زنان و احتکار نان

در طول تاریخ ایران، زنان با برعهده‌داشتن برخی فعالیت‌ها، در عرصه‌های اجتماعی همیشه حضوری فعال داشته‌اند. زنان طبقه متوسط و پایین‌شهری و زنان روستایی و ایلی وظایف متعددی در قبال خانواده داشتند. آنها تمامی وقت خود را برای تهیه غذا، مراقبت از فرزندان، رسیدگی به امور خانه و انجام کارهای خانگی صرف می‌کردند. کارهایی که […]

تاریخ انتشار: 12:59 - جمعه 1399/02/26
مدت زمان مطالعه: 5 دقیقه

در طول تاریخ ایران، زنان با برعهده‌داشتن برخی فعالیت‌ها، در عرصه‌های اجتماعی همیشه حضوری فعال داشته‌اند. زنان طبقه متوسط و پایین‌شهری و زنان روستایی و ایلی وظایف متعددی در قبال خانواده داشتند. آنها تمامی وقت خود را برای تهیه غذا، مراقبت از فرزندان، رسیدگی به امور خانه و انجام کارهای خانگی صرف می‌کردند. کارهایی که بی‌انتها، ملال‌آور، تکرارشونده و بدون جاذبه بود. زنان روستایی و ایلی در مقایسه با زنان معمولی شهری، محدودیت‌های کمتری داشتند. آنان در امور زراعتی، تولیدات خانگی، تهیه مواد لبنی، آوردن آب، پخت نان و فعالیت‌های دیگر مشارکت می‌کردند. از دیگر وظایف این دسته از زنان می‌توان به پختن نان اشاره کرد که حتی در اشعار عامیانه وظیفه این زنان آورده شده است. زنان نانوا یا نان‌پز در پختن نان سنتی ترانه‌ای مخصوص داشتند. از دوره باستان، نان خوراک اصلی ساکنان ایران و بسیاری از مناطق دنیا بود و به روش‌ها و شکل‌های متفاوت و از انواع مختلف گندم و دیگر محصولات کشاورزی تهیه می‌شد. برای ایرانیانی که از گذشته تا به امروز، در مصرف نان نخستین مقام را داشته‌اند، استفاده از کلمه نان در دو معنای غذا و نان تصادفی نیست. خوراک همه مردم شامل مقدار فراوانی نان می‌شد و از این نظر میان تهی‌دستان و ثروتمندان تفاوتی نبود. تنها تفاوت در مقدار مصرف بود که فقرا نان بیشتری می‌خوردند. ابن‌بطوطه گزارش کرده است که در اصفهان، گاهی اوقات دوستی را دعوت می‌کردند و می‌گفتند: «با من بیا تا نان و ماس بخوریم که درواقع نان و ماست است که در زبان آنها این‌گونه بیان می‌شد.» در دوره صفویه نیز نان غذای اصلی به شمار می‌رفت و مانند دوره‌های پیش، بیشتر اوقات آن را با فرآورده‌های لبنی و میوه می‌خوردند. این روند همچنین در دوره قاجار نیز ادامه داشت. در سراسر ایران، طبقه فقیر شهری نان گندم مخلوط با جو و سور گوم می‌خوردند.

 

