به گزارش اصفهان زیبا؛ پس از حملات وحشیانه بمبافکنهای رژیم صهیونیستی به نوار غزه، موجی از احساسات و عواطف انسانی برای حمایت از مردم بیپناه فلسطین، فضای حقیقی و مجازی را فراگرفت. در این میان، بسیاری از طراحان و متخصصان حوزه گرافیک، با انتشار آثار خود، به سلسله جنایات رژیم صهیونیستی واکنش نشان دادند.
مجتبی مجلسی، یکی از گرافیستهای خوشنام اصفهانی است که در این سالها به همراه مجمع طراحان آیه، طراحیهای متعددی را با موضوعات گوناگون خلق کرده است. مجلسی در واکنش به اتفاقات غمبار فلسطین، این بار آثاری را با موضوع حمایت از مردم غزه و محکومیت حملات تروریستی صهیونیستها منتشر کرده است.
او درباره اهمیت کارهای گرافیکی در موضوعاتی مشابه حمله وحشیانه رژیم صهیونیستی به مردم بیپناه غزه میگوید: «به قول شهید آوینی، نقاشی و گرافیک، رفتهرفته در طول دوقرن گذشته از یکدیگر تمایز یافتهاند و هر یک، سیری متناسب با غایات و مقاصد خویش برگزیدهاند. نقاشی مدرن با گریز از تعلق و تعهد نسبت به مردم و پیام سیاسی یا اجتماعی، مقصد نهایی و سیر تکاملی خویش را در هنر انتزاعی جستوجو کرده است. اما هنر گرافیک، بالعکس، با پرهیز از انتزاع و حفظ التزام همیشگی نسبت به عامه مردم و ذوق و فهم آنها در جستوجوی تأثیر هرچه بیشتر، به هویتی کاملا متفاوت نسبت به نقاشی مدرن دست یافته است. خدمت هنر به جبهه انقلاب و مخصوصا موضوع جهاد تبیین، امری است که نباید موردغفلت قرار گیرد. در فضای هنر، گرافیک بیش از همه در خدمت اهداف، ارسال و تبیین پیامهای انقلاب اسلامی موفق است. درواقع هنر نقاشی التزامی ندارد که حتما «پیام» خویش را به «مردم» برساند. نقاش تنها در برابر احساسات و مکنونات فردگرایانه درون خویش متعهد است و برای همین، از این امکان نیز برخوردار بوده که نقایص کار خویش را به ضعف ادراک هنری مردم بازگرداند؛ اما گرافیست… او خود را از یکسو نسبت به عامه مردم و شعور فطری آنان ملتزم دانسته و از سوی دیگر، نسبت به ارائه پیام تبلیغی خاص متعهد است. اینها مهمترین عواملی هستند که هنر گرافیک را از نقاشی تمایز بخشیدهاند. گرافیک توانسته است همراه با سیر تاریخی تمدن غرب و در تمامی مراحل، در خدمت همه جریانهای موجود، اعم از بورژوازی و سرمایهداری، اشاعه مصرف، اقتدار سیاسی، جنگ، ژورنالیسم، فحشا، تئاتر، سینما و حتی جریانهای منورالفکری قرار بگیرد. علت این انعطاف بسیار را باید در قابلیتهای ماهوی هنر گرافیک جستوجو کرد. از این پس نیز هرگاه نقاشی بخواهد نسبت به ابلاغ پیامی مشخص التزام پیدا کند، لاجرم به گرافیک نزدیک خواهد شد؛ چیزی که در ایران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی پیش آمد. اکنون گرافیک راه خود را بهخوبی باز یافته و همه خصوصیات ماهوی خویش را از لحاظ بیانی به ظهور رسانده است و میتوان گفت که گرافیک، هرقدر هم که تغییر یابد، هرگز بر این صفات ذاتی اساسی که بارها مورداشاره قرار گرفت، پشت نخواهد کرد. نکته دیگر اینکه از دید جهانی، گرافیک زبان خاص خودش را دارد؛ یعنی تصویر؛ آن هم به گزیدهترین و مینیمالترین بیان ممکن و این خاصیت در ارسال پیام هنرمند ایرانی به تمام جهان نقش استثنایی دارد. در جریان غزه و ظلمی که رژیم نامشروع اسرائیل در حق مردم فلسطین روا داشته که محدود به این چندروز هم نیست، این زبان بینالملل بسیار نقشآفرین بوده است.»
مجتبی مجلسی درباره جایگاه بینالمللی کارهای گرافیکی این سبکی معتقد است: «گرافیک همیشه بهعنوان یک هنرِ درخدمت، در مواجهه با موضوعات سیاسی و اجتماعی روز، چالشی بزرگ داشته است؛ چالش نه از منظر وظیفه و رسالت هنرمند (که خود جای حرفهای بسیار دارد)، چالش از این منظر که مسائل و موضوعات سیاسی و اجتماعی، ترکیبی از کلیشهها و حرفهای تکراری است و حرف نو و جدیدزدن و خلاقیتداشتن در بهتصویرکشیدن همین حرفها، کاری بسیار سخت و چالشبرانگیز است. برای همین است که بسیاری از طراحان گرافیک از زیر بار طراحی چنین محصولاتی، شانه خالی میکنند و در مواجهه با چنین سفارشهایی (سوای اعتقاد و باورشان) نمیتوانند چنانکه در طراحی پوسترهایی با موضوعات خاص مثل تئاتر و… خود را نشان میدهند، کاری درخور و در حد و قواره اسمورسمشان برای موضوعات اجتماعی طراحی کنند. اما جریان نوظهور گرافیک ایران که از دهه هشتاد شمسی قوت گرفت در ارتقای این زبان و این ژانر بسیار موفق بود. نگاه خیلی از طراحان گرافیک جهان به این نوع بیان تصویری است و بسیاری از گرافیستهای جهانی صفحات و کارهای هنرمندان محتوا محور ایرانی را دنبال میکنند و حتی سعی در تکرار و مشق بصری هم دارند.»
