به گزارش اصفهان زیبا؛ ایرانیان و بهطور کلی بیشتر اقوامی که نوروز را گرامی میدارند، از دیرباز جشنی موسوم به «سده» داشتهاند.
هاشم رضی، پژوهشگر تاریخ و مترجم کشورمان، در کتاب «گاهشماری و جشنهای ایران باستان» (نشر بهجت، ۱۳۸۰) به برخی از علل پیدایی این جشن یا پیشینهاش نظر دارد.
آنچه مسلم است و در منابع متعدد هم آمده، آیین سده که دهم بهمن هر سال برگزار میشد، بزرگداشت کشفِ «آتش» به دست بشر بوده است.
هوشنگ و سنگِ آتش
در روایات ایرانی و بر اساس منبع یادشده، هوشنگ، پادشاه پیشدادی، همان بشر ایرانی است که با پرتاب یک سنگ بر ماری سیاهرنگ و بر اثر برخوردش با سنگی دیگر، اتفاقی به وجود نوربخش و گرمکننده آتش پی برد. داستانش نیز در «شاهنامه» فردوسی آمده است؛ اما آنچه اهمیت ویژه دارد، پیوند این جشن با نوروز است.
بر اساس کتاب رضی و برای درک بهتر پیوند سده با نوروز، اول باید بدانیم که گذشتگان ما در ذهن خود یک سال را به دو فصل «هَمَه» یا تابستان بزرگ و «زَیَنه» یا زمستان بزرگ تقسیم میکردند.
هنگامی که دهم بهمن میرسید، به این معنی بود که صد روز از زمستان بزرگ گذشته و پنجاه شب و پنجاه روز به آیین نوروز مانده است (یعنی بیست شبانهروز از بهمن و سی شبانهروز از اسفند). دهم بهمن روز خداحافظی با سرماهای سرد و نزدیکشدن به روزهای گرم و سرسبزی بود.
گندمزارهایِ منتظر
آیین سده بهطور رسمی از غروب آفتاب آغاز میشد. در این زمان، مردم در نقاط مختلف روی بام خانهها یا بلندی کوهستانها آتش میافروختند. در هر منطقه، زن و مرد و کودک دور این آتشها گرد هم میآمدند و با خواندن اشعار و ترانههای محلیِ قوم و دیار خودشان این جشن را برپا میکردند.
در میان هیچکدام از جشنهای باستانی که پدران و مادران ما در روزگارن کهن پاس میداشتند، به اندازه سده آتش مهم نبود. این توصیفها از جشن سده به روایت پریناز ملکزاده و زینب احمدوند در کتاب «کاربرد آتش در ایران باستان» است (نشر کنکاش، 1402).
مراسم روشنکردن آتش نیز از شکوه و اهمیت بسیار برخوردار بود؛ چنانکه در «گاهشماری و جشنهای ایران باستان» آمده است، مردم در همکاری با یکدیگر برای جمعکردن هیزم و خار و خاشاک وقت میگذاشتند.
این کار حتی از نظر دینی اهمیت وافری داشت. آنان معتقد بودند که جمعآورندگان هیزم نزد خداوندگار از پاداشی ویژه برخوردار میشوند؛ حتی اشراف و بزرگان با استخدام افرادی برای جمعآوری هیزم، سعی در کسب ثواب داشتند.
ایوب گبانچی در کتاب «جشنها و آیینهای ایران باستان» (نشر عطائی، ۱۳۹۵) میگوید که مردم هنگام جمعشدن به دور آتش، آرزو میکردند تا سال دیگر قلبهایشان سرشار از نور و گرما باشد. رسیدگی به دروی گندم و جو نیز همزمان با سده مهم بود و مردم علاقهمند بودند در همین روز به دروی محصول خود دست بزنند.
اصفهان در روز سده
به گفته لطفاللّه هنرفر در کتاب «اصفهان» (نشر فرانکلین، ۱۳۴۶) از فرمانروایان ایران بعد از اسلام که در برپایی آیینهای باستانی نقشی مهم داشت، مرداویج زیاری بود. او یکی از شکوهمندترین جشنهای سده را در دوران بعد از ساسانیان و در اصفهان برپا کرد.
مرداویج در ۳۲۳ شمسی دستور داد تا در کنار زایندهرود و کوهستانهای مختلف هیزمی فراوان جمع آورند و آتشی بزرگ بیفروزند و یاد سده را زنده نگاه دارند.
این آیین امروزه هم متروک نشده و هماکنون نیز بزرگداشت آن کموبیش میان اقوام و ادیان مختلف مرسوم است؛ تا جایی که جشنِ سده در عرصه جهانی نیز مورد توجه بوده و بهتازگی از سوی یونسکو در فهرست عناصر فرهنگی ناملموس ایران و همسایگانش قرار گرفته است.