به گزارش اصفهان زیبا؛ یکی از مهمترین ابزارهایی که در تحلیل توسعهمندی جوامع به کمک تحلیلگران میآید، تحلیل از بعد اقتصاد شهری است.
اقتصاد شهری به بررسی اقتصادی مناطق شهری میپردازد. اقتصاد شهری با استفاده از ابزارهای اقتصادی، مسائل و معضلات موجود در شهرها مانند جرم و جنایت، آموزش و پرورش، حمل و نقل عمومی و مسکن را تحلیل میکند و با تمرکز بر روی رابطه بین مکان و نیروی کاری تلاش میکند انگیزههای زیربنایی که موجب تشکیل، کارکرد و توسعه شهرها میشوند را دریابد.
بر همین اساس بررسی سهم اقتصاد شهری در برنامههای توسعه ایران میتواند ما را در رسیدن به پاسخ این پرسش یاری رساند که چه مقدار شهر یا کلانشهرهای ما بر اساس شاخصهای توسعه انسانی و اقتصادی، در مسیر درستی حرکت کردهاند یا بهعبارتدیگر شاخصهای واقعی مربوط به توسعه انسانی و رشد اقتصادی در شهرهای ما رعایت شده است؟ بنابراین اگر بخواهیم از زاویه پارادایم توسعه به مسئله نگاه بیندازیم، باید بگوییم اقتصاد شهری در رابطه مستقیم با کیفیت زندگی شهروندان قرار دارد و باید بتواند معضلات شهری را کاهش دهد.
آمار شهری نداریم
در همین زمینه نعمتالله اکبری، عضو هیئتعلمی دانشکده اقتصاد دانشگاه اصفهان و رئیس اسبق سازمان برنامهوبودجه استان اصفهان با اشاره به نبود آمار و ارقام درست و دقیق در زمینه مسائل شهری به «اصفهان زیبا» میگوید: اولین سؤالی که در این باره مطرح میشود این است که آمار تولیدی در کشور چقدر رویکرد و جنبه شهری دارد.
ما در این زمینه بهشدت ضعف داریم؛ مخصوصا وقتی سراغ دادههای خرد میرویم؛ بنابراین در اکثر مطالعاتی که میخواهیم در ارتباط با شهر و اقتصاد شهری انجام دهیم، با مشکل فقدان داده روبهرو هستیم.او میافزاید: وقتی داده نداریم نمیتوانیم آن را به اطلاعات و تحلیل تبدیل کنیم؛ حتی در شاخصهای کلان هم مثل ارزشافزوده، نرخ بیکاری و… ما اطلاعات را در چارچوب حوزه شهر و اقتصاد شهری یا نداریم یا خیلی ناقص داریم.
اکبری خاطرنشان میکند: چندسال قبل که رئیس سازمان برنامه و بودجه اصفهان بودم، تفاهمنامهای بین مرکز آمار ایران و شهرداری و استانداری اصفهان امضا شد که مرکز آمار در زمینه جمعآوری دادههای شهری با ما همکاری کند و اقدام اساسی صورت گیرد.
این استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان میگوید: چون این دادهها را نداریم، به همین دلیل در برنامههای توسعه به رویکردهای شهری و اقتصاد شهری اهمیتی داده نمیشود؛ بهعنوانمثال در همین زمینه مالیات بر ارزشافزوده که سهم شهرداریهاست.
در حال حاضر ظرفیت شهرها در این زمینه مشخص نیست و این ظرفیتسنجیها صورت نمیگیرد و قابلیتهای ارزیابی اقتصاد شهری مشخص نیست، ورود و خروج کالاها به شهرها معلوم نیست و ما متناسب با تحولات و رشد تکنولوژی و زیرساختها در این زمینه رشد نکردهایم.
او بیان میکند: زمانی که قرار بود یارانهها برای عدهای حذف شود، نمیدانستیم که از چه کسانی باید حذف شود؛ چون در سطح دادههای خرد مشکل جدی داریم.
به همین دلیل و بهطریقاولی در اقتصاد شهری، ما قابلیت تشخیص و تمیزدادن لازم را نداریم و بهرغم اینکه بالغبر 78درصد جمعیت کشور ما شهری است و هر روز هم شهرهای کشور در حال اضافهشدن است، آمارهای ما شهری نبوده است.
20سال از ایده کریدور علم و فناوری اصفهان میگذرد
اکبری در ارتباط با رویکردهای اقتصاد شهری اصفهان مطرح میکند: در سال 82 یعنی 20 سال پیش، ایده کریدور علم و فناوری یا منطقه علم و فناوری را تهیه کردیم و در هیئت دولت در سال 84 به تصویب رسید و اصفهان اولین استانی بود که بر اساس آن مصوبه، بهعنوان استان پایلوت برای اجرای کریدور علم و فناوری انتخاب شد و پساز آن هم در شورای عالی شهرسازی محدوده و جانمایی این منطقه انجام شد.
