نگاه و نقدی به شماره سوم فصلنامه «نامه جمهور» (ویژه‌نامه نقد برنامه هفتم توسعه)

فصلنامه (کتاب) «نامه جمهور» با مدیرمسئولی روح الله رشیدی و سردبیری مجتبی نامخواه به صورت ویژه‌نامه، در تابستان 1402 در 152 صفحه در قالب سه فصل «کلیات، نطق‌ها و مذاکرات»، به بررسی برنامه هفتم توسعه یا به قول خود نشریه «نابرنامه هفتم توسعه» پرداخته است.

تاریخ انتشار: 15:35 - سه شنبه 1402/08/30
مدت زمان مطالعه: 13 دقیقه
نگاه و نقدی به شماره سوم فصلنامه «نامه جمهور» (ویژه‌نامه نقد برنامه هفتم توسعه)

به گزارش اصفهان زیبا؛ فصلنامه (کتاب) «نامه جمهور» با مدیرمسئولی روح الله رشیدی و سردبیری مجتبی نامخواه به صورت ویژه‌نامه، در تابستان 1402 در 152 صفحه در قالب سه فصل «کلیات، نطق‌ها و مذاکرات»، به بررسی برنامه هفتم توسعه یا به قول خود نشریه «نابرنامه هفتم توسعه» پرداخته است و زیرتیترهای «ضدعدالت، ضدتوسعه و ضدجامعه» بر روی جلد خودنمایی می‌کند.

این مجله با حمایت پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم(ع) به چاپ می‌رسد و اسامی تحریریه و شورای سیاستگذاری آن، خبر از جمعی عدالتخواهانه و بعضا با رویکرد رادیکال دارد.

همچنین نام دکتر روح الله ایزدخواه، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی نیز به عنوان نویسنده و عضو شورای سیاستگذاری به چشم می‌خورد.

برای شناخت بیشتر به سراغ شماره اول فصلنامه می‌رویم که در سخن آغازینِ مدیرمسئول، نامه جمهور را «تلاش و تقلا برای فهم و سپس در عاملیت در حل مسائل» و «جلوه‌ای از کوشش‌ها و پویش‌های معطوف به اندیشه تغییر» معرفی کرده است.

همچنین سرمقاله شماره اول به قلم سردبیر، متنی تفصیلی است که می‌کوشد زمینه‌ها و ضرورت‌های بازسازی عدالت‌خواهی را تحلیل کند. پرسش آغازین این متن پیرامون فلسفه عدالت‌خواهی و «چرا عدالت‌خواهی؟» طرح می‌گردد.

سپس نگارنده سرمقاله می‌کوشد با مبانی نظری خود، ضرورت روزافزون عدالت‌خواهی را در زمانه کنونی اثبات و تشریح کند.

«نوعدالت‌خواهی» یا «باسازی عدالت‌خواهی در قامتی نو و رادیکال»، پاسخ سردبیر به پرسش از چگونگی عدالت‌خواهی است که باید آن را در مقام بیان مانیفست و چشم‌اندازِ این مجله تلقی کرد.

در ادامه به طور مختصر به بیان برخی نقاط قوت و ضعف این نشریه تا پایان فصل اول (صفحه 81) می‌پردازیم.

الف) نقاط قوت

این فصلنامه به دنبال ژست گرفتن‌های انتقادی اما توخالی مرسوم نبوده است و مسیر نظریه تا عمل را به خوبی پیموده است و با ارائه آمار، ارقام، جداول و جزئیات به مسأله‌شناسی، موقعیت‌شناسی و بیان موضوع می‌پردازد.

می‌توان گفت پاهای نشریه روی زمین است و بر پاهای خود راه می‌رود. برای روشن‌تر بیان کردن این نکته، به دو مقاله خود ارجاع می‌دهم که در اینترنت منتشر شده است و به نقد دوماهنامه «اندیشه آینده» به مدیرمسئولی آقای دکتر احمد نادری پرداخته‌ام؛ و هرچند آن دوماهنامه داعیه‌دار بررسی آسیب‌های اجتماعی ایران است، اما آن را فاقد روش‌شناسی صحیح و در مسیر ناکجاآباد معرفی کرده‌ام.

