به گزارش اصفهان زیبا؛ در سینمای هالیوود، تعریف آخرالزمان (apocalypse) با آنچه ما در تفکر دینی و انتظار منجی میشناسیم، متفاوت است. در نگاه غرب، آخرالزمان، هنگامی است که تمام دنیا را خطری بزرگ تهدید میکند و دنیا به ورطه هلاک کشیده شده و زمان به پایان خود نزدیک میشود.
در نگاه شیعی، ما منتظرانِ ظهورِ دولتِ کریمۀ برحق و برقراری هزارانهزار سال عدل و صلح وعدهدادهشده در مدینه فاضله هستیم؛ درحالیکه در نگاه غربی، آخرالزمان نباید هرگز رخ دهد و با انواع ابزارهای مدرن و توهمی، در خصوص آن هراس و دلهره ایجاد میکنند.
دو عنصر اساسی آخرالزمان
در نگاه غربی، دو عنصر اساسی در آخرالزمان وجود خواهد داشت که البته هر دو تحریف شده است:
نقش مثبت (نجاتدهنده) منجی
نقش منفی (نابودکننده) دجّال
خواهیم دید که دجّالها (Antichrist) در هالیوود متعدد، اما منجی کلیشهای یکتاست.
انواع دجال در هالیوود
سوانح طبیعی، اجرام آسمانی، حیوانات جهشیافته، هیولاها، بیماریها، رباتها و هوش مصنوعی، موجودات فضایی، شیاطین، تروریستها و متأسفانه اسلام و ایران، ازجمله دجالهای موردنظر هالیوود هستند که در ادامه به بررسی آنها و نتیجهگیری خواهیم پرداخت.
سوانحطبیعی
فیلمها با موضوع سوانح طبیعی از حد شمار خارج است؛ اما به معرفی چند فیلم شاخص میپردازیم.
2012 (محصول 2009)
فعالیتهای صنعتی بشر موجب آزادشدن گازهای گلخانهای و نابودی محیطزیست و لایه ازون شده است؛ کره زمین گرمشده و یخهای قطبی آب شدهاند. آبشدن یخهای قطبی موجب سیل و سونامی و غرقشدن کل زمین خواهد شد.
اما بشر (بخوانید آمریکا)، فکر اینجا را هم کرده است و با ساختن چند کشتی غولپیکر، چندهزار نفر از نوع بشر و نژادهای مختلف را نجات میدهد تا حداقل حیات روی کره زمین ادامه داشته باشد و در آینده فرجی حاصل شود.
احتمالا داستان فوق شما را به یاد کشتی نوح میاندازد؛ اما دقت شود که در اینجا دیگر خدا و پیغمبری وجود ندارد و هرچه هست، فقط هوش و آیندهنگری بشر است که میتواند نجاتدهنده خودش باشد.
جالب است که در تمام این دست فیلمها، رئیسجمهور آمریکا فردی کارآمد و الگوست که حاضر است جان خویش را فدا کند و حتی خودش سوار این کشتی نجات نمیشود.
The Day After Tomorrow (2004)
گرمشدن زمین و تغییرات شدید آبوهوایی اینبار موجب طوفانهای شدید در جهان میشود. ابرهای سیاه جلوی نور خورشید را میگیرند و عصر یخبندان جدیدی که موجب نابودی ساکنان آن است، فرامیرسد.
در همه اینگونه فیلمها، درامها و فداکاریهای خانوادگی بهعنوان داستان فرعی به چشم میخورد و نهایتا امید هیچگاه از بین نمیرود.
این مهم است که در ژانرهای فاجعهای، همواره پس از طیشدن مصیبت، با یک روزنه امید بهصورت «happy end» فیلم به پایان برسد؛ در این مورد خاص، بالاخره ساکنان باقیمانده زمین شاهد پرتوهای باریک نور خورشید قبل از اتمام فیلم هستند.
Armageddon (1998)
نام «آرماگدون» یا «حارمجدون» اشاره مستقیم به محلی است در فلسطین اشغالی که مطابق مکاشفه یوحنا در عهد جدید، سپاهیان حق و باطل برای حضور در نبردی آخرالزمانی آنجا گرد خواهند آمد؛ اما در این فیلم یک ستاره دنبالهدار عظیمالجثه بهطرف زمین در حرکت است و برخورد عنقریب آن موجب نابودی زمین خواهد شد.
