به گزارش اصفهان زیبا؛ اصفهانیهایی که برای گلگشت و کوهنوردی به تفرجگاه کوه صفه میروند، کنار جاده مشرف به کوه، دیوارههایی از صخرههای سخت سنگی و غیرقابل نفوذی را که از زمین بیرون زده است، میبینند و از کنار آن بهسادگی رد میشوند.
این قسمتهای بیرونزده اصطلاحا لایه سنگ بستر است؛ لایهای شیبدار که از کوهستان شروع میشود، در دامنه کوه همراستا با شیب کوه به زیرزمین فرورفته و هر چه از کوهستان به سمت داخل دشت میرویم، عموما با شیبی متفاوت به عمق بیشتری در داخل زمین فرومیرود.
سنگ بستر در مناطق جنوبی اصفهان بنا به موقعیت در عمق سهمتری، پنجمتری، 10 متری یا بیشتر زیر بستر خاک بهعنوان لایهای غیرقابل نفوذ گسترده میشود و در تعریفی ساده، عمقِ آنچه را به آن «آبخوان» گفته میشود، شکل میدهند؛ آنچنانکه از سنگ بستر بیرونزده در کنار جاده پیرامونی کوه صفه پیداست.
عمق آبخوان آنجا صفر است؛ ولی بهمرور در زیر شهر اصفهان افزایش مییابد و در مناطق شمالی به سمت خیابان کاوه و خروجی شمالی شهر به 100 متر هم میرسد. بهطورکلی آبخوان به لحاظ عمودی، فاصله از سطح خاک تا جایی را که در عمق به سنگ بستر برخورد میکند، شامل میشود.
این فاصله میتواند شامل لایههای مختلفی از خاک و رسوبات درشتدانه و ریزدانه باشد که نهایتا در عمق به سنگ بستر غیرقابلنفوذ منتهی میشوند.
خاک که لایه بالایی پوسته زمین است، ساختاری متخلخل دارد. آرایش ذرات جامد تشکیلدهنده خاک، باعث بهوجود آمدن شبکهای از حفرههای توخالی در ساختار آن میشود؛ همچنین لایههای درشتدانه و ریزدانه به فراخور، تخلخل بیشتر یا کمتری دارند و همین حفرهها در دل آبخوان است که آبهای زیرزمینی را در خود پذیرا میشود.
هرچه برداشت آب زیرزمینی از ورودی آن بیشتر شود، فضای متخلخل آبخوان، اشباعبودن خود را از دست میدهد، خشکتر و سبکتر شده، مقاومت خود را از دستداده و به هم جمعتر و فشردهتر میشود.
این امر در روی زمین خود را بهصورت نشستهای نهچندان محسوس چندده میلیمتری یا چند سانتیمتری در بازه زمانی سالانه نشان میدهد. اگر میزان نشست زمین در مقیاس سالانه از پنجسانتیمتر بیشتر باشد، امکان بازگشت تخلخلها و ظرفیت جذب آب در آن لایه پنجسانتیمتری کاملا از میان میرود و آبخوان به لحاظ عمودی پنج سانتیمتر از ظرفیت خود را از دست میدهد.
این اعداد و ارقام را باید در زمینه وسعت آبخوان سنجید؛ مثلا اگر در سال 10 سانتیمتر در وسعت شهر اصفهان (220 کیلومترمربع) آبخوان فشردهتر شود، آبخوان ظرفیت سالانه 22 میلیون مترمکعب آب را برای همیشه از دست خواهد داد.
در گستره دشت اصفهان (3389 کیلومترمربع) این میزان سالانه معادل کاهش ظرفیت 340 میلیون مترمکعبی سالانه و 3.4 میلیارد مترمکعبی در ظرف 10 سال خواهد بود.