فصلنامه «نامه جمهور» از نظر شکلی و صفحه‌آرایی نیز خوش‌دست و گیرا است و سوژه‌یابی مناسب، انتخاب زاویه نگاه جدید در مطالب، نوع تیترزنی و چینش مطالب، برای مخاطب کشش ایجاد می‌کند. می‌توان گفت اصول حرفه‌ای ژورنالیستی در آن رعایت شده است.

فصلنامه ابتدا به بیان تاریخچه‌ای مختصر از 75 سال برنامه‌ریزی برای توسعه ایران و به بازخوانی رویکردهای دولت‌های مختلف پس از پیروزی انقلاب اسلامی می‌پردازد که برای دانش و اطلاعات عمومی مخاطب مفید است.

همچنین نگاهی گذرا به شکست خروجی‌های این برنامه‌ها، همچنین خروجی غیرقابل قبول و متروک مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت می‌اندازد که نوعی زنگ هشدار در خلأ تئوریک نظام است.

درواقع این مجله لایحه هفتم توسعه ارائه شده توسط دولت آقای رئیسی را نیز ناکارآمد و در امتداد 6 برنامه توسعه قبلی می‌داند، بلکه از جهاتی آن را بدتر از قبلی‌ها و غیرعادلانه‌تر می‌داند.

اما مهم‌ترین نقطه قوت فصلنامه، همان وجوه عدالتخواهانه آن است. در اینجا به نقل خاطره‌ای از رهبر معظم انقلاب اسلامی می‌پردازیم که فرمودند: «به خانواده‌ام گفتم آقاي احمدي نژاد رأي هم نياورد اين خدمت را كرد كه نگذاشت شعار عدالت فراموش شود.»

آیت الله خامنه‌ای در دیدار با هیئت دولت مورخ 8 شهریور 84 می‌فرمایند: «يكى از شعارهاى اين دولت، عدالت است. عدالت يقيناً محور انقلاب بود؛ در اين شكى نيست. هيچ دولتى هم از اول نيامده صريحاً بگويد من نمى‌خواهم طبق عدالت رفتار كنم؛ ليكن من بايد از آقاى احمدى‌نژاد تشكر كنم كه ايشان كار جديدى كردند؛ عدالت‌محورى را به عنوان يك شعار گذاشتند وسط؛ اين كار خيلى بزرگى بود. وقتى كه ايشان تبليغات انتخاباتى مى‌كردند، به افراد خانواده‌ى خودم مى‌گفتم اگر آقاى احمدى‌نژاد رأى هم نياورد، اين خدمت بزرگ را به انقلاب كرد كه شعار عدالت‌محورى را مطرح كرد؛ نگذاشت به فراموشى سپردنِ اين شعار بشود يك سنت. اين شعار مطرح شد و ذهن‌ها را به خودش متوجه كرد. خوشبختانه مردم هم فهميدند، خواستند، دوست داشتند و رأى دادند.»

ب) نقاط ضعف

هرچند نقد در ذات خود ممکن است گزنده و برای عده‌ای ناخوشایند باشد، اما نقد در لغت به معنی عیارسنجی طلا است، و از آنجا که نویسندگان فصلنامه خود طرفدار نقد هستند، ان‌شاءالله نقدهای ما را خیرخواهانه و مفید برداشت کنند. در ادامه به برخی نکات اشاره می‌کنیم.

1- ایرادات شکلی و صفحه‌آرایی:

در صفحه 12 در باکس صورتی رنگ، جملاتی از مرحوم سید احمد خمینی در نقد برنامه‌های توسعه وقت (سال 1370) نقل شده است که پاراگراف اول آن عینا در صفحه قبل (صفحه 11) تکرار شده است و یک پاراگراف در دو صفحه تکرار شده.

ایراد دیگر در صفحه 15 است که به کاریکاتوری از مازیار بیژنی اشاره کرده اما کاریکاتور را به مخاطب نشان نداده است: «مازیار بیژنی در جریان حرکت‌های انتقادی اواخر دهه هفتاد، در این کاریکاتور نقش حاشیه‌ای نیروهای انقلابی در فرایند توسعه را نقد می‌کند…». کدام کاریکاتور؟!!

