به گزارش اصفهان زیبا؛ از 15 مهرماه که طوفانالاقصی تصویر جدیدی از مقاومت به نمایش گذاشت، خبرهای گوناگونی برایمان مخابره کرده است. خبر پیروزیها در کنار آوارگیها، نسلکشیها و وحشیگریهای اسرائیل با کمی تأخیر سمع و بصرمان را خونین کرد.
با این حال گاه دیده میشد که شهرمان در سکوتی بیمعنا فرورفته و همه منتظر حرکتی بودیم تا خشم و انزجارمان را فریاد بزنیم. وضعیتی که گروه یاران مقاومت را برانگیخت تا این سکوت را بشکنند و در کنار فراهم کردن بستری برای انزجار عمومی مردم نسبت به این مسئله، به تببین ابعاد سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آن نیز بپردازند.
به همین خاطر به گفتوگو با سلام محمودزاده، یکی از اعضای این گروه مردمی نشستیم و او صفر تا صد این روزهایشان را چنین شرح داد:
طوفان الاقصی
طوفانالاقصی آنقدر سریع و طوفانی شروع شد، که خود ما هم غافلگیر و مبهوت شدیم. عملیاتی که شنیدن اخبار و دیدن تصاویر آن، سبب شد، شوری حماسی و شعفی درونی را برای اولین بار در وجودمان تجربه کنیم. شور و شعفی از احتمال پیروزی مقاومت فلسطین و آزادی مسجدالاقصی بعد از ۵۷ سال. بعدازآن، همواره منتظر شنیدن خبرهایی بودیم، از جنس همان خبرهایی که ناگهان صبح 15 مهر به همه خبرگزاریها راه پیدا کرده بود.
اما روزهای بعد، حوادث آنگونه که انتظار داشتیم، پیش نرفت. کمکم سروصدای بمبهای عجیبغریب رژیم اشغالگر به غزه و کشتههای زیاد غیرنظامیان فلسطینی جایشان را به پیشرویهای عملیات شگفتانگیز مقاومت دادند.
اسرائیل درحالیکه در جستوجوی آبروی ازدسترفته خود بود، عصبانی از شکست طوفان الاقصی وحشیانهترین حملات ممکن علیه غیرنظامیان را شروع کرد. تا آنجا که به مجروحان جنگی و حتی زنان و کودکانی که به بیمارستان پناه برده بودند هم رحم نکرد و بیمارستان المعمدانی را بمباران کرد؛ بمبارانی که منجر به شهادت صدها انسان بیگناه شد.
تصاویر حمله به بیمارستان، قلب هر انسان آزادهای را به درد آورد. پسازآن کمکم صفحات مجازی پر شد از تصاویر خانههای ویران، زخمهایی که بر تن زنان و کودکان نشسته و تصاویری که تماشای هر لحظه از آنها داغی بر دل میگذاشت.
جنگ هم دودوتاچهارتا دارد
جنگ است دیگر! این اولین جوابی است که برای پاسخ به چرایی این تصاویر در ذهنها نقش میبندد؛ اما جنگ در همه جای دنیا قوانینی دارد. حمله به بیمارستان المعمدانی خوی شیطانی صهیونیسم را بر جهانیان نمایان کرد. اقدامی که نشان داد، اسرائیل برای نجات از نابودی، حاضر است دست به هر کاری بزند.
از طرفی رسانهها را به صف کرد تا جنایتها و اقدامات غیرانسانیاش را تحریف و توجیه کند. تحریف واقعیات برابر است با دور شدن افکارعمومی از اصل ماجرا.
سهم ما در حمایت از فلسطین
آنچه سبب نخستین گامهای ما برای کنشگری در این فضا بود، در کنار وضعیت ناگوار مردم غزه، مشاهده اعتراضات مردمی در کشورهای دیگر، حتی کشورهای اروپایی و آمریکایی بود. کنشگریهایی که اتفاقا در اطراف خودمان کمتر دیدیم و گویی اتفاقی رخ نداده، آرامش در همه جای جهان حکمفرماست و زندگیها همان زندگیهای معمولی بود. انگار در روزمرگیهایمان گم شده بودیم.
در همین روزها و لابهلای تماشای تصاویر جنایاتی که هر روز در غزه رخ میداد، به این فکر کردم که ما در حمایت از مردم فلسطین چقدر سهیم هستیم؟ آیا بهاندازهای که باید، تلاشی کردهایم؟ از مردم ایران انتظار بیشتری برای همراهی با حرکت مقاومت میرود؛ اما در حال حاضر مردم کشورهای دیگر با برگزاری تجمعات، فعالیتهای نمادین و روشنگری در این زمینه، اقدامات بهتری نسبت به ما در حمایت از مردم فلسطین داشتند.
