فرّو الی الحسین

فرصت دیدارم تمام شد باید شبانه راه چند روز آمده را برگردم. به این فکر می‌کنم. برای التیام خستگی‌هایم فرّو الی الحسین را قدم برداشتم. او پیش از رسیدن در آغوشش آرامم کرد!

فرّو الی الحسین - اصفهان زیبا

به گزارش اصفهان زیبا؛ درستش این بود که بعد از این همه انتظار لحظه وصال را باشکوه‌تر رقم بزنم.

من نمی‌دانم اشک‌هایم را کجا جا گذاشته‌ام! بی‌تابی‌ها و التهاب‌هایم، همان‌ها که در فراق جانم را به لبم می‌رسانند. بی‌قراری‌هایم کجا ماندند که در حرم این‌چنین آرامم؟

من هرچه حساب می‌کنم حق زیارت شما را ادا نکردم!  انگار که زائر هر روزه‌تان باشم. به جای اینکه نماز را به نماز وصل کنم و دعا را به دعا، گوشه‌ حرم نشستم، زانوانم را بغل کردم. همان‌طور که بار غم‌هایم را آرام در آغوشت روی زمین می‌گذاشتم. خوابم برد.

ناگهان به خودم آمدم دیدم خستگی مسیر بر وجودم چیره شده. در این زمان اندک وصال بعد از سال‌ها انتظار زیارت کوتاهی خوانده‌ام و گوشه‌ای از حرم آرام گرفته‌ام.

عمری آن همه دعاهای قرآنی را از بر نکرده‌ام که وقتی چشمم به ضریح مطهر شما افتاد، فقط بگویم:«خیلی مردی!» شاید هم بیراه نگفته‌ام. آری، خیلی مردید که زیر سایه خودتان به ما آبرو داده‌اید. خیلی مردید که اسم شما می‌آید ما را تحویل می‌گیرند.

از مردانگی شماست که روی ما حساب می‌کنند. اصلا نام شما به ما احترام و آبرو داده است. فرصت دیدارم تمام شد باید شبانه راه چند روز آمده را برگردم. به این فکر می‌کنم. برای التیام خستگی‌هایم فرّو الی الحسین را قدم برداشتم. او پیش از رسیدن در آغوشش آرامم کرد!