2- غلط‌های املایی:

در تمام نشریات کشور احتمال وجود غلط تایپی وجود دارد و چیز عجیبی نیست. اما برای یک فصلنامه که فرصت کافی برای ویراستاری مطالب در اختیار داشته، غلط‌های تایپی چندان زیبنده نیست.

به عنوان مثال؛ در صفحه 16 آمده است: «آوینی… در نقد خود به مقولاتی همچون تأثیرپذیری از غرب و بی‌توجهل به عدل توجه داشت.» کلمه «بی‌توجهی» با غلط تایپی چاپ شده است.

همچنین در صفحه 17 نوشته است: «مجله گل‌آقا… در طول دو دهه انتشار انتشار همواره از موضع دفاع از جامعه و مخالفت با گرانی به نقد سیاست‌های اقتصادی دولت‌ها می‌پردازد». در اینجا کلمه «انتشار» دو بار تکرار شده است.

این درحالی است که بوسیله نرم‌افزار «ویراست‌یار»، به راحتی و اتوماتیک این ایرادات قابل رفع است.

همچنین در صفحه 51، تصمیم سران قوا در سال «1398» مربوط به گران کردن بنزین را به اشتباه سال «1389» درج کرده است.

ذکر این نکته نیز لازم است که در خواندن فصلنامه «نامه جمهور» به دنبال کشف ایرادات ویراستاری نبوده‌ایم و در حد بررسی فصل اول اکتفا کرده‌ایم.

3- اشکالات مفهومی:

اولین ایراد را به چشم‌انداز و رویکرد نشریه (بیان شده در سرمقاله شماره اول)، وارد می‌دانیم که خود را «نوعدالتخواهی در قامتی رادیکال» معرفی می‌کند. فارغ از اینکه معنای این مفاهیم چندان واضح و متفق‌القول نیست، حداقل باید گفت این ادبیات بومی ما نیست و وام گرفته شده از علوم سیاسی غربی است که شایسته جمعی از طلاب و نیروهای مذهبی نیست و رهزن ادامه طریق خواهد بود.

ایراد دیگر تفکیک قائل نشدن میان مفاهیم «تورم» و «گرانی» است. در صفحه 17 با قراردادن عکس جلد مجله گل‌آقا مربوط به مرداد 1370 نوشته است: «[گل‌آقا] در طول دو دهه انتشار همواره از موضع دفاع از جامعه و مخالفت با گرانی و سیاست‌های تعدیلی به نقد سیاست‌های اقتصادی دولت‌ها می‌پردازد.»

این درحالی است که «گرانی» ناشی از ناترازی نسبت عرضه و تقاضا است و رفع شدنی است و ایرادی به اقتصاد نیست، مشکل اصلی گریبانگیرِ اقتصاد در کشور ما مسأله «تورم» است که ناشی از بی‌ارزش شدن پول ملی در خلقِ پول بدون پشتوانه توسط دولت‌ها و سیستم بانکی داخلی است. فصلنامه نامه جمهور، برخلاف استفاده از ادبیات عدالتخواهانه و علمی، اما نسبت به این مسأله مهم و جامعه‌سوز، غافل است. فتدبّر.

همچنین در سرمقاله به قلم سردبیر در صفحه 3 خطاب به دولت آیت‌الله رئیسی آمده است: «…از دولتی با بیشترین حجم رِتوریک درباره عدالت، نابرنامه‌ای در باب توسعه صادر شده که حامل آشکارترین سویه‌ها نه فقط بر ضد عدالت، که بر ضد توسعه و جامعه است.»

نقد: جملات فوق درحالی مطرح شده که می‌دانیم بیشترین حجم رتوریک درباره عدالت، مربوط به دولت نهم دکتر محمود احمدی نژاد است و نباید با نادیده گرفتن و سانسور این موضوع آن را به دولت سیزدهم نسبت داد.

4- ادبیات تند و غیرمنصفانه

استفاده از ادبیات تند و غیرمنصفانه در حمله به دولت آیت‌الله رئیسی به وضوح در مجله مشاهده می‌شود که بیشتر حالت دعوای جناحی و سیاسی به خود گرفته است و تنها به چند پاراگراف اشاره می‌کنیم.

