به گزارش اصفهان زیبا؛ اندیشه حزب جمهوری اسلامی در اوجگیری مبارزههای مردمی در سالهای ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ شکل گرفت و در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی به بار نشست و بهصورت یک تشکل اسلامی ملی و فراگیر در صحنه سیاسی و اجتماعی کشور ظاهر شد.
با اطمینان میتوان گفت که هیچ تحلیلی از سالهای اولیه انقلاب بدون بررسی چگونگی شکلگیری حزب جمهوری اسلامی و روند تکوین آن کامل نخواهد بود؛ توضیح آنکه عده بسیاری در اوایل انقلاب، فعالیت در حزب جمهوری اسلامی را معادل فعالیت در نظام جمهوری اسلامی تازهتأسیس میدانستند؛ بهطوریکه مردم صف طولانی کشیدند و به گفته محسن رفیقدوست، در همان روزهای اول دومیلیون فرم عضویت پر کردند!
خطمشی حزب مطابق مرامنامه آن چنین بود
1. تأكید بر تداوم و گسترش انقلاب اسلامی و جلوگیری از هر نوع تحجر، توقف و ركود كه برحسب تجربه تاریخی خودبهخود عامل ارتجاع و انحراف خواهد شد؛
2. التزام به همبستگی روزافزون همه نیروهای مبارز مسلمان معتقد به ولایتفقیه كه در راه استقرار نظام حق و عدل اسلامی علیه استبداد و استعمار و استثمار تلاش میكنند و جلوگیری از محدودشدن تداوم مبارزه و تلاشهای سازنده در یک گروه یا قشر معین؛
3. خودداری از هر نوع وابستگی و گرایش به گروهها و نیروهایی كه پیوند با آنان به استقلال و اصالت اسلامی انقلاب آسیب میرساند؛
4. استفاده از همۀ شیوههای مبارزه و سازندگی كه با معیارهای اسلامی سازگار باشد؛ با بهرهگیری كامل از آخرین تجربههای مبارزاتی و سازندگی جوامع بشری و رعایت ضرورتهای هریک از مراحل تكامل انقلاب اسلامی جامعه ما.
امتداد سیاسی حزب جمهوری اسلامی
تاریخ تأسیس بسیاری از تشکلهای سیاسی که بعدها در داخل نظام شکل گرفت نیز به حزب جمهوری اسلامی گره خورده است و در سالهای بعد از تعطیلی حزب جمهوری، تشکلهای اجرایی و انقلابی بسیاری از دل آن نشئت گرفت یا از رفتار آن تقلید میکرد یا همگی پای سفره حزب جمهوری اسلامی نشسته بودند. هنوز محتوای آموزشی حزب جمهوری اسلامی قابلاستفاده است و در برخی احزاب مورداستفاده قرار میگیرد.
میتوان گفت: جامعه اسلامی فرهنگیان، جامعه اسلامی مهندسین، جامعه زینب، جامعه اسلامی کارگران، جامعه اسلامی کارمندان، جامعه اسلامی پزشکان، جامعه اسلامی دانشجویان، کانون اندیشه و تمدن اسلامی و غیره اکثرا از اعضای سابق حزب جمهوری اسلامی در هیئت مؤسس آن هستند و درواقع در عالم سیاست، «جبهه پیروان خط امام و رهبری» عمدتا بقیهالسیر حزب جمهوری اسلامی محسوب میشوند.
اعضای مؤسس
حزب جمهوری اسلامی یک حزب فراگیر و موفق در آغاز انقلاب اسلامی است که پنج روحانی بنام به نامهای محمد حسینیبهشتی، سید علی خامنهای، اکبر هاشمیرفسنجانی، محمدجواد باهنر و عبدالکریم موسویاردبیلی، مؤسس آن بودند. پنجتن یادشده بههمراه حسن آیت، اسدالله بادامچیان، عبدالله جاسبی، میرحسین موسوی، حبیبالله عسگراولادی، سید محمود کاشانی، مهدی عراقی، علی درخشان و غیره از اعضای شورای مرکزی اولیه حزب جمهوری اسلامی بودند.
در این میان، شخصیت جامعالاطراف و حکیمانه شهید مظلوم آیتالله بهشتی همچون نگینی بر تارک حزب جمهوری اسلامی و کلیه احزاب کشور میدرخشد و مردمداری، مدیریت، نظم، تقوا، علم، دلسوزی، تفکر والا و آیندهنگر او برای همگان الگویی قابلمطالعه است که البته همواره تکنوکراتها و منافقان سر ستیز با چنین اندیشهای خواهند داشت.