این حجم از کوچکشدن آبخوان به معنای ازدسترفتن همیشگی امکان کشاورزی برای تأمین گندم سالانه 15میلیون نفر جمعیت و به معنای دقیق کلمه، ازدسترفتن همیشگی ظرفیت کشاورزی منطقه، تأمین غذا برای سکنه آن و درنهایت غیرقابل سکونتشدن و نابودی همهچیز است.
اگر نرخ فرونشست در دشت اصفهان اینگونه تداوم یابد، موضوع مقطعی و قابل جبران و بازگشت نیست. این تنها از جنبه مرگ آبخوان و ازمیانرفتن کشاورزی است؛ چه تخریب ساختمانها و ایجاد عظیمچالههای یکباره و … هم تهدیدهای دیگری است که در کمین نشسته است.
فرونشست زمین، شامل فروریزش و نشست رو به پایین سطح زمین است که میتواند دارای بردار جابهجایی افقی اندکی هم باشد. پدیده فرونشست بدون محدودیت در سرعت، بزرگی یا ناحیه وقوع آن پدیدهای است که در صورت گسترش، مخاطرههای شدید زیستمحیطی و اقتصادی در پی خواهد داشت.
خطر فرونشست عمدتا بر اثر افت سطح آب زیرزمینی پیش میآید و در سراسر جهان عمومیت دارد.
فرونشست با نرخ سالانه بالای پنج سانتیمتر در سال، ظرفیت برگشتناپذیری دارد. در شهر اصفهان مطابق آخرین بررسیها و آمارها از سوی سازمان زمینشناسی که توسط دستگاههای GPS صورت گرفته، نرخ فرونشست سالانه مناطقی از شمال شهر اصفهان حدود 18.5 سانتیمتر و مناطق مرکزی اصفهان سالانه حدود پنج سانتیمتر است که اعدادی بحرانی به شمار میروند.
در اصفهان نیز فرونشست در ارتباط مستقیم با برداشتهای بیرویه از مخازن آبهای زیرزمینی است.
غیرقابلجبران
وقتی فرونشست اتفاق میافتد، دیگر جبران امکانپذیر نیست؛ حتی اگر راهحلهای دهانپرکنی همچون مبحث تزریق آب مطرح شود.
با وقوع فرونشست یک شکست رخ میدهد و مخزن، دیگر آن مخزن قبلی نخواهد بود که با تزریق آب بتوان آن را به حالت پیش از فرونشست برگرداند. وقتی مخزن ظرفیتش را از دست بدهد، ممکن است تزریق آب جاهایی حتی آسیبزا هم باشد و آب بالا بزند؛ چون ظرف دیگر آن ظرف قبلی نیست.
جغرافیای فرونشست
در بحث فرونشست اصفهان مرجع بحث دشت اصفهانبرخوار است؛ دشتی به وسعت 3389 کیلومترمربع (پنج برابر بزرگتر از کشور سنگاپور) یکی از 609 دشت یا محدوده ایران.
این دشتها ازجمله دشت مهیار شمالی، مهیار جنوبی، دشت کوهپایهسگزی، دشت نجفآباد و… بر اساس حوضه آبریز تعریف و مرزبندی میشوند.
ما در ایران شش حوضه آبریز درجهیک داریم (مثل حوضه آبریز دریای خزر یا حوضه آبریز دریاچه ارومیه) که هر یک از این حوضهها از چندین حوضه آبریز درجهدو تشکیل شدهاند و هرکدام از این حوضههای فرعی از چندین دشت یا به تعبیری محدوده مطالعاتی؛ برای مثال، دشت اصفهانبرخوار یکی از دشتهای حوضه آبریز زایندهرود است که یک حوضه آبریز داخلی (درجهدو) در حوضه اصلی (درجهیک) آبریز فلات مرکزی ایران به شمار میرود.
حوضههای آبریز بر اساس ارتفاعات پیرامونی تعریف میشوند؛ جایی که بارشها بر اساس خطالرأس کوههای اطراف به سمت پستترین نقطه ارتفاعی آن حوضه جاریشده و در آنجا جمع میشود.
