به گزارش اصفهان زیبا؛ جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران در چهلمین دوره خود با استقبال کمنظیری از سوی فیلمسازان مواجه شد. در میان انبوه آثار جشنواره، فیلم کوتاه «سایه سلطان» به کارگردانی هادی شریعتی، موفق به کسب دیپلم افتخار بهترین فیلم مستند شد.
هادی شریعتی متولد 1359 در نجفآباد است. او بعد از آموزش در انجمن سینمای جوان نجفآباد، ابتدا فعالیت حرفهای خود را بهعنوان منشی صحنه و عکاس در سینما آغاز و بهدنبال آن، چندین فیلم بلند را کارگردانی کرد.
ازجمله آثار او میتوان به فیلم «لباسی برای خدمت» که در اصفهان فیلمبرداری شده است و فیلم «در میان امواج» که در جشنواره بینالمللی فیلم کودک و نوجوان موفق به کسب جایزه بهترین فیلمنامه از بخش جلوهگاه امید شده است، اشاره کرد.
شریعتی بعد از تجربه فیلم داستانی بهطورجدی وارد دنیای مستند شد. فیلم «سارا» ازجمله مستندهایی است که در جشنوارههای بینالمللی به توفیقهای زیادی دست یافت و توجه داوران و مخاطبان را به خود جلب کرد.
از فیلم «سایه سلطان» نیز باید بهعنوان اثر اخیر او نام برد؛ همچنین مستند دیگری نیز در جشنواره سینماحقیقت امسال از این کارگردان رونمایی خواهد شد.
به بهانه کسب دیپلم افتخار بهترین فیلم مستند «سایه سلطان» در چهلمین دوره جشنواره فیلم کوتاه تهران و موفقیتها و کارنامه پرکار این فیلمساز اصفهانی، درباره فیلم کوتاه و نحوه ورود ایشان به سینما گفتوگو کردیم.
چگونه وارد حوزه فیلمسازی و سینما شدید؟
من خیلی اتفاقی وارد این مسیر شدم. یک روز در آموزشوپرورش تیران و محل کار پدرم بودم. پدرم گفت: «از بخش روابطعمومی تعدادی فیلم بگیر.» من آنجا با شخصی به نام آقای عابدی که مدرس عکاسی در انجمن سینمای جوان نجفآباد بود، آشنا شدم.
آقای عابدی فیلم کوتاه ساخته بود. من که تا آن زمان هیچ تصوری از فیلم کوتاه نداشتم، از او خواستم تا فیلمش را نشان بدهد. بعد از دیدن فیلم، خیلی جذب آن شدم. احساس کردم با توجه به فضای ذهنی خودم، من هم توانایی ساخت فیلم دارم. پس به توصیه آقای عابدی، وارد انجمن سینمای جوان نجفآباد شدم.
در آن زمان احساس کردم گمشدهای را پیداکردهام. آن موقع من حقوق میخواندم؛ اما از میانه راه که تصمیم گرفتم سینماگر شوم، کارهای حقوقی را کنار گذاشتم و ساخت فیلم را آغاز کردم. تا امروز همه زندگیام بهنوعی به سینما وصل شده است.
به نظر شما یک فیلمساز جوان، برای ورود به سینما از چه نقطهای باید فعالیتش را شروع کند؟
کسانی که در ابتدای این مسیرند، بهترین راه برای اینکه شناخت و توانایی درزمینه فیلمسازی و سینما پیدا کنند، آموزش و کسب مهارت از طریق انجمن سینمای جوان است؛ چون انجمن سینمای جوان مجموعهای از مهارتها را به هنرجو ارائه میدهد که شامل تصویر، فیلمنامه، کارگردانی، مبانی هنرهای تصویری و… است.
بهعلاوه وقتی فرد وارد انجمن میشود، تعدادی همدوره دارد که همگی علاقهمند به سینما هستند و بدون چشمداشت به یکدیگر کمک میکنند تا یک فیلم تولید شود و باعث ارتقای سطح کار و دانش یکدیگر میشوند.
از طرفی، به دلیل اینکه سینما صنعت گرانی است، فرد نمیتواند بهسرعت وارد سینمای بلند و حرفهای شود؛ بنابراین به نظر من، بهترین کار، شروع با ساخت فیلم کوتاه در قالبهای مختلف ازجمله انیمیشن، مستند، داستانی و تجربی است.
