ترند این روزهای سینما ایران

آنچه در سینمای ایران هنوز به نقطه تکامل خود نرسیده و جای کار بیشتری دارد، تنوع ژانر و گونه‌هاست.

ترند این روزهای سینما ایران - اصفهان زیبا

به گزارش اصفهان زیبا؛ آنچه در سینمای ایران هنوز به نقطه تکامل خود نرسیده و جای کار بیشتری دارد، تنوع ژانر و گونه‌هاست.

هنوز ژانرهایی هستند که در آن‌ها طبع‌آزمایی نکرده‌ایم و نتوانسته‌ایم سلیقه مخاطبان مختلف را در آن‌ها شناسایی کنیم. سال‌هاست سینمای ایران از روی تقلید و دنباله‌روی‌های صرف در ژانر کمدی و اجتماعی و گونه‌های مختلف آن محدود مانده است و بالطبع مخاطبان سینمای ما نیز محدود و سطحی شده‌اند.

تنوع در ژانرهای مختلف می‌تواند سیل مخاطبانی را که به‌طور معمول از سالن‌های سینما دوری می‌کنند، به این عرصه هنری نزدیک و سلیقه‌های بیشتری را به خود جذب کند؛ اما به گمان، اساسی‌ترین دلیل این بی‌تنوعی در سینمای ما پیش‌بینی‌های نادرست از سلیقه و ذائقه مخاطب ایرانی است.

برخی اعم از مدیر، سینمادار، تهیه‌کننده یا کارگردان به جای مخاطب تصمیم می‌گیرند و حکم صادر می‌کنند؛ مثلا اینکه مخاطب ایرانی با سینمای وحشت میانه ندارد یا سینمای جنگ دیگر دوره‌اش گذشته است و نمی‌فروشد، یا مردم دیگر دل‌ودماغ گریه ندارند و ازاین‌قبیل قضاوت‌ها که باعث می‌شود یک‌ گونه سینمایی، کم تولید شود و به انزوا برود؛ مدیران هم در جهت‌دادن به حمایت‌هایشان در تولید و اکران همین قضاوت‌های بی‌مبنا را لحاظ می‌کنند.

اتفاقا در سال‌های اخیر ژانرهای حمایت‌شده توسط بخش دولتی همواره با استقبال سرد مردم مواجه شده‌اند و البته کم نبودند فیلم‌هایی که خلاف پیش‌بینی سینمادار و تهیه‌کننده و حتی پخش‌کننده، پرفروش شده‌اند یا برعکس، نفروخته‌اند.

اگر گاهی فیلم‌هایی که قبلا می‌فروختند، حالا استقبالی از آن‌ها نمی‌شود، یکی از دلایلش کارنکردن سینماگران طراز اول آن گونه یا شاخه است یا مهیانبودن شرایط برای‌آنکه فیلم خوب بسازند؛ مثلا اگر سینمای منتسب به کودک نمی‌فروشد، دلیلش آن است که سینماگران خوب یا به دلیل مهیانبودن شرایط، سراغ این شاخه نمی‌روند یا اگر می‌روند، امکان ساخت فیلم خوب ندارند.

طبیعتا کار به دست فیلم‌سازان ضعیف‌تری می‌افتد که امکانات فیلم‌سازی در اختیارشان قرار می‌گیرد؛ اما قریحه و توان ساخت فیلم خوب را ندارند. آنچه در این میان مهم است، استمرار در این مسیر و تولیدات متنوع است.

نمی‌توان از میان آثار انگشت شمار انتظار خارق‌العاده‌ای داشت؛ بلکه از میان صدها اثر است که یکی به‌اصطلاح گل می‌کند. مخاطب ایرانی همواره ثابت کرده است که فارغ از ژانر، از فیلم خوب استقبال می‌کند. درست است که برخی فیلم‌های خوب، کم‌فروش بوده‌اند، اما یکی از وجوه سینما، سرگرم‌سازی است و فیلمی که به عنصر لذت، متناسب با محتوای خود، بی‌توجه باشد، نمی‌تواند توجه مخاطب را جلب کند.

البته سرگرمی فقط خندیدن یا هیجان نیست؛ گریه و ترس و… نیز هست؛ درنتیجه ازآنجایی‌که مخاطب سینمای ایران نیازمند ژانرهای متنوع است، این گستردگی و تنوع ژانری علاوه بر پوشش‌دادن ابعاد مختلف فرهنگی و اجتماعی جامعه، موجب رشد و پیشرفت صنعت سینمایی کشور نیز می‌شود؛ البته باید توجه داشت که محقق‌شدن چنین چیزی، نیازمند حمایت‌ و سرمایه مالی کلان و مهیاکردن شرایط و بستر مناسب برای فیلم‌سازان است.