برای مطالعه بهتر حوضههای آبریز را به محدودههای کوچکتر تقسیم میکنند که به آنها محدودههای مطالعاتی یا دشت میگویند. این محدودهها نیز دقیقا بر اساس ستیغ ارتفاعات اطراف مشخص میشوند.
درواقع در این مرزبندیها نیز تولیدات آبی مدنظر بوده، چون به سبب ارتفاعات مرز هر محدوده امکان ندارد بارندگی یک محدوده وارد محدوده دیگر شود؛ گرچه بین این محدودهها نیز با محدودههای مجاور در نقطهای ارتباط هیدرولیکی وجود دارد و جریانات آبی آنها با محدودههای مجاوری که در یک حوضه آبریز هستند، مرتبط میشوند و خروجی هر محدوده مطالعاتی میشود ورودی محدوده مطالعاتی بعدی.
در علم زمینشناسی به بخشی از زمین که 12 تا 20درصد و بالاتر شیب دارد، کوهستان میگویند. به مناطق دیگری که شیب زمین بین یک تا 10درصد است (و این گسترهها پای کوهستانها کمشیب میشوند) «دشت» گفته میشود. بخش سوم چالهها هستند و پاییندست دشتها قرار میگیرند که ازجمله شامل شورهزارها بوده که اگر آب در آن جاری باشد، همانند گاوخونی، تالاب هستند و اگر آب نباشد همانند سگزی خواهد بود.
دشتها بین کوهستان و چالهها قرار دارند. در کوهستان شیب زمین زیاد است و اگر آب جریان یابد، معمولا روی سنگ جاری میشود و امکان نفوذ آب کمتر است؛ اما شیب دشت کم است و رسوبات کوهستان معمولا در دشت رسوبگذاری میشوند که این رسوبات منفصل بوده و سطح آن خاک تشکیل میشود.
به دلیل شیب کم دشت، سرعت آب کمتر میشود و آب فرصت نفوذ داخل زمین را پیدا میکند. با توجه به اینکه ذرات خاک دارای فضای خالی است، این فضا توسط آب بهتدریج پر میشود.
در پاییندست دشتها معمولا زمینهای کشاورزی توسعه پیدا میکنند و دشتها عمدتا محلی برای زندگی انسانها میشود که میتوانند از طبیعت بهرهبرداری کنند و 50درصد مساحت کل کشور، دشتها هستند که از این تعداد شاید حدود 3درصد آنها مسکونی باشد.
دشت اصفهانبرخوار
دشت اصفهانبرخوار بههمپیوسته و نسبتا بزرگ است. اگرچه پیرامون این دشت صفه و بالاآمدگی کوهستانها وجود دارد، به دلیل خشکی بخش مرکزی، این موضوع بیشتر برای دشت رسوب به همراه دارد و اگر سیلاب باشد، آب به سمت دشت روانه میشود.
از سوی دیگر نیز این دشت در مسیر زایندهرود قرار دارد و بهنوعی محل تغذیه اصلی این دشت، رودخانه زایندهرود و گاه سیلابها در محدوده خود دشت است.
درمجموع هر دشتی بستگی به توپوگرافی (عارضهنگاری) محدودههای آن مشخص و اینکه دشت از چه محل تغذیه میشود، مرزها و حدود آن مشخص میشود.
در دشت اصفهانبرخوار بهطورکلی هر چقدر از منشأ تأمین آب و رسوب دورتر میشویم، دشتها ریزدانهتر میشوند؛ اما ازآنجاکه بخش فراوانی از دشت اصفهانبرخوار زایندهرود حضور دارد، رسوبات این دشت عمدتا ریزدانه است و اینکه در اصفهان با چالش فرونشست مواجه هستیم، به این موضوع برمیگردد.
