به گزارش اصفهان زیبا؛ دکتر محسن جاوری در نشست آنلاین به میزبانی سازمان نوسازی و بهسازی شهر اصفهان گفت: اصفهان، یک شهر تاریخی است و اگر بخواهیم در هر نقطهای پروژهای را آغاز کنیم، باید به تاریخیبودن آن توجه کنیم.
او سپس درباره کاوشهای بافت تاریخی شهر اصفهان و برخی شهرهای دیگر نکتههایی را بیان کرد و تجربههایی را با مخاطبان به اشتراک گذاشت.
عضو اسبق هیئتعلمی پژوهشکده باستانشناسی و عضو هیئتعلمی دانشکده هنر دانشگاه کاشان در بیستوهفتمین نشست از سلسلهنشستهای بازآفرینی شهری که به ابتکار «دبیرخانه انتقال تجربیات بازآفرینی منطقه دو کشور» برگزار شد، به بازگویی تاریخ شهرهایی پرداخت که ریشههای تاریخی دارند.
در ادامه این گزارش، صحبتهای او را در چند بخش تقسیمبندی کردیم که میخوانید.
در پروژههای نوسازی و بهسازی، به لایههای تاریخی شهر توجه کنیم
اواخر هزاره چهارم پیش از میلاد بین 500 تا ششهزار سال پیش در بخش عمدهای از جهان باستان مانند بینالنهرین و مصر و ایران دورهای جدید به نام شهرنشینی آغاز شد و شهرها ایجاد شدند؛ اما توجه به وضعیت اقلیمی و امکانات موجود، بهویژه آبوهوای مناسب برای شکلگیری و بنیانگذاری شهرها از اهمیت بسیاری برخوردار است.
برخی از شهرها بهصورت خودجوش در طول تاریخ ایجاد شدهاند و کسی مسبب شکلگیری آنها نبوده است. در ادوار تاریخی و اسلامی افراد و اشخاص باعث شکلگیری، رشد و توسعه شهرهایی مانند تیسفون و داغگرد در دوره ساسانی و بغداد و سامرا در دوره اسلامی شدهاند که انسان به لحاظ توسعه عوامل جغرافیایی و اقلیمی در ایجاد آنها نقش بسیار مهم و تأثیرگذاری دارد.
محیط جغرافیایی در برخی شهرهای امروزی و فاقد سابقه، تأثیرگذار است؛ اما کاوشهای باستانشناسی در شهرهای تاریخی قدیمی مانند اصفهان با قدمت ششهزار سال، یزد، تهران و تبریز نشان میدهد که نسلهای مختلف یکی پس از دیگری در لایهها و طبقاتی که در شهرها روی هم ایجادشده، زندگی کردهاند؛ پس علاوه بر بافتهای تاریخی موجود در شهرها بخشهایی وجود دارد که در زیر بافت تاریخی ایجاد شده است که این لایهها باید در نوسازی و بهسازی مدنظر قرار گیرند؛ چراکه سوابق موجود در این لایهها از اهمیت بسیاری برخوردار است.
بازآفرینی میدان عتیق ما را با بخشی از هویت اصفهان آشنا کرد
قدمت شهر تاریخی اصفهان با ششهزار سال سبقه باید حفظ شود و متخصصان مختلف، شهرسازان و معماران رویکرد صحیحتری برای بازآفرینی آن اتخاذ کنند.
میدان عتیق در شکلگیری شهر اصفهان و شهرسازی نقش بسزایی دارد. این میدان در دوره سلجوقی با بافت شهری محلههایی مانند جوباره، جماله، اشگوان و یوان شکل گرفته است؛ البته این محدودهها از دوره پیش از اسلام بودهاند؛ اما در دوره اسلامی رشد و توسعه پیدا کردهاند.
میدان عتیق، بهعنوان یکی از پروژههای بازآفرینی در شهر اصفهان مدنظر قرار گرفت و از 1380 با برگزاری جلسههای متعدد با مسئولان شهرداری و میراثفرهنگی و ساعتها مذاکره لزوم یک بازنگری برای بازآفرینی در این بخش از شهر اصفهان پیشبینی و چندین نقطه مختلف مانند میدان زغال و ترانشههای خیابان مجلسی نقطه هدف شد.
