به گزارش اصفهان زیبا؛ در کنار مسجد شیخ لطفالله و دیوارهای نمکشیده آن، کوچهای باریک است که بهزحمت یک ماشین میتواند پارک کند. خانههای کاهگلی و گاهی مخروبه در اطراف مسجد نشان از قدمت و البته خالی شدن محله از سکنه میدهد؛ بافتی تاریخی که بهمرورزمان نهتنها احیا نشده، بلکه به فراموشی سپرده شده است.
راهم را به سمت گذری که سالها نقل محافل شهری و میراثی شهر بود پیدا میکنم؛ راهی پیچدرپیچ که سختی آن را ساکنان محل که حالا تعدادشان چندان هم زیاد نیست، میفهمند.
آن شبی که مراسم افتتاحیه گذر حاجآقا نورالله نجفی بود و چراغهای گذر روشن، ساماندهی این گذر خیرهکننده بود و جلوه زیبایی از گذر دیده میشد.
مردم محل جمع شده بودند تا در کنار مسئولان شهری، گذر خبرساز حاجآقانجفی را افتتاح کنند؛ گذری که حدیثش حالا به سرانجام رسیده است؛ اما هنوز تکمیل نیست و مسیرش کامل باز نشده است. اما ساماندهی آن خرابههای بهجامانده از گذشته، برای مردم خوشایند بود و اسمش که سالها پیش شد گذر آقانورالله نجفی، حالا با مسماترشده است.
اسم حاجآقانورالله حالا بامسماتر شده است
اسم بامسمای آقا نجفی که با چالشها و نقدهای مکرر خبرنگاران بیشتر از هر زمان دیگر بر سر زبانها افتاد، شاید تا قبل از آن چندان شناختهشده نبود و کسی تا قبل از آن بهندرت گذرش به محله قدیمی پشت مسجد شیخ لطفالله میافتاد و نامی از حاجآقا نورالله نشنیده بود.اینکه بنا به گفته یکی از اهالی محل نسبت فامیلی یکی از شهرداران اسبق نام حاجآقانورالله را انداخت سر زبانها یا هر چیز دیگری، مهم نیست، حالا اما گذر آقا نجفی حس خوبی به محله میدهد، اسمش و نوع بازسازیاش تلاش کرده تاریخ را به رخ بکشد.
شب افتتاحیه گذشت و یک روز برای دیدن گذری که آن شب نور و تزئینات، خیرهکنندهاش کرده بود، به محله رفتم. کوچه قدیمی محله را که رد میکنی و پیچها را پشت سرت میگذاری، ناگهان یک بنای قدیمی بازسازیشده جلویت سبز میشود. دیوارهایی با کاهگل تازه و کفسازی و پیادهراهسازی و باغچههایی با گلکاری اطرافش، جلوه خاصی به آن میدهد و هر عابری را برای لحظهای متوقف میکند.
روی دیوارها بقایای جامانده از معماری گذشته گذر، که روزی درست وسط گذر امروز جاخوش کرده بودند، برای رهگذران معرفی شدهاند.
عناصر معماری خانه ایرانی باغچه و حوض و حیاط خانه گوشه راست گذر، با فلزی چسبیدهشده به دیوار، معرفی شدهاند. کمی که جلوتر میروی طاقچه و مهمانخانه دوره صفوی، دیوار احتمالی دوره قاجار، جانمایی سقاخانه، کرسی چینی دوره پهلوی اول، پنجره گرهچینی همسایه که مشرف به گذر است که با کاهگل محصورشده و طاقچه تزئینی گچبری دوره پهلوی اول با نمادهایی به رهگذران، معرفی میشود. سعی شده در این گذر از خانههای با معماری ایرانی و نماهایش اثری به نمایش گذاشته شود و تاریخ برای نسل جدید بازخوانی شود که در گذشته معماری اصفهان چه گذشته است.
گذر راه ما را باز کرد
گذر تقریبا آرام است و از آن هیاهویی که معمولا در گذرهای تاریخی سراغ داری خبری نیست. در یکی از خانههای قدیمی که حیاطش مشرف به گذر است و در چوبی دارد را میزنم. روبهروی در خانه یک دالان بزرگ است که سقف دارد و تا انتهای کوچه مشرف به خانه رفته است.
خانمی بیرون میآید و وقتی میگویم خبرنگارم انگار تعجب نمیکند. خبرنگاران پایشان به این گذر زیاد باز بوده است. دختر و مادرش که عصابهدست است، هم میآیند. دیگر تقریبا همسایهای برایشان نمانده و خانههای اطرافشان خالی و گاهی مخروبه شده است.
