به گزارش اصفهان زیبا؛ در کتابچه مرتضی سیفزاده که به موزه المپیک اهدا شد، دستخطی از نعمتالله گلزار به یادگار مانده که نشان میدهد این کشتیگیر اصفهانی در اردوی آمادگی المپیک 1964 توکیو که در دانشگاه افسری برگزار شده، حضور داشته است. با این حال بعدها کمتر نامی از گلزار در ورزش مطرح بوده است، تا جایی که شاید نسل فعلی کشتی استان نام او را هم نشنیده باشند.
همین خصیصه دور از ورزش بودن باعث شد تا تلاشها برای پیدا کردن آدرس یا شمارهای از او نتیجهای نداشته باشد و اطلاعاتی بیش از آنکه در گوشهای از این شهر به تجارت مشغول است و از ورزش فاصله گرفته، به دست نیاوردیم؛ اما درنهایت پیگیریها جواب داد و به همت محسن شیرانی، از علاقهمندان به کشتی، به شماره برادرزاده قهرمان سابق کشتی دست پیدا کردیم و با همراهی ویژه رامین گلزار و البته فرزند قهرمان سابق، این گفتوگو و عکسهایی که در آن استفاده شده، به سرانجام رسید تا بالاخره پس از شصت سال، ردپایی از قهرمانی سابق کشتی استان در رسانهها دیده شود، آن به هم روایت اولشخص.
علاقه از فوتبال به کشتی
اول خرداد 1321 در اصفهان، چهارراه نظر، خیابان هفتدست متولد شدم. پدرم خیاط بود و دو ساله بودم که پدرم ناگهانی فوت کرد و سرپرستی مرا دو برادر بزرگتر برعهده گرفتند.
سیکل اول را در دبیرستان هراتی درس خواندم و سپس به دبیرستان ادب رفتم که آنجا عضو تیم فوتبال مدرسه بودم. یک بار که برای مسابقه به باغهمایون رفتیم، چمن را آب داده بودند و نتوانستیم فوتبال بازی کنیم.
آنجا صداهایی شنیدیم که وقتی با کنجکاوی به دنبال منبع صدا رفتیم، تمرین کشتیگیران را دیدیم و همانجا به همکلاسیها گفتم کنار زمین چمن کشتی بگیریم.
یک بچه بزرگ!
علاقه به کشتی در من وجود داشت، تا اینکه در جریان برگزاری مسابقات ورزشی آموزشگاهها قرار گرفتم و با قهرمانی در مسابقات اصفهان، راهی مسابقات کشوری آموزشگاهها شدم.
در این رقابتها که در منظریه تهران به انجام رسید، در منظریه تهران، به مقام قهرمانی آموزشگاهها رسیدم و بعدها در مسابقات انتخابی برای اعزام به قهرمانی کشور هم اول شدم و به همراه تیم اصفهان در مسابقات کشوری شرکت کردیم و آنجا هم اول شدم که روزنامه کیهان ورزشی تیتر زد: «یک بچه بزرگ 17 ساله قهرمان اول ایران شد».
چرایی نرسیدن به المپیک
مربی اول من فردین بود و در مسابقات قهرمانی کشور هم آقای سعادتی مربی ما بود، اما در تیم ملی زیر نظر حبیبالله بلور تمرین میکردم.
بعد از قهرمانی در کشور، به اردوی تیم جهت شرکت در المپیک 1964 دعوت شدم. اردوی تیم ملی برای المپیک توکیو در خیابان سپه و دانشگاه افسری برپا بود و در وزن من سه کشتیگیر دیگر هم حضور داشتند که هر هفته مسابقه میدادیم تا درنهایت نفر برگزیده و اعزامی به المپیک مشخص شود.
در مسابقات انتخابی المپیک 1964 توکیو من و اکبر حیدری به فینال رسیدیم که نتیجه مساوی شد. اما به خاطر 100 گرم وزن بیشتر او اول شد و به المپیک اعزام شد و به مدال برنز رسید.