پس اولین رویکرد جدی که در حوزه اقتصاد شهری برای استان اصفهان مستند و مصوب شد، این بود که باید اقتصاد استان اصفهان یک اقتصاد دانشبنیان باشد و این در چشمانداز بیستساله استان اصفهان هم آمده است.
رئیس اسبق سازمان برنامهوبودجه استان اصفهان ادامه میدهد: اقتصاد گردشگری هم در این چشمانداز بیستساله آمده و این دو عامل، در استان اصفهان ظرفیت بسیار بالایی دارد؛ چنانکه پیشینه شهر اصفهان در گذشته هم علم و هنر بوده است؛ بهعنوانمثال سندی وجود دارد از تراز مالی اصفهان در سال 1339 که در آن سال درآمد شهرداری اصفهان در حدود 15 میلیون تومان بوده است.
نیم میلیون از این مقدار، درآمدهای حاصل از عوارض سینما و تئاتر است. این به این معناست که شهر اصفهان یک شهر هنرپایه بوده و از قدیمالایام ظرفیت هنری و فرهنگی خوبی داشته است.
حرکت اصفهان به سمت توسعه صنعتی غلط بود
اکبری با بیان اینکه ظرفیت اصفهان در زمینه هنر و فرهنگ و دانش اصلا در اقتصاد شهری دیده نشده، خاطرنشان میکند: رویکرد اصفهان در اقتصاد غلط است؛ چون اقتصاد اصفهان به سمت توسعه صنعتی حرکت کرده؛ بهعنوانمثال پیوستگی بین میدان کهنه یا همان میدان عتیق از طریق بازار به میدان نقشجهان و بهعبارتدیگر پیوستگی بین بازار و مسجد و مدرسه از یک تفکر خلاق ناشی شده است.
او علت جهتیابی توسعه اصفهان به سمتوسوی توسعه صنعتی را ریشه در برنامههای قبل از انقلاب میداند و اظهار میکند: از برنامه سوم قبل از انقلاب بهطور مشخص و از برنامه چهارم هم به شکل اجرایی و بعد از اصلاحات ارضی، رویکرد کشور به سمت صنعت حرکت کرد؛ چون در آن زمان، در مطالعهای توصیه شده بود که توسعه ایران نمیتواند بر محور کشاورزی صورت گیرد.
این استاد دانشگاه ادامه میدهد: در این شرایط که توسعه به سمت توسعه صنعتی حرکت میکند، شهرها را بر اساس ظرفیت و پیشینه تاریخی و فرهنگیشان تفکیک نمیکردند؛ به همین دلیل یکی از مهمترین اقداماتی که صورت گرفت تا توسعه صنعتی در اصفهان غالب شود، استقرار ذوبآهن در این استان بود و پیرو استقرار ذوبآهن، سایر فعالیتهای صورت گرفته در اصفهان هم در برنامه پنجم قبل از انقلاب و هم برنامههای بعد از انقلاب، به سمتی رفت که در حوزه صنعت اصفهان به یکقطب تبدیل شود.
او با اشاره به اینکه در حال حاضر 10درصد از جمعیت کارگری کشور در استان اصفهان مستقر است، بیان میکند: این ناشی از این است که هم قبل و هم بعد از انقلاب، مسیر توسعه در اصفهان به سمت غلطی پیش رفت. بعضیها آمدند و گفتند ترمز این نوع توسعه را در اصفهان بکشید؛ اما عملا این ترمز کشیده نشد.
اکبری خاطرنشان میکند: در سال 90، مطالعات شهر هنر را در اصفهان انجام دادیم و آن را در شورای برنامهریزی مصوب کردیم؛ اما بعدا اجرای آن پیگیری نشد. اینقدری که سیاستگذاران و مجریان بر این اصرار دارند که یک صنعت فولادی یا یک پالایشگاه یا یک منطقه ویژه صنعتی به مناطق 78 گانه صنعتی در اصفهان اضافه کنند، هیچکس به دنبال این نیست که قدمی در جهت گسترش علم و اقتصاد دانشبنیان بردارد. اینقدری هم که مردم، صنایع استان اصفهان را میشناسند، با شهرک علمیتحقیقاتی در اصفهان آشنایی ندارند.