او درباره مؤثرترین عناصر موجود در طراحیها با موضوع فلسطین میگوید: «زبان گرافیک بیش از آنکه دنبال “اثبات شیء” باشد، با “نفی ما ادا” قرابت بیشتری دارد. در همین پوسترهایی که برای طوفانالأقصی منتشر شد و تعدادشان هم کم نیست، پوسترهایی با موضوع ضدیت و نفی صهیونیسم زبان گیراتری دارند تا سایر پوسترها. گرچه غلیان احساسات در همدردی با مردم غزه را هم نمیشود نادیده گرفت؛ اما زبان نفی، زبان مستحکمتری در گرافیک است و بازتاب بینالمللی بیشتری هم دارد. ازجمله عناصر مهم دیگر “ابر قصهها” هستند که ما جز اندک پوسترهایی در این ژانر چیز دیگری ندیدیم. ابرقصههایی مثل عصای حضرت موسی علیهالسلام، معجزات ایشان، قوم یهود و قنداقه بچه روی رود نیل و خیبر و… که ابرقصههایی بینالمللی هستند و برای مخاطب هم باورپذیرتر.»
او درباره عناصر مؤثر در کارهای گرافیکی با محوریت غزه معتقد است: «عنصر زمان در گرافیک، عنصر بسیار مهمی است. قرار است پوستر “قصه” داشته باشد و گاهی این قصه منوط است به عناصری که در زمان خاصی جوابگو هستند. پس اگر در زمان خودش تولید نشود “قصه” ابتر خواهد بود. پوستر “ارتش شورتهای آبی!” شاید یکی از اولین پوسترهایی بود که در همان ساعات اولیه طوفانالأقصی منتشر شد. بر اساس عکسی که همان ساعات منتشر شد و هیمنه ارتش تادندانمسلح اسرائیل را در هم شکست، به ذهنم آمد که باید این تصویر نماد شود؛ نماد یک شکست و افتضاح بزرگ تاریخی… رنگ آبی لباسهای زیر سربازان برهنه و ترسیده ارتش اسرائیل، ایده را در ذهنم کامل کرد و با یک اجرای سریع و دمدستی، بدون ازدستدادن زمان، کار را منتشر کردم.»
یکی دیگر از طراحیهای اخیر این گرافیست اصفهانی، تصویر فرشتهای است که نقشه فلسطین را در آغوش دارد. مجلسی درباره این اثر خود میگوید: «اثر “فرشتگان خدا برای غزه گریستند” یک تصویرسازی است بر اساس ابرقصه فرشتگان مذهبی، که در تصاویر مذهبی هر سه آیین اسلام و مسیحیت و یهود عنصری مشترک است؛ همچنین زبانی دینی و کاملا تصویری دارد و قابلفهم برای بسیاری از مردم جهان است.»
او در پاسخ به سؤال «اصفهان زیبا» درباره چگونگی کیفیت کارهای گرافیکی کنونی با محوریت طوفان الاقصی و مردم غزه، اینگونه بیان میکند: «روزگاری بود که برای تولید آثار گرافیکی و رسانهای باید هنرمندان را به بهانههایی جمع میکردیم، توجیه میکردیم و برای تولید، آنها را ترغیب میکردیم و… اما شکر خدا جبهه و شبکه هنرمندان به چنان بلوغی رسیده که بهصورت کاملاخودجوش کارهای بسیار فاخری تولید کرده است؛ آنهم بدون سفارش! این بدونسفارشبودن حتی تعاریف گرافیکدیزاین را هم دچار چالش کرده است؛ چون سفارشپذیربودن گرافیک یکی از تمایزهای مهم گرافیک با سایر هنرهای تجسمی شناخته میشد. در همین اصفهان خودمان، من افتخار میکنم به داشتن هنرمندان گرافیستی که بدون رویداد و سفارش (ما در اصفهان رویدادی برگزار نکردیم) بیش از 50 اثر تازه و فاخر در این مدت تولید کردند.»
تعاریف این گرافیست از گرافیستهای دوروبرمان کاملا بجا و منطقی است. بدونشک اصفهان با وجود اساتید صاحبسبک در زمینه گرافیک، میتواند قطب این هنر در ایران لقب گیرد.
با این حال آینده این هنر وابسته به تربیت و آموزش هنرجویان تازهنفس است؛ کاری که مجتبی مجلسی و دیگر اساتیدی همچون حامد مغروری و زینب ربانیخواه و… با برگزاری کارگاهها و رویدادهای گوناگون بهدنبال آن هستند؛ گرافیستهایی که هنر را برای حقیقت خواستهاند، نه شهرت و نام!