به گزارش اصفهان زیبا؛ خدا از قدت بردارد و روی عقلت بگذارد. این ضربالمثلِ کمترشنیدهشده را هرگاه میشنوم، یادم میافتد به دانشآموزانم یاد بدهم یادشان نرود که با من و همکلاسیهای خود در یک کلاس درس میخوانند و این یعنی چند تهدید و چند فرصت.
تهدیدش مشخص است: دوست ناباب و وقتِ نایاب. اما مهمترین فرصتی که یک کلاس، نصیب دانشآموز میکند، تعلُّم گروهی است.
سال گذشته کمی سخت گذشت. اعضای کلاس من باورشان نمیشد که یک گروه هستند و زمانی که گروه میشدند هم مدرسه چشم دیدنشان را نداشت.
بله این واقعیت دارد که در بسیاری از مدارس ما، آقا یا خانم مدیر مواظب است که دانشآموزانش با هم متحد نشوند! چرا؟ چون به نتایج این اتحاد، به شدت بدبین است.
دروغ چرا؟ راه دور نرویم. هر اتحادی که اتحاد ریاضی نیست که راه را کوتاه کند. گاهی اتحاد انسانی است. انسان هم که خودتان بهتر میدانید: یک سر دارد و هزار سودا. ممکن است هر چیزی به ذهنش برسد.
مثلا ممکن است دور از چشم مدیر محترم شروع کند با همکلاسیهای خود روی بورد مدرسه چیزهایی بچسباند لایتچسبک. حالا بیا و جمعش کن. هر کاری که اسمش آزمون و خطا نیست. گاهی خطای محض است.
همین یک کارشان دوجلسه رسمی آب خورد و باز هم هیچ نتیجهای نگرفتیم. مدیر بندهخدا هم انسان است و یک سودای مهم دارد: نقرهداغش نکنند.
نمونه از این دست کم نیست. ممکن است (همین آدمیزاد یک سر و هزار سودا را عرض میکنم) جرئت پیدا کند و همه کلاس را بر لغو یک آزمون متحد کند.
از خدا که پنهان نیست از شما چه پنهان که همین چند هفته پیش، بچهها متحد شدند که به محض شنیدن سرفه اکبر، برگههای آزمونک را دستنخورده بگیرند روی دست؛ که یعنی ما آزمونک بیموقع نداریم.
پس کدام موقع؟ موقعیتی که اتحاد بچهها تشخیص بدهد! میدانم نقطه اتحادشان را خطا هدف گرفته بودند؛ اما مِهر اتحادشان به دلم نشست. نوجوان باید جوانمرد باشد. پشت رفیقش را خالی نکند.
حالا زمان آن بود که مگسک اتحادشان را روی سیبل درست تنظیم کنم تا خودی را ناخودی نکنند. نشستم و با خودم فکر کردم. اینهمه بر در و دیوار نظریات جدید علوم تربیتی از کارِ گروهی سخن رفته اما ظاهرا تا کارگروهی برای برنامهریزی آن تشکیل نشود، به چند حرکت تکراری در کلاسها خلاصه میشود:
– «بچهها لطفا به این پرسش در گروه خودتون پاسخ بدین!»
– «دانشآموزان محترم با همگروهی خودتون به رفع اشکال درس سوم بپردازین!»
– «کدوم گروه حاضره متن درس بعد رو به شکل تئاتر اجرا کنه؟»
– «بچههای عزیز میتونین از دوستای خودتون در گروه دعوت کنین که در پانسیون عصرانه شرکت کنن و کنار هم درس بخونین.» و…
اما راهاندازی و بهکارگیری کار گروهی در کلاس، چند مرحله دارد، فراتر از روشهای جاری:
1. گروهبندی اولیه: مهم است که گروهبندی دانشآموزان در دروس مختلف تغییری نکند تا به عنوان یک اتفاق موقت به آن نگاه نکنند. حتی برای اینکه پیوندشان دائمیتر شود، بهتر است افراد همفکر از نظر فکری و فرهنگی در یک گروه باشند. برخی از معلمها فقط به این توجه میکنند که همه درسخوانها کنار هم نباشند. بله اما مهمترش این است که اصلا اعضای گروه بخواهند با هم درس بخوانند. پس باید همدیگر را قبول داشته باشند.
2. تمرین اصول کار گروهی: جاگیری مناسب، علم و تعهد به وظایف در کنار انعطافپذیری، سه اصل مهم کار گروهی است که باید در اوایل هر سال برای نوجوانان یادآوری شود.
3. رسیدن به کشف گروهی: سازهانگاری جمعی، فرایند تفکر و رسیدن به حقیقت با جمع گروه است.
4. ارزیابی: در دورههای مشخصِ ترجیحا یکماهه، فرایند کار گروهی باید مورد نظارت کیفی و کمی قرار گیرد؛ اینکه فردفرد اعضا چه کردند و چه دستاوردی داشتند و اینکه هویت گروهیشان چگونه رشد کرده و چه به ارمغان آورده است. گروهی که فایده نداشته باشد و بازده را بالا نبَرد، همان پاشیده بهتر.
5. گروهبندی مجدد: گروه اولیه وحی منزَل نیست. اما هدف از تغییر آن مهم است. یا اعضا نتوانستهاند اصول کار گروهی را تمرین کنند یا برای رسیدن به کشف گروهی، مناسب هم نیستند. نمونههای ملموسی از این موارد را از ایران و جهان در یادداشت بعدی با هم حلاجی میکنیم.