در صفحه 51 با تیتر شدیداللّحن «یاغی‌ها؛ آنچه بَدان همه دارند تو یکجا داری»، چنین می‌خوانیم: «درنهایت هرچند از ابتدا واضح بود که عنوان عدالت و جمهوریت، وصله ناچسبی برای دولت سیزدهم است، این شعارها، نه جوششی از درون دولت و رئیس آن، بلکه حقنه‌ای از طرف برخی نخبگان متصل به دولت بود و حرفی برای دلخوشی گذرای برخی طرفداران. هرچند امید زیادی به دولت ملوک الطوایفی سیزدهم نبود که از این دولت آبی برای مستضعفین و طبقات پایین جامعه گرم شود اما دیگر باور نمی‌کردیم که آرزوی دولت‌ها و سازمان‌های برنامه از اول انقلاب تاکنون را محقق سازد».

همچنین در مقاله دیگری در صفحه 53 می‌خوانیم: «لایحه برنامه هفتم، ضدّ هفت مقوله «عدالت، زندگی، جامعه، انسانیت، عقلانیت، دولت و کارگران» است و ذیل مکتب سرمایه‌داری رفاقتی و با منطق بازاری و در حمایت از طبقه مرفه جدید، به ویژه نوکیسگان بخش خصولتی و خصوصی، نوشته شده است…».

نقد: اینکه از این ادبیات شدید، به اسم عدالتخواهی استفاده شود، بیشتر باعث ضربه به خود جمعیت عدالتخواهان است که مانند بومرنگ پرتاب شده، به سمت صاحب آن باز خواهد گشت.

در بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی، می‌توان لیستی از لغزشگاه‌های مطالبه‌گری را استخراج کرد: تندروی و افراطی‌گری، تکبّر و خودبرتربینی، تنگ‌نظری و انحصارگرایی، سطحی‌نگری و شعارزدگی، درنوردیدن مرزهای اخلاق، پشیمان شدن از عدالتخواهی و بازگشت به ارتجاع و…

عدالتخواهی باید همراه با گفتمان‌سازی باشد و هنوز خاطرات تندروی‌ها و عدالتخواهی مصداقی که با آبروی افراد بازی می‌کرد و موجب هرج و مرج در جامعه می‌شد را فراموش نکرده‌ایم.

رهبر معظم انقلاب اسلامی در ديدار با طلاب و فضلا و اساتيد حوزه علميه قم در اين‌باره چنين فرموده‌اند: «نبادا حركت انقلابي جوري باشد كه بتوانند تهمت افراطي‏گري به او بزنند. از افراط و تفريط بايستي پرهيز كرد. جوان‌هاي انقلابي بدانند؛ همان‌طور كه كناره‏گيري و سكوت و بي‏تفاوتي ضربه مي‌زند، زياده‏روي هم ضربه مي‌زند؛ مراقب باشيد زياده‏روي نشود.» (29/7/89)

نکته دیگر حمایت و تمجید صریح رهبر معظم انقلاب از دولت آیت‌الله رئیسی است که در این مجله گویی نادیده گرفته شده است.

آیت‌الله خامنه‌ای (حفظه الله) در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیئت دولت (مورخ شهریور 1402) با تقدیر و تمجید از عملکرد خوب و قوی دولت در برخی بخش‌ها از جمله «کارهای زیربنایی»، «رشد شاخص‌های کلان اقتصادی» و «سیاست خارجی»، گفتند: «بنده از همه‌ی دولت‌ها در این سی و چند سال حمایت کردم؛ از همه‌ی این دولت‌های مختلف، با گرایش‌های مختلف، با توان‌های مختلف، بنده حمایت کردم؛ دلیلش هم واضح است… لکن در مورد این دولت، علاوه‌ی بر کمک، بنده با نگاه به این دوساله می‌خواهم تمجید هم بکنم.»

5- ایجاد یأس و ناامیدی در بدنه نیروهای حزب اللهی:

همان مطالب بند قبلی را به عنوان شاهد مجددا باید تکرار کنیم. گوشزد می‌کنیم که مطالب نشریه با این ادبیات، آنطور که اینجانب به کرّات و به عینه در موارد مشابه مشاهده کرده‌ام، موجب ناامیدی امّت حزب الله و جامعه مذهبی خواهد شد که اثرات سوئی بر جای خواهد گذاشت.