دختر پیرزن تعریف میکند: «خانم این محله راه به جایی نداشت. اینجا پر بود از خانههای قدیمی و ته کوچه ما بنبست بود. وقتی اومدند خونهها رو خراب کردند، اینجا مخروبه شد. چند سال رها بود، اما حالا خدا رو شکر خیلی خوب شد. ماشین تو این کوچهها نمیآد. آمبولانس اینجا نمیتونه تردد کنه. یکی مریض میشه باید با بدبختی به خیابون برسونیمش.»
پیرزن که حالا تا بیرون خانه آمده، از قدیمیهای محل است و بیش از 50 سال است ساکن این محله بوده است. «کنار خونه ما یه طاقی بزرگ بود و باریک. شبها توش ظلمات میشد. یه کوچه باریک. کنار خونه ما یه خونه قدیمی بود. بعد از دالون باریک یه هشتی بود و یه کوچه دیگه.» توصیفش از آن زمان آدم را درست میبرد به عمق تاریخ.
با آنکه میگوید راه نداشتن بهجایی مشکل محل بود و وقت بیماری، بیمار را با فرقان حمل میکردند تا به وسیله برسانند. اما میگوید «خوش اون روزها.» امنیت محله را حسرتی میداند: «با اینکه خانم رفتوآمد سخت بود، اما امنیت خوب بود. ما اصلا در خونه رو نمیبستیم. من مریض بودم همسایهها میاومدن به بچهها هم سر میزدند. در همیشه باز بود. وقتی یه غریبه میاومد تو محله همه میشناختیم. خیلی خوب بود.»
با آنکه دلش لک زده برای زیباییهای محله قدیمی، اما بازشدن راه رفتوآمد بهتر به خیابان برایش خوشایند است و راضیکننده. زیبایی محله و اینکه شبها گذر شلوغ میشود و مردم میآیند برای تماشا و لذت بردن از گذر، برایش جذاب است. «دیشب دو تا خونواده اومده بودند تو گذر نشسته بودند شام میخوردند. خیلی خوب اما باید رعایت کنند اینجا کثیف نشه و رعایت کنند.»
حالا اما پیرزن از گذر حاجآقا نجفی با این شمایل تازهاش و اینکه راهی بهتر برای رفتوآمد بازشده، راضی است.
خرابهای که در دل گذر توی ذوق میزند
از پیرزن و دخترش خداحافظی میکنم و به دیدنم در گذر ادامه میدهم. آثار بهجامانده از معماری گذشته ورق زدن تاریخ حال خوشی به آدم میدهد. انتهای گذر ساختمان نوساز حوزه علمیه که روی مخروبههای بنگاه میوهای قدیمی جا خوش کرده و معماری زیبایی هم دارد، در کنار یک پاساژ امروزی با معماری به سبک جدید که راه به خیابان حافظ دارد، جایی برای تقابل معماری سنتی و جدید است و جلوهای خاص به گذر داده است.
اما درست در کنار آن پاساژ، خانهای مخروبه که دیوارهایش فروریخته، در کنار گذر توی ذوق میزند و یک لحظه زیبایی گذر را لکهدار میکند. یادم نمیآید شب افتتاحیه این خانه مخروبه را دیده باشم و به نظر میرسد این خرابی پوشانده شده بود، پشت یک عکس زیبا.
این مخروبه درگذری با پیادهرویی زیبا، حوض و صندلیهایی که وقتی روی آن مینشینی درست گنبد زیبای مسجد شیخ لطفالله را میبینی، کمی بیسلیقگی است. خانه تقریبا ویران است. وسط حیاط حوض است و دورتادور اتاق. دو ستون گچبری توی ایوان دیده میشود و تارهای بهجامانده از ویرانی خانه از قدمت خانه نشان دارد.
اینکه در بازسازی گذر حاجآقا نجفی چرا این خانه جامانده و دیوارش حتی مرمت نشده تا نازیبایی خانه را بپوشاند، خود سؤال بزرگی است.هنوز با این سؤال توی ذهنم کلنجار بودم که خانمی تقریبا عصبانی به سمتم آمد و پرسید «برای چی اومدی.» گفتم خبرنگارم و او کارت خواست و گفتم همراهم نیست. بیشتر عصبانی شد. «حق نداری گزارش بگیری اینجا تازه سامون گرفته. معلوم نیست دوباره میخواین چی بنویسین.»
وقتی گفتم از روزنامه شهرداری هستم و قصدم را برای تهیه گزارش توضیح دادم کمی آرام گرفت.پشت سر او چند همسایه دیگر هم آمدند و مضطرب از ورود یک خبرنگار به گذر شده بودند. «خانم ببین مگه ما چه گناهی کردیم اینجا زندگی میکنیم.