امروز مشکل فرونشست زمین و افت آبهای زیرزمینی در بسیاری از مناطق کشور وجود دارد و شرایط آنها نیز مساعد نیست؛ اما یکی از دلایلی که در فرونشست اصفهان تأثیرگذاری و پیامدهای بیشتری نسبت به سایر دارد، به دلیل ریزدانهبودن دشت است؛ چراکه هرقدر دشت ریزدانه باشد، قابلیت فشردگی آن بیشتر است؛ ازاینرو بخشی از نوار شمالی دشت که همه و همه در بخشهای ریزدانه قرار دارند، آثار فرونشست در آنها بیشتر نمایان است.
از سوی دیگر، هرقدر از زایندهرود به سمت شمال شهر میرویم، رسوبات ریزدانهتر میشوند؛ همچنین در محل بین رسوبات ریزدانه و درشتدانه، اگرچه میزان فشردگی خاک کمتر است، به دلیل اینکه در مرز فشردگی و فشردهنشدگی قرار دارند، شاهد درز و ترک و… خواهیم بود. در این شرایط سازهها و بناهای تاریخی درگیر فرونشست میشوند که این موضوع فرونشست زمین در اصفهان را حساس کرده است.
افت آبخوان
شواهد نشان میدهد همچنان در دشت اصفهانبرخوار با افت سطح آبهای زیرزمینی مواجه هستیم.
دشت اصفهانبرخوار در یک دوره 39ساله از 1361 تا 1400 حدود 36.47 متر افت سطح آبهای زیرزمینی داشت که متوسط سالانه آن 94 سانتیمتر در سال است؛ همچنین کسری مخزن این دشت در این 39 سال حدود سهمیلیارد مترمکعب است؛ یعنی حدود 76.81 میلیون مترمکعب در سال.
دشت تغذیه مناسبی ندارد، زایندهرود که مهمترین تأمینکننده سفرههای آب زیرزمینی دشت اصفهانبرخوار است، طی 15 سال گذشته بیش از 70درصد ایام سال بهطور میانگین، جریانش در این دشت متوقف بوده است.
مصرف آب شرب بهشدت در حال افزایش است و برای تأمین آب شرب و عبور از بحران در ماههایی از سال، شرکت آب و فاضلاب، ناگزیر روی به برداشت از سفرههای آب زیرزمینی میآورد؛ همچنانکه برای آبیاری فضای سبز اصفهان هم مدیریت شهری عمدتا از آب زیرزمینی استفاده میکند.
بهاینترتیب برداشت از آبهای زیرزمینی فشار مضاعفی به آبخوان وارد میکند.
خالیشدن زیرپای شهر در عین افزایش بار شهر
ازنظر میزان افت آبهای زیرزمینی دشت اصفهان برخوار بعد از دشت مهیار شمالی و دامنه سومین دشت استان است؛ اما ازنظر کسری مخزن با اختلاف، رتبه اول را دارد.
در استان اصفهان متوسط افت درازمدت آبهای زیرزمینی حدود 39 سانتیمتر در سال است که این عدد میانگین کل دشتهای استان است. در استان اصفهان بهطور متوسط سالانه حدود 379 میلیون مترمکعب در سال کسری مخزن داریم و با کسری مخزن تجمعی حدود 13 میلیارد مترمکعب مواجه هستیم.
توسعه جمعیتی و شهری در افت آبهای زیرزمینی بیتأثیر نیست. میزان ساختوساز و وزن سازهها نیز بر پدیده فرونشست زمین تأثیرگذار است؛ بهخصوص در مناطقی که با افت شدید منابع آب مواجه هستند.
بهاینترتیب درحالیکه زیر پای شهر در حال خالی شدن است، درعینحال بارگذاری روی سطح شهر اصفهان مدام در حال افزایش است.
سالانه حدود 1.5میلیون تن ساختمان روی شهر اصفهان بارگذاری میشود و برداشت آب زیرزمینی از زیر سطح شهر اصفهان سالانه حدود 20 میلیون تن انجام میشود؛ این روند یعنی شکست قطعی.