دقت کنیم که برنامه هفتم توسعه، با تمام ضعف‌هایی که دارد، نخستین برنامه از دوران گام دوم انقلاب است (ر.ک یادداشت آقای ایزدخواه، صفحه 142 همین مجله). اما ظاهرا فراموش کرده‌ایم که رهبر معظم انقلاب اسلامی روح کلی حاکم بر بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی را برپایه «امید و امیدواری برای نسل جوان» بنا گذاشتند.

کلیدواژه «امید» در ادبیات رهبر انقلاب از شمارش خارج است. به طور مثال ایشان در سالگرد رحلت امام خمینی(ره) (خرداد 1402 همزمان با انتشار مجله نامه جمهور!) فرمودند: «هرکس ایران و منافع ملی را دوست دارد باید برای ترویج ایمان و امید تلاش کند.»

البته نظر ما بیان نکردن ضعف‌ها نیست چرا که ذات فعالیت رسانه‌ای و یکی از رسالت‌های فعالین رسانه، بیان نارسایی‌ها و گزارش آنها است. اما رهبر معظم انقلاب اسلامی برای مطالبه‌گری صحیح نیز نقشه راه مشخصی را تعیین کرده‌اند. ادبیات رهبر انقلاب اسلامی در این زمینه مفصل و غنی است و ما فقط به یک جمله اشارت می‌کنیم.

ایشان در بیانات حرم رضوی در مورخ 1 فروردین 1402 فرمودند: «بعضی‌ها خیال می‌کنند امیدآفرینی پنهان کردن ضعف‌ها است، خودفریبی است؛ نه، ضعف‌ها هم باید بیان بشود، اشکالی ندارد؛ امّا در کنار بیان ضعف‌ها بایستی امیدآفرینی هم بشود، آینده و افق روشن در مقابل چشم قرار بگیرد و نشان داده بشود. وضع ما بحمداللّه وضع خوبی است…».

به عنوان نمونه، جملات رهبر معظم انقلاب اسلامی را در کنار این پاراگراف از صفحه 37 مجله «نامه جمهور» قرار دهید که با قلمی ادیبانه و احساسی، پایانی برای تمام امیدها و آرزوها را ترسیم کرده است:

«گویی دیگر حتی نباید آرزوی آرمان‌ها، آن هم نه آرمان عدالت و آزادی، بلکه آرزوی مسائل دمِ دستی و ساده و ابتدایی مثل شفافیت را داشته باشیم. هر آرزویی باید خاطره شود تا کارگران نابودی ما راحت‌تر به کارشان ادامه دهند. آری باید در تاریخ ثبت شود که حاکمان ما هم روزگاری آرزوهای خوب داشتند. ما به آن آرزوها دل خوش کرده بودیم و هر سال به امید تحقق اش مطالبه می‌کردیم اما دریغ از ذره‌ای عمل. گویی همان مطالبه‌ها کار را خراب کرده است. مسئولان با این مطالبات اذیت می‌شدند و به همین خاطر با خود اندیشیدند که چرا ابزاری برای دردسر داشته باشیم؛ اجرا که نمی‌کنیم، پس حذفش کنیم تا مردم، دیگر حتی آرزوی شفافیت هم نکنند. دیگر بخش‌های برنامه هفتم هم همین است؛ مملو از حذف شده‌ها و نگفته‌ها؛ نه اولویتی دارد، نه دغدغه‌ای؛ نه تاریخ دارد، نه جغرافیا؛ نه جامعه دارد، نه سیاست؛ نه توسعه دارد، نه عدالت و آزادی؛ اقتصاد است و کارآفرینی که همان هم با نسخه‌های همیشگی فقط میزان زیادی رادیکال‌تر شده است. گویی این برنامه به فساد و ناامید کردن مردم کمر بسته است…»

6- تعیین تکلیف نکردن نظریه‌های توسعه

مجله «نامه جمهور» نتوانسته است برای مخاطب خود پنبه نظریه‌های توسعه را به خوبی بزند، و صرفا به عدالتخواهی آرمانگرا اکتفا کرده است، درحالی که در همین‌جا نیز ابتدای دعوا است.

