به گزارش اصفهان زیبا؛ کتابخانه عمومی حضرت ولیعصر اصفهان عمری چهلوچندساله دارد و از سال 1352 پذیرای علاقهمندان به کتاب و کتابخوانی است. این کتابخانه از سال 1385 بخش ویژه نابینایان را به خود افزود و تا امروز از روشندلان اصفهانی و کل کشور در قالب طرحهای متنوع حمایت میکند.
رسول رضایی، یکی از دو مسئول بخش نابینایان این کتابخانه است. او که کارشناسی ارشد کتابداری دارد، از سال 1386 عهدهدار این مسئولیت شده است.
آمادهسازی و ارائه کتابهای بریل و گویا، بازیهای فکری، کتابهای الکترونیک ویژه نابینایان در کنار فعالیتهای جنبی همچون مشاوره تحصیلی و روانکاوی، فقط بخشی از خدماتی است که بخش نابینایان کتابخانه حضرت ولیعصر به روشندلان اصفهان و کشور ارائه میدهد.
این بخش در اتاقی نسبتا بزرگ در قسمتی از کتابخانه عمومی حضرت ولیعصر (عج)، مشغول خدماترسانی است که دو ضلع اتاق را قفسه کتابهای بریل پر کرده است. اما فعالیت و خدمات این بخش محدود به این اتاق نیست و فراتر از تصور است.
به سراغ رسول رضایی رفتهایم تا با فعالیتهایشان بیشتر آشنا شویم.
چند عضو دارید؟
طبق آخرین آمار 1800 عضو روشندل داریم و به سراسر ایران خدمات میدهیم. خدمات آموزشی و کتابخانهایمان هم بهصورت تلفنی است. فایل کتابهای گویا را یا از طریق پیامرسان سروش یا بارگذاری فایل در گوگل درایو یا بهصورت ارسال پستی رایگان دیویدی به سراسر ایران به دست مخاطبان میرسانیم.
کتابخانههای مشابه در شهر داریم؟
کتابخانههای دیگری هم در اصفهان به روشندلان خدمات میدهند؛ اما نه به گستردگی این کتابخانه. یک کتابخانه زیرنظر بهزیستی فعالیت میکند که منابع و خدماتش قابلمقایسه با اینجا نیست.
کتابخانه مرکزی شهرداری هم بخش نابینایان دارد؛ اما حتی امانت کتاب هم ندارند و فقط کتاب ویژه نابینایان تولید میکنند.
درباره کتاب گویا بگویید.
با هشت گوینده و دو ادیتور که نابینا هستند، کتاب گویا تولید میکنیم.
گویندگان کتاب را کامل میخوانند، سپس فایل به دست ادیتور میرسد و فایل نهایی بهصورت یک فایل فشرده در آرشیومان قرار میگیرد و به تمام کتابخانههای ویژه نابینایان که زیر نظر نهاد فعالیت میکنند، ارسال میشود.
اوضاع خدماترسانی این کتابخانهها در استانهای دیگر چگونه است؟
از کتابخوانان نابینای کشور که بپرسید، شاید اولین اسمی که بیاورد، اسم کتابخانه ولیعصر اصفهان باشد. بهغیراز ما کتابخانههای دیگری هم مثل ایلام و شیراز در این زمینه فعالاند.
پس در شهرها و مراکز کمی کتابخانههای مشابه فعالیت میکنند!
کتابخانههای دیگری هم هستند که سطحشان پلهپله پایین میآید. مثلا تبریز و تهران و قم هم به نابینایان خدمات کتابخانهای ارائه میکنند؛ بااینحال ما از تهران هم درخواست و مخاطب داریم. الان هم کتابهایی از تهران برای ما آمده تا برایشان گویا کنیم.
کنار دستش یکی از کتاب های معروف کنکور ارشد را میبینم. پس کنکوریها هم از حمایت این کتابخانه برخوردارند.
یعنی حتی کتابهای کمکآموزشی را هم گویا میکنید.
بله. هر کتابی که باشد ما آن را تبدیل به کتاب گویا میکنیم؛ کمکدرسی و کنکوری، رمان و داستان، فقهی و حوزوی که تعدادشان هم زیاد است.
زبانهای دیگر چه؟
عربی را بهراحتی گویا میکنیم. اما برای گوینده انگلیسی با مشکل مواجهایم. گوینده زبان انگلیسی نیازی به داشتن صدای درجهیک ندارد؛ اما تسلط به زبان و لحن برایمان مهم است.
یعنی الان کتابی به زبان انگلیسی دارید که به همین دلیل نتوانستهاید آن را گویا کنید؟
چند جزوه انگلیسی داریم که به همین دلیل گویا نشده. البته بیشتر مخاطبان ما بهدلیل وجود کتابهای الکترونیکی خودکفا شدهاند.
