به گزارش اصفهان زیبا؛ با گشایش اولین دوره جشنواره فیلمهای مستند با عنوان سینما حقیقت در سال 1386 و راهاندازی بازار فیلم در همان گام نخست، نور امیدی برای توسعه سینمای مستند روشن شد. دیماه 1402 هفدمین دوره از این جشنواره به خط پایانش رسید؛ اما بهراستی این آوردگاه چه دستاوردی برای تقویت بدنه سینمای مستند به همراه داشته است؟
لزوم توجه به اقتصاد فرهنگی در سینمای مستند
تدوام برگزاری هفده دوره از جشنواره فیلمهای مستند سینما حقیقت، نشاندهنده اراده مسئولان در رشد ساختار این سینماست؛ در این میان اولین و بزرگترین مشکلی که یک مستندساز را با چالش مواجه میکند، ماهیت سینمای مستند در مواجهه با مسائل مالی، اقتصادی و در نهایت پخش و اکران است. به موازات نگاه فرهنگی، سینمای مستند نیازمند توجه جدی به مقوله اقتصاد فرهنگی توسط مسئولان است و این بدان معناست که بهدلیل تنوع موضوعی، همه دستگاههای دولتی برای حمایت از سینمای مستند بایستی پای کار بیایند و بستر تولید را برای همه مستندسازان آماده کنند.
لزوم نگاه جدی به زیرساخت سینمای مستند
مسیر تولید فیلم مستند، زنجیرهای بههمپیوسته است که حلقههای وصل آن مدیران تمام دستگاههای دولتی و بخش خصوصی هستند. این سینما گستردهترین شکل رسانه تصویری و در عین حال تأثیرگذارترین رسانه برای بیان تصویری واقعیت است. فقدان نگاه جدی به زیرساخت سینمای مستند در این هفده دوره و در پی آن، رهاشدگی این سینمای نجیب موجب شده تا با وجود گستردگی جغرافیای تمدنی و فرهنگی و وجودهنرمندان مستعد، مسیر همواری برای بروز این استعدادها فراهم نباشد. قطار پرشتاب سینمای مستند مرهون ایستادگی هنرمندان این عرصه و مقاومت در مقابله با نبود نظام یکپارچه حمایتی از سینماگران برای عرضه فیلمهایشان است.
هرچند هر از گاهی در سازمان سینمایی و نهادهای متولی فرهنگ و هنر در جهت ریلگذاری سینمای مستند تلاشهایی میشود؛ اما بایستی پذیرفت تناسبی میان سرعت ساماندهی این سینما و فعالیت مستندسازان وجود ندارد و حرکت رو به جلوی مستندسازان را با چالشی عمیق مواجه ساخته است؛ تا جایی که گاهی به دلیل نبود استراتژی صحیح اقتصادی و نداشتن دسترسی به بازار فروش ،از ادامه مسیر باز میمانند. این تلاشها گاه در مسیر پرپیچوخم بوروکراسی اداری به فراموشی سپرده میشود و غبار بیتوجهی و فراموشی چهره سینمای مستند را میپوشاند.
بغض درگلومانده مستندسازان
با مرور حواشی پیشآمده در مراسم اختتامیه هفدهمین دوره جشنواره، شاهد فریاد بیصدای مستندسازانی بودیم که خواستار تغییر رویکرد مدیران درباره سینمای مستند بودند؛ آنجا که آذر مهرابی، برنده جایزه ویژه هیئت داوران بخش بینالملل برای مستند نیمهبلند «همنوایی عاشقانه» هنگام دریافت جایزه اعلام میکند مجبور است این جایزه را به صاحبخانهام بدهم! سینمای مستند پشتوانه شغلی ندارد. او از صندوق اعتباری کمک خواسته و بعد که فهرست انتظار هنرمندان در صف را برای کمکی دهمیلیون تومانی دیده، شرمنده شده است.
اتفاق جالب دیگر را محمدحسین حقیقی رقم زد. او پس از دریافت جایزه خود از دکتر مصطفی زمانیان، رئیس مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری برای فیلم مستند «بحران خاموش»، گفت: «دوست دارم این جایزه را زمانی به من بدهند که فیلم را رئیسجمهور و هیئت دولت دیده باشند. با احترام تا آن زمان جایزه را به ایشان برمیگردانم. »
فرصتسوزی برای سینمای مستند در استانها
حاشیههای بیسامانی سینمای مستند در استانها به جهت ماهیت سینمای مستند بیشتر نمود پیدا میکند؛ چرا که سینمای مستند، همچون سینمای داستانی، گیشهای برای فروش و پلتفرمی در اختیار ندارد که توجیه اقتصادی برای سرمایهگذاری داشته باشد. لکن تولید فیلم مستند در استانها ارتباط مستقیم با نهادهای دولتی استانی دارد که آن هم منجر به تولیدات سفارشی میشود. از دیگرسو، گستره موضوعی که میتواند رسالت سینمای مستند را در بیان حقایق محقق کند، در محدوده سفارشیسازی موضوعی مغفول میماند. در گستره فرهنگ ایرانزمین استانها از سوژههای ناب و غنی برخوردارند. اصفهان به عنوان یکی از شهرهای متمدن تاریخ میتواند با بهرهمندی از توان مستندسازانش، این جهانشهر را در جهان بهدرستی معرفی کند؛ اما فقدان بستر مناسب پخش و اکران و حضورنداشتن در پلتفرمهای جهانی این فرصت ارزشمند را گرفته است.
غیبت اصفهان در بخش شهید آوینی
اصفهان با گذار از دوران دفاع مقدس و تبلور استعدادهای منحصر بهفرد فرزندان خویش در داشتن روحیه ایثار، بیشترین تعداد شهید را در میان استانهای دیگر تقدیم به نظام مقدس جمهوری اسلامی کرده است. آن ابزاری که میتواند این رسالت را به سرانجام برساند، سینمای مستند است؛ اما هزار افسوس که از این گنجینه الهی به شایستگی بهرهبرداری نمیشود.
سینمای مستند در معرفی قهرمانان هشت سال دفاع مقدس استان اصفهان عاجز مانده است. این موضوع زمانی خود را نشان میدهد که اصفهان در بخش شهید آوینی جشنواره سینما حقیقت حضور ندارد و این به معنای بیتوجهی به این مسئله در سطوح مدیریتی استان و لزوم بازنگری در سیاستهای مربوط به تولید مستند برای قهرمانان ایثارگر اصفهان است.
سانسور زایندهرود در جشنواره هفدهم
تمرکز ویژه جشنواره امسال به موضوع بحران آب و مسئله جمعیت بود؛ اما از اصفهان بهعنوان شهری که شریان حیاتش به زایندهرود بسته است، اثری را در این خصوص ندیدیم. به این ترتیب در جشنواره هفدهم شاهد سانسور حوضه آبریز زایندهرود بودیم. در این دوره شاهد آثاری از مستندسازان اصفهانی بودیم که به لحاظ موضوعی با دغدغههای اصفهان فاصله گرفته و به جای آنکه رسانه شهر خود باشند، ترجیح دادند با بیان تصویری موضوعات دیگر، فریاد سمفونی زایندهرود نادیده گرفته شود. شاید دیگر سالها فریاد برای زایندهرود بیجان، بهدلیل همان فقدان ساختار سینمای مستند برای حمایت در بازار پخش و اکران موجبشده تا رویکردشان را تغییر دهند.