طبق محاسبات صورتگرفته، قابلیت ذخیره آب در این آبخوان حدود 7.5 میلیارد مترمکعب بوده که بیش از 50 درصد آن حتی در زمان جریان آب زایندهرود مصرف و تراز آب هرساله افت داشته است.
باید توجه داشت هرچقدر به پایین آبخوان میرویم، قابلیت حجم ذخیره آب و کیفیت آن کمتر و از سوی دیگر آب شورتر میشود؛ بهعنوانمثال، در شهرک کاوه و پارکهای اطراف بیمارستان غرضی آب شور موجب ازبینرفتن چمنهای این منطقه شده است.
کارشناسان هشدار میدهند این الگوی مصرف و برداشت مرگ قطعی آبخوان اصفهانبرخوار را در پی خواهد داشت که چندان هم به لحاظ زمانی فرصتی برای احیای آبخوان باقی نمانده است.
آنان میگویند؛ هشت تا 15 سال، تمام فرصتی است که برای نجات آبخوان باقی مانده است. اگر بارشها خوب باشد و تغذیه مناسبی در آبخوان صورت پذیرد و همزمان برداشت آب کمتری انجام شود، میتوان روند تخلیه آبخوان را تغییر داد.
از طرفی، باید به این نکته توجه داشت که با شروع فرونشست، مرگ تدریجی آبخوان آغاز میشود؛ بدین معنا که همزمان با ادامه فرونشست بخشهایی از آبخوان نابودشده و دیگر به حالت قبل بازنخواهد گشت.
احیای آبخوان به شرایط قبل از فرونشست امکانپذیر نیست؛ البته ما همچنان برداشتهای زیادی از آبخوان دشت اصفهان برخوار داریم و از سوی دیگر طرحهای انتقال آب به اصفهان به نتیجه نرسیده است.
دکتر علی بیتاللهی، مدیر بخش زلزله و خطرپذیری مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی کشور میگوید: «اکنون در لحظههای حیاتی هستیم. امروز موضوع اصفهان دیگر مربوط به تخصیص آب کشاورزی نیست و موضوع ادامه حیات یک کلانشهر با جمعیت اطراف آن در حدود دو میلیون و 800 هزار نفر است؛ علاوه بر آن، زیرساختها و آثار باستانی بسیار مهمی در این دشت قرار دارد و این ضرورت از هر منظری احساس میشود و باید نگاهی مسئولانه به پیشروی پدیده فرونشست زمین در اصفهان داشته باشیم و مسئولیت خود را درک کنیم. امروز تأکید دارم که شهر اصفهان پرریسکترین شهر کشور ازنظر فرونشست زمین است و اگر اقدام بهموقع صورت نگیرد، حتی اگر سالیان بعد 10 برابر شرایط کنونی کار کنیم، دیگر دیر خواهد بود. باید توجه داشت که پدیده فرونشست زمین، پدیدهای بینهایت نیست و طول عمری دارد و زمانی که آبخوان متراکم شد، ما به مرگ آبخوان میرسیم و دیگر نمیتوان هیچکاری برای مقابله با آثار آن انجام داد.»
امروزه ما با همان سطح علمی و مدیریتی که به چاه رفتهایم، نمیتوانیم انتظار داشت که جبران مافات کرده و به شرایط قبل برگردیم و برای رفع این بحران باید هزینه کنیم.
در مهمترین کار باید جریان دائمی زایندهرود را محقق کرد؛ در عین آنکه برداشت از سفرههای آب زیرزمینی را کم کرد؛ چه برداشت کشاورزی، چه شرب و چه صنعتی. در تمامی این موارد، سیاستگذاریهای کلان متوجه دولت است.
با تغییر سیاستهای کلی کشور درزمینه کشاورزی، بهخصوص در دشت اصفهان برخوار باید بتوانیم طی سه سال آینده سطح آب را اندکی افزایش دهیم و بعد ببینیم چقدر میتوانیم برداشت آب داشته باشیم.