در این راستا، میدان زغال بهعنوان یکی از مجموعههای این پروژه، اطلاعات جالبی به ما ارائه داد؛ به دلیل اینکه کف میدان در وضعیت موجود 5.5 متر از کف میدان عتیق پایینتر بود.
پس از اینکه کار کاوشنگاری آغاز شد، متوجه شدیم که کف مسجد جامع نیز نسبت به کفی که همزمان به صدر اسلام تعلق دارد و در لایه زیرین این میدان قرارگرفته است، نزدیک به هشتونیم متر اختلاف سطح دارد. ما به زبان راحت این موضوع را بیان میکنیم؛ ولی بسیار حیرتانگیز است.
انباشت لایهها حاصل زندگی انسان است که دوره به دوره تکرار شده است. لایهها و رنگهای متعدد در میدان زغال، بقایای معماری، وجود چاه در کف و شکلگیری لایههای باستانی بسیار حیرتانگیز بود.
چند هزار قطعه سفالهای متنوع از دورههای مختلف، بهویژه صدر اسلام و قرن چهارم هجری در این کاوش بهدست آمد. حال باید دید که چگونه لایههای شهری اصفهان روی هم تلمبار شدند و هویت یک شهر را تشکیل دادند.
عصاری قاجاری که کشف شد
سازههای مختلفی در میدان عتیق وجود داشت؛ جایی که دقیقا مرکز پروژه بود و ما با انجام کاوش باید راهی را انتخاب میکردیم که از یکسو توسعه شهر مدنظر باشد و از سوی دیگر، احیای میدان عتیق بهعنوان یک پروژه بسیار بزرگ در شهر اصفهان در دستورکار قرار گیرد.
این در حالی است که احیای میدان عتیق قطعا این بخش از شهر را متنوع میکرد. میدان دوره معاصر هم در این بخش از شهر پسازاینکه خیابانهای عبدالرزاق، مجلسی و هاتف احداثشده، هیچ تداخلی نداشته است.
در این محدوده به یک واحد کارگاهی عصاری متعلق به دوره قاجار برخورد کردیم و تعداد بسیاری ظروف سالم و دستنخورده مربوط به قالبگیری قند و نگهداری روغن دیده شد که بخش عمدهای از این ظرفها در کنار کارگاه سالم بودند.
در این دوره، کارگاه عصاری و روغنکشی به کارگاه تولید قند تبدیل شده بود. این کارگاه با تمام دادهها بدون هیچگونه تداخلی یا مزاحمتی بهطور کامل مدفونشده و ظرفها و کوزههای روغن سالم بود؛ مانند اینکه این بخش از شهر اصفهان فریز و منجمد شده و بهمرور جزئی از شهر شده باشد.
از این محدوده نزدیک به پنجهزار قطعه سفال متعلق به دورههای مختلف، بهویژه قرون سوم و هفتم هجری بهدست آمد و سفالهای دوره صفوی در بخش فوقانی پروژه پیدا شد که مرمت شدند. مقداری از سکههای دوره صفویه و قاجار نیز در این محدوده براثر کاوش پیدا شد.
یک نمونه شیء سنگی بسیار جالبتوجه با نقوش زیبا یافتیم که از 35 باستانشناس صاحبنظر پرسیدیم چیست. یکی از آنها گفت مربوط به ساخت تسبیح سنگی است. این نوع سنگ هماکنون در موزه عتیق نگهداری میشود.
تعدادی مهر سفالی و فلزی و قالبهای قند در اندازههای متوسط، کوچک و بزرگ هم پیدا و برای مرمت به دانشگاه هنر فرستاده شد؛ همچنین ظرفهای مخصوص نگهداری روغن و سفالها و ترانشههایی از قرون میانی اسلامی که تنوع بسیار زیادی را نشان میداد، در این مجموعه پیدا شد.
همچنین ترانشههای دیگری در عمق نزدیک به سه متر در امتداد خیابان مجلسی حفر کردیم و به لایههایی رسیدیم که 300 تا 350 متر از مسجدجامع فاصله داشت و این بخشی از شهر بود.
