به گزارش اصفهان زیبا؛ در هفته بزرگداشت دفاع مقدس به سر میبریم؛ در شهری که طلایهدار اهدای شهدا به انقلاب اسلامی است؛ اما اصفهان فقط در اهدای فرزندانش به میهن سردمدار نیست؛ شهر گنبدهای فیروزهای در حوزه تخصصی آثار دفاع مقدس نیز در ردههای برتر نشر کشور قرار دارد.
به همین مناسبت با سعید معتمدی، مدیر دفتر ادبیات پایداری حوزه هنری اصفهان، گفتوگو کردهایم تا ببینیم اصفهان از لحاظ نشر و توزیع کتب دفاع مقدس در چه وضعیتی قرار دارد.
سعید معتمدی متولد سال 1363 و دانشجوی دکترای ادبیات است. او از دهه هشتاد مشاور بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس در کنگره شهدای اصفهان و عضو شورای سیاستگذاری چندین نشر بوده است.
معتمدی همچنین عضو شورای سردبیری و دبیر سرویس ادب و هنر نشریه «طراوت»، ماهنامه تخصصی دفاع مقدس بوده که در گذشته منتشر میشد. او نویسندگی دو عنوان کتاب «اولین فاتح» و «حسن یوسف» را نیز در کارنامهاش دارد و چهارده جلد کتاب پژوهشی در حوزه فرهنگ شهروندی نیز از آثار اوست.
اکنون پنجسال از فرمایش رهبری درباره لزوم صدبرابریشدن آثار دفاع مقدس میگذرد و بهتازگی هم دوباره به این موضوع اشاره کردند. چقدر در مسیر صدبرابریشدن آثار دفاعمقدس گام برداشتهایم؟
یکی از نکات مهم این فرمایش صدبرابریشدن بهصورت واقعی است و منظور ایشان عدد کثرت نبوده است. اصفهان در نشر دفاع مقدس در کشور پیشرو است. نشر دارخوین اولین ناشر خصوصی در کشور است که به صورت اختصاصی در این حوزه کار میکند.
نشر شهید فهمیده هم از قدیمالایام فعال بوده و میشود از نشر کاشف علم نیز نام برد. انتشارات ستارگان درخشان نیز یک ناشر شبهدولتی و یکی از ناشران جدی حوزه دفاع مقدس است.
افزون بر آن، در بخش دولتی جاهایی مثل حوزه هنری اصفهان و بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس هم اهتمام ویژهای در این خصوص دارند. در واقع اصفهان در نشر دفاع مقدس زیرساختهای نسبتا مناسبی دارد و زیرساخت مهم دیگر هم نویسندگان هستند که دست اصفهان در این خصوص نیز نسبتا پر است.
نزدیک به سی سال پیش اولین کنگره سرداران شهید در اصفهان برگزار شد و یکی از بخشهای جدی آن کنگره بخش نشر بود و از محصولاتش کتاب «حماسه تپه برهانی» است که بخشهایی از آن در کتابهای مدرسه تدریس میشود.
کنگره در آن سال خیلی بزرگ و بخش کتاب و نشرش خیلی جدی بود و کتابهای زیادی از قِبل آن تولید شد. بعدها فعالیتهای انتشارات کنگره آن سال تداوم یافت و تبدیل شد به انتشارات ستارگان درخشان.
پس نویسندگان چه از رزمندگان، چه از داستاننویسانی که این سالها زیر نظر مجموعه قلمستان و بهزاد دانشگر و مجموعه روایتخانه پرورش یافتهاند، یکی از زیرساختهای این قسمت را تشکیل میدهند.
در نتیجه اصفهان این دو زیرساخت جدی را دارد و این یک نقطه مثبت است؛ اما تا مسیر صدبرابرشدن خیلی کار داریم و نیاز به برنامهریزی و کارهای جدی داریم. اصفهان سوژه کم ندارد و در جنگ تحمیلی، به اندازه یک کشور در ردههای مختلف نیروی نظامی داشته است.
