به گزارش اصفهان زیبا؛ گفته بودند اگر به تهران برود، میتواند در یک مرکز شبانهروزی ماندگار شود و آنجا هم مهارتهای زندگی یاد بگیرد و هم درسش را ادامه دهد. مهدی ده سال بیشتر نداشت که مادرش دستش را گرفت و او را با خود به تهران برد تا نابینایی سد راه پیشرفت و رشد پسرش نشود و او را خانهنشین نکند.
ماندن مهدی در مرکز شبانهروزی نابینایان در تهران، اما بیشتر از نصف روز طول نکشید و همان موقع همراه با مادر به اصفهان برگشت: «آن موقع مهدی، یک بچه دهساله بیشتر نبود و اصرارهای من هم نتوانست باعث شود تا او در مرکز بماند.»
بازگشت مهدی از تهران همانا و تغییر مسیر زندگیاش هم همان: «تا قبل از اینکه تصمیم بگیرم مهدی را به تهران بفرستم، توی اصفهان خیلی پرسوجو کردم تا بتوانم مرکزی شبانهروزی برای نابینایان پیدا کنم؛ چون در یکی از روستاهای دورافتاده اصفهان زندگی میکردیم و پدر مهدی هم فوت کرده بود. به خاطر همین امکان رفتوآمد به اصفهان را نداشتم؛ ولی چنین مرکزی در اصفهان وجود نداشت. میگفتند قبلا مدرسه ابابصیر میزبان شبانهروزی نابینایان از نقاط مختلف کشور بوده است و اما این مدرسه بنا به دلایلی تعطیل شده بود.»
مدرسه تعطیل، نابینایان سرگردان!
تعطیلی مدرسه شبانهروزی ابابصیر که مرکزی بسیاری قدیمی برای آموزش و نگهداری نابینایان به شمار میرفت، نابینایانی مثل مهدی را سرگردان کرد: «میگفتند مهدی باید در مدارس عادی درس بخواند؛ اما شرایط کافی برای آموزش به نابینایان در این مدارس وجود نداشت. معلم هیچ آگاهی نسبت به شرایط معلولان نداشت و بعضی وقتها هم حتی توهین میکرد. همکلاسیهای مهدی هم شرایط او را درک نمیکردند. مسخرهاش میکردند یا او را آزار میدادند»؛ مادرش میگوید.
همه اینها اما باعث شد تا مهدی که به خاطر ازدواج فامیلی نابینا به دنیا آمده بود در سن 13سالگی عطای درس خواندن را به لقایش ببخشد و برای همیشه ترک تحصیل کند.
خانهنشینی حالا سالهاست که سهم مهدی شده که دنیا همیشه برای پشت پلکش تیرهوتار بوده است: «یکبار معلمش به خاطر اینکه نمیتوانسته از روی کتاب بخواند، به او توهین و از کلاس درس بیرونش میکند. این اتفاق باعث شد که مهدی برای همیشه قید مدرسه را بزند و خانهنشین شود.»
ترس مثل سایه مهدی همیشه با او همراه است؛ ترس از تحقیر و توهین: «حتی بعدازآن اتفاق دیگر رغبت از خانه بیرونرفتن را هم ندارد. از صبح تا شب توی خانه است و خودش را با گوشدادن به موسیقی سرگرم میکند.»
مانند مهدی کم نیستند نابینایانی که هیچ مرکز شبانهروزی در اصفهان برایشان وجود ندارد و حضور آنها در مدارس عادی هم مشکلات زیادی را برایشان به همراه دارد؛ درحالیکه بسیاری از نابینایانی که حالا سنوسالی از آنها گذشته و تجربه حضور در مدرسه ابابصیر را دارند، میگویند بودنشان در این مرکز باعث رشد و ترقی آنها شده است.
علیرضا که 43 سال دارد و معلم است، یکی از همین افراد است.
میگوید: «ما در ابابصیر یاد میگرفتیم که چطور کارهای روزمره خودمان را انجام دهیم. مهارتها و حرفههای مختلفی را هم در کنار درسومشق یاد میگرفتیم؛ اما نابینایان اکنون هیچ مرکزی را ندارند که بتوانند به آنها این آموزشها را ارائه دهند؛ به خاطر همین هم دیدهام که خیلی از آنها اصلا از خانه بیرون نمیآیند. نمیتوانند درس بخوانند یا کاری برای خود پیشه کنند. امکان ازدواج هم خیلی کم برایشان پیش میآید.»