نظریه‌ها نوعی عینک هستند که برای تبیین یا تفسیر جهان و پدیده‌ها به چشم می‌زنیم و درمرحله اجرا به راهنمای عمل تبدیل می‌شوند. منظور از نظریه توسعه، آمیزه‌ای از نظریه‌ها یا نگاهی عام به آن دسته از نظریه‌هاست که به این پرسش می‌پردازند: چگونه می‌توان به بهترین شکل، تغییرات مطلوب را در جامعه ایجاد کرد؟

در این زمینه با جنگل نظریه‌ها مواجه هستیم که البته با جمیع آنها مشکل داریم و تنها یک نظریه بومی و اسلامی را قبول داریم که به دلیل کمبود مجال و حوصله متن، تنها به طور اختصار به آن اشاره خواهیم کرد هرچند از حضور موافقان و مخالفان آن اطلاع داریم.

برخی نظریه‌ها به شرح ذیل است؛

1- توسعه لیبرالی و مدرنیستی: این افراد می‌گویند، توسعه سیر خطی دارد که جهان غرب آن را پیموده است و اگر آن خط را دنبال کنیم به توسعه می‌رسیم. این سیر خطی شامل سکولاریزم، ارزش‌های لیبرال دموکراسی، مدرنیسم مبتنی بر تکنولوژی، اقتصاد آزاد و غیره است.

نقد: عده‌ای از مخالفین می‌گویند، حتی اگر توسعه غربی را مطلوب بدانیم اما کشور ما آن شرایط تاریخی مشابه با غرب را نداشته است، پس حتی اگر به این شیوه توسعه اعتقاد داشته باشیم، اما نمی‌توانیم راه غرب را برویم و به نتیجه نمی‌رسیم.

2- نظریات وابستگی توسعه: معتقدند کشورهای توسعه نیافته مزیت‌های نسبی لازم را برای توسعه (همانند سرمایه، فناوری و بهره‌وری) دارا نیستند. پس لازم است مرزها را باز بگذاریم و قوانین را آزاد بگذاریم تا از قِبَل کشورهای توسعه یافته، ما نیز به توسعه برسیم.

پس استقلال سیاسی مهم نیست، بلکه توسعه و افزایش ثروت مردم و اشتغال مهم است، البته از طریق این افزایش ثروت، می‌توانیم به پرستیژ جهانی برسیم و استقلال سیاسی هم به همراه خواهد داشت.

نقد: این نگاه مخالف قواعد فقهی و دستور صریح قرآن در نفی سبیل و تسلط کافران بر مسلمانان است، ضمن آنکه پیش‌فرض‌های آن را هم نمی‌پذیریم.

3- نظریه نظام جهانی: معتقدند کشورهای جهان سوم هیچ‌گاه به توسعه نمی‌رسند. این نظریه همان مدل مرکز پیرامون (مرکز-حاشیه) یا کشورهای شمال-جنوب است. طبق این مدل، کشورهای جنوب (مانند آمریکای لاتین و غیره) اصولا تولیدکننده مواد خام و دارای نیروی ارزان کار هستند.

کشورهای شمالی مصرف کننده آن مواد خام هستند که دارای سرمایه و تکنولوژی بوده و با ارزش افزوده‌ای که ایجاد می‌کنند به کالای قابل مصرف می‌رسند. اصولا توسعه برای کشورهای شمال و مرکز است که اهمیت دارد، اما از طریق این فرایند، به کشورهای جنوب یا پیرامون نیز سود می‌رسد.

نقد: این نگاه ناشی از مادّیگرایی و نژادپرستی غرب است.

4- توسعه سوسیالیستی:

دولت رفاه در نگاه سوسیالیستی دولتی است که در آن تأمین و بهبود رفاه عمومی وظیفه قانونی نهادهای قدرت است. در این نظام اقتصادی دولت وظیفه دارد که امکانات بهداشتی درمانی، بیکاری و بازنشستگی، تأمین مسکن و خدمات آموزشی و مانند آن را از زمان تولد تا مرگ برای همه شهروندان تأمین کند.