در این فیلم، این دانشمندان و نظامیان آمریکایی هستند که در پروژهای به کمک «ناسا»، روی شهابسنگ سوار شده، با دستگاههای حفاری چاه نفت آن را سوراخ کرده و با انداختن بمب اتم داخل هستۀ این شهابسنگ، آن را از درون نابود میکنند.
قهرمان آمریکایی در این راه، جان خود را از دست میدهد (شهید میشود)، اما جهان از دریچه تلویزیون شاهد این عملیات نجات است و همه کشورها خوشحالی میکنند و هورا میکشند. فیلم Don’t Look Up (2021) به تمسخر صحنههایی از فیلم آرماگدون میپردازد.
دقت شود که در بسیاری از فیلمهای آخرالزمانی، این ناسا (ادارهکل هوانوردی و فضایی آمریکا) است که تبدیل به منجی بشریت میشود و بهعنوان یک مثال شاخص، فیلم Interstellar (2014) ساخته کریستوفر نولان نیز از این طیف است.
حیوانات
گاهی حیوانات جهشیافته سعی در نابودی بشر دارند. حجم تولید اینگونه فیلمها فوقالعاده زیاد است. در اینجا به چند فیلم شاخص اشاره میکنیم.
Planet of The Apes
سری فیلمهای «سیاره میمونها» به تعداد 10 عنوان میرسد؛ اما در نسخه سال 2011 (Rise of the Planet of the Apes) به سرمنشأ این درگیری اشاره میشود.
تعدادی دانشمند آمریکایی بهدنبال کشف داروی ضد آلزایمر، در لابراتواری به آزمایش روی میمونها مشغول هستند. این آزمایشها و داروی جدید، موجب جهشیافتن میمونها و باهوششدن آنها میشود.
حالا میمونها بهدنبال ظلموستم تمام این سالهای بشر، درپی انتقامگرفتن و فتح سیاره زمین هستند که ظاهرا موفق هم میشوند.
Jurassic Park
دایناسورها و حیوانات اسطورهای سر از خواب بیرون آوردهاند. تاکنون شش فیلم جدی پرفروش و تعدادی انیمیشن با موضوع پارک ژوراسیک ساخته شده است و همچنان تولید مجموعههای جدید آن ادامه دارد.
اما در نسخه سال 1993 به کارگردانی اسپیلبرگ شاهد این هستیم که تاجری ثروتمند و تیمی از دانشمندان ژنتیک، پارک حیاتوحشی از دایناسورهای منقرضشده تأسیس کردهاند و به شبیهسازی این موجود باستانی پرداختهاند.
سهلانگاری و خرابکاری در محوطه این جزیره، باعث آزادشدن دایناسورها میشود و این آغاز داستان درگیری و ماجراجویی بشر است!
Godzilla
گودزیلا درحقیقت نام هیولایی تخیلی در زبان ژاپنی است. اولین نسخه اینسری فیلمها در 1954 ساخته شد. تا به امروز حداقل 30 نسخه از گودزیلا ساخته شده است. گودزیلا در دریاچهها و دریاهای عمیق زندگی میکند.
این هیولا معمولا از تشعشعهای ناشی از انفجار اتمی جهش ژنتیکی پیدا کرده یا آنکه براثر ورود زبالههای آلوده شیمیایی به محیطزیست و دریاها جهش یافته است.
بالاخره در صحنههایی اکشن، باید این موجود اهریمنی را به کمک ارتش یا موجودات غولآسای دیگر مهار و نابود کرد؛ البته در نسخههایی از این ژانر، گودزیلا موجودی مهربان است که به کمک بشر میآید تا هیولای دیگری را نابود کند و آنگاه خود به عمق دریاها میخزد.
موجودات فضایی
فیلمهای پرشماری در ژانر علمیتخیلی، ترسناک و اکشن، تهدید بشر به نابودی را از جانب بیگانگان فضایی به تصویر کشیدهاند که برخی فیلمهای کلاسیک و شاخص را نام میبریم.
سری فیلمهای Alien (از 1979 الی 2018)
(Independence Day (1996
(Battle Los Angeles (2011
(Cowboys & Aliens (2011
بیماریها
هرچند در سالهای اخیر شاهد بیماری همهگیر کرونا بودیم، پیش از آن انبوهی از فیلمهای اپیدمیک آخرالزمانی درباره بیماریها ساخته شده که در ادامه فقط به چند فیلم شاخص اشاره میکنیم.
