به گزارش اصفهان زیبا؛ از اولین برق چشمانش که دانشآموزان را نوازش کرد، مشخص بود چه اشتیاقی برای درس امروز دارد. از بچهها خواست کتاب مطالعات خود را برداشته و درس دوم را باز کنند.
امیر با اشاره او محکم و رسا آغاز به قرائت درس کرد. یک دقیقه بعد پچپچ در صندلیهای آخر شروع شد. معلم بلافاصله برخاست و با چند قدم خود را در کنار صندلی آخر قرار داد. چیزی نگذشته بود که این بار پچپچ در صندلیهای جلو بالا گرفت. امیر هم کمکم دیگر برای خود کتاب میخواند.
معلم که موضوع درس را از نان شب برای آینده دانشآموزان واجبتر میدانست، راهی جز این ندید که از برخی دانشآموزان پرسروصدا در مورد متن کتاب سؤال بپرسد تا حساب کار دست بقیه بیاید. نفر اول و دوم نصفهنیمه چیزی پراندند.
نفر سوم پرهام بود که بیمعطلی پاسخ داد «اینها را که میدانیم!» موقتا حدقه چشم معلم گشاد شد و با صدای آرام گفت «خُب بگو». پرهام گفت «الان نه؛ اما هر وقت که بخواهم میدانم».
دیگر داشت کفری میشد: «چی داری میگی؟ وقت تلف نکن! یالا جواب بده». پرهام نگاه مستقیمش را از معلم برداشت: «آقا ببخشید اما وقت تلف کردن این است که چنین کتابی را بخوانیم که محتوایش خیلی بهتر از این در اینترنت هست و هر زمان که نیاز شود بهش سر میزنیم.»
پرهام با سکوت کوتاه معلم روبهرو شد اما ادامه داد: «میخواهید گوشیتان را بدهید تا همین چند خط را در یک سایت پیدا کنم؟» برق اشتیاق از چشمان معلم پرید. احساس یک شریک رکبخورده را نسبت به آموزش و پرورش داشت.
ورود گوشی همراه به زندگی دانشآموزان بسیاری از مدارس را دچار ابهام کرد. از سویی بخش مهمی از ساعات روز دانشآموز به کار با گوشی اختصاص مییابد و از سوی دیگر والدین از مدرسه انتظار دارند برنامه دانشآموز را به گونهای پر کند که کمتر سراغ گوشی برود.
حتی در مدارسِ آن سوی آبها نیز دو رویکرد به تلفن همراه بروز کرد. برخی مانند مدارس استیو جابز، تبلت را جایگزین گوشی کرده و تمام دروس دانشآموز را در طول روز و در منزل به آن مرتبط کردند و برخی دیگر با رویکرد به طبیعت تا جای ممکن از هرگونه وسیله الکترونیکی پرهیز کردند.
البته با توجه به تفاوت شرایط مدارس، هیچ مدلی قابل توصیه به همه مدارس نیست اما ابتکارهایی که اینجا و آنجا در مدارس ایرانی مشاهده شده نشان میدهد سایر مدارس نیز میتوانند با توجه به شرایط خود رویکرد مقبولی در پیش گیرند:
۱. سادهترین راهی که به ذهن معلمها رسید این بود که بچهها تحقیقهای کلاسی را با کمکگرفتن از گوشی انجام دهند. نه فقط در خانه، بلکه گاهی با هماهنگی کادر مدرسه از دانشآموزان میخواستند برای جلسه بعد، گوشی همراه خود را سر کلاس آورده و برخی از پرسشها را با جستوجو در اینترنت حل کنند.
۲. تولید محتوای دانشآموزان در شبکههای اجتماعی معلمان را به این فکر انداخت که از دانشآموزان بخواهند برای جلسه بعد به تولید محتوا در موضوع درس بپردازند تا آنجا که این روش با رویکرد پرورشی به مناسبتهای متعدد ملی و مذهبی تعمیم داده شده و برخی مدارس با معرفی یک چالش از دانشآموزان انتظار داشتند کلیپ خود را تولید و تحویل دهند.
۳. با ظهور اپلیکیشنهای آموزشی بسیاری از مدارس بر آن شدند برای راحتی کار خود و والدین، خروجی کار دانش آموز را به صورت منظم از طریق این اپلیکیشنها منعکس کنند. دسترسی والدین، معلمها، دانشآموزان و کادر مدرسه به قسمتهای مختلف اینگونه اپلیکیشنها متفاوت است و به آنها اجازه میدهد با مدیریت مناسب در فرایند آموزشی شریک شوند.
۴. بعضی از معلمها با دانشآموزان خود یک گروه درسی در شبکههای اجتماعی داخلی یا خارجی تشکیل دادند و بخشی از تکالیف یا جزوه خود را به صورت مجازی منتشر کردند. این روش به ویژه مورد استقبال مدارسی قرار گرفت که دارای معاون پایه یا معلم راهنما هستند؛ زیرا با توجه به ضرورت ارتباط مستمر معلم راهنما، شبکههای اجتماعی کارکرد خوبی در این زمینه از خود نشان میدهند.
حالا از خود بپرسیم سود و زیان هر کدام از این روشها یا آفت آن برای مدرسه و دانش آموز چیست و دیگر اینکه معلم ما در برابر پرهام چه کند؟!