احساس کردیم در این زمینه باید فعالیتهای بزرگتری شکل بگیرد؛ هم ازلحاظ کمی، هم ازلحاظ کیفی. حرکتی که رنگ و بوی شهر را کمی از خمودی خارج کند تا مبادا در جمع انسانهای آزاده سهمی نداشته باشیم. این بود که تصمیم گرفتیم در جهت حمایت از تلاش فلسطین برای بازپسگیری سرزمینهای اشغالی و روشنگری افکار پلید صهیونیسم حرکتی مردمی را شروع کنیم.
میان فعالیتهایی که از شهرهای مختلف دیدیم، حرکت تعدادی از فعالان رسانهای در تهران نظرمان را جلب کرد. آنها تلویزیونهای خودشان را به نقاطی از شهر میبردند و با نمایش تصاویر جنایاتی که در غزه رخ داده بود، مظلومیت مردم فلسطین را برای عموم به نمایش میگذاشتند.
همچنین در کنار آن به تبیین و پاسخ به سؤالات رهگذران میپرداختند. در کنار این روشنگری، شمعهایی تدارک دیده شده بود تا آنهایی که دلشان از حوادث غزه غمگین شده بود با روشن کردن شمع، در همدردی با مظلوم، خود را شریک کنند.
آغاز حرکت یاران مقاومت
با همین ایده، شب جمعه تلویزیون خانه را برداشتیم و به سمت گلستان شهدا راهی شدیم. در مکان مناسبی مستقر شدیم و تصاویر حوادث غزه را به نمایش گذاشتیم. با اینکه گلستان شهدا بیشتر محل گذر قشر مذهبی است، اما بازخوردهایی که از آن اجرا دریافت کردیم، باورنکردنی بود و استقبال خوبی از این رویداد شکل گرفت. از تأثیر تماشای صحنههایی که دیدنش هم دل آدم را ریش میکرد تا روشن کردن شمع و همدردی.
ایده دیگری که به این اجرا اضافه کردیم، «سطل آب» بود. این ایده برگرفته از صحبت امام خمینی بود که میفرمایند: «اگر مسلمین مجتمع بودند و هرکدام یک سطل آب میریختند او را سیل میبرد.»
برداشت من از این صحبت امام خمینی، یکی اتحاد میان مسلمانان برای نابودی اسرائیل و برداشت دیگر نقش کوچک هر مسلمان در این نابودی بود؛ زیرا اسرائیل بسیار ضعیفتر از آن چیزی است که به آن فکر میکنیم. ازاینرو سطل آبی قرار داده و از افراد علاقهمند خواستیم، سطل آب خودشان را شرح دهند، یعنی بیندیشند که چگونه میتوانند در نابودی اسرائیل سهیم باشند و نقش خود در این نابودی را بهصورت یادداشتی در کنار سطل آب بنویسند.
افراد برای بروز ناراحتی و غمشان بسیار باانگیزه سهمشان در نابودی اسرائیل را شرح میدادند و در برابر این اتفاقات منفعل نبودند. با این بازخوردها متوجه شدم، انسانهای زیادی هستند که برای بروز غم حاصل از این اتفاقات به دنبال فعالیت در فضایی غیر از فضای مجازی هستند.
در همان رویداد با افرادی آشنا شدم که علاقهمند به فعالیت در این زمینه بودند. به علاوه از تجربه مجموعهها و افرادی که تجربه اینگونه فعالیتها در سطح شهر را داشتند استفاده کردیم.
پس از آن تصمیم گرفتیم این فعالیت را به صورت یک جریان در سطح شهر راه بیندازیم و رنگ و بوی شهر را در این جهت تغییر دهیم. طی مشورت با دوستانی که قرار بود در این زمینه همکاری کنیم، برای این حرکت به نام «یاران مقاومت» رسیدیم.
«یاران مقاومت» شد نام حرکت مردمی جوانان اصفهان در حمایت از طوفان الاقصی. سپس با طراحی پوستر و فراخوان به سایر مجموعههای فرهنگی و دغدغهمندان، از آنها دعوت به همکاری کردیم تا به کمک یکدیگر حرکتی هماهنگ و یکپارچه در سطح شهر راه بیندازیم.
در فضای مجازی کانالی به نام «یاران مقاومت» تشکیل دادیم که مجموعهها و افراد با عضویت در آن به همافزایی برای ادامه مسیر بپردازند. در ادامه تصمیم گرفتیم اولین فعالیت میدانی خود را در سطح شهر عملیاتی کنیم. این تصمیم با اولین سخنرانی سید حسن نصرالله همزمان شد.
با مشورت اعضا به این نتیجه رسیدیم که در نقطهای از شهر سخنرانی سید را پخش کنیم و از مردم دعوت کنیم تا بهصورت همگانی مستمع این سخنان باشند.