به نظر می‌رسد در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز اصولی مانند اصل 29 و اصل 43 که به تأمین نیازهای اساسی مردم توسط دولت می‌پردازد، به مبانی دولت رفاه نزدیک است.

کشورهای حوزه اسکاندیناوی نمونه بارز و معروف طرز تفکر دولت رفاه هستند. در این کشورها دولت با اخذ مالیات‌های پله‌ای سنگین، قصد دارد شکاف طبقاتی را تا حد ممکن کاهش دهد.

نقد: شکوفایی دولت رفاه تا حدود دهه ۱۹۷۰ ادامه داشت. اما این شکوفایی دیری نپایید و با آغاز بحران‌های اقتصادی که رکود اقتصادی، افزایش بیکاری و فشارهای پولی و تورمی در آمریکا و اروپا را به دنبال داشت دچار افول شد.

بحران دهه هفتاد، برنامه‌های دولت رفاه را نیز زیر سؤال برد. به این ترتیب دخالت دولت در اقتصاد و کنترل دولتی کم‌کم کاهش یافت و شرکت‌های چندملیتی و بنگاه‌های غیردولتی جایگزین آن شدند و خصوصی‌سازی رشد یافت.

می‌توان خصلت توده‌وار دولت رفاه، کارکردهای کنترلی، بی‌توجهی به آزادی‌های فردی و بحران اقتصادی را دلایل پایان‌بخش عصر دولت رفاه دانست.

5- سایر نظریات:

سایر نظریات مانند نظریات ساختارگرایی، نئولیبرالیسم، پساتوسعه، توسعه پایدار، توسعه انسانی و…

6- الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی:

رهبر معظم انقلاب اسلامی همواره با قدرت ادبیات‌سازی خود به راهنمایی دولت‌ها و جامعه پرداخته‌اند، ازجمله مباحث الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی و در جای دیگر اقتصاد مقاومتی و درون‌زا را مطرح کرده‌اند.

قصه پرغصه مواجهه دولت‌ها و ساختارها با دستورالعمل‌های رهبری، نگاه سطحی و بلندگویی و بنری با سخنان ایشان است، به طوری که ایشان مجبور می‌شوند خاستگاه سخنان مهم خود را به لایه دیگری از جامعه یعنی جوانان و نخبگان منتقل کنند، لذا از تعابیر «آتش به اختیار» و «حلقه‌های میانی در حکمرانی» بهره می‌جویند.

مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت نیز یکی دیگر از نهادهای رسمی ناکارآمد بود که پس از 7 سال برگزاری همایش و صرف بودجه‌های کلان، نهایتا خروجی نداشت و امروز دیگر اسم از آن مطرح نمی‌شود. در ناامیدی ناشی از عملکرد آن، نهایتا رهبر معظم انقلاب اسلامی، خود «بیانیه گام دوم انقلاب» را مطرح کردند.

مشکل مرکز الگو این بود که ادبیات آن مشخص نبود، جسارت نداشت و تکلیف آن با مفاهیم توسعه روشن نبود. ایده‌ای غیر از همان ادبیات مرسوم توسعه با اضافه کردن برخی اهداف کلی اسلامی نداشت.

نسبت آن با تکنولوژی، صنایع هایتک، فرهنگ روستایی، ماهیت پول، نیروی کار و… مشخص نبود، درحالی که حکومت قرار است راهکار عملی برای اداره جامعه داشته باشد.

دعوای توسعه در ایران

در ایران از دوره پهلوی تا کنون مباحث توسعه بدون نسخه‌ای واحد مطرح بوده است. رضاشاه به دنبال غربی شدن محض بود اما به لایه سطحی مانند نوع پوشش زنان و مردان پرداخت.

محمدرضا شاه از مراحل رشد تجویز شده توسط «والت روستو» و «اصل چهار ترومن» پیروی کرد که نسخه‌هایی آمریکایی برای مقابله با بلوک شرق بود.

کارگزارانی‌ها به دنبال توصیه‌های صندوق بین‌المللی پول بودند که فقط رشد را در رشد اقتصادی می‌دیدند و به دنبالِ تعدیل ساختاری، معتقد بودند با ضرب و زور باید توسعه را پیش ببریم حتی اگر فساد و تضاد طبقاتی بوجود آید و عده‌ای زیر این چرخ توسعه له بشوند.