یکی از ژانرهایی که پس از انقلاب به‌صورت پراکنده و جسته‌وگریخته در سینمای ایران به چشم می‌خورد، ژانر بیوگرافی یا زندگی‌نامه‌ای است. در فیلم‌های بیوگرافی، زندگی‌نامه افراد حقیقی محور اصلی فیلم را تشکیل می‌دهند و رعایت سال‌شمار و روزشمار زندگی اشخاص اهمیت ویژه‌ای دارد. هدف این ژانر، معرفی شخصیت‌های مهم تاریخ با نشان‌دادن قسمتی از زندگی و اقدامات شخصیت است.

این فیلم‌ها خود به چند بخش تقسیم می‌شوند: اول، آثاری که در گذر از یک موقعیت تاریخی یا اجتماعی به شخصیت‌ها هم می‌پردازند؛ دوم، فیلم‌هایی که مقطعی از زندگی یک فرد را مدنظر قرار می‌دهند.

در این‌گونه آثار گرچه شمایل کاملی از زندگی شخصیت اصلی دیده نمی‌شود، می‌توان آن‌ها را زندگی‌نامه‌ای دانست؛ سوم، آثاری که تولد، زندگی و مرگ شخصیت‌ها را نمایش می‌دهند. اساسا محوریت ژانر بیوگرافی قهرمان و اسطوره و تعریف جامعه از این دو مفهوم است.

با اینکه پس از انقلاب مفهوم قهرمان، به‌ویژه در بستر دراماتیک خود برای جامعه ملموس‌تر شد و با پیچیده‌ترشدن مناسبات اجتماعی، ورود جامعه به عرصه‌های جدید، همچنین جنگ تحمیلی و اتفاق‌هایی که جامعه از سر گذراند، به‌تدریج شخصیت‌های علمی، فرهنگی، مذهبی، ورزشی، تاریخی و سیاسی توانستند جای خود را به‌عنوان قهرمان در جامعه باز کنند، اما همچنان ژانر بیوگرافی در سینمای ما چندان موردتوجه قرار نگرفت.

از دلایل آن می‌توان به رویکرد تجاری‌سازی در تولید فیلم، هزینه و سرمایه زیاد، ضعف در تبدیل آثار و اطلاعات کتبی و شفاهی به فیلم‌نامه، مشکلات و محدودیت‌های تهیه اطلاعات و مستندات درباره شخصیت، زمان‌بربودن پروژه و همچنین حساسیت و مسئولیت اجتماعی کار اشاره کرد. هر فیلم‌سازی توانایی مواجهه با این چالش‌ها را ندارد و این ژانر به میزان تأثیرگذاری‌اش بر جامعه از حساسیت بالایی برخوردار است و کار ساده‌ای نیست.

در چند سال اخیر باوجود چند اثر پراکنده و با فاصله زمانی زیاد در این ژانر، منتقدان و کارشناسان سینما به کمیت و کیفیت آثار بیوگرافی در سینمای ایران انتقاد داشتند و مدام سخن از اهمیت وجود این ژانر در سینما و جامعه در میان بوده است. به گفته برخی از منتقدان، مگر فیلم‌ساز برای یافتن سوژه‌های بومی و متناسب با فرهنگ و جامعه خویش به بیشتر از یک انقلاب و هشت سال جنگ در جامعه نیاز دارد؟! مگر از دل این جریان‌ها قهرمانان کمی ظهور پیدا کرده‌اند؟! اگرچه سینمای ایران می‌تواند شخصیت‌های زیادی را به‌عنوان سوژه قهرمان یا اسطوره انتخاب کند، باید توجه داشت که شخصیت اصلی فیلم لزوما قرار نیست قهرمان باشد و ضدقهرمان نیز می‌تواند باشد؛ اما در سینمای ایران این‌گونه از بیوگرافی یا زندگی‌نامه هنوز جا نیفتاده است؛ مگر در حد داستان‌های فرعی. ژانر بیوگرافی و گونه‌های آن در سریال‌های تلویزیونی بیشتر از سینما کار شده است؛ به‌ویژه ساخت فیلم‌هایی درباره زندگی شهدا که توانسته است با موفقیت نسبی و استقبال چشمگیر جامعه روبه‌رو باشد. اما به‌طورکلی سینمای ایران باتوجه‌به ظرفیتی که در این مسئله دارد، در ساخت فیلم‌های بیوگرافی کم‌کاری کرده است.