ابوالفضل هم که از بدو تولد نابینا بوده است و الان 14 سال سن دارد، میگوید که افراد نابینا نمیتوانند مقاطع تحصیلی را تا انتها ادامه دهند و خیلیهایشان در همان سالهای اولیه ترک تحصیل میکنند؛ چون باید به مدارس عادی بروند و آنجا هم شرایط لازم وجود ندارد.
برخی از معلمها به افراد دارای معلولیت توهین میکنند یا برای آنها اصلا وقت نمیگذارند. مدرسه ابابصیر الان اجاره داده شده و قرار بوده است که این پول، خرج نابینایان شود؛ درحالیکه هیچ پولی برای نابینایان صرف نمیشود.
از سوی دیگر نابینایان نمیتوانند برای خودشان شغلی دستوپا کنند و به همین خاطر هم وضع مالی خوبی ندارند و معمولا از پس هزینههای زندگیشان برنمیآیند.
چرا مدرسه تعطیل شد؟
مدرسه ابابصیر، حالا چندسالی است که به خاطر اختلاف صاحبان این مدرسه و آموزشوپرورش استثنایی تعطیلشده و نابینایان سرگردان و بلاتکلیف باقی ماندهاند؛ مرکز شبانهروزی که در سایت آن آمده است: «این مدرسه در سال 1348 با اهداف ارائه خدمات آموزشی و سایر خدمات به افراد نابینا و کمبینا و ایجاد فرصتهای برابر اجتماعی و زیستی، با الطاف الهی و عنایات ولیعصر (عج) توسط تعدادی از خیرین اصفهان تأسیس شد. مؤسسه آموزشی ابابصیر از تاریخ تأسیس تاکنون در زمینههای زیر فعالیت داشته است و بستر مناسبی را جهت رشد و شکوفایی، استعدادهای نابینایان در زمینههای علمی، مذهبی، فرهنگی ورزشی و… فراهم کرده است.»
محمد نیکزاد، مدیرعامل جامعه نابینایان استان اصفهان، در گفتوگو با رسانهها گفته است که «حدود سال 1385 و 1386 اختلافی میان هیئتمدیره ابابصیر و اداره آموزشوپرورش استثنایی بر سر مدیریت این مجموعه ایجاد شد. در آن زمان آموزشوپرورش استثنایی میگفت ما معلم به این مجموعه اعزام میکنیم پس باید مدیریت آن در دست ما باشد؛ اما هیئتمدیره ابابصیر میگفت ما تمام هزینهها و خرج و مخارج را تأمین میکنیم؛ پس مدیریت این مؤسسه را ما باید تأیید کنیم. همین امر اختلافی میان این دو گروه راه انداخت و سبب تعطیلی بخشهای آموزشی این مؤسسه شد.»
او میافزاید: «ساختمان بزرگ ابابصیر با آن قدمت طولانی و خدماتی که به جامعه نابینایان و کمبینایان در اصفهان و شهرهای اطراف میداد بسته شد و مکانش را به یک دانشگاه اجاره دادند. مدیران ابابصیر هم در مکانی دیگر مؤسسه را برپا کردند؛ اما دیگر از خدمات آموزشی همچون گذشته خبری نبود. ابابصیر به یک انجمن مردمنهاد ساده که نمونه آن در اصفهان زیاد یافت میشود، تبدیل شد. این مدرسه از کارکرد قبلی خود خارج شده است و اکنون ایجاد کتابخانه، برگزاری کلاسهای آموزش بافتنی، کلاسهای روانشناسی و مشاروه، دایره مددکاری و تهیه بستههای معیشتی برای زیرمجموعهشان ازجمله کارهایی است که در این مؤسسه انجام میشود که البته این خدمات موازیکارهایی است که در دیگر انجمنهای نیز صورت میگیرد.»