اگر اشتباه نکنم، اصفهان بیشترین تعداد شهید را در میان استانهای کشور دارد.
بله؛ اصفهان در آمار شهدا تقریبا 10درصد کل کشور را تشکیل میدهد؛ اما در بخشهای دیگر این درصد بیشتر است؛ مثلا تعداد شهدای دانشآموز یا طلبه 20درصد شهدای کل کشور و شهدای جهادگر 25درصد شهدای کل کشور را شامل میشود.
تعداد سرداران شهید اصفهان بینظیر است. اصفهان سه شهرستان دارد که آمار شهدایش از تعدادی از استانهای کشور بیشتر است: نجفآباد، خمینیشهر و کلیشاد و سودرجان. این شوخی نیست و نشان میدهد سوژه کم نداریم.
با توجه به این نکته، آیا تعداد ناشران و نویسندگان اصفهانی که در این عرصه فعالیت میکنند، پاسخگوی این تعداد شهید است؟
به صورت کلی، در این خصوص به تعداد زیادی از ناشران نیاز نداریم؛ کما اینکه در دنیا تعداد ناشران فعال کم است؛ همچنین ناشران متفرقه آثار دفاع مقدس را منتشر میکنند و این نشان میدهد فعالیت ناشران اختصاصی دفاع مقدس اصفهان در عرصه نشر تأثیرگذار بوده است.
آنچه برای صدبرابریشدن آثار نیاز داریم، تربیت نیرو و نویسنده حرفهای است. ما در حوزه هنری حدود بیست سوژه را با همکاری نویسندگان جدی و حرفهای در دست گرفته و از آنها قول گرفتهایم بعد از پایان این پروژهها کار دیگری در دست نگیرند تا با آنها کار را ادامه دهیم.
یکی از نیازهای دیگر این عرصه پیداکردن سوژههاست که خودش یک کار تخصصی است. همه رزمندگان خاطراتی دارند که باید ثبت و ضبط شود؛ اما سوژههای خاصی هم داریم که باید بیشتر به آنها بپردازیم یا حرکتهای بینظیری را که در روستاها و مناطق افتاده است، باید پیدا و ضبط کنیم.
بسیاری از سوژهها پا به سن گذاشتهاند و ممکن است در آینده نزدیک دیگر به آنها دسترسی نداشته باشیم؛ پس نیاز جدی ما تربیت نیرو در سوژهیابی است.
در این خصوص با چه کمبودهای دیگری مواجهیم؟
این اواخر موضوعات تاریخ شفاهی گسترش یافته است؛ مثلا جهادگران اصفهانی حرفهای زیادی برای گفتن دارند. در مقاومت 34روزه خرمشهر از اصفهان رزمندگان بسیاری شرکت کردهاند که اینها ثبت و ضبط نشده است؛ در صورتی که اتفاقی مهم و جدی است.
آخرین مدافعی که در خرمشهر ایستادگی کرده، یکی از رزمندگان اصفهانی بوده؛ اما این را چنددرصد از اصفهانیها میدانند؟
یا دویست نفر از بچههای هوانیروز ارتش اصفهان در روزهای اول جنگ به صورت داوطلب به خوزستان میروند. اینها نشان میدهد باید در حوزه تربیت نیرو بهصورت جدی اقدام کنیم و در این خصوص خلأ جدی داریم.
خلأ دیگرمان در توزیع و رسیدن محتوا به دست مردم است که این فقط مربوط به کتابهای دفاع مقدس نیست. وقتی ناشر بداند کتابش برایش صرفه اقتصادی دارد، خودش روی کیفیت و توزیعش کار میکند؛ ولی بازارسازی برای توزیع و ترویج و تربیت نیروی تولیدکننده دو حلقه مفقوده است که نیاز جدی برای صدبرابریشدن است.