کتاب «توسعه و تضاد» فرامرز رفیع‌پور نگاه به این ایام دارد. البته امروز بهتر می‌فهمیم توصیه‌های آزادسازی و ریاضت اقتصادی این صندوق چه بلاهایی را بر سر کشورهای جهان، به نفع کارتل‌های صهیونیستی و یهودی رقم زده است.

اصلاح‌طلبان و جریان دوم خرداد به دنبال فضای باز سیاسی و توسعه سیاسی بودند تا با فعال شدن نیروها به توسعه برسند. حسین بشیریه چهره آکادمیک و نظریه‌پرداز این بحث است.

احمدی نژادی‌ها گفتمان عدالت‌خواهی را در توسعه مطرح کردند اما با ایده عبور از روحانیت، به حاشیه کشیده شدند. افرادی مانند داوری اردکانی نیز متهم به ضدیت با غرب بدون ارائه جایگزین شدند.

دولت حسن روحانی ملغمه‌ای از همان نظرات کارگزارانی‌ها و اصلاح‌طلبان بود و بهتر است آن را دولتی ضدتوسعه نامید. امثال محمود سریع القلم در این سال‌ها جایگاه ویژه می‌یابند.

در دولت آقای رئیسی که هنوز تکلیف آن چندان مشخص نیست این انتقاد مطرح است که نئولیبرالیسم به لایه‌های دولت رخنه کرده است، و امثال موسی غنی‌نژاد (مترجم کتاب‌های هایِک در ایران) از برنامه‌های توسعه دولت ابراز خشنودی می‌کنند.

جهان خسته از جامعه سرمایه‌داری و تشنه عدالت است، اما کدام معیار از عدل؟

اگر عدل را با توجه به متون دینی و علمی به معنی «قرار گرفتن هر چیز در جای صحیح خود» تعریف کنیم، آنگاه هرگونه تغییر جایگاه اشیاء، مفاهیم، روابط و مناسبت‌ها را باید به بی‌عدالتی تعبیر کرد.

متأسفانه بسیاری از اندیشمندان همواره با عقل خودبنیاد و منفصل از وحی تلاش داشته به دنبال آرمانشهری برای جوامع بشری بگردند. با این نگاه حتی اگر آنها را خیرخواه هم بدانیم، اما به دلیل تحریف حقیقت و قرار دادن مفاهیم در جایی غیر صحیح، لذا خود آن افراد مروج ظلم و بی‌عدالتی شده‌اند.

از نسخه‌پیچی‌های افلاطون در کتاب «جمهور» یا ارسطو در کتاب «سیاست»، از «مدینه فاضله» فارابی که بیشتر یونانی است تا آنکه اسلامی باشد، از «نوارغنون» (آتلانتیس جدید) فرانسیس بیکن، از «آرمانشهر» (یوتوپیا) تامس مور، تا نمونه‌های غیرمعروف ایرانی (اصفهانی) مانند «آرمانشهر دست یافتنی»، «پازل توسعه ایران (طرح باهمستان)»، تا نمونه‌های دیستوپیایی، همگی به بیراهه رفته‌اند و ملغمه‌ای از نگاه کمونیستی و لیبرالی و فانتزی هستند.

این درحالی است که معتقدیم عدالت واقعی و توسعه بومی و اسلامی (الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی) اصلا نباید به دنبال نظریه‌پردازی باشد، بلکه باید به دنبال استخراج همه مسائل زندگی از متن خالص دین باشد.

هرجا از خود سخن گفتیم از عدالت خارج شده‌ایم، دین اسلام همه نیازهای اداره جامعه را در اختیار ما گذاشته است و تنها باید به سراغ متن دین رفت. آنگاه به عدالت واقعی و توسعه خواهیم رسید. در این زمینه حاضر به ارائه الگو هستیم.

برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط
دیدگاهتان را بنویسید

- دیدگاه شما، پس از تایید سردبیر در پایگاه خبری اصفهان زیبا منتشر خواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که به غیر از زبان‌فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد‌شد

سه + پنج =