حزب جمهوری اسلامی با فاصله کمی از پیروزی انقلاب اسلامی در تاریخ 29 بهمن 1357 در تهران توسط هیئت مؤسس اعلام موجودیت کرد؛ در اصفهان نیز همان هفته دفتر حزب جمهوری اسلامی با نظارت مرحوم سید علیاکبر پرورش تأسیس شد.
ساختار تشکیلاتی
در رأس حزب جمهوری اسلامی شورای مرکزی پایتخت است که این شورا در دوره اول بهصورت انتصابی از سوی هیئت مؤسس انتخابشده و در دوره بعد (پس از شهادت شهید بهشتی) با برگزاری دو کنگره در سالهای 62 و 64 بهصورت انتخابات میان اعضا تعیین شدهاند. شورای مرکزی تقسیم مسئولیتهایی نظیر دبیرکل، قائممقام، مسئول تشکیلات، مسئول سیاسی، مسئول تبلیغات و انتشارات، مسئول آموزش، مسئول شهرستانها و مسئول مالی را بهعهده داشته است.
همین تقسیم مسئولیتها در شوراهای مرکزی استانها نیز تکرار شده است که ابتدا یک دبیر برای هر استان از سوی دفتر مرکزی تهران منصوب میشود و دبیر استان سایر اعضای شورا را به همکاری دعوت میکند.
اعضای شورای مرکزی دفتر اصفهان در سالهای مختلف
اعضای شورای مرکزی حزب اصفهان اکثرا جوانان با حدود 25 سال سن بودند: آقایان سید علیاکبر پرورش (مؤسس)، حجتالاسلام شهید علیاکبر اژهای (دفتر سیاسی)، مهندس غلامحسین شریفخانی (از اعضای اولیه)، سید مسعود شهیدی (دبیر)، حجتالاسلام مهدی اژهای (دبیر)، حسین اسفندیاری (دبیر)، رسول حامدیان (تشکیلات و قائممقام دبیر)، محمد اژهای (دانشآموزی)، احمد زمانی (سیاسی و دانشجویی)، حجتالاسلام مجتبی کوچکزاده (آموزش)، مرتضی خلیلیان (اداریمالی)، ابوالقاسم گلستاننژاد (شاخه دانشجویی)، مصطفی فیروزبخت (رابط شهرستانها) و مجتبی حقیقیان (تبلیغات) .
واحد خواهران در شورای مرکزی حضور نداشت؛ اما از مسئولان واحد، خانمها فاطمه سهرابی، شهین کرم سیچانی و زهره جعفرپیشه را میتوان نام برد.
جریانی که بعدها به خط 3 معروف شدند، با شهید بهشتی به مخالفت برخاستند. آنها ابتدا در شورای مرکزی دفتر اصفهان رفتوآمد داشتند که به آیتالله سید جلال طاهری، حجتالاسلام عباسعلی روحانی، عبدالله نوری و سید محمدکاظم موسویبجنوردی میتوان اشاره کرد.
اعضای شورای مرکزی اصفهان (هرکدام متناسب با نیاز) بهصورت هفتگی پنجشنبهها در جلسههای دفتر مرکزی تهران شرکت کرده و سیاستها و مواضع حزب جمهوری اسلامی را به استان منتقل میکردند. مشابه چنین جلسهای صبحهای جمعه در دفتر مرکزی حزب اصفهان برگزار میشد که از سراسر شهرستانهای استان میآمدند و سیاستها و مواضع حزب به آنها منتقل میشد.
غیر از مرکز شهر هر استان، فعالیتهای حزب جمهوری در دفاتر شهرستانها نیز امتداد پیدا میکرد. در بیشتر شهرستانهای اصفهان حزب جمهوری اسلامی فعال بود که از طریق تلفن و جلسههای هفتگی و سرکشی دورهای مسئولان، با دفتر استان و سیاستهای کلی در ارتباط بودند. دفاتر فعال در شهرستانها بهصورت شورایی و با تقسیم مسئولیت فعالیت میکردند.
پس از شورای مرکزی، دومین رکن تشکیلاتی حزب در استانها جلسههای «حوزهها» است که برای اصناف مختلف (دانشآموزی، دانشجویی، مهندسان، معلمان، بازاریان، خواهران) بهصورت هفتگی برگزار میشد. هر حوزه مشتمل بر 15 نفر بود و حدنصابی برای به رسمیت رسیدن داشت. اگر این حوزهها در یک صنف تعدد پیدا میکرد، به «شاخه» تبدیل میشد؛ اما واحد تشکیلات بر کل مجموعه نظارت داشت و حوزهها و شاخهها بهعنوان بازوهای تشکیلات بودند.