نشر یک کار اقتصادی و فرهنگی است و اگر چارچوب داشته باشد، نیاز نیست کار بهصورت دولتی انجام شود و ناشران خصوصی انجامش میدهند.
اگر بتوانیم زیرساختها را درست کنیم، این چرخه خودش درست میشود و چارهای نداریم جز اینکه این مجموعهها به صورت زنجیرهوار کار کنند تا کارِ درست انجام بشود.
در بخشی از حرفهایتان تأکید زیادی بر تربیت نویسنده کردید. نویسندگان جوان امروز که علاقه دارند در این حوزه بنویسند، فضای جنگ را ندیدهاند و صرفا شنیده یا خواندهاند. این نویسندگان برای تقویت آثارشان از لحاظ استنادی چه باید بکنند؟
هرکس میخواهد در این حوزه کار کند، لاجرم باید بر چند حوزه مسلط باشد. باید بر حوزه تاریخ شفاهی تسلط داشته باشد و با مبانی تئوری و تکنیکهای آن آشنا شود و در کنارش اصول مصاحبه را بشناسد.
حوزه دیگر، شناخت معرفتی است؛ یعنی نویسنده بداند در آن دوران چه تأثیرات روحی و روانی و اجتماعی بر مردم گذاشته شد تا بتواند برای خلق معنا از این اطلاعات استفاده کند.
او باید بداند جوهره فردی هر کدام از آن آدمها چه بوده و در بافت اجتماعی آن زمان چه اتفاقی افتاده که آن همدلی ملی برای دفاع از کشور شکل گرفته. سطح دیگر نیز دادههای نظامی است. نویسنده باید از مناطق جنگی و ادوات و دادههایی از این دست اطلاعات داشته باشد.
شکر خدا هنوز بسیاری از بچههای رزمنده در قید حیاتاند و میشود این اطلاعات را از آنها نیز کسب کرد. ما همیشه به نویسندهها تأکید میکنیم به جز گذراندن دورههای تخصصی مربوط به نوشتن، با رزمندگان نشستوبرخاست کنند و به جز استفاده از کتابهای مرجع در این خصوص، از اطلاعات این رزمندگان نیز بهره ببرند.
به نظر شما کیفیت این آثار مهمتر است یا کمیت آن؟ زیرا بعضی از ناشران هستند که به صورت رگباری تولید اثر میکنند و ظاهرا بیشتر به کمیت اهمیت میدهند تا کیفیت!
این موضوع دونکته دارد. خواهناخواه نشر یک بخش اقتصادی دارد. ناشر خصوصی باید به هر حال خرجش را دربیاورد. هر وقت در برنامهریزیمان این واقعیت جدی را حذف کنیم که نشر یک کار اقتصادی و فرهنگی است و باید در این چارچوب پیش برود، یعنی یک قسمت از واقعیت را ندیدهایم و نتیجهگیریمان درست نیست و نمیتوانیم برنامهریزی کنیم.
نکته دیگر تعداد نویسندگان حرفهای است که در اصفهان کماند. ناشر موضوعاتی را مدنظر قرار میدهد و تصمیم میگیرد در طول سال مثلا صدعنوان منتشر کند.
وقتی تعداد نویسندگان حرفهای کم است و همهشان مشغولاند، ناشر نمیتواند منتظر بماند تا نویسنده درجهیکی که مد نظر دارد، آزاد بشود و مجبور میشود به سراغ نویسندگانی در ردههای پایینتر برود. اینجا باز برمیگردیم به همان موضوعی که عرض کردم: باید تربیت نویسنده را جدی بگیریم.
واقعیت دیگر این است که به طور کلی در حوزه کتاب، بعضی از ناشران کارهای باکیفیتی تولید میکنند، بعضیها کارهای متوسط. بعضی از ناشران در ژانرهایی برند میشوند و بعضی هم اینطور نیستند. ناشرانی که کارهای کمکیفیتتر تولید میکنند، با این روش اقتصادشان میچرخد و به هر حال این موضوع هست و باید با آن کنار بیاییم.