اینجا زندگی روزمره و تداوم در یک شهر موج میزد و لایههای مختلف انبارشده به یکدیگر به قرون صدر اسلام مرتبط میشد. کف میدان تا مسجد جامع نزدیک به 12 متر عمق دارد و در این بخش کف سازی با سنگ و آجر مشاهده میشود؛ همچنین براثر کاوش نقطهای در پارکینگ به بقایایی از معماری و دیوارهای مختلف و چندین اتاق برخورد کردیم.
یکی دیگر از موضوعهای باستانشناسی که در شهر اصفهان هم باید مدنظر قرار گیرد، این است که هر شهری دارای حساسیتهای خاص خودش است که برای بازآفرینی آن باید با مطالعات دقیقی وارد عمل شد؛ همچنین در غرب شهر اصفهان هم محوطه گورتان با قدمت هزاره چهارم پیش از میلاد وجود دارد که طی کاوش و براثر حفر کانال فاضلاب به لایههای مهمی برخورد کردیم.
در 1376 در محل حاضر شدیم و چندین ظرف سالم و تعدادی پیکان فلزی و قطعات سفالی از زیرزمین خارج کردیم که هماکنون در موزه چهلستون قرار دارد.
نتایج جالب کاوشهای باستانشناسی شهری
همانطور که میدانید، پیش از انقلاب و تا 1361 روی پل خواجو عبورومرور اتومبیلها مجاز بود؛ اما در سالهای اخیر جلوگیری از تردد اتومبیل روی پلها اقدامی مثبت بود.
پل خواجوی اصفهان در 1382 بهشدت دچار رطوبت شد. باید علت رطوبت بسیار شدید را که باعث ایجاد نشست و ترکهای عمده در پل شده بود، بررسی میکردیم.
نقشه سید رضاخان نشان میدهد که در گذشته میدان خواجو، ورودی شهر اصفهان بوده و دروازهای در این بخش وجود داشته که متأسفانه تخریب شده است. طرحهایی از پل خواجو متعلق به دوره صفوی در کتاب شاردن آمده است و نشان میدهد که در دو سوی پل خواجو آبراهههایی وجود داشته و آب از این بخشها خارج میشده است.
دیوارههای جداکنندهای که اراضی و باغهای شهر را جدا میکرده نیز در عهد صفوی دیده شده که در روند تحولات شهر اصفهان تخریب شده است و هیچ اثری از آبراههها نیست؛ اما بخشی از دیوار و شاهراههها وجود دارد.
ما در این بخش کاوش خود را آغاز کردیم و کف یا رمپ دوره تیموری و دوره صفوی بهدست آمد. این کاوش نشان میداد که در دوره صفوی و شاهعباس دوم بخشی از کارهای پل انجام شده است و هماکنون میتوانید روی پل بازآفرینی و بهسازیشده دوره صفویه قدم بزنید.
ما چون بهدنبال آبراهه بودیم، موفق شدیم در عمق سهمتری دو آبراهه پیدا و احیا کنیم. جالب است بدانید که از یکی از آبراههها برای تغسیل اموات هم استفاده میشده است.
وجود سد یا بند در پل خواجو پیشگیری از طغیان رودخانه را نشان میدهد؛ بقایایی هم در روی پل دیده میشد که محلهایی برای تختبندکردن آب وجود دارد.
در گذشته برای تقلیل فشار آب به هنگام جریان رودخانه، دریاچهای در سمت غربی پل و در مقابل کاخ آیینهخانه پدید میآمد که منظرهای بسیار دیدنی برای زیباسازی شهر بهوجود میآورد و از تمهیدهای دوره صفوی بود؛ اما متأسفانه براثر بیتوجهی و تغییر و تحولاتی که در بخش شمالی پل در چهار دهه قبل اتفاق افتاده هیچ اثری از آبراههها باقی نمانده است و تخریب شدهاند.
بخش محبوس پل، عامل ایجاد رطوبت شده بود که با تنفس دوباره پل و بازکردن بخشی از قسمتها رطوبت از بین رفت و بهسازی شهری با کمک طراحان، شهرسازان، باستانشناسان و معماران انجام شد و با تنفس پل آبراههها احیا و نزدیک به سه متر خاکبرداری در این کاوش انجام شد.