یک حزب تماموقت
رسول حامدیان میگوید: «فعالیت در حزب یک کار تماموقت بود. عناصر اصلی شورای مرکزی تماموقت فعالیت داشتند و حتی در کادر خود نیروهای کمکی تا حد چهارپنج نفر داشتند. عناصر درجهدوم مثل نگهبان و تلفنچی هم تماموقت در حزب مستقر بودند و زندگی این افراد در حزب بود.»
کار اصلی: آموزش و تشکیلات
مرتضی خلیلیان میگوید: «بعد از عبور از کانون هواداری و رسیدن به مرحله عضویت در حزب، کار اصلی آموزش و تشکیلات شروع میشد. نیروها باید بهطور دائم ازلحاظ سیاسی بهروزرسانی شوند و ازنظر اعتقادی و اخلاقی روی آنها کار شود و ارتقا پیدا کنند و کارهای فکری و مطالعاتی انجام شود تا رشد کنند.»
اهمیت شاخه دانشآموزی
بهطور خاص حوزه دانشآموزی برای مسئولان حزب اهمیت ویژهای داشت. هر سه دبیرکل حزب جمهوری اسلامی (شهید آیتالله محمد بهشتی، شهید محمدجواد باهنر و آیتالله سید علی خامنهای) را باید افرادی با روحیات آموزشی و تربیتی در نظر گرفت. شهید بهشتی و شهید باهنر از قبل انقلاب با حضور در آموزشوپرورش و تأسیس مدرسه بهدنبال تربیت نیرو بودند. هر سه این بزرگواران خودشناسی و خودسازی فردی را مقدمه ساخت جامعه میدانستند.
دبیرستانهای اصفهان: جمع
از اعضای شاخه دانشآموزی از دبیرستان هراتی بودند. دبیرستان صائب، هنرستان ابوذر، دبیرستان مفتح، دبیرستان نیلفروشزاده و دبیرستان ادب نیز از دیگر دبیرستانها و هستههای خوب دانشآموزی بودند که نیازمند ثبت خاطرههاست.
به گفته مسئولان حزب، شاخه دانشآموزی فعالترین حوزه حزب بود که عملیات میدانی هم انجام میداد؛ مثلا یک جمله واحد به بچهها ابلاغ میشد که صبح شنبه وقتی همه صبحگاه هستند و کسی در کلاسها نیست، سریع بروند و این جمله را روی تخته بنویسند. این جملهها معمولا اثباتی یا سلبی مثلا در دفاع از شهید بهشتی یا در دفاع از حزب بود یا بسته به اقتضای آن زمان، علیه بنیصدر و منافقین بود؛ گاهی هم سخنرانیهای جریان بنیصدر را با طراحی پرسشها به چالش میکشیدند.
علی قاسمزاده (شهردار اصفهان) از اعضای سابق دانشآموزی حزب جمهوری اسلامی و از شاگردان شهید علی اکبر اژهای
جزوههای حزب جمهوری اسلامی
بیش از 200 جزوه و کتاب از انتشارات حزب جمهوری اسلامی به یادگار مانده که اکثرا با رویکرد آموزشی و تربیتی است. کتب اعتقادی شهید مطهری، سخنرانیهای آموزش مواضع از شهید بهشتی، شهید باهنر و هاشمیرفسنجانی، تفسیر سوره حمد امام خمینی، تفسیر نهجالبلاغه آیتالله منتظری، دروس اخلاق آیتالله مشکینی، سخنرانی آیتالله مدنی، آیتالله سعیدی، دروس آمادگی تشکیلات، پرسش و پاسخ با آیتالله خامنهای و غیره همه رویکرد آموزشیتربیتی خاص این حزب را نشان میدهد.
واحد تبلیغات حزب جمهوری
تبلیغات حزب کارهای مختلف و متنوعی انجام میداد و تعدادی از هنرمندان انقلابی اصفهان از عکاس و طراح و نقاش گرفته تا هنرمند تئاتر، فیلمساز و… کارهای ارزشمندی از جهت فرهنگیهنری و تربیت نیروی هنرمند برای انقلاب انجام میدادند. مجتبی حقیقیان، مسئول تبلیغات حزب اصفهان میگوید: «پس از تعطیلی حزب جمهوری در سراسر کشور، تا مدتی هنوز واحد تبلیغات و کتابفروشی و نوارفروشی آن به فعالیت خود ادامه میداد و آخرین واحدی بود که اموال را تصفیه کرد و از درب ساختمان حزب خارج شد.» فروشگاه کتاب و جزوه و نوارخانه حزب جمهوری اصفهان در دفتر حزب واقع در خیابان چهارباغ پایین برای استفاده عموم (افراد غیرحزبی) آزاد بود که با استقبال خوب مردم و فروش بالا مواجه بود؛ بهطوریکه کامیونکامیون برای آن کتاب، جزوه، نوار، پوستر و سایر محصولات را سفارش میدادند.
