به گزارش اصفهان زیبا؛ نوروز جشن طبیعت است؛ آیینی است که با فرهنگ کار و کوشیدن پیوندی نزدیک و دلنشین دارد.
بیسبب نیست که میتوان به نوروز فراتر از هر ارتباط و نسبت قومی، قبیلهای، ملی و مذهبی نگاه کرد. رضا شعبانی، مورخ و مدرس بازنشسته گروه تاریخ دانشگاه شهید بهشتی، در کتابی موسوم به «آدابورسوم نوروز» به این مسئله نظر میکند.
به باور او بر اساس همین پیوستگی نوروز با گردش زمین به دور خورشید است که باید پیشینه این آیین را فراتر از قوم آریایی دید. زیست برخی اهالی کسبوکار متأثر از همین بستگی نوروز و دگرگونی زمین بود که در رأسشان کشاورزان؛ یعنی زنان و مردان و حتی کودکان پُرتلاش، رنجکش و امیدوارِ کشتزارها قرار میگیرند.
نخستین نوید نوروز برای کشاورزان فرارکردن دیو سرما بود! قدیمیترین روایتهای اسطورهای نیز که از پیدایی آیین نوروز به یادگار ماندهاند، بر همین تفسیر رفتن سرما و خشکی و غم و آمدن آفتاب و تعادل و نعمت تأکید دارند.
در این روایت که رضا شعبانی در همان کتاب «آدابورسوم نوروز» نقل میکند، زمستان نماینده اهریمن است که مردم، خاصه کشاورزان، از آن واهمه دارند و در جستوجوی روزنهای امید و چشمداشت برای رهایی از آن هستند تا از نو کشتوکارشان رونق یابد.
بر اساس این روایت، جم یا جمشید، شاه اساطیری، به نبرد اهریمن یا زمستان تیره و سرد رفت و به یاری آفریدگار یکتا این رؤیای گرم و خواستنی مردم را تحقق بخشید. هرچند در این داستان، زمستان نه یک فصل که مدتزمانی نامعلوم است:
«چون اهریمن برکت را از روی زمین زائل کرد و باد را از وزش انداخت تا درختان خشک شوند، نزدیک بود که عالم وجود دچار فساد شود، پس جمشید به امر خداوند و ارشاد او به ناحیه جنوبی رفت و قصد مقام ابلیس و یاران وی کرد و در آنجا مدتی بماند تا این غائله رفع شد. مردم به اعتدال و برکت و فراوانی برگشتند و از بلا نجات یافتند […]. آنچه چوب خشک بود سبز شد. پس مردم گفتند: اینک روز نو.»
در کتاب کوچک، اما پُرمغز و دقیق «نوروز؛ جشن نوزایی آفرینش»، که اثری به قلم علی بلوکاشی، پدر مردمشناسی ایرانزمین است، همین پیوند نوروز و زیست اقتصادی کشاورزان موردتوجه قرار گرفته. با آمدن بهار و روزی نو که طبیعت جانی دوباره میگیرد، دهقانان و برزیگران هم به فصلی نو از حیات کسبوکارشان وارد میشوند؛ پیشهای که اغلب دستهجمعی و خانوادگی دستدردست هم و ترانهخوان به آن مشغول میشدند. بنابراین، نوروز بر زیست آنان و از جنبههای گوناگون اجتماعی و اقتصادی تأثیرگذار بود. نوروز، روز نو کشاورزان بود.
به نقل از بلوکاشی و بر اساس همان پژوهش یادشده او، میتوان گفت نوروز بزرگداشت آیینی است که استمرار زندگی کل جامعه را ممکن میکند. آنهم در پیوند با فعالیت کشاورزی، یعنی پیشهای که بهواسطه آن مواد خوراکی کشت و نگهداری و انباشت میشوند.
همین دگرگونی زیست اجتماعی و اقتصادی بود که با خود برخی رفتارهای آرمانی و آیینی و نمادین به همراه آورد و شد نوروز ما ایرانیان، نوروز همه زمین و جهانیانی که آن را پاس میدارند. بلوکاشی درباره آنها چنین میگوید:
«این رفتارها […] در گذر زمان دگرگونی یافته و در هر دوره و در هر مکان صورت و معنای خود را با ساختار اجتماعیفرهنگی جامعههای آن دوره و مکان تطبیق داده و در رهگذر این سازگاری چیزهایی از دست داده و چیزهایی تازه گرفته و به شکل کنونی درآمده است.»