در مرحله اول باید تعدادی از چاههای کشاورزان خریداری و برای این کار باید تأمین بودجه شود. باز شدن جریان دائمی زایندهرود حیاتی است؛ اما همزمان باید تدبیری اتخاذ شود که از برداشت آبهای زیرزمینی از سوی کشاورزان تا زمان مشخصی جلوگیری شود.
در آبیاری غرقابی سنتی شاید حدود 70-60 درصد این آب به سفرههای آب زیرزمینی برمیگردد؛ اما در آبیاریهای تحتفشار و بارانی اگرچه راندمان کشاورزی بالاست تمام آب مصرفشده و هیچ درصدی از آن به سفرههای زیرزمینی برنمیگردد.
مطالعات فرونشست در اصفهان
علاوه بر دانشگاههای مختلف که در پایاننامههای دکتری و فوقلیسانس درباره فرونشست زمین در گستره اصفهان کار کردهاند، این موضوع بهطورمرتب توسط چندنهاد تخصصی پیگیری شده است.
تاریخ این مطالعات نشان میدهد از اواخر سال 1395 و از ابتدای سال 1396 با توجه به پدیداری آثار فرونشست زمین که عمدتا در دشت مهیار بود توجه به موضوع فرونشست زمین در اصفهان زیادتر شد.
نخستین نقشههای فرونشست زمین اواخر سال 1396 توسط سازمان نقشهبرداری کشوری تهیه شد و در سال 1397 این نقشهها در سایت شهرداری اصفهان قرار گرفت و سپس سازمان زمینشناسی در سالهای 98 و 99 این نقشهها را درخصوص فرونشست بهروز کرد؛ همچنین در سال 1400 سازمان زمینشناسی با همکاری دفتر منطقهای مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی در اصفهان ایستگاههای پایش فرونشست زمین متشکل از 27 ایستگاه GPS را در شهر اصفهان مستقر و اندازهگیریها را آغاز کرد.
با توجه به تفاوت روشها و دقت کار، این نتایج نشان میدهد که میزان فرونشست زمین در برخی نقاط شهر اصفهان و اطراف آن به حدود 18 سانتیمتر در سال رسیده که عدد بسیار بزرگی است. نقشههای دورسنجی فرونشست زمین بهصورت ماهوارهای بوده؛ اما بررسی ایستگاههای GPS بهصورت نقطهای و میدانی بوده است.
نقشه فرونشست اصفهان در سال 1400 تهیه شد. پیامی که این نقشه نسبت به نقشههای دیگر دارد، این است که زون فرونشست زمین بهصورت تدریجی و مستمر به سمت گسترههای شهر اصفهان درحالتوسعه است.
این زون ابتدا در قسمتهای شمالی خارج از محدوده شهری در بخش دولتآباد و حبیبآباد و… بود؛ اما اکنون در نقشه جدید، زونهای فرونشستی با میزان فرونشست بیشتر از 10 سانتیمتر در غرب و شرق اصفهان و حتی جنوب اصفهان تشدید شده است.
پیام این نقشه حکایت از توسعه فرونشست زمین در اصفهان دارد. وقتی داخل شهر این پدیده رخ دهد، ساختمانها، لولههای آب، گاز، فاضلاب و المانهای مختلف تحت تأثیر فرونشست زمین قرار خواهند گرفت.
موضوع فرونشست زمین طی جلساتی از سال 1396 مطرح و کارگروه تخصصی در اصفهان تشکیل شد؛ اما گذشته از برخی مطالعات و اطلاعرسانیها چندان اقدام عملی صورت نگرفته و راهحلها هنوز روی کاغذ باقی مانده است.