در حال حاضر بیشتر مخاطبان مجموعههای فرهنگی، بچههای ده تا بیستساله هستند. یکی از کارهایی که داریم برایش تلاش میکنیم و کمی هم سخت است، تشکیل حلقههایی برای این رده سنی است تا برایشان از معارف دفاع مقدس بگوییم و اهمیت موضوع را برایشان تشریح کنیم. وقتی آن مخاطب اهمیت این موضوع را متوجه شود، در واقع برای محصولات و تولیدات دفاع مقدس بازاریابی میشود.
نشر، یک سیستم زنده است. ناشر، نویسنده، سوژه، سیستمهای حمایتی و چرخه توزیع و ترویج یک اکوسیستم زنده است و باید آن را درک کنیم تا بتوانیم بهدرستی برنامهریزی کنیم.
رهبر انقلاب میفرمایند هرجای دنیا که هستید، آنجا را مرکز بدانید؛ این تنها راه نجات کل کشور در همه زمینههاست. این یعنی نویسندگان، خبرنگاران، ناشران،
اهالی توزیع و ترویج هرجایی که هستند باید نهایت تلاششان را بکنند و مجموعه این تلاشها نتیجه خوبی خواهد داشت. دستورالعملها و آییننامهها میگذرد و آنچه میماند کارهایی است که دلی انجام میشود.
راه بهتر برای انتقال ارزشهای دفاع مقدس از طریق کتابها برای جامعه امروز چیست؟ بهتر است این معارف از طریق کتابهای ادبی و داستانی منتقل شود یا از طریق تاریخ شفاهی، زندگینامه و کتابهای پژوهشی؟
سطوح استفاده متفاوت است. هیچ ردهای از کتاب را نداریم که بگوییم نیازی به آن نیست. قطعا دانشنامهها و پژوهشهای خالص و تاریخ شفاهی که تاریخ محضاند، تا خاطره که خلوص تاریخیاش کمتر میشود، تا رمان، به همه اینها نیاز داریم و هرکدام مخاطب خودش را دارد؛ اما وسیعترین طیف از لحاظ تعداد مخاطب، رمان و داستان و درام است که درگیری ذهنی بیشتر و راحتتری دارد و میتواند پایه ساخت فیلم شود.
در دنیا یکی از منابع برتر فیلم، اقتباس از کتاب است؛ به همین دلیل رمان مخاطب عامتری نسبت به خاطره یا به قول امروزیها ناداستان داشته و کشش بیشتری برای مخاطب عام دارد؛ چون درگیر زبان هنر شده و فقط درگیر داده تاریخی مستند نمیشود.
به طور کلی هرچیزی که بار عاطفی و دراماتیکش بیشتر شود، اثرگذاریاش نیز افزایش مییابد. با این حال، نویسنده رمان حتما باید مطالعه داشته باشد و اگر داستانش در اندیمشک میگذرد، حتما باید بداند در اندیمشک چه گذشته و چه فضایی از لحاظ اجتماعی و تاریخی داشته.
چرا تولید آثار تصویری اقتباسی از آثار دفاع مقدس در کشور ما کم است؟ با اینکه داستانهای بسیار ناب و یگانهای در این عرصه تولید شده؛ مثلا چرا هنوز «من زندهام» تبدیل به اثر تصویری نشده؟
تولید اثر تصویری دفاع مقدس و کلا آثار تاریخی سخت و پرهزینه و پیچیده است و مخاطب خاصتری هم دارد. الان گروه جوانی در صداوسیمای اصفهان حرکت خوبی را شروع کردهاند و مشغول مطالعه کتابهای دفاع مقدس اصفهان هستند تا از میانشان محتوای اقتباسی برای تولید اثر تصویری خارج کنند. این حرکت شایستهای است.