به چه قیمتی صنایع را در اصفهان توسعه دادیم؟
رئیس اسبق سازمان برنامهوبودجه استان اصفهان عنوان میکند: مشکل اصلی در عدم اجرای این موارد در استان اصفهان این است که دیدگاه اقتصاد دانشبنیان در سطح کشور درک نمیشود؛ چون بعد از 20 سال که کریدور علم و فناوری در استان اصفهان مصوب شد، هنوز بهصورت مفهومی روی کاغذ است و اقدام عملی برای این موضوع انجام نشده است.
او با اشاره به استقرار پالایشگاه، صنایع فولادی و شهرکهای صنعتی در اطراف اصفهان و افزایش شاخصهای اقتصادی این استان تأکید میکند: باید دید این شاخصها به چه قیمتی بالا رفتهاند.
اشتغال، درآمد سرانه و درآمد مالیاتی بالا رفته؛ اما به قیمت ازبینرفتن یک ظرفیت بیبدیل این اتفاقات افتاده است. این صنایع را هر جای دیگری میشود ایجاد کرد؛ اما اصفهان را دیگر نمیتوان ایجاد کرد.
اصفهان هم فقط زایندهرود نیست. اصفهان یک شهر خلاق است؛ مثلا یکی از خلاقیتهای اصفهان صنایعدستی است؛ اما اکنون صنایعدستی چه سهمی از اقتصاد شهری ما دارد؟ هنر اصفهان در چه سطحی از هنر ایران قرار دارد؟
او توضیح میدهد: زایندهرود و چهارباغ فقط یک عارضه معماری و طبیعی نیستند، بلکه ادبیات، هنر و شعر پشت اینها قرار دارد و اینهاست که از بین رفته است. اگر بخواهیم واقعبین باشیم باید بگوییم اصفهان دیگر رویکرد گردشگری خودش را از دست داده است. ما دیگر نمیتوانیم با این هوای آلوده و آب آلوده گردشگر جذب کنیم و بسیاری از ظرفیتهای لازم برای راهاندازی اقتصاد گردشگری از دست دادیم که بهراحتی نمیتوان آنها را احیا کرد. اکبری در پایان میگوید: چرا باید اصفهان با ذوبآهن و فولاد مبارکه شناخته شود؟ این خیلی وضعیت بدی است.
اصفهان را باید به هنر و دانش آن شناخت و بهترین دانشگاه و حوزه علمیه باید برای اصفهان باشد و بهترین هنرمندان و شاعران و انجمنهای ادبی باید در اصفهان حضور داشته باشند. ما بعد از چند سال سالن اجلاس را وقتی ساختیم که دیگر جلوسکنندگان هنری در اصفهان وجود ندارند که بخواهد در آن رویدادی برگزار شود.
نسلی که دارد میسوزد
به نظر میرسد باتوجه به آنچه بیان شد، در آنچه در برنامههای توسعه ما آمده، اساسا نگاه منطقهای و شهری رعایت نشده است و برای کل مناطق کشور با زیستبوم، اقلیم، فرهنگ و حتی آبوهوای متفاوت، یک نسخه پیچیده شده که درنتیجه اثرات و مخاطرات زیادی به همراه داشته است. بهطور مشخص اصفهان به سمت توسعه صنعتی حرکت کرد و همین خطمشی در دوران بعد از انقلاب هم ادامه پیدا کرد. اضافهشدن فولاد مبارکه به استان اصفهان و ایجاد شهرهایی برای سکونت کارکنان و کارگران این صنایع، اضافهکردن صنایع آببر همچون صنایع سنگ و پالایشگاه و صنایع نساجی در اطراف و حومه شهر اصفهان و بهتبع ارتزاق آنها از حوضه آبریز زایندهرود، موجب شد ارزش کار کشاورزی در این استان پایین بیاید و تعادل عرضه و تقاضا در حوضه آب به هم بخورد.
در نتیجه در کمتر از سه دهه هم صنایع آلاینده، آلودگی هوای اصفهان را بالا بردند و هم میزان بیماریهایی همچون سرطان و اماس در این استان زیاد شد و افزایش پدیده مهاجرت به دلیل ایجاد موقعیتهای شغلی بهتر از روستاها، بار بیشتری بر حوضه زایندهرود برای برداشت آب تحمیل کرد که به بحران فرونشست انجامید.
اینها نهفقط از درنظرنگرفتن مؤلفههای اقتصاد شهری ناشی میشود، بلکه نشان از نگاه کوتاهمدت سیاستگذاران استانی و ملی دارد که به هوای ارزشافزوده بیشتر و درآمد بالاتر، مشکلات و معضلاتی را ایجاد میکنند که برای حل آن نیاز است عمر و سرمایه یک نسل یا بیشتر صرف شود تا به نقطه اول بازگردیم.