه کمتر فیلمی را میتوان یافت که به موضوعها و معضلهای افغانستان بپردازد، این فیلم با این شجاعت در انتخاب موضوع، اولین گام برای تبدیل شدن به یک فیلم قابل نقد و بررسی را برداشته است.
نوید محمودی، کارگردان با تجربه و کاربلد این فیلم، توانسته است تقریبا هرآنچه را مدنظرش بوده، در فیلم اجرا کند و آن را به یک سبک بهخصوص و البته خوشفرم نیز تبدیل کند.
کل روایت فیلم در یک واحد آپارتمان در افغانستان دنبال میشود و این تک لوکیشن بودن اولین عرضاندام کارگردان برای مخاطب است.
سختی فیلمهای تکلوکیشن
فیلمهای تکلوکیشن بسیار پروژه سختی برای عوامل، مخصوصا کارگردان خواهد بود؛ چرا که قرار است حداقل نود دقیقه مخاطب در یک لوکیشن ثابت روایت را دنبال کند و عملا از جذابیت لوکیشن پس از گذشت ده دقیقه از فیلم کاسته میشود و لوکیشن برای مخاطب یکنواخت میشود.
این تبحر کارگردان است که آیا میتواند هشتاد دقیقه باقیمانده از فیلم را چنان جذاب ایجاد کند که مخاطب یکنواختی لوکیشن را به چشم نیاورد یا خیر؟
نوید محمودی تا حد چشمگیری توانسته است در این امر موفق باشد که البته این مهم به لطف میزانسنهای خوبش و دکوپاژ تمیز و بینقصش جامه عمل پوشیده است.
یکی دیگر از ترفندهایی که محمودی نیز در فیلمش به خوبی از آن بهره برده، نشاندادن جزئیات لوکیشن بهمرور و در طول فیلم است.
محمودی به خوبی میدانسته است اگر در همان ابتدای فیلم همه جزئیات لوکیشن ثابتش را به مخاطب نشان دهد، در ادامه فیلم دیگر کارش بسیار دشوار خواهد بود؛ پس به همین منظور برخی از نقاط و جزئیات لوکیشن را آرام آرام و در طول مسیر فیلم به مخاطب نشان داده است.
درباره طراحی صحنه و لباس اما باید بگوییم که خیلی میتوانست بهتر از این نیز باشد. تا حدودی طراحی صحنه و لباس آنچه که باید، نبود. در برخی از پلانها نیز اگر بدون هیچ اطلاعی تصویر پلان را به یک فرد نشان دهیم، اصلا متوجه نخواهد شد که این فیلم درباره افغانستان است یا خانهای در افغانستان را دارد روایت
میکند.
جهش موفق الناز شاکردوست در این فیلم
درباره بازی بازیگران نیز بسیار میتوان مطلب بیان کرد؛ چرا که فیلم از یک بازیگر چهره برای نقش اول خود استفاده کرده است؛ یعنی الناز شاکردوست در نقش ثریا.
همچنین پدرام شریفی، همبازی شاکردوست در این فیلم در نقش فهیم است؛ او نیز بازیگری باتجربه و کاربلد است.
الناز شاکردوست را اگر بخواهیم با بازیهای دهه هشتادش قضاوت کنیم حقیقتا میتوانیم بگوییم بسیار پیشرفت کرده و بهطور کلی یک جهش موفق را در بازی داشته است.
اما اگر بخواهیم این کارش را با «شبی که ماه کامل شد» که برای آن سیمرغ دریافت کرد، مقایسه کنیم تقریبا نتوانسته است عمل مثبتی را رقم بزند؛ بلکه کمی از آن کار نیز ضعیفتر عمل کرده است؛ البته این به این معنی نیست که در این فیلم خوب عمل نکرده، مطلب آن است که با توجه به هنرنماییاش در شبی که ماه کامل شد، انتظارها از او بیش از این است.
پدرام شریفی نیز در این فیلم آن پدرام شریفی قبلی نیست. کمی سرد و خشک است. انگار نمیداند از بازی خود چه میخواهد. انگار سردرگم است و دقیقا نقطه عطف شخصیت را پیدا نکرده است.
دیگر بازیگران فیلم نیز از بازیگران خوب سینما، تئاتر و تلویزیون هستند که در نقش خود قابل قبول ظاهر شدهاند.
تدوین همراه با نقص «آخرین تولد»
یکی از مهمترین مطالب درباره این فیلم، تدوین آن است که دچار نقصهایی است. نماها دقیق به همدیگر متصل نمیشوند یا کاتها زود یا دیر میخورند.
نقصها در تدوین فیلم تا اندازهای است که در لحظههایی گمان کردم نسخهای که دارم میبینم نسخه نهایی فیلم نیست.
هرچند این نقص در تدوین، خللی به روایت فیلم وارد نساخته، اما از هیجانها، ریتم و نظم فیلم کمی کاسته است و متأسفانه جلوه خوبی را به مخاطب حرفهای فیلم ارائه نمیدهد. بنابراین اگر قرار باشد فیلم در جشنوارهها حضور پیدا کند، بهتر است تدوین موردبررسی مجدد قرار گیرد.
«آخرین تولد»؛ تراژدی عاشقانه از افغانستان
در کل، فیلم «آخرین تولد» یک تراژدی عاشقانه از افغانستان است که در وهله اول به دلیل انتخاب موضوع و محتوا دارای اهمیت بوده و در وهله بعدی، به علت سبک خاص یا کارگردانی خوبش بسیار مورد توجه و بررسی است و قطعا فیلمی است که ارزش دیدن دارد و مخاطب را ناراضی از سینما به بیرون نمیفرستد.