به این صورت که نرمافزارهایی که کتابهای الکترونیکی را دسترسپذیر میکند به نام OCR و stopreader و نرمافزارهای دیگر کتابها را در دسترس بچهها قرار داده؛ بهخصوص در زبانهای خارجی. ولی درخصوص جزوههای درسی بچهها کمی در مضیقه هستند.
اگر افرادی بخواهند در زمینه گویاکردن کتابها به شما کمک کنند، در خانه هم میتوانند این کار را انجام دهند؟
بله. آموزشش را میدهیم تا در خانه کتابها را گویا کنند و فایل نهایی را به ما بدهند.
موضوعات پرمخاطب کتابها در اینجا چیست؟
به غیر از کتابهای درسی که در انتخابشان سلیقه دخیل نیست، رمان و روانشناسی و کتابهای مذهبی مخاطب بیشتری دارد که ما اینها را گویا میکنیم و به دستشان میرسانیم.
رضایی به سراغ اولین ردیف از قفسهها میرود و «جزیره بیتربیتها» را برمیدارد که کتابی کودکانه است. بالای این قفسه بازیها چیده شدهاند. میگوید:
این یکی از کتابهای بریل جدیدی است که نهاد به آرشیو ما اضافه کرده و هنوز کسی به امانت نگرفته است.
حمایتهای نهاد را چطور میبینید؟
از بعد کرونا این حمایتها خیلی بهتر شده. قبل از کرونا از لحاظ کتاب و تجهیزات خیلی کم حمایت میشدیم.
بعد از کرونا بازیها و کتابهای جدید و حتی سیستمهای بهروز به ما دادهاند. قرار است تجهیزات دیگری هم مثل برجستهنگار به ما اضافه شود.
برجستهنگار چیست؟
با برجستهنگار میشود کتابهای بریل را به صورت الکترونیک خواند. کیبورد کامپیوتر را در نظر بگیرید. با این تفاوت که نقاط خط بریل بهصورت الکترونیک زیر انگشتها برجسته میشود و با زدن یک دکمه، خطها عوض میشود و متن کتاب پیش میرود.
یعنی بهصورت الکترونیک سطرها با خط بریل از زیر انگشت رد میشود.
بله. بهزودی از تهران برایمان ارسال میشود که خبر خیلی خوبی است. علاوه بر کتابخانههای نابینایان، به بخشهای ناشنوایان نیز رسیدگی زیادی شده است.
در قفسه بعدی نشریاتی را قرار دادهاند. رضایی توضیح میدهد:
اینها نشریات «نسل مانا» هستند که فعلا برای نابینایان همین یک نشریه منتشر میشود. قبلا «ایران سپید» چاپ میشد که با وجود کرونا دیگر چاپ نشد و بهصورت الکترونیکی و صوتی و پادکست به کارش ادامه داده است.
یعنی نشریات پرطرفداری مثل «همشهری» به خط بریل وجود ندارد؟
نه. اگر کسی بخواهد بخواند، باید از سایتش استفاده کند. بچههای نابینا برای کار با تلفن همراه و کامپیوتر هیچ مشکلی ندارند. اینها با یک نرمافزار خیلی ساده گویا میشود.
آن نرمافزار هر کاری که روی مانیتور یا تلفن همراه بشود یا هرچیزی که نشان داده بشود میخواند و با هر اقدامی از سوی کاربر، آن اقدام نیز خوانده میشود. به همین دلیل نابینایان به همه سایتها دسترسی دارند.
این باعث کاهش مخاطبان شما نشده است؟
بله مخاطبانمان کمتر شدهاند. به هر حال ما هم سعی میکنیم مطابق با تغییرات روز خودمان را ارتقا دهیم. کتابهای الکترونیک که اینجا صفر تا صدش را انجام دادهایم، مقابله با دنیای دیجیتال است و سعی میکنیم از پیشرفتهای علمی و جهانی جا نمانیم.
ما در کتابخانه فقط کار کتاب انجام نمیدهیم و کتابخانه را صرفا کتابدانی نمیدانیم. کتابخانه یک مرکز فرهنگی است و آموزشهای مختلفی اینجا ارائه میدهیم. اینجا محلی برای هماندیشی و تداوم اندیشه و ارتقای مهارتهای روز است.
همه کتابهای بریل شما در همین فضا موجود است؟
بله. تعداد کتابهای بریل ما زیاد نیست.
شعر هم دارید؟
شاهنامه و حافظ و مثنوی و الهینامه داریم. بهصورت کلی استقبال از کتابهای بریل خیلی کم شده. مثلا قرآن را در نظر بگیرید. اگر بخواهد به خط بریل تبدیل شود، سی جلد میشود و هر جزئش در یک جلد منتشر میشود.
