در روایات آمده است پیامبر اکرم(ص) سراغ شخصی را گرفتند که در محل کسبوکار خود حضور نداشته است. به پیامبر (ص) پاسخ دادند که این شخص برای عبادت به مسجد رفته است. پیامبر اما ایشان را توبیخ کردند و فرمودند که این شخص از ما نیست؛ زیرا اشخاص باید بدانند در عین حال که باید عبادت کنند، به طور حتم باید نیازهای معیشت را نیز تأمین کنند.
بر همین اساس پیامبر(ص) فرمودند: «اگر عبادت ده جزء باشد نُه جزء آن به کسب درآمد حلال اختصاص دارد.» پیامبر اکرم(ص) همچنین فرمودند: «اگر شخصی در امور دنیوی تنبل باشد در امور اخروی نیز تنبل است و بین تأمین نیازها و امور اخروی رابطه مستقیمی وجود دارد. اگر شخصی در این دنیا تنبلی کند در امور اخروی نیز همینطور خواهد بود.» همچنین امیرالمؤمنین(ع) نیز میفرماید:«اگر دو عامل تنبلی و ناتوانی در یک فرد باشد، انسان دچار فقر میشود؛ درواقع انسانها هم باید مهارت کسب کنند و هم اینکه تنبلی نکنند.
روایتهایی درخصوص آخرالزمان نیز نقل شده است که نشان می هد اهل بیت(ع) تا چه اندازه به کسب درآمد اهمیت میدهند. اگر شخصی به دنبال این بود که دین و دنیایش در آخرالزمان حفظ شود، باید درهم و دینار داشته باشند؛ وگرنه در امور دنیوی دچار مشکل میشود. در روایتی از امام صادق (ع) نیز آمده است: «بقای اسلام و مسلمین در این است که مال دست افرادی مؤمن و متدین باشد؛ چراکه اگر مال دست اشخاصی باشد که دغدغه مسائل دینی نداشته باشند، منجر به فنای اسلام و مسلمین میشود.»
در کمال تأسف بزرگترین کمپانیهای اقتصادی دنیا دست یهودیان و صهیونیستهاست و آنها سبک زندگی در سطح بینالمللی طراحی میکنند؛ ولی در سطح جامعه اسلامی القائاتی صورت گرفته که براساس این القائات، متدین بیشتر مقروض و بدهکار شدهاند. این مسئله اما در گفتمان دین اشتباه است. القائاتی نیز صورت میگیرد؛ مانند بی تفاوتی به دنیا، ولی مردم باید برای نیازهای خود تلاش کنند و به جامعه هم کمک شود تا دست فقیری گرفته شود.
اینها مسائلی هستند که در گفتمان دین مطرح است. توکل به خدا و اینکه رزق ما را خدا تأمین میکند مباحثی هستند که به مردم القا میکند که نسبت به امور دنیوی بیتفاوت باشند؛ درصورتی که خداوند متعال زمانی که بستر فعالیتی آماده باشد، رزقش را میرساند؛ بنابراین توکل به خدا به این معناست که ابتدا افراد باید فعالیتشان را انجام دهند، سپس در این بستر خداوند نیز رزقش را عطا میکند. اگر این بستر فراهم نباشد رزقی نیز فراهم نمیشود.
به عنوان مثال اگر فردی بدون اینکه زحمتی بکشد و فعالیتی انجام دهد، وارد مسجد شود و اعلام کند رزق مرا خداوند باید اعطا کند این رزق به دستش نمیرسد. خداوند میفرمایند فعالیتت را انجام بده و بدان رزقت به دست من است. قشنگی توکل هم این است که انسان در اسباب مادی توکل کند. این ضرورت و اهمیت کسبوکار حلال در اسلام را نشان میدهد.
در کمال تأسف فعالیتهای مربوط به کسبوکار و سبک زندگی که در جامعه حاکم است از اقتصاد غرب تأثیر گرفته است. در روایتها آمده است که اشخاص نباید به دنبال شغل مردهشوری باشند؛ چون مردهشور منتظر است دیگران بمیرند و آنها را غسل دهدو پولی دریافت کند. براساس آموزههای دین اسلام، درست نیست که انسانها موقع گرفتاری مردم، پولی دریافت کنند.
در مباحث فقهی نیز آمده است که این معیاری برای تمامی مشاغل است؛ ولی در مقابل براساس اقتصاد غرب، انسانها براساس منفعت شخصیشان میتوانند درآمد کسب کنند؛ به عنوان مثال میتوانند ویروسی در دنیا پخش کرده و درآمد به دست بیاورند. این تفکر در غرب حاکم است. درواقع نظام سرمایهداری اعلام میکند که انسانها آزادند تا از گرفتاری مردم درآمد کسب کنند؛ یعنی انسانها به دنبال نفع شخصیشان میتوانند باشند و درمواقعی هم که به دنبال کمک به دیگران هستند این کمککردن در راستای منفعت شخصیشان است. براساس آموزههای غربی آدام اسمیت نقل کرده است که اگر به دنبال منفعت خودتان نباشید منفعت جامعه نیز حل میشود.
در تفکر و سبک زندگی اسلامی بنگاه مقابل شما رقیب نیست بلکه مانند برادر شماست. درواقع یک فضای اخوت و مهربانی در فضای کسبوکار حاکم است؛ حتی در روایات نیز به این موضوع اشاره شده است. در پیاده روی اربعین نیز تأکید میشود که به این موضوع توجه شود که افرادی که خودشان محتاج هستند توانایی بخشش دارند.
این ادبیات ولی در غرب حاکم نیست و آنها متوجه این موضوع نیستند که چطور شخصی که خودش گرفتار است، میتواند توان بخشش داشته باشد. زمانی که فضای اخوت و مهربانی در جامعه حاکم باشد، افراد میتوانند در حین گرفتاری نیز ببخشند و صرفا سود و منفعت خودشان مطرح نیست. در کمال تأسف از سبک زندگی اسلامی در فضای کسبوکار دور شدهایم باید این گفتمان شکل بگیرد که سبک زندگی هم میتواند به فضای کسبوکار کمک کند تا مردم نیز رفتارهایشان را براساس این فضا تنظیم کنند.