Children of Men (2006)
زمانی را تصور کنید که دیگر هیچ زنی باردار و هیچ بچهای متولد نشود! بله، درست حدس زدید. در این صورت حداکثر پس از چند دهه، نسل بشر بهطور کامل منقرض میشود. این تم اصلی فیلم «فرزندان انسان» است که در آن جهان به جنگ و آشوب تمدنی دچار شده است.
اما پایان همه این فیلمها به خوشی تمام میشود. فیلم پس از فرازونشیبهای مختلف و ترویج زنازادگی که در آن شاهد هستیم، با شنیدهشدن گریه یک نوزاد به پایان میرسد.
I Am Legend (2007)
مجموعهفیلمهای اقتباسی و تجاری که انسانها به زامبی (مرده متحرک) تبدیل شدهاند، از شمارش خارج است و به صدها عنوان میرسد که به نقد مستقلی نیاز دارد.
اما در فیلم پساآخرالزمانی «من افسانهام» همۀ مردم تبدیل به افراد هاری شدهاند که انسانیت خود را ازدستدادهاند. در این میان، یک دانشمند غربی پس از سه سال تلاش بهتنهایی موفق به کشف دارو یا پادزهر این بیماری برای مبتلایان میشود.
Weeks Later (2007)
قصه فیلم در انگلستان مبتلا به ویروس مرگبار «خشم» سپری میشود. موج نخست حملۀ ویروس سببشده تا مردم به گوشهوکنار کشور فرار کنند. کودکان برای درامانماندن از ویروس به اسپانیا فرستاده شدهاند.
28 هفته بعد، بچهها به خانه بازمیگردند. همه تصور میکنند که بحران سپری شده است؛ اما موج دوم حمله ویروس آغاز میشود. موج دوم بهمراتب گستردهتر و شدیدتر از موج اول است.
شیاطین، اجنه و خدایان
در شماره جداگانهای با عنوان «سینمای دخانی» بهطور تفصیلی به این ژانر مهم خواهیم پرداخت.
(2005) Constantine و سریال به همین اسم (2022)
(2010) Clash of Titans و Wrath of the Titans (2012)
(2010) Legion
رباتها و هوش مصنوعی
جهان امروز پس از عبور از عصر ارتباطات، وارد عصر هوش مصنوعی شده و درباره نگرانیهای ناشی از آینده هوش مصنوعی، دهها فیلم و انیمیشن تولید شده است.
چهارگانه Matrix و اسپینآفهای مشتق از آن (1991 الی 2021)
هوش مصنوعی بر تمام جهان حاکم میشود و از انرژی بدن انسانها تغذیه میکند. انسانها در خواب هستند و در سرزمین شبیهسازیشده «ماتریکس» به زندگی خیالی ادامه میدهند.
در این میان، یک منجی با تواناییهای رزمی هیجانانگیز، از سرزمین «صهیون» برای بیدارکردن انسانها ظهور میکند.
I Robot (2004)
افسر پلیسی خطر شورش رباتها را از قبل هشدار داده بود؛ اما در این زمان دیگر حتی ربات از انسان قابلتشخیص نیست!
(A.I.) Artificial Intelligence (2001)
شاید در این فیلم برای اولینبار درباره حقوق رباتها (هوش مصنوعی با احساسات عاطفی) سخن به میان آمد و جنبههای فلسفه اخلاق پررنگی دارد؛ اما در پایان فیلم دیگر انسانی در جهان وجود ندارد؛ نسل بشر منقرضشده و فقط در آرشیو تاریخی رباتها باقی ماندهاند.
فیلمهای مشابه و متعدد دیگری نیز مانند «آلیتا: فرشته جنگ» (2019) و برخی از نسخههای «ترمیناتور» به مسائل اخلاقی پیرامون سایبورگ (ترکیب ربات و انسان) پرداختهاند.
تروریستها
متأسفانه دستگاه تبلیغاتی غرب که خود سرمنشأ تولید تروریسم است، به هرکدام از رقبای تمدنی خود برچسب و انگ تروریسم میزند.
تنها به برخی از فیلمها اشاره میکنیم.
سریال 24 (2001 الی 2017)
هر فصل این مجموعه تلویزیونی، ۲۴ قسمت دارد که ازلحاظ داستانی بیستوچهار ساعت یک روز را شامل میشود. داستان مربوط به مأموری ماهر و باتجربه به نام جک باور است که در واحد ضدتروریستی پلیس آمریکا کار میکند.