چنین کتابی در حالت بریل قابل استفاده نیست و کاربر آن را بهصورت گویا یا الکترونیک استفاده میکند. فقط تعدادی از کتابهای خاص مثل شعر و ادعیه را دوست دارند بهصورت بریل و در دست بخوانند. باقی کتابها بیشتر استفاده گویا و الکترونیک دارند.
چشمم به فرهنگ عمید میافتد. پس لغتنامه بریل هم دارند. کنار قفسه فرهنگنامهها فضای کوچکی با دیوارهای کاذب درست شده است. متوجه میشوم اتاق آکوستیک برای ضبط کتاب گویاست که یک صندلی و یک سیستم در آن قرار دادهاند. رضایی میگوید:
البته استاندارد نیست و بچهها بهشوخی به آن اتاق پرو میگویند؛ چون صدا بهراحتی وارد فضایش میشود. اما فضایی است که گویندگان کتابهای گویا میتوانند از آن استفاده کنند. دو اتاق آکوستیک داریم.
از چالشهایتان بگویید. توقع چه حمایتهایی از نهاد دارید که هنوز عملی نشده است؟
نهاد باید برای کتابهای بریل و گویا فکر اساسی کند. اینجا به غیر از اینکه یک کتابخانه است، تنها مرکز فرهنگی افراد نابیناست. فرض کنید یک نفر آدم عادی کتابی را میخواهد که تازهوارد بازار شده. با مراجعه به کتابخانه آن کتاب را پیدا نمیکند. اما با مراجعه به بازار بهراحتی میتواند کتاب را تهیه کند.
اما یک فرد نابینا در این موقعیت هیچ کاری نمیتواند بکند و به هیچ طریقی به آن کتاب دسترسی ندارد تا وقتی که صبر کند و کتاب بریل یا گویای آن تولید شود.
یا کتابهای درسی برای افراد بینا بهصورت فیزیکی و الکترونیکی در دسترس است. اما افراد نابینا اگر کتابش را در کتابخانه پیدا نکرد، جای دیگری هم پیدا نخواهد کرد.
نهاد کتابخانهها برای چنین وضعیتی چهکار میتواند بکند؟
تولید کتابهای صوتی چالش قانونی عجیبی دارد. ما از طریق گویندههایمان میتوانیم کتاب را گویا کنیم. اما از طرف دیگر به دلیل مسائل مرتبط با کپی رایت، ممکن است در این خصوص با مشکلاتی مواجه شویم.
در آییننامه نهاد تأکید شدیدی وجود دارد که این کتابها فقط به دست نابینایان برسد و عموم مردم اجازه استفاده از آنها را ندارند. گاهی افراد عادی کتابی را در سامانه نهاد کتابخانهها جستوجو میکنند و آن کتاب اینجا موجود است و برای تهیه آن به ما مراجعه میکنند.
اما ما بههیچوجه آن کتاب را به آنها نمیدهیم. نهاد باید فکری برای این قضیه بکند. یا باید اپلیکیشنی ویژه نابینایان طراحی کند و ما کتابهای صوتیمان را در آن برنامه قرار دهیم و خاطر مؤلف و ناشر راحت شود، یا فکر اساسی دیگری برای این قضیه بکند.
نهاد کتابخانهها برای حل این قضیه وارد نمیشود. اگر ما کتاب گویا تولید نکنیم، پس چه کسی تولید کند؟ کتاب گویا بیرون فروخته نمیشود.
مشکل دیگر هزینههای گویا کردن کتابهاست. گوینده و ادیتور هرکدام هزینههای جداگانهای دارند. گویا کردن یک کتاب درسی 200 صفحهای برای یک دانشجو حدود 600هزار تومان هزینه به دنبال دارد.
منظورتان خرید کتاب است؟
نه. گویا کردنش اینقدر هزینه دارد. نهاد باید فکری به حال این قضیه بکند و بعد از رفع آن چالش قانونی، بودجهای اختصاص دهد تا ما بهراحتی کتابها را گویا کنیم و در اختیار همه بگذاریم.
هزینههای صوتیکردن کتابهایتان چطور تأمین میشود؟
خود عضو پرداخت میکند. عضو وقتی کتابی را میخواهد که ما نداریم، کتاب فیزیکی را میخرد و به ما تحویل میدهد. هزینه صوتیکردن آن را نیز به ما میپردازد و گوینده ما آن را گویا میکند. گوینده افتخاری یا خیّر برای تأمین این هزینهها نداریم.
آن کتاب که به درخواست آن فرد گویا شده، همینجا میماند و شما آن را رایگان در اختیار دیگران میگذارید؟
بله. نهفقط در آرشیو خودمان، بلکه در آرشیو دیگر استانها به دست همه نابینایان میرسد.