یک قسمت از ترویج ما ترویج میان متخصصان است. من باید بروم سراغ یک فیلمساز و برای او ایجاد دغدغه کنم تا اثر تولید کند و حاضر شود سختی تولید را بپذیرد.
نظر شما درباره تقریظنویسی آیتالله خامنهای چیست؟ عدهای آن را مثبت میدانند که دلایلش مشخص است. عدهای نیز آن را منفی میدانند و معتقدند از پیشرفت طبیعی این جریان جلوگیری میکند.
این اتفاق خوبی است؛ از این منظر که هدفمند است. سوژههای تقریظ را اگر بهصورت تخصصی بررسی کنیم، مشخص است که هوشمندانه انتخاب شدهاند. قلم و تکنیک این کتابها از یک طرف و محتوایش از طرف دیگر، معیارهایی است که باعث معرفی آن اثر توسط آقای خامنهای میشود.
افزون بر آن، هر کتابی که ایشان برایش تقریظ نوشتهاند، دیده شده است. الان آرزوی هر نویسندهای این است که برای کتابش تقریظ نوشته شود.
اینجا باز برمیگردیم به آن موضوعی که عرض کردم: الان جریان جدی ترویجی نداریم و در ترویج و بازارسازی برای همه کتابها ضعیفیم. یکی از ابزارهایی که رهبر انقلاب از آن استفاده میکنند و یک جورهایی دارند کمکاری ارگانها را جبران میکنند، همین تقریظنویسی است؛ اما آفتهایی هم دارد؛ مثلا یک سری از ناشران به نویسنده میگویند یک کتاب بنویس که تقریظی بشود!
این نشان میدهد که ناشران به این قضیه درست نگاه نمیکنند. آقا هم تکنیک کار و کیفیت تولید را در نظر میگیرند، هم محتوا و حرفی که در آن کتاب گفته شده. در هر صورت، حتی اگر برای کتابی هم تقریظ نوشته نشود، اگر آن کتاب خوب باشد، دیده میشود. اگر هم دیده نشود، باز همان موضوع ضعف در ترویج و بازارسازی مطرح میشود.
الان در دفتر ادبیات پایداری حوزه هنری اصفهان چه برنامههایی دارید؟
در دفتر پایداری روایتها را به 25 رده تقسیم کردهایم؛ مثلا در حوزه تاریخ شفاهی، روایت هنرمندانی را که در انقلاب و جنگ درگیر بودهاند، کمتر شنیدهایم. اینها آدمهای نظامی به آن معنی نبودهاند و در واحدهای مختلف مشغول بودهاند.
بهعنوان حوزه هنری، یکی از رسالتهای ویژهمان همین موضوع است. ما متولی هنر هستیم و روایت هنرمندان فعال در آن زمان را هم باید پوشش بدهیم.
یکی از ردههای دیگر، رده پیشرفت است که قبلا نداشتهایم؛ روایتهایی از پیشرفت کشور در عرصههای مختلف. یکی از موضوعات دیگر اتفاقات حساس و اثرگذار در انقلاب و جنگ است که کاملا مغفول بوده و از میان سوژهها حذف شده بوده.
این دیگر فردمحور نیست و اتفاقمحور است؛ مثلا ماجرای دفاع بچههای اصفهانی در مقاومت 34روزه خرمشهر. شاخه دیگر هم گفتمان عدالت است که به سراغ اتفاقات فرهنگی و اجتماعی رفته که به واسطه انقلاب برای همه اقشار مردم افتاد، نه فقط یک طبقه خاص.
به واسطه اینکه دفاتر تخصصی هنر را داریم، حلقههای درون و بیرون حوزه هنری را با هم مرتبط میکنیم تا بتوانیم موادی را که در حوزه هنری به عنوان ماده اولیه تولید میشود، در اختیارشان قرار دهیم تا حلقه تولیدات هنری را مبتنی بر پژوهشهای تاریخی تشکیل دهیم.