در همین راستا، در بخش شمالی پل این حساسیت ایجاد شد و آبراههها حفظ شدند. امیدوارم مسئولان شهرداری یکی از این دهانهها را بهعنوان نمونه تخته بگذارند که آنچه را در دوره صفوی اتفاق افتاده است، نشان دهند. این روند بهعنوان یک تکنولوژی در دوره صفوی محسوب میشود و بخشی از میراث فرهنگی ماست.
در این کاوشها سنگهایی از زیر خاک خارج شد که سنگتراش دوره صفوی روی یکی از آنها تصویر ابزارهای کارش را حک کرده است.
برخوردی که ما را به یک لایه تاریخی رساند
اصفهان یک شهر تاریخی است و اگر بخواهیم در هر نقطهای پروژهای را آغاز کنیم، باید به تاریخیبودن آن توجه کنیم. احداث مترو در شهر اصفهان نیازی اجتنابناپذیر بود؛ اما مترو علاوه بر ایجاد تونل، ایستگاههایی هم داشت که گاهی برخی از آنها به لایههای تاریخی برخورد میکرد؛ ولی با جلسههای متعدد و نشستهای کارشناسی اتفاقهای خوبی در شهر رقم خورد.
با توجه به قدمت تاریخی چهارباغ و دولتخانه صفوی، ایستگاه متروی میدان امامحسین(ع) به یک لایه تاریخی برخورد کرد. در حال حاضر ستونهایی که در این ایستگاه گذاشتهشده به دلیل این است که آبراهههای دوره صفویه بهعنوان یک سند تاریخی حفظ شود.
این آبراههها برای تقسیم آب بهسمت مادیهای فدن، نیاصرم و شاهپسند ایجاد شده بودند؛ همچنین سنگهای مزاری متعلق به دوره صفوی از سمت دربکوشک یا سرلت اصفهان به اینسو منتقل میشد و ارزشهای تاریخی این محل را چند برابر میکرد؛ به همین دلیل برای احداث مترو در این بخش حساسیت ما دوبرابر شد.
کاوشهای چهارباغ اصفهان
خیابان چهارباغ یک خیابان مهم تاریخی در اصفهان است که در دوره صفویه تاکنون اتفاقهای مهمی در آن رخ داده است. در 1398 کاوش دیگری در خیابان چهارباغ انجام شد و اجرای یک کفسازی در بخش میانی چهارباغ در دستورکار قرار گرفت.
در 1383 در چهارباغ کاوشی انجام دادم و بخشی از بافت چهارباغ را بهدست آوردم. کفسازی دوره صفویه و تغییرات دوره قاجار و اتفاقهایی که در دوره معاصر افتاده است، در این نقطه مشهود بود.
در این محدوده براثر بیتوجهی، تخریبهای ناگواری بهوقوع پیوسته است. در ادامه، سال 1398 در چهارباغ از بخش میانی چهارباغ تا میدان انقلاب کاوشی انجام دادیم. در این کاوش چندین محل و شش کارگاه انتخاب شد و دادههای جالبی بهدست آمد.
با توجه به اینکه شهر اصفهان یک شهر تاریخی است، متأسفانه فعالیتهای عمده باستانشناسی و اقدامی برای لایهنگاری در شهر انجام نشده است؛ بهجز چند مورد محدود مانند میدان عتیق که شخصا انجام دادم.
اقدامهایی که انجام دادیم، حساسیت ایجاد کرد که هر نقطه و مکانی را نمیتوان حذف کرد و باید برای نوسازی و بهسازی با تأمل کار را دنبال کرد. در چهارباغ پیشنهاد دادیم ویترینهایی ساخته شود در ابعاد، اندازه و نورپردازیهای زیبا تا مردم کشفیات را مشاهده کنند؛ اما متأسفانه اتفاق نیفتاد.
در کاوش چهارباغ آبراههها و کفسازیهایی دیده میشود. در چهارباغ چندین حوض وجود داشته است. کفسازی دوره قاجار در چهارباغ بازسازی شد؛ اما تداخلهایی در آن بهوجود آمد. اجرای طرح ویترین در چهارباغ خوب نبود و به بازنگری نیاز دارد.