سه ماه در اردوی تیم ملی برای المپیک بودیم و کشتیگیرانی همچون آقا تختی، موحد، صنعتکاران، مهدیزاده و انوری در اردوی تیم ملی بودیم.
از آن دوره خاطرات خوشی با کشتیگیران دیگر چون موحد و تختی داشتم. در اردوی تیم ملی و در زمان استراحت، تختهنرد بازی میکردیم و تختی میگفت اصفهانی بیا برویم تختهنرد بازی کنیم.
یک دوربین روسی جایزه قهرمانی
مدتی بعد از المپیک من را به مسابقات شوروی که در تفلیس برگزار میشد، اعزام کردند که بهعنوان قهرمانی دست پیدا کردم. در رقابتهای تفلیس در هر وزن چهار نفر از روسیه شرکت میکردند که همه آنها را شکست دادم و قهرمان شدم و در ازای مدالم یک دوربین روسی به من هدیه دادند.
بعد از بازگشت از مسابقات تفلیس، در مسابقات تهران شرکت کردم. در این رقابتها در هر وزن چهار نفر از ایران شرکت میکردند که من به همراه اکبر حیدری، محمد و اکبر قربانی حضور داشتیم.
با شکست تمام کشتیگیران آلمان و روس به فینال رسیدم که باز هم با اکبر حیدری برای قهرمانی رقابت کردیم که دوباره مساوی شدیم و البته به خاطر 100 گرم وزن بیشتر او برنده شد.
نصیحتی که سرنوشت قهرمانی را تغییر داد
بعد از قهرمانی در شوروی، 500 تومان پاداش قهرمانی دادند و سازمان تربیتبدنی معرفینامهای صادر کرد تا در شرکت ذوبآهن استخدام شوم.
پس از مدتی که در شرکت ذوبآهن کار میکردم، برای مسابقات جهانی منچستر به اردوی تیم ملی دعوت شدم، اما وقتی برای گرفتن مرخصی پیش رئیس شرکت ذوبآهن رفتم، او مرا راهنمایی کرد و گفت پسرم من با مرخصیات موافقت میکنم و مشکلی با رفتن تو ندارم، اما این را بدان وقتی پیر شدی، اگر رفتی از نانوایی یک نان بخری، پولش را میگیرد و اگر بگویی قهرمان هستی، یک نان هم به تو نمیدهند.
با این نصیحتی که به من شد، از رفتن به اردوی این مسابقات منصرف شدم و کشتی را کنار گذاشتم و به کسبوکار چسبیدم و بعدها هم متأهل شدم و از ورزش فاصله گرفتم.
تفاوت کشتی جدید و قدیم
از قدیمیهای کشتی با محسن فرحوشی گاهی در ارتباط هستم، اما در این سالها درگیر کار بودم و از کشتی فاصله گرفتم.
کشتی امروزی با کشتی قبل متفاوت شده و کشتی فعلی را خیلی درک نمیکنم. کشتی امروزی، هل دادن شده، درصورتیکه زمان ما در کشتی فن ردوبدل میشد؛ مثلا من کشتی هجومی داشتم و اکبر حیدری تدافعی بازی میکرد و هل دادنی در کار نبود و باید فن اجرا میکردند.
آن موقع حذفی نبود و امتیاز شماری بوده است و اگر دو نفر مساوی میشدند، بردهایشان را میشمرند و اگر وزنهایشان یکسان بود، پوئنشماری میکردند.
سرکار خانم مصور
از زحمات و پیگیری های جنابعالی کمال سپاسگزاری را داریم .
گزارش زندگی پهلوان گلزار بسیار زیبا و خواندنی بود .
با آین توضیح که پهلوان گلزار در عرضه سازندگی کشور و کار آفرینی هم قهرمان ملی و بزرگی هستند .
با احترام