آیا شما دفاع مقدس را صرفا دفاع هشتساله در برابر عراق میدانید یا میشود به این موضوع گستردهتر نگاه کرد؟
ما قائل به این نیستیم. روح مقاومت و ایستادن و تلاش برای عدالت مهم است. سالها پیش با نویسندگان اصفهانی در نشر امیرکبیر مجموعهای را منتشر کردیم از آریوبرزن تا شهید کاظمی. در آن مجموعه افرادی را هم که جلوی دشمن خارجی مقاومت کردند و شکست خوردند معرفی کرده بودیم. این یک سطحش است.
یا حتی شهدای سلامت.
بله؛ همانطور که عرض کردم، در دفتر پایداری 25رده مشخص کردهایم. قبلا فقط رده فرماندهان و رزمندگان را داشتیم. حتی اتفاقهایی که در محلهها افتاده است را در ردهها قرار دادهایم یا مثلا رده جهادگران اصفهانی و رده شهدای سلامت.
اگر ورزشکاری با هدف اعتلای کشور و باورش دارد در عرصههای جهانی شرکت میکند، باید روایت بشود. اگر کسی دارد برای فرهنگ کار و تولید و رفع نیازهای ساده و پیچیده کشور تلاش میکند، باید روایت شود.
کتابهایی همچون «دا» و «من زندهام» و کتابهایی از این دست، خیلی در میان مردم دیده شدند که البته بخشی از دیدهشدنش به دلیل کمکهای دولتی بود. اما این کتابها چه ویژگیهایی داشتند که اینطور در میان مردم دیده و خوانده شدند؟ مدتی است دیگر از این دست کتابها دیده نمیشود.
نکته مهم این است که اگر یک اثر خوب نباشد، کمکهای دولتی و تبلیغات تا حدی مؤثر است و اگر آن اثر مایه نداشته باشد، شکست میخورد. چشمه خودش باید آب داشته باشد. نمیشود به یک اثر ضعیف با تبلیغات کمک جدی کرد.
یکی از نکات دیگر تکثر است؛ مثلا در شهر اصفهان در گذشته فقط انتشارات شهید فهمیده کارهای دفاع مقدس را تولید میکرد. الان دو ناشر تخصصی داریم که بالای چهارصد عنوان کتاب تولید کردهاند.
این تکثر، مخاطب را گیج میکند. این میان حلقههای نقد و ترویج مناسب هم نداریم تا کتابهای مناسبتر را از میان آن چهارصد عنوان انتخاب و به مردم معرفی کند.
در دهه گذشته، بالای هزار عنوان کتاب دفاع مقدس در اصفهان تولید شده و این تکثر باعث سردرگمی مخاطب میشود. در این میان کتابهای ضعیف هم وجود دارند که باعث زدهشدن مخاطب میشود. این تکثر در گذشته وجود نداشت و مخاطب برای انتخاب کتاب راحتتر بود.
حرف ناگفتهای باقی مانده؟
دفاع مقدس و مقاومت و انقلاب یک بحث هویتی است. فارغ از همه بحثهای ارزشی، حواسمان باشد هویت این میان گم نشود. شهری که کوچهای در آن نیست که شهید نداشته باشد، یعنی هویتِ مقاومت دارد.
عنصر جدی که به آن نیاز داریم، هویت است. باید قسمتی از هویت نوجوان امروز را بر اساس همین گذشته شکل بدهیم.
وقتی مدرسهای در نجفآباد داریم که بیش از دویست شهید داده، آن را باید روایت بکنیم. اینها بحثهای هویتی است و خیلی واجب و مهم است. آدم بدون هویت قطعا جایی به زمین میخورد.
دلیل اینکه حضرت آقا بر روایتها تأکید دارند، این است که الان جنگ روایتهاست. خانوادهای در اصفهان نیست که شهید نداشته باشد. اگر اینها را روایت نکنیم، یادمان میرود که در گذشته چه اتفاقاتی افتاده است.