این مسئله از هر دو بُعد فرهنگی و مالی حائز اهمیت است؛ چراکه دفتر مرکزی تهران پول کمی را از وجوهات یا هدایا میتوانست برای دفاتر استانها ارسال کند؛ بنابراین دفاتر حزب باید روی پای خود میایستادند یا بانی مالی پیدا میکردند یا جزوههای خود را به مردم میفروختند؛ بهطوریکه از این فروش درآمد مختصری هم برای سایر فعالیتها تأمین میشد.
مسجدعلی(ع)؛ حوزه شماره 6 حزب
بهعنوان مثالی، برای فعالیتها به حوزه شماره 6 حزب جمهوری اسلامی اصفهان، یعنی مسجدعلی(ع) میتوان اشاره کرد که خود یک پروژه مستقل برای بازخوانی نیاز دارد. مسجدعلی(ع) به همت برادران اژهای، بهخصوص شهید علیاکبر اژهای (از شهدای هفتم تیر حزب جمهوری اسلامی) بار زیادی از نیروسازی و فعالیتهای تبلیغی حزب را به دوش میکشید.
مسجدعلی(ع) علاوه بر برگزاری کلاسهای قصهخوانی برای کودکان و برگزاری کلاسهای رزمی و اردوهای دانشآموزی و جلسههای سخنرانی متعدد، دارای چاپخانه مستقلی بود که جزوههای مستقلی را به چاپ میرساند و به سراسر کشور برای مشترکان پست میکرد.
علی قاسمزاده و محمد اژهای میگویند: «درواقع مسجدعلی(ع) حوزه شماره 6 و جلودار حزب بود. وقتی میخواستند موضعگیری تندی علیه بنیصدر داشته باشند، به اسم حزب صادر نمیکردند و دفتر تبلیغات مسجد امامعلی(ع) اعلامیه میداد؛ بیانیههایی که شهید اژهای مینوشت و در روزنامه جمهوری اسلامی چاپ میشد.»
واحد آموزش حزب اصفهان
حجتالاسلام کوچکزاده اینگونه تعریف میکند: واحد آموزش حزب اصفهان سمینارهایی را بهصورت دورهای در شهرهای مختلف (اصفهان، داران، بروجن، زرینشهر و…) برای معلمان آموزشوپرورش و علاقهمندان حزب برگزار میکرد. گاه این سمینارها در استادیوم ورزشی با حضور 1500 نفر از معلمان به مدت چند روز طول میکشید که بزرگان حزب مانند شهید بهشتی و آیتالله امامیکاشانی و یکبار هم آیتالله خامنهای و یکبار هم هاشمیرفسنجانی دعوت شدند و برای حاضران سخنرانی کردند.
حجتالاسلام مجتبی کوچکزاده
حزبی که معبد بود
خانمها سهرابی و سیچانی میگویند: «ازآنجاکه شهید بهشتی میفرمود حزب یک معبد است، دستورالعملهای عبادی اخلاقی برای هر هفته معین میشد و اعضا ملزم بودند خودشان را در این مدت با آن مأنوس کنند؛ مثلا ترک غیبت، ترک دروغ و ترک رذایل و کسب صفات حسنه جزو برنامهها بود؛ مدتی هم سخنرانیهای اخلاقی آیتالله حائریشیرازی را بهصورت ویدئویی در کلاس پخش میکردند.» «هدف از جلسههای آموزشی کادرسازی بود؛ یعنی فرد هم ازلحاظ فکری، هم ازلحاظ اخلاقی، هم ازلحاظ تخصصی و هم ازلحاظ تشکیلاتی باید ساخته شود. ازلحاظ تشکیلاتی یعنی یک فرد منضبط، برنامهریز، با فکر و با تدبیر است.
این خصوصیات باید در افراد تشکیلاتی ایجاد شود و ابتدابهساکن همه افراد این ویژگیها را ندارند.» گلستاننژاد میافزاید: «تشکلهایی که بعدها بهوجود آمد، مثل حزب مشارکت و کارگزاران، اینها سیاسی درست شد؛ یعنی این دید که تشکیلات یک کار عبادی است و وقتی آدم در تشکیلات میگذارد بهعنوان عبادت تلقی کند، تبدیل شده بود به اینکه ما یک تشکیلاتی ایجاد کنیم که قدرت را حفظ کنیم. اینیک خطا و یک انحراف است.»