ساختوسازهای شهری در زمانه فرونشست، نهتنها باید به حداقل برسد، که باید از دستورالعملهای فنی خاصی برای سازهها هم تبعیت کند. بر اساس مبحث 7 مقررات ملی ساختمان، سازههای بتنی با پی نواری برای نشست حداکثر پنجسانتیمتر و سازهها با مصالح بنایی برای نشست 2.5 سانتیمتر طراحی میشوند؛ در حالی که اکنون نشست ساختمانها ناشی از فرونشست زمین در برخی مناطق دشت اصفهانبرخوار 18.5سانتیمتر در سال است که این حکایت از وضعیت بحرانی آنها دارد؛ همچنین در مناطق شمال شهر اصفهان میزان نشست سالیانه تا حدود 14.5 سانتیمتر است.
باید گفت، متأسفانه آییننامهها و مقررات ملی ساختمان برای این موضوع هیچ راهکاری ارائه ندادهاند. فرونشست بهطور کلی نهتنها زیستبوم را بر هم میریزد، که اکوسیستم اقتصادی و شهری را هم مخدوش میکند.
راهکارها
به نظر میرسد در گام نخست مهمترین راهکار برای گذر از شرایط بحرانی فرونشست، بهصورت کمی و قابلاندازهگیری، این است که حداقل دبی موردنیاز رودخانه زایندهرود تا تالاب گاوخونی تخصیص یابد و برآورد ما این است که حدود پنجمترمکعب بر ثانیه این تخصیص ضرورت زیستمحیطی دارد.
این میزان دبی، سوای آب تخصیصی به کشاورزی است؛ آبی است که منحصرا باید جاری باشد تا از بستر رودخانه به داخل آبخوان نفوذ کند.
بحث دوم ازنظر کشاورزی، بهویژه در اراضی شمال اصفهان، محدودکردن استحصال آب زیرزمینی است که ضرورت بالایی دارد. مصرف آب در اصفهان از هر حیث، حتی برای فضای سبز کماهمیتتر ازجمله آبیاری چمن، باید کاهش یابد.
در شهر اصفهان آب به سفرههای زیرزمینی تزریق و از سوی دیگر مصرف را کم کنیم؛ اما اگر در بخشهای شمالی دشت اصفهان، آب را با شدت بیشتر استحصال کنند، با توجه به اینکه آب، زیر زمین بههمپیوسته است، باز سطح آب پایین میرود؛ بنابراین مدیریت واحد منابع آب اصفهان با دید مقابله با کاهش خطرات فرونشست زمین بسیار ضرورت دارد.
مدیریتی یکپارچه با رویکرد همگرا بین ارگانها تا حدی ممکن است راهگشا باشد. در این میان نقش مردم و رعایت الگوی بهینه مصرف نیز بسیار حائز اهمیت است.
بدون کنترل و مدیریت مصرف بهینه آب (کاهش مصرف آب حتی با افزایش بارگذاری) و سرمایهگذاری مناسب درزمینه بهینهسازی مصرف آب، نباید انتظار معجزه برای حل معضل فرونشست زمین در اصفهان و محیطزیست پایدار داشت.
سیاستها نخست باید سازگار با محیطزیست باشند. توسعه جمعیتی، شهری، کشاورزی و صنعت بدون توجه به محیطزیست و محدودیتهای آن ناپایدار خواهد بود.
آب موجود در آبخوان محدود است و نمیتوان نامحدود برداشت داشت. منابع آب زیرزمینی در حال تمامشدن است و بارگذاری بر روی آبهای سطحی هر روز اضافه میشود؛ بهطور مثال در سال 1319 ساکنان شهر اصفهان از 196 هزار نفر به حدود دومیلیون نفر در سال 1395 افزایش یافته است.
این گزاره به این معناست که میزان آب در دسترس برای هر نفر از سال 1319 تا سال 1395 به یکدهم کاهشیافته؛ بنابراین برای پایداری محیطزیست لازم است که بهرهوری مصرف آب به 10 برابر افزایش داده شود و این گزاره به مفهوم آن است که برای نمونه در بخش کشاورزی برای تولید یک کیلوگرم میوه مصرف آب به یکدهم کاهش یابد.