در بیشتر فصلهای این سریال، تروریستها مسلمان، ایرانی یا خاورمیانهای هستند.
Unthinkable (2010)
تروریستهای مسلمان با جنگافزارهای هستهای قصد نابودی آمریکا را دارند.
Iron Man 2 (2010)
روسیه و چین بهعنوان تهدیدی برای جهان معرفی میشوند.
Jerusalem Countdown (2011)
تروریستهای ایرانی بهدنبال انفجار چندین بمب اتمی در آمریکا هستند.
جمعبندی: منجی کیست؟
همانطور که در مقدمه گفتیم، در سینمای هالیوود، هر خطری که زندگی بشر را تهدید کند، بهعنوان دجال (نابودکننده) شناخته میشود و در زمره فیلمهای آخرالزمانی میگنجد. آنطور که مشاهده کردید، دجالها در هالیوود متفاوتاند؛ ولی…، ولی منجی یکتاست!
منجی همواره یک فرد یا گروه آمریکایی یا انگلیسی است. منجی همواره دانشمند یا ابرقهرمان یا رزمیکار انگلوساکسون اغلب با پوست سفید، موهای بلوند و چشم آبی است.
تطهیر غرب و دروغ پنهانشده
هرساله فیلمهای متعدد آخرالزمانی و پساآخرالزمانی در دستورکار سینمای غرب است؛ اما هدف از این ابرپروژه چیست؟
دلایل متعدد است:
1. همواره این را بدانید که «پول» حرف اول را برای جهان مادیگرا میزند؛ لذا همیشه یکی از دلایل آنها اقتصادی است. ازآنجاکه انسانها دائما و فطرتا در خصوص فرجام و سرنوشت خود نگران هستند، لذا این فیلمها از فروش بالایی در گیشه برخوردارند.
2. غرب با آگاهی از آنچه بهعنوان نبردِ آخرالزمان و نبردِ نهایی حق و باطل وجود دارد، سعی در مدیریت افکار عمومی و یارکشی به نفع خود دارد.
3. شاید شنیده باشید که «آش آنقدر شور شد که صدای آشپز هم درآمد!» مدرنیته غربی نتوانست به وعدههای خود برای زندگی راحتتر بشر عمل کند و درواقع زندگی بشر را سختتر کرد.
غرب صنعتی به نابودی محیطزیست پرداخت، در جهان به جنگافروزی پرداخت (از جنگهای جهانی تا تولید تروریسم)، بنیان خانواده و اخلاق را نابود کرد، تضاد طبقاتی و فقر ایجاد کرد، مردم را از سرنوشت خود دچار واهمه کرد و حالا بهدنبال تطهیر دوباره چهره خود است؛ اما جنبشهای اعتراضی پُستمدرنیستی هم فریبی بیش نیست و غرب اومانیسم همچنان قصد ندارد به خدا و سنتها بازگشت کند.
دقت کنید که در فیلمهای «2012» و «روز بعد از فردا»، عامل گرمشدن کره زمین و آبشدن یخهای قطبی، فعالیتهای صنعتی خود غرب بود؛ سپس طبیعت ضد ما قیام کرد.
در فیلم «سیاره میمونها» و در سری فیلمهای «پارک ژوراسیک» و «گودزیلا»، عامل جهش ژنتیکی حیوانات، خود فعالیتهای دانشمندان غربی بود. این آمریکا بود که بمب هستهای در جهان منفجر و این جهان غرب بود که آلودگیهای صنعتی و شیمیایی را در محیط رها کرد.
بسیاری از بیماریهای ویروسی جدید در آزمایشگاههای مخفی ارتشهای غرب تولید شدند و توسعهدهنده هوش مصنوعی نیز خود جهان غرب بود.
آمریکا و اروپا نمیتوانند دستاوردهای فجیع خود را تکذیب کنند؛ اما بهدنبال جلب اعتماد عمومی مجدد برای خود هستند.
چرا پایان این فیلمها و این شیپورهای تبلیغاتی همیشه خوب و موفقیتآمیز است و حیات بشر نجات پیدا میکند؟ داستان حکایت آن فردی است که میگوید: «خودم گند زدم و خودم دوباره درستش میکنم!»
با تشکر از استاد اصغر طاهرزاده و ترویج نگاههای تمدنی