البته ناگفته نماند، در دورهای که ما تولید فیلم را آغاز کردیم، ازلحاظ لوازمی که استفاده میکردیم، فیلمسازی سختتر به نظر میرسید؛ اما امروزه هر تلفن همراهی قابلیت کسب تجربه برای اولین کارها را دارد؛ برای مثال، من هم فیلم «سارا» را که به چندین جشنواره بینالمللی رفته است، با موبایل ساختهام.
این فیلم حاصل پنج سال زندگی من است و بهغیراز سکانس آخری که با دوربین حرفهای ضبطشده، همه فیلم با موبایل تصویربرداری شده است. هرسال همانطور که دخترم یک سال بزرگتر شده، مدل تلفن همراه و کیفیت دوربین آن نیز تغییر کرده است.
این مسئله باعث شد توجه منتقدان به فیلم جلب شود؛ درواقع باید گفت ابزار در فیلم کوتاه برای علاقهمندان جوان و حتی نوجوان فراهم است.
آیا به فیلم کوتاه از این منظر نگاه میکنید که صرفا بستری برای آموزش است یا میتواند ابزاری برای بیان دغدغههایتان باشد؟ بگذارید اینطور سؤال کنم: آیا همانقدر که برای فیلم بلند ارزش قائل هستید، به فیلم کوتاه هم بها میدهید؟
فیلم کوتاه یک مدیوم برای بیان یک مسئله است. درباره هر فیلمساز بزرگ در دنیا مطالعه کنید؛ امکان ندارد فیلم کوتاه نساخته باشد.
اینکه توصیه میکنیم هنرجویان از ساخت فیلم کوتاه کارشان را آغاز کنند، دلیل بر کوچکبودن و کماهمیتبودن آن نیست؛ بلکه ازنظر اقتصادی برای کسی که تازه قصد شروع فیلمسازی دارد، راه را هموار میکند.
من بعد از ساخت فیلمهای بلند، فیلم کوتاه «سایه سلطان» را ساختم؛ یعنی ظرفیتی را در یک سوژه دیدهام و بر اساس تجربه فهمیدهام برای ساخت این فیلم، ده دقیقه زمان مناسبی است.
بعضی از فیلمهای کوتاه انگار قصه ندارند. جایگاه داستانپردازی و قصهگویی در فیلم کوتاه چگونه است؟
فیلم کوتاه هم قدرت قصهگویی و پرداختن به داستانهای کوتاه را دارد؛ حتی در فیلمهای بسیار کوتاه و یکدقیقهای. این بستگی به جسارت، تبحر و ذهن فیلمساز در بیان یک مسئله دارد. اما بااینکه الزاما باید بهوسیله فیلم قصهگویی شود، مخالفم.
سازمانها و جشنوارهها در دنیا خیلی اوقات فیلمسازان را برای جذب مخاطب بهسمت قصهگویی سوق میدهند؛ درحالیکه ممکن است یک فیلم مستند ببینید که فاقد قصه باشد؛ اما آن را دوست داشته باشید و تا انتها ببینید.
درواقع چیزی که مهمتر است، درام است.
بله. من در «سایه سلطان» از دیالوگ و نریشن استفاده نکردهام؛ اما باد و آفتاب و باران و معماری عناصر دراماتیکی هستند که فیلم را جلو میبرند؛ اما قصهای برای روایت وجود ندارد.
البته باید به این نکته توجه کرد که بعضی از فیلمها ممکن است در مدل روایی ضد درام و قصه باشند؛ اما به دلیل اینکه تنها مخاطب خاص خود را دارند، به این معنا نیست که این فیلمها خوب ساخته نشدهاند.
چالشهایی که بر سر راه فیلمسازان برای ساخت فیلم کوتاه وجود دارد ،چیست؟
بزرگترین سد راه، مربوط به مباحث اقتصادی است؛ چراکه سینما صنعت گرانی محسوب میشود و جوانی که تمایل دارد فیلم بسازد، باید راههایی را پیدا کند که با هزینه کمتر، اثری با بهترین کیفیت ممکن بسازد.
البته الزاما یک اثر خوب، اثری گران و پرهزینه نیست؛ فکر، ایده و مدل اجراست که اهمیت پیدا میکند؛ اما درهرحال پیدا کردن حامی مالی و تأمین هزینه فیلم، از بزرگترین چالشهای فیلمسازی است؛ وگرنه درزمینه آموزش منابع زیادی وجود دارد و مراکز آموزشی بسیاری نیز فعالیت میکنند.
