به گزارش اصفهان زیبا؛ به بهانه افتتاحیه سیوپنجمین دوره جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان، به واکاوی جشنواره مهمترین گونه سینمایی جهان با نقد بر شیوه برنامهریزی و ساختار آکادمیک جشنواره میپردازیم.
جریانسازی سینمای کودک
با نگاهی جامع به برگزاری 34 دوره گذشته جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان، درمییابیم که میتوان با تغییر در نگرش به جشنواره فیلم کودک در سطوح بالای مدیریتی، ایجاد اتاق فکر و تشکیلات منسجم در بدنه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در خصوص سینمای کودک، تلاش شهرداری اصفهان در میزبانی این جشنواره را به نقطه مطلوب سوق داد؛ چرا که در شکل کنونی، برگزاری جشنواره بهدلیل نبود نقشه راه جامع، فقط یک رویداد فرهنگی شهری محسوب میشود و تأثیری در متعالیکردن سینمای کودک نخواهد داشت.
لزوم بازتعریف آکادمیک سینمای کودک
لزوم بازتعریف آکادمیک از جشنواره سینمای کودک میتواند در احیای جشنواره زنده و پویا نقشی تعیینکننده داشته باشد.
عدم تمرکز مدیریت سینمایی کشور برای احیای سینمای کودک و از سوی دیگر رقابت مدیریتهای شهری از فرصت و برندسازی این جشنواره برای شهرداریها در طول این سالها سبب شده تا سینمای کودک با بیتوجهی همیشه مظلوم واقع شده و گرفتار تله عدمبرنامه برنامهریزی در مدیریت کلان سینمای ایران شود.
بایستی توجه داشت تلاش ارزشمند و متعهدانه شهرداری اصفهان زمانی نتیجه مطلوب را خواهد داشت که این مسیر در قالب تشکیلاتی متمرکز برای ارتقای سینمای کودک برنامهریزی شود.
مسئولان بلندپایه وزارت ارشاد از بستر ارزشمندی که شهرداری اصفهان برای برگزاری جشنواره در این شهر فراهم میکند میتوانند به بهترین شکل بهره ببرند؛ به شرط آنکه متولی مشخصی را برای سینمای کودک ایجاد کنند.
رویداد جشنواره؛ نقطه پایان
سینمای کودک متعلق به همه گستره ملت و اقوام ایران است و اتفاقی که در زمان برگزاری جشنواره در اصفهان، بهعنوان میزبان برگزاری این رویداد میافتد، درواقع نقطه پایانی جریان یکساله سیاستگذاری و برنامهریزی کلان در سینمای کودک با اکران فیلمها بهعنوان ما حصل تلاش سینماگران و سیاستگذاران سینمای کودک است. این مهم به دلیل نداشتن متولی مشخص در حوزه تولید، همیشه با چالش مواجه بوده است.
در بیان دردی بزرگ در چالشی برای تفهیم یک جشنواره استاندارد سینمایی، بایستی گفت برگزاری یک جشنواره فقط چندروز اکران فیلم و برگزاری رویدادهای جانبی نیست، بلکه آنچه در جشنواره فیلم کودک دارای اهمیت ویژه است، وجود متولی و اتاق فکری است که در طول سال در این حوزه تصمیمگیری، سیاستگذاری و پشتیبانی تولید را انجام دهد و در پایان کار با برگزاری جشنواره، ماحصل تولیدات خود را به داوری گذاشته و سپس برای اکران آن در سینماها برنامهریزی و حمایت مناسب صورت پذیرد.
اما متأسفانه سالیان سال است که متولیان با نزدیکشدن به ماه مهر بعد از فارغشدن از این چالش که آیا جشنواره در اصفهان برگزار شود یا خیر، یادشان میافتد که جشنواره را بهعنوان یک دستورکار اداری باید برگزار کنند و اصفهان به دلیل توان بالای مدیریتی در کنار شور و عشقی که به جشنواره فیلم کودک دارد بهترین مکان برای برگزاری این جشنواره ارزشمند است!
از طرفی شهرداری اصفهان که به واقع همیشه در مدیریت کیفی شهری پیشتاز بوده، در این خصوص سنگتمام میگذارد؛ اما صدافسوس کودکانی که بناست با تماشای فیلم سینمایی متناسب با مقطع سنی خودشان رشد پیدا کنند و دنیا را با آموزههای فرهنگی از دریچه درست نگاه کنند و بشوند آیندگان سرزمین نامدار ایران، از سینمای کودک بیبهرهاند.
