به گزارش اصفهان زیبا؛ چشم: وظیفه اصلی چشم دیدن است. در بعضی مواقع چشم برای انجام وظیفه از عینک و لنز کمک میگیرد؛ اما درباره ورزشکاران چشم حتیالامکان مجبور است این وظیفه را بهتنهایی به دوش بکشد، البته استثناهایی نیز وجود دارد؛ مانند ادگار داویدز که با عینک در زمین مسابقه حاضر میشد.
وظیفه دوم چشم، گریهکردن است که برخیها بسیار استادانه از این وظیفه برای پیشبرد کارهایشان استفاده میکنند.
این وظیفه در موقع باخت کمک زیادی به ورزشکاران میکند؛ بهخصوص اگر مقصر اصلی باخت باشند. به نظر میرسد درصد نقش شکست با میزان گریه رابطه مستقیم دارد، یعنی هر چه بیشتر مقصر باشی، باید بیشتر گریه کنی.
البته اگر در یک جدال 120 دقیقهای و زمانی که دو تیم در ضربات پنالتی هستند و بازیکنی توپ را با نرمی و مهربانی به دستان دروازهبان حریف بکوبد، گریه بهتنهایی کافی نیست و چنگ کشیدن به صورت و کندن موها هم باید چاشنی کار شود.
یکی از کارکردهای فرعی چشم این است که بازیکنی چشم دیدن بازیگر دیگر را ندارد؛ بهویژه اگر همپست او باشد و موردعلاقه مربی.
ابرو: اعضای دیگری هم در ترکیب سر دخالت دارند که ابرو یکی از آنهاست. وظیفه اصلی ابرو این است که نگذارد عرق پیشانی روی صورت آدم بچکد. ابرو در صورت ورزشکاران نقش مهمی را برعهده دارد، مثلا مهاجمی که فقط در یک بازی چندین موقعیت تکبهتک گل از دست میدهد، تنها ابروست که مانع میشود، لیتر لیتر عرق شرم از صورتش سرازیر نشود.
البته در این میان استثناهایی هم وجود دارد و بازیکنانی هستند که بیشازاندازه بیخیال هستند و چند تا چند تا به تیم خودی گل میزنند اما دریغ از یک قطره عرق شرم. یکی از مشخصههای ابرو، فرم آن است.
بعضیها ابروهای پاچهبزی دارند و حتی اگر توپ طلای بهترین بازیکن سال را هم بگیرند و قهقهه بزنند، باز هم چهرهشان عبوس به نظر میرسد؛ البته بعضیها سعی میکنند با صافکاری ابرو تغییر قیافه بدهند که ما کاری به آنها نداریم؛ اما نمیدانیم آنها کاری به ما دارند یا نه؟
دماغ: وظیفه اصلی دماغ بوییدن است و چند وظیفه فرعی هم برعهده دارد که یکی از آنها فینکردن است که بهویژه در فصلهای سرد کاربرد فراوانی دارد. ازجمله وظایف فرعی دیگر آن میتوان به نگهداشتن دسته عینک و کمک به چشم اشاره کرد.
ظریفی میگفت: دماغ را بدین علت بینی نامیدهاند که زودتر از هر عضو دیگری در صورت دیده میشود، بهویژه اگر با برکت هم باشد. دماغ در صورت ورزشکاران نقش اصلی برعهده ندارد و بیشتر یک عضو تجملی به شمار میرود، البته در نزد برخی از آنها.
تعدادی از ورزشکاران با گذاشتن سبیلهای چخماقی و دسته جارویی تا حدودی توانستهاند بینی خود را متعادل کنند و تعدادی از آنها هم که بیشتر شامل بازیکنان ذخیره و حاشیهدوست میشود، به بهانه مشکل تنفسی، دماغ خود را به دست جراح سپرده و اصطلاحا مدل عروسکی درست کردهاند تا پوسترهایشان فروش بیشتری داشته باشد.
البته تعدادی از فوتبالیستها هم توفیق اجباری به دست آورده و در جریان بازی، دماغشان ضربه میبیند. آنها هم از موقعیت پیشآمده به نحو احسن استفاده میکنند و با یک تیر دو هدف را میزنند.
دست: دست از قدیمالایام نقش مهمی را در ورزشهایی مانند والیبال، بسکتبال و هندبال ایفا میکرده و امروزه کاربرد زیادی در فوتبال پیدا کرده است و فوتبالیستهایی هستند که به معنای واقعی نان بازویشان را میخورند.
البته این پدیده مسری بوده و به تمام تیمهای لیگ برتری سرایت کرده است. این روزها وقتی یک بازیکن اوتانداز از بند مصدومیت رهایی مییابد و قرار است در تمرینات شرکت کند و اصطلاحا به میادین فوتبال بازگردد، به جای اینکه بگویند «پابهتوپ» شده، میگویند «توپبهدست» شده است.
عدهای از مربیان از «دست» استفاده بهینهای میکنند؛ مثل فیروز کریمی که با دستهایش تاکتیک بازی را به بازیکنان گوشزد میکند.
در بعضی از موارد «دست» دو کارکرد همزمان دارد و آن وقتی است که یک مربی برای اینکه حساب کار «دستشان» بیاید، با «دستهایش» آنها را مورد نوازش قرار میدهد.
از دیگر موارد کاربرد «دست» زمانی است که یک بازیکن سعی در نشاندادن قطر گردنش دارد!! در این زمانها مربیان بازیکن مورد نظر را به سکوها تبعید میکنند تا متوجه شود دست بالای دست هم بسیار است.
گوش: وظیفه اصلی این عضو شنیدن است و چند وظیفه فرعی مهم نیز بر عهده دارد؛ مانند نگهداشتن دسته عینک طبی که این وظیفه به نگهداشتن دسته عینک آفتابی نزد بازیکنان و مربیان تغییر کارکرد داده است.
البته بازیکنان در مواقعی یکی از گوشهایشان دَر میشود و یکی از گوشهایشان دروازه و این دروازه هیچ ربطی به آن دروازه ندارد.
تعدادی هم گوششان به چیزی بدهکار نیست، یعنی اگر در یک بازی، سهچهار گل از حریف عقب باشند، هر چقدر هم مربی حنجرهاش را پاره کند و بگوید روی دروازه سانتر کنید یا توپ را به محوطه جریمه حریف بیندازد، آنها گوششان بدهکار نیست و کار خودشان را میکنند.