دستپروردگان ابابصیر وضعیت خوبی دارند
نیکزاد که خود سالها در این مدرسه درسخوانده و آموزشدیده است در این باره به «اصفهانزیبا» نیز میگوید که دانشآموزان نابینا از سرتاسر کشور به این مدرسه میآمدند و از آنجا که این مرکز شبانهروزی بود، در آن مستقر میشدند. خیلی از نابینایانی که اکنون دارای تحصیلات و شغل هستند در این مدرسه درس خواندهاند و دستپرورده ابابصیر هستند؛ چراکه در این مرکز معلمهای متبحر و بامهارت تدریس میکردند. ابابصیر از هر لحاظی نمونه بود و مشابه آن در شهرهای دیگر وجود نداشت.»
به گفته او، در این مرکز دانشآموزان آموزش میدیدند و مهارتهای ارتباطی و زندگی را فرا میگرفتند. امکاناتی همچون سرویس و خوابگاه و کتابخانه و… هم در اختیار داشتند؛ درحالیکه اکنون مرکز شبانهروزی برای دانش آموزان نابینا در اصفهان وجود ندارد.
سؤال این است پس تکلیف دانشآموزان شهرستانی چیست؟ آنها کجا باید درس بخوانند یا آموزش ببنید و مهارت یاد بگیرند؟
محمدحسین بصیری که از سال 1390 مدیریت این مؤسسه را بر عهده دارد در گفتوگو با ایرانسپید میگوید: «مؤسسه ابابصیر در سال 1348 بنا به نیاز آن زمان تأسیس شد؛ چراکه مدرسه مناسبی که تحت پوشش آموزشوپرورش استثنایی باشد نبود یا هنوز واحد استثنایی به آن صورت شکل نگرفته بود تا اینکه مؤسسه آموزشی ابابصیر با همت جمعی از خیرین، علما و روحانیون اصفهان تأسیس شد تا آسیبی به اعتقادات دینی و مذهبی نابینایان و کمبینایان وارد نشود؛ چراکه دیگر مراکز آموزشی نابینایان در اصفهان زیر نظر آلمانیها و انگلیسها اداره میشدند.»
او با اشاره به نحوه شکلگیری ابابصیر میافزاید: «مقرر شد که کادر آموزشی و نوشت ابزارهای مخصوص آموزش نابینایان توسط آموزشوپرورش استثنایی تأمین شود و جا و مکان و ایاب و ذهاب و خوراک و پوشاک نابینایان با مؤسسه خیریه ابابصیر باشد.»
بصیری با اشاره به دو موضوعی که سبب تعطیلی مؤسسه شد، میگوید: «اول آنکه در جامعه آموزشی معلولان، تحولی ایجاد شد و گفتند نباید معلولان و نابینایان از دیگر دانش آموزان جدا تعلیم ببیند و بحث به سمت آموزش تلفیقی سوق پیدا کرد. موضوع دوم اختلاف بین آموزشوپرورش استثنایی و هیئتمدیره آن زمان ابابصیر بود که با حلنشدن این اختلافنظر زمینه تعطیلی بخش آموزشی این مرکز ایجاد شد و دانش آموزان این مؤسسه هم میان مدارس شهید عابدی و شهید سامانی تقسیم شدند. از سرنوشت دانشآموزانی هم که از روستا در این مرکز آموزشی تحصیل میکردند خبری نداریم.»
در سالهای اخیر رویکرد آموزشوپرورش اصرار بر تحصیل دانشآموزان دارای معلولیت در مدارس عادی بوده است؛ موضوعی که به اذعان بسیاری از معلولان مشکلات زیادی را برای آنها به همراه دارد.
ابوالفضل ضامنی، مسئول هیئت نابینایان در این باره به «اصفهان زیبا» میگوید: «در بسیاری از مدارس عادی با نابینایان برخورد خوبی نمیشود. معلمها با وضعیت نابینایان آشنایی ندارند و نمیتوانند آموزشهای مفید به آنها ارائه دهند.»
به گفته او، اگرچه اکنون مدرسه ابابصیر به دانشگاهی اجاره داده شده است و مدعی هستند که این اجاره صرف نابینایان میشود؛ اما اینگونه نیست! به خاطر این شرایط خیلی از نابینایان خانهنشین شدهاند و ترجیح میدهند کنج خانه بماند!