اینجا راه به جایی نداشت. هنوز هم به سختی میشه از کوچه عبور کرد. ما میخوایم اینجا اگه نمیشه ماشینرو بشه یه چیزی شبیه چهارباغ بشه که پیادهراه بشه. والا آتشنشانی، آمبولانس اینجا نمیاد، حتی اسنپ حاضر نیست بیاد اینجا.»
دوست داشتند مردم بیایند و از زیبایی گذر و نمای مسجد شیخ لطفالله بهره ببرند و خوشحال از این بودند که گذر بالاخره بعد از سالها سروسامان گرفته است.
آنها البته از شبهای شلوغ گذر هم گفتند که غلغله میشود. از خوبیها و بدیهای شبهای گذر. میپرسم چرا آن خانهخراب است؟ چرا دیوارهایش مثل بقیه آباد نشده؟ میگویند مالک مانع شده و سرشاخ شده با شهرداری، که بمیرم نمیگذارم دیوارم را درست کنید. لجاجتی عجیب که نمایش یک ویرانی است.
مردم اما گفتند باید قانونی باشد که این آدم لجوج را مجبور کند این دیوار را درست کند. از نمایش ویرانی درست وسط گذری که زیبا شده بود، ناراضی بودند.
یکی گفت: «خانم اینجا شده پاتوق معتادها، دروپیکر که نداره. هر آن هم ممکنه خراب بشه. اصلا خیلی جلوه بدی داره. بالاخره توریستها هم اینجا میان. ما هم زورمون بهش نمیرسه.»
با آنکه میدانم قانونی هست که شهروند را مجبور کند دیوار ملک یا زمین رها شده را اصلاح کند، اما این سؤال بیپاسخ میماند چرا اینجا شهرداری نتوانسته این شهروند را درست در بافت تاریخی و در گذری که برای ساماندهیاش زحمت کشید شده است، مجاب کند.
شبها شلوغ میشود اما باید برایش برنامه داشته باشند
باز از شبهای گذر میپرسم و اینکه گذر آسیب هم داشته است؟ خانم قاسمی که در محله سوپر دارد و البته آمده بود تا مانع کارم شود گفت: «شبها شلوغ میشه، البته باید گذر ادامه پیدا کند تا محل رفتوآمد بشه.
بالاخره اینطوری اگه بمونه میشه پاتوق معتاد؟ و دختر و پسرها. باید شهرداری بیاد مثل چهارباغ توی گذر برنامه اجرا کنه. بذاره مردم محل و خانمها تولیدات خانگیشون رو بفروشن. اگه شهرداری گذر رو تکمیل نکنه، ممکنه مشکلات این گذر آسیبهاش بیشتر بشه.»
خانمی که روسری قهوهای پوشیده و خانهاش کنار گذر است، حرف قاسمی را تأیید کرد و ادامه داد: «یه توریست چینی اومده بود و از این همه زیبایی تعجب کرده بود. از من خواست بره روی پشتبام و از بالا از گنبد مسجد شیخ لطفالله عکس بگیره. اگه این گذر تکمیل بشه و راهش به حافظ و نشاط باز بشه خیلی برای جذب توریست مهمه.»
در کنار شلوغی شبهای گذر حاجآقانجفی اما حضور و پاتوق معتادها در گوشههای خلوت و حضور نامناسب افراد در محلهها و رفتارها نامناسب آنها که اصالت محله را نشانه رفته است، یکی از اعتراضات ساکنان محله بود. آنها میخواستند که شهرداری سریع تکلیف این گذر را روشن کند تا مشکلاتش بیشتر نشود.
قاسمی گفت: «خانههایی که در انتهای محله واقع شده و مانع اتصال به خیابان نشاط است، زمین و خانهای مخروبه است که باید سریع تعیین تکلیف شود.»
گذر حاجآقانورالله نجفی یک ظرفیت بزرگ برای میدان نقشجهان و دو لبه تیغ است که در کنار مسجد شیخ لطفالله که میتواند گذری زیبا برای حضور گردشگران باشد و پستوی محلههای تاریخی اطراف نقشجهان را جهانی کند، در صورت نادیده گرفتن و بیتوجهی جایی برای پرورش آسیب باشد. گذر آقا نجفی همانطور که قدرت مؤثری برای محله و میدان است، اما با به فراموشی سپرده شدن آن و تکمیل نکردن کارکردهایی که یک گذر میتواند داشته باشد، میتواند مشکلات عدیدهای برای یکی از محلههای قدیمی و تاریخی شهر فراهم کند.