چشمانداز فیلم کوتاه ایران را چگونه میبینید؟
فیلم کوتاه ایران تقریبا در اوج قرار گرفته است و امروزه میتوان گفت تقریبا هیچ جشنوارهای را در دنیا نمیتوان یافت که فیلم ایرانی نداشته باشد؛ بهعلاوه اهمیت فیلمهای کوتاه ایرانی به اندازهای است که اگر جشنوارهای فیلم ایرانی نداشته باشد، درجه و اعتبارش پایین میآید.
در سالهای اخیر نیز فیلمهای کوتاه بسیار موفقی در عرصه بینالملل حضور یافتهاند که شانس معرفی به اسکار و دریافت جوایز از جشنوارههای معتبر را داشتهاند.
این نشان میدهد که صنعت فیلم کوتاه در ایران بسیار پویاست و تعداد فیلمسازهای کوتاه ایرانی به نسبت بسیاری از کشورها، قابلمقایسه نیست. شاید ما حدود شش برابر برخی کشورها فیلمساز کوتاه داریم و این نشانهای از رشد و بالندگی مطلوب و قابلباور برای ایرانیها در فیلم کوتاه است.
آیا فیلم کوتاه در ایران برای فیلمسازان بهعنوان منبع درآمد محسوب میشود؟
خیر. در سیستم ما چنین چیزی وجود ندارد؛ برای مثال، ممکن است در سال حدود هزار فیلم کوتاه ساخته شود. از میان این فیلمها نیز ده تا پانزده اثر قابلتوجه باشند و درنهایت شش یا هفت تا از این فیلمها موفق به دریافت جایزه شوند و بتوانند سرمایه قبلی خود را بازگردانند؛ پس نزدیک به 80درصد کسانی که در این مسیر هستند، بازگشت بودجه و سرمایه هم نخواهند داشت.
البته این مسئله دلیل بر تجربهنکردن و دوری از این فضا نمیشود؛ چراکه بعدازاین تجربهها، فیلمساز میتواند به بدنه سینمای حرفهای وارد شود و از آن ارتزاق کند.
بهنوعی فیلم کوتاه عاملی برای ورود سینما هم هست؛ البته به این معنا نیست که فیلم کوتاه تنها برای ورود به سینمای بلند است؛ اما باید به این نکته اشاره کرد که اگر در کشور ما حمایت ارگانها و سرمایه بخش خصوصی نباشد، فیلمهای کمتری ساخته میشود. درهرحال کسب درآمد از فیلم کوتاه دور از ذهن است.
با وجود استقبال فیلمسازان برای ساخت فیلم کوتاه، این خلأ اقتصادی به چه علت است؟
این خلأ به علت آن است که فیلمها امکان عرضه ندارند. فیلمهایی که ساخته میشوند، باید در یک پلتفرم نمایش داده شوند و از این طریق، فیلمسازان بودجه خود را بازگردانند.
یکی از ایرادهایی که ما سالهاست در مقوله پخش داریم، این است که مدیومی نداریم؛ تلویزیون هم که جایگاه بخش زیادی از فیلمهای کوتاه است، حامی نیست؛ برای همین، فیلم کوتاه بعد از ساخت تنها به جشنوارهها وصل میشود.
چنانچه شخصی در جشنوارههای داخلی و خارجی بتواند موفقیت کسب کند، میتواند بودجه فیلم خود را بازگرداند. بزرگترین معضل این مسئله درواقع این است که فیلمها به مردم نمیرسد. درحالیکه اگر پلتفرمی برای عرضه این فیلمها به مخاطب باشد، میتوان درباره خوب یا بد آنها بهتر اظهارنظر کرد.
بهعنوان جمعبندی اگر نکتهای هست، بفرمایید.
امیدوارم حداقل در اصفهان که شهر فرهنگی محسوب میشود، صاحبان سرمایه به فیلم کوتاه توجه کنند. درواقع اگر امروزه سینمای ما به اصغر فرهادی افتخار میکند، تجربههای اول او از انجمن سینمای جوان خمینیشهر آغاز شده است.
چنانچه این افراد به سمت فیلمسازان نیایند، توفیق آنها برای ساخت فیلم کمتر خواهد شد. از آنها میخواهم یک نگاه فرهنگی به این موضوع داشته باشند و فیلمسازان جوان را حمایت کنند.
در آخر نیز باید بگویم دو نفر در سینما تأثیر زیادی در پیشرفت من داشتند: یکی از آنها مهدی عبداللهی است که امیدوارم هرجا که هست، سلامت و موفق باشد و دیگری، مرحوم زاون قوکاسیان.