حالا امسال در چهل‌ودومین جشنواره فیلم فجر خوشبختانه آنچه در میان فیلم‌ها زیاد دیده می‌شود، فیلم‌های بیوگرافی است. علاوه بر تعدد این کارها، کیفیت این فیلم‌ها نیز قابل رضایت است.

از ۳۳ فیلم جشنواره، شش فیلم درباره زندگی قهرمانان ملی‌تاریخی کشور ساخته شده است و می‌توان گفت یکی از تم‌های اصلی جشنواره امسال ژانر بیوگرافی یا زندگی‌نامه‌ای بوده است. فیلم «آسمان غرب» درباره شخصیت خلبان شهید علی‌اکبر شیرودی، فیلم «احمد» روایت رشادت‌ها و اقدامات شهید حاج احمد کاظمی در حادثه بم، فیلم «صبح اعدام» روایت طیب حاج‌رضایی و اسماعیل رضایی، فیلم «مجنون» روایت مهدی و مجید زین‌الدین، فیلم «معجزه پروین» داستان زندگی پروین اعتصامی و فیلم «پرویزخان» که روایت اقتباسی از شخصیت مرحوم پرویز دهداری، مربی سابق تیم ملی فوتبال ایران در دهه ۶۰ است، در این جشنواره حضور داشته‌اند. این فیلمها ادامه راه همان فیلم‌های «موقعیت مهدی»، «غریب»، «ایستاده در غبار»، «چ» و «تختی» است که در سال‌های گذشته در ژانر بیوگرافی ساخته شدند.

علاوه بر روند صعودی که در ساخت این‌گونه فیلم‌ها داشته‌ایم، شجاعت فیلم‌سازان تازه‌کاری که کارگردانی این فیلم‌ها را انجام داده‌اند، ستودنی است؛ برخی از آنان مانند امیرعباس ربیعی نیز در این ژانر درخشیده‌اند. آنچه در فیلم‌های جشنواره امسال دیده می‌شود، تنوع قهرمانان و شخصیت‌های ملی است و این مسئله نشانگر شناخت سلیقه‌های گوناگون مخاطبان است.

هرچند ما هنوز در نشان‌دادن شخصیت واقعی قهرمانان چه ازلحاظ فیزیکی و ظاهری و چه ازلحاظ اخلاقی و درونی ضعف داریم، در بیشتر فیلم‌های این ژانر، مخاطب با شخصیت توانسته است ارتباط بگیرد و در کمتر فیلمی است که پرداخت شخصیت قهرمان، مصنوعی یا غیرقابل‌باور باشد. آنچه در فیلم‌های بیوگرافی قابل‌بررسی است، لذت‌بردن مخاطب و ارتباطی است که مخاطب ایرانی با این فیلم‌ها می‌گیرد.

تجربه نشان داده است باتوجه‌به تعریفی که ما ایرانی‌ها از قهرمان و اسطوره داریم، این‌گونه فیلم‌ها جای خودشان را در دل مردم باز کرده‌اند. مخاطب ایرانی چه آن‌هایی که شخصیت قهرمان را می‌شناسند و چه آن‌هایی که برای اولین‌بار در فیلم با شخصیت آشنا می‌شوند، ارتباط عمیقی با شخصیت قهرمان ملی‌تاریخی فیلم برقرار می‌کنند و این احساس نزدیکی و صمیمیت موجب لذت هرچه بیشتر از فیلم می‌شود.

به‌طورکلی از امتیازهای مهم تولید فیلم در ژانر بیوگرافی علاوه بر بومی‌سازی سینمای ایران، می‌توان به تأثیر آن‌ها بر شکل‌گیری هویت اجتماعی افراد نیز اشاره کرد. شناخت هویت یک جامعه از روی قهرمانان و اسطوره‌های آنان قابل‌بررسی است و مردم با قهرمان‌های ملی‌تاریخی خود رشد می‌کنند و ساخته می‌شوند و امروز چه شخصیت‌ها و روایت‌هایی وجود دارند که هنوز کسی به سراغ آن‌ها نرفته است و آن‌ها در تاریخ فراموش و گم شده‌اند.

امید است روند صعودی ساخت فیلم‌های بیوگرافی در سینمای ایران برقرار و ادامه‌دار باشد و این ژانر به تکامل خود برسد و در سینمای جهان نیز حرفی برای گفتن داشته باشیم؛ همچنین سیاست‌گذاریهای لازم در جهت کاهش موانع و حساسیت‌ها برای تولیدات این ژانر انجام شود.