مخاطبشناسی؛ نقطه طلایی سینمای کودک
نقطه طلایی سینمای کودک که در ایران مورد غفلت واقع شده، مخاطبشناسی است. در این راستا آنالیز مخاطبان واقعی سینمای کودک و نوجوان و تولید آثار متناسب با نیاز رده سنی ایشان به قوتگرفتن افکار مخاطبان اصلی آن برای شکلگیری شخصیت و ایجاد شور و شعور برای نقشآفرینی در جامعه کمک شایانی میکند؛ جامعهای که بناست برای آن آیندهای مترقی را متصور بشویم.
کودکان و نوجوانان در این پروسه بناست همان آیندهسازانی باشند که در نقشآفرینی برای عرصههای مختلف زندگی بتوانند افتخارآفرینی کنند.
در این میان بایستی گفت ورود کودکان به این عرصهها نیازمند خوراک فکری است و سینما منبع مهمی برای این امر است که متأسفانه سینمای کودک اسیر بیتوجهی و عدمبرنامهریزی مدیران سینمایی شده که در همه دورههای سیاسی، حتی قبل از انقلاب شاهد بیتوجهی و یا کجفهمی آنان بودهایم.
گرایش کودکان و نوجوانان به سینمای غرب بهدلیل فقدان تولیدات داخلی
در بدنه بنیاد سینمایی فارابی و کانون پرورشی فکری کودکان و نوجوانان همیشه و در هر دولتی شاهد نبود سیاست درست و جامع برای حمایت از فیلمسازان بودهایم و این یکی از بزرگترین چالشهایی است که سینماگران با آن روبهرو هستند و به اجبار باید علیرغم توانمندی زیاد خود در خلق آثار ماندگار، از این گونه سینمایی به دور باشند.
این عامل در کنار عدم حمایت از اکران حرفهای تولیدات سینمای کودک و فقدان پلنی برای حمایت از رشد سینمای کودک و نوجوان، همچون غده سرطانی، این سینمای استراتژیک را تبدیل به گونهای مفلوک کرده و نتیجه آن استفاده نسل امروز از آثار سینمایی متکی بر مبانی فرهنگ غربی در خارج از ایران است که بازتاب آن بروز رفتارهای موافق با الگوهای مجامع فرهنگی غربی است.
جشنواره فیلم کودک؛ انتهای مسیر نقشه راه سینمای کودک، نه نقطه شروع
گلوگاهی که بایستی دلواپسان این انقلاب به آن رسیدگی عاجل کنند، تحولی عمیق در حوزه مدیریت سینمای کودک است. این گونه سینمایی آنچنان تأثیرگذار است که اگر از آن بهعنوان مهمترین گونه سینمایی که نقش تعیینکنندهای در هر نظام سیاسی دارد نام ببریم، بیراه نگفتهایم.
ولی بایستی گفت جشنواره فیلم کودک انتهای تلاش یک نقشه راه فرهنگی است که شروع آن با تشکیل اتاق فکری است که اعضای آن با مخاطبشناسی، نیاز نسل کودک و نوجوان را بررسی کرده و با فراخوان به اهالی سینما، چتر حمایتی خود را برای همه فیلمسازان بازمیکند تا بدین وسیله مغزهای متفکر جامعه سینمای ایران هر کدام بتوانند در ترسیم سناریوی تأثیرگذار سینمای کودک برای ارتقای فکری آیندهسازان این مرزوبوم نقشی مؤثر ایفا کنند.
در انتها برگزاری جشنواره فیلم کودک در جریانسازی این مسیر بزرگ میتواند نقطه پایانی این مسیر باشد. نحوه تشکیل شورای سیاستگذاری جشنواره فیلم نشاندهنده نگاه متمرکز سازمان سینمایی بر برگزاری نقطه پایانی پلن حمایتی سینمای کودک، یعنی تنها و تنها برگزاری یک مراسم است.
در این نوع نگاه اثری از ساختار حمایتی از سینمای کودک وجود ندارد که عاقبت آن اقبال مخاطبان به سینمای خارجی است و این زنگ خطر برای نسل آینده این کشور است.
شعار «بچهها به سمت قله» بسیار ارزشمند است که این مهم در سایه توجه به تولید در سینمای کودک میسر میشود. امید است در سیوپنجمین دوره برگزاری این جشنواره تصمیماتی برای تغییر رویه و ارتقای سینمای کودک گرفته شود.