به گزارش اصفهان زیبا؛ آنهایی که پناه میآورند به خانه امن تعدادشان چندان در آمارهای دقیقی نمیگنجد؛ میانگینش میشود عددی که محترمانه محفوظ میماند در بایگانیهای سازمان بهزیستی اصفهان. اما داشتن یک سقف برای زنان و دخترانی که از هر جای استان به اورژانس اجتماعی اصفهان پناه میآورند قد یک دنیا آرامش را به دنبال دارد. جایی که اسمش را گذاشتهاند پناهگاه زنان و خانه امنی که آنها میتوانند آرامش داشته باشند.
در پناهگاه زنان که به تازگی از سوی بهزیستی اصفهان راه اندازی شده همه نوع سنی هست و سرگذشت هر کدامشان فرق دارد؛ از دختر 10الی12 ساله شروع میشود تا به زن 40 الی50 ساله میرسد.
نمیخواهند اسمشان فاش شود. واردشدن در پناهگاه زنان البته به همین سادگی هم نیست؛ با مدیر کل سازمان بهزیستی وارد میشویم و او سؤال و جواب میکند از دخترانی که دلشان میخواهد جواب بدهند. اکثرشان مورد خشونت خانگی قرار گرفتهاند و هر کدام به شکلی به اینجا آمدهاند.
به گفته مدیر کل بهزیستی دیگر مثل قبل نیست؛ خیلیها بهزیستی و اورژانس اجتماعیاش را میشناسند. بعضی از دخترها لب باز میکنند. نمیخواهند نام و نشانی ازشان گفته شود برای همین به نامهای مستعار بسنده میکنیم.
معصومه یکی از آنهاست؛ وقتی میخواهد از سرگذشت کوتاهی که از فرار از خانه تا اینجا داشته بگوید، میلرزد: «میخواستم خودم را از روی پل بیندازم پایین؛ اما گرفتندم و بعد به اینجا آمدم. حالا خوبم. شوهرم کتکم میزد. بدجور. اذیت میکرد. معتاد بود.» جملاتش منقطع و بریده بریده است. ناصر چاووشی از بقیه سؤال میکند اما به جز یکی دو نفر که کوتاه جواب میدهند؛ بقیه ساکت و سرد چشمشان را میدوزند به زمین.
ساکنان موقت پناهگاه زنان
ساکنان موقت پناهگاه زنان دوست ندارند چیزی از زندگیشان به بیرون درز کند. دختر 16 سالهای که تازه به اینجا آورده شده تبعه خارجه است و شوهرش تهدید کرده اگر برنگردد خواهرش را گروگان میگیرد. مددکار میگوید ما از همه لحاظ مراقب هستیم حتی با سازمان اتباع خارجه صحبت کردهایم تا چنین اتفاقی نیفتد.
زن دیگری که شوهرش معتاد و روان پریش بوده حدود دو هفته پیش به اینجا آمده؛ حالا او و شوهرش تحت درمان هستند. راضی است. میگوید: شوهرم قرص میخورد و مشاوره میشود و اخلاقش بهتر شده. خانه موقتی گرچه این زنان را در زمان محدودی نگهداری میکند اما در همین مدت زمان کم این زنان از لحاظ پزشکی، قانونی و قضایی خدمات ویژه میگیرند بدون اینکه بخواهند هزینهای بدهند.
به قول مدیرکل بهزیستی اصفهان مدیریت اینجا به شکلی است که این افراد به شکل موقت هستند و تنها 20 روز در اینجا نگهداری میشوند و بعد از طریق پیگیریهای این سازمان به بستر خانواده باز میگردند و اگر هم که خانواده آنها را نپذیرد یا به مراکز دیگر بهزیستی رهسپار میشوند.
جایی که قطعا نمیتواند جایگزینی عالی باشد اما چه بسا برای فردی که از ناامنی خانه خودش به آنجا پناه برده و با شرایطی سخت دست و پنجه نرم میکنند، حکم بهشت را دارد و حداقل اینکه دیگر جسم و روحشان در معرض آسیب و خطر نخواهد بود.
هر کدامشان به شکلی اینجا را یافتهاند؛ یکی با معرفی، برخی هم از طریق دوستان و آشنایان و بعضیها هم از روشهای دیگر توانسته اند وارد پناهگاه زنان بیپناه شوند.
بازگشت به آغوش خانواده
ناصر چاووشی توضیح میدهد که هدف از نگهداری این زنان این است که کمتر مورد خشونت قرار گیرند و بتوانند در اینجا قدری آرام شوند و از تهدید و ترس دور بمانند. زنان قربانی خشونت بعد از پایان یافتن این بیست روز به مکانهای دیگر بهزیستی هدایت میشوند و اگر هم خانواده به شکلی درست آنها را پذیرا شد، با کمک بهزیستی و تدابیر مناسب در این زمینه به آغوش خانوادههایشان باز میگردند.
زن بعدی گرفتار کودکهمسری شده و به این خاطر که به زور شوهرش دادهاند به اینجا آمده است؛ با بغض تعریف میکند و میگوید: نمیخواهم با ترس زندگی کنم.
«تا جایی برایشان پیدا نکنیم اجازه نمیدهیم از اینجا خارج شوند و مورد آسیب قرار گیرند. طبق آییننامهها این مراکز تنها دو تا شش ماه فرصت دارند که خانمهایی را که از هر طریقی به آنها ارجاع شدند تحت پوشش قرار دهند؛ اما در هر صورت تا زمانی که شرایط ایمن فراهم نشود این زنان به هر شکلی که شده در مراکز مختلف بهزیستی نگهداری میشوند. مددکار میگوید: «هر کاری بشود برایشان انجام میدهیم و اگر در معرض خطر باشند رهایشان نمیکنیم.»
سوالاتمان کوتاه میشود. رَد زندگی این زنان و داستان ناهموارشان به قدری فراز و نشیب دارد که دوست ندارند بازگو شود. بچههای کوچکتر در محل دیگری هستند. پسران و دختران کار که کودکیشان در خیابانها به حراج گذاشته میشود و انواع و اقسام آسیبها را به چشم میبینند یا در چرخهاش گرفتار میشوند.
همه بچهها دوست دارند به خانه برگردند. پسر بچهای نقاشی کودکانهاش را گره زده به تخیلاتش و دوست دارد که روزی یک اسب بزرگ بخرد.
مدیر کل بهزیستی همینطور که اتاقهای بازی و استراحت و خوابگاهها را نشان میدهد توضیح هم میدهد که این بچهها در این مکان نگهداری میشوند تا از آسیبها دور بمانند. نام اینجا را گذاشتهایم «مرکز هدایت». مربوط به کودکان کار و خیابان است.
وقتی مرکز اورژانس 123 و مراکز دیگر را ترک میکنی فقط یک چیز به ذهنت میرسد؛ اینکه خانه امن و پر از آرامشی که برای زنان خشونتدیده و آسیبدیده ایجاد شده میتواند نقطه امیدی باشد برای هزاران زن دیگری که میتوانند به این مراکز مراجعه کنند و خودشان را از اسارت خشونت نجات دهند.