در این کاوش وجود یک سکه نقره متعلق به دوره اموی و قرن دوم هجری از حضور امویان در شهر اصفهان خبر میدهد.
به همت دکتر اوکراشی این سکه مورد بازپیرایی و مطالعه در دانشگاه هنر اصفهان قرار گرفت؛ همچنین قطعاتی از کاوش با سفالهایی از هزاره چهارم پیش از میلاد بهدست آمد که حکایت از سابقه تاریخی شهر اصفهان دارد؛ علاوه بر آن، نزدیک به پنجهزار قطعه سفال پیدا شد که موردمطالعه قرار میگیرد و در قالب یک کتاب نتیجه کار منتشر میشود.
کفسازی چهارباغ، متعلق به دوره صفویه و قاجار است؛ اما در زیر آن لایه قرون میانی و صدر اسلام مشاهده شده است. موفق شدیم در این بخش، لایهنگاری برای شهر اصفهان انجام دهیم.
یک قطعه مربوط به عصر آهن و قطعاتی از تزیینات روی گچ بهدست آمد و کفسازی و آبراهههایی که از دوره صفویه برای گردش آب احداث شده بود. در یکی از ترانشههای دیگر، پنج قطعهسنگ در لبه خیابان چهارباغ پیدا شد که لازم است حفظ شود.
یافتن یک کوره پخت سفال متعلق به قرن هفتم هجری در آرانوبیدگل
بقایای آثار تاریخی در شهر آرانوبیدگل نیز کشف شد؛ پس از گودبرداری، یک کوره پخت سفال متعلق به قرن هفتم هجری پیدا شد. متأسفانه ما کمی دیر رسیدیم و بخش عمده این کارگاه در روند خاکبرداری از بین رفت و نتوانستیم کاری انجام دهیم.
حفظ بقایای تاریخی در سیراف
سیراف یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین بندرهای ایران در دوره ساسانی و تا قرن پنجم و ششم بوده و مسجدجامع آن یکی از بناهای تاریخی کشور است. این مسجد در مجاورت شهر قرار دارد و لایههای باستانی در داخل شهر است.
قدمت مسجد به قرن دوم هجری میرسد و یکی از مساجد مهم ایرانی است که با همکاری شهرداری سیراف و میراثفرهنگی، بخشی از زمینهای اطراف آن را آزادسازی کردند و فقط بافت شهری جدید در مجاورت آن ایجاد شده است و روند زندگی در آن ادامه دارد.
حفظ آثار تاریخی در لندن و وین
زمانی که توسعه شهر لندن مدنظر بود، درست در قلب شهر، براثر کاوشها خیابانی به نام معبد مهراوه مربوط به دوره رومیها پیدا و حفظ شد؛ همچنین بخش دیگری از این مهرابه در یک فضای سرپوشیده برای بازدید علاقهمندان دایر و نورپردازی شده است.
اینجاست که تفاوت نگرش در شهرسازی کشورها دیده میشود. ما موظف هستیم در هر مکانی قرار میگیریم، حساسیتهای لازم را داشته باشیم؛ همچنین دو ایستگاه مترو در شهر وین احداث شده است که یکی از آنها به کلیسا برخورد کرده و بقایایی متعلق به حمله سلطان سلیمان به وین در آن مشاهده میشود.
این مجموعه در ورودی ایستگاه مترو همانگونه بکر، حفظ شده است تا افرادی که وارد مترو میشوند آن را مشاهده کنند. متولیان این شهرها وجود آثار تاریخی را تزاحم نمیدانند؛ بلکه آنها را فرصت بالقوهای تلقی میکنند که به زیبایی شهر میافزاید.
امیدوارم در نوع نگاه و نگرش به شهر تاریخی اصفهان هم تمام حساسیتها و جوانب مدنظر قرار گیرد و بر مبنای آن شهر را با نگاهی تخصصی بسازیم.
شواهد نشان میدهد هرکجا متخصصان، شهرسازان و معماران در کنار هم قرار گرفتهاند، کار خوب پیش رفته، اما در نقاطی که بیتوجهی شده، دودش به چشم آتیه شهر هم رفته است.