گلستان شهدا را برای این تجمع انتخاب کردیم که دراینبین متوجه شدیم گروههای دیگری نیز به دنبال برگزاری مراسمی اینچنینی بودهاند. با همکاری همه کسانی که اعلام آمادگی کرده بودند، تجمعی با عنوان «اجتماع یاران مقاومت برای شنیدن سخنرانی سید مقاومت» برپا شد.
استقبال از این تجمع نیز بسیار خوب بود، دلیل این استقبال تشنهبودن مردم برای چنین حمایتها و تجمعاتی بهوضوح نمایان بود.
بعدازاین برنامه، پیامهایی که در صفحه مجازی دریافت میکردیم بسیار زیاد شد. هرکدام بهگونهای قصد کمک کردن داشتند، یا به دنبال ایده برای انجام چنین فعالیتهایی بودند یا بعضا سؤالاتی درباره این قضایا و حوادث غزه داشتند که ما همه آنها را پاسخ میدادیم و هیچ پیامی را بیپاسخ نمیگذاشتیم.
قابلتوجه است طی مدتزمان کوتاهی اعضای گروه «یاران مقاومت» افزایش چشمگیری داشتند که این اعضا در ادامه فعالیت گروه نقش بسزایی داشتند.
از شروع حرکت همواره با گروههایی روبهرو میشدیم که آنها نیز به دنبال انجام چنین فعالیتهایی بودند یا مانند ما به چنین اقداماتی دست زده بودند. بعضا از کمک آنها استفاده میکردیم یا اگر کمکی از دستمان برمیآمد، کوتاهی نمیکردیم.
از معرفی و انتشار اینگونه فعالیتها در صفحه مجازیمان ابایی نداشتیم و همه هدفمان کمک به حمایت بیشتر از فلسطین و انتقال حس انزجار از رژیم اشغالگر بوده و هست.
عملیات مشترک
برای فعالیت میدانی بعدی در گروه اعلام «عملیات مشترک» کردیم. فراخوان و دعوت از دوستان برای شکستن سکوت شهر. طی صحبتها و مشورتهایی که انجام دادیم، سهشنبه 16 آبان در گذر چهارباغ وعده کردیم.
وعده برای انجام عملیات مشترک میدانی. روز وعده، کمکم افرادی که در گروه مجازی باهم آشنا شده بودیم به وعدهگاه آمدند. جالب این است، افرادی که هرکدام در گروه مسئولیتی پذیرفته بودند، هیچکدام همدیگر را نمیشناختیم و عملیات مشترک آغاز آشنایی ما در فضای واقعی بود.
عملیات را با همکاری تمامعیار همه دوستان شروع کردیم. گروهی از بانوان که اعلام آمادگی کرده بودند، غرفهای تدارک دیدند و در آن عکس کودکان غزه را نصب کردند. مردم میآمدند و احساس خود را نسبت به آن تصاویر مینوشتند.
تعدادی از خانمها با مشورت یکدیگر تصمیم گرفتند، غرفهای برای نقاشی کودکان راهاندازی کنند. غرفه نقاشی موجب شد، کودکان برای نقاشی به آنجا بیایند و به دنبال آن توجه پدر و مادرهایشان به دیگر فعالیتهای ما جلب شود.
بهاینترتیب همه افراد با هر سن و عقیدهای جذب فعالیتهای گروه میشدند. گروه سرودی که با اجرایشان موجب شدند افراد برای چندلحظه به آنجا بیایند و فعالیت ما را نظاره کنند.
گروهی از روحانیون برای پاسخ به شبهات و سؤالات مردم در آنجا مستقر شدند و استقبال از آنها تا ساعات پایانی غرفه همچنان ادامه داشت. چالش سطل آب، دلنوشته و روشن کردن شمع نیز برپا بود.
نکته قابلتوجه استقبال گردشگران خارجی از غرفه و حمایتشان از مردم فلسطین بود. یکی از آنها وقتی متوجه مردمی بودن این حرکت شد، نسبت به کمک برای اینگونه فعالیتها علاقه نشان داد. تجربه و بازخوردهای این عملیات بسیار زیبا و لذتبخش بود.
با توجه به ابراز نیاز مردم به اینگونه فعالیتها و با صحبت و مشورت با افراد گروه و فعالان فرهنگی تصمیم بر آن شد که کار را گستردهتر کنیم و در نقاط بیشتری از شهر فعالیت داشته باشیم.
نتیجه آن شد که یک مسجد را مقر فعالیتمان قرار دهیم و در آنجا بهصورت تخصصی تحت کارگروههای مختلف، ایدههای مناسبی برای اجرا در شهر داشته باشیم؛ بهگونهای که گروهها و افراد مختلف برای اجرای هرچه بهتر عملیاتهای اینچنینی به این مقر مراجعه کنند. همچنین خودمان نیز برنامههای بهتر و متنوعتری در زمینه حمایت از فلسطین برای اجرا داشته باشیم.