نقش زنان در شورش‌های نان

از دوره باستان، تأمین آذوقه شهرها و تثبیت قیمت کالاهایی مانند نان، گوشت، پشم و علوفه از وظایف دولت بوده است. ناتوانی در انجام این وظایف، به شورش‌های اجتماعی منجر می‌شد که می‌توانست بسیار ناخوشایند باشد و به اعتبار مقامات مربوطه خدشه وارد کند. در ایران نیز مانند اروپا، کمبود غذا یا بدتر از آن قحطی، بلایی مکرر و تکرارشونده بود. تنها پس‌ازاینکه عده‌ای از مردم در اثر گرسنگی می‌مُردند و فضای موجود در جامعه به حد انفجار می‌رسید و اوضاع شهرها واقعا وخیم می‌شد، دولت شروع به مداخله می‌کرد. برای نمونه، در ۱۱۲۷ ق خواجگان حرمسرا بازار غله اصفهان را در تنگنا قرار داده بودند و باعث رشد سرسام‌آور قیمت‌ها شدند؛ درنتیجه، مردم شروع به شورش و آشوب کردند. در این زمان ناظر جدیدی برای نظارت بر نیازهای ضروری منصوب شد؛ اما این موضوع به علت دریافت رشوه ناظر از تاجران و نانوایان، بر کاهش قیمت‌ها تاثیری موقت داشت. پس از آن مقام جدیدی منصوب شد که هیچ تغییری در وضعیت موجود ایجاد نشد. چند ماه پس از آن تاریخ، گروهی از تظاهرکنندگان، شاه سلطان حسین را به ماندن در اصفهان وادار کردند. هنگامی‌که او قصد داشت شهر را برای رفتن به باغ خارج از شهر ترک کند، زن‌ها و کودکان به او دشنام می‌دادند و ازاین‌گونه و در زیر این فشارها به کاخ بازگشت. از طرفی چون زنان مسئول تهیه و تدارک خوراک خانواده بودند، به هنگام قحطی و کمبود نان، اصلی‌ترین تشکیل‌دهندگان این بلواها و شورش‌ها به شمار می‌آمدند. در این شورش‌ها، زنان دنباله‌رو و تابع مردها و علمای مذهبی نبودند و حتی جلودار و محرک مردان نیز بودند. خشک‌سالی و احتکار گندم و غلات توسط دولتمردان و ثروتمندان و فروش آن به مردم به بهای گزاف، سبب تشدید بحران و گسترش اعتراض در سایر شهرهای کشور شد. در گوشه‌کنار شهر و در پشت‌بام‌ها فریاد الجوع‌الجوع مردم بلند شد. اعتراض و نارضایتی زنان به گرانی نان در اشکالی همچون تحصن، بست‌نشینی، مراجعه یا نامه‌نگاری به سفارت روس و انگلیس و واسطه قراردادن سفرای این کشورها نمود می‌یافت. درباره حضور گسترده زنان در اعتراضات اقتصادی و به‌ویژه بلواهای نان، ونسا مارتین در کتاب «دوران قاجار» معتقد است: «وظیفه زنان رسیدگی به امور غذا و معاش خانواده بود؛ بنابراین، آنها در زمان کمبود نان به ستیزه‌جوترین افراد تبدیل می‌شدند.» در بلواهای نان، زنان عموما مشکلات اقتصادی کلی‌تر را نشانه می‌گرفتند و بر حاکم محلی یا شخص شاه می‌شوریدند. تکرارشوندگی بحران نان در فواصل کوتاه و در نقاط مختلف کشور از بحران اقتصادی فراگیر، دست‌کم از عصر ناصری به این‌سو، نشان دارد. در ۱۷ شعبان ۱۲۷۷ ق (۱۲۴۰ خورشیدی) در یکی از اعتراض‌ها، هزاران زن جلوی درشکه ناصرالدین‌شاه را که از شکار برمی‌گشت، گرفتند و از او مصرانه خواستند تا به وضع نابسامان نان سر و سامانی دهند. با وعده‌های شاه مبنی بر بررسی و رفع مشکل، کالسکه‌اش اجازه عبور یافت؛ اما زنان راه را بر همراهان شاه، به‌خصوص کامران‌میرزا نایب‌السلطنه که در احتکار گندم دست داشت و همچنین محمدخان قاجار وزیر جنگ، سد کردند و با سنگ و چوب و مشت به آن‌ها حمله کردند. در این زمان، آنان با محمودخان نوری، کلانتر تهران نیز که به دستور شاه قصد سرکوب زنان را داشت، مقابل ارگ سلطنتی درگیر شدند. در این ضرب‌وشتم، کلانتر چند تن از زنان را مجروح کرد؛ اما با این وصف، اعتراض زنان هم‌چنان ادامه یافت و زنان بسیاری از نانوایی‌ها را غارت کردند. یکی از بزرگ‌ترین شورش‌های کشور در ۱۲۹۶ قمری (۱۲۵۸ خورشیدی)، اواخر قرن سیزدهم و مقارن با اوایل حکومت ظل‌السلطان، در اصفهان رخ داد. «علل و انگیزه این شورش روشن نیست؛ اما بدیهی است که افزایش قیمت نان به نارضایتی جدی مردم دامن می‌زده است. ظل‌السلطان کوشید با دادن گندم به نانوایان این بحران را که ظاهرا احتکار کالا آن را شتاب بخشیده بود، فرونشاند. باوجود این، کاهش قیمت نان نتوانست رضایت مردم را تأمین کند. لوطی‌ها که نماینده اقشار ناراضی بودند به تظاهرات علیه ظل‌السلطان ادامه دادند. آنها زنان و کودکان زیادی گرد آورده بودند که با صدای بلند فریاد می‌زدند ما فلان و بهمان یعنی ظل‌السلطان را نمی‌خواهیم و او باید اصفهان را ترک کند. مردم از نانواها می‌خواستند نانوایی‌ها را تعطیل کنند؛ زیرا آنها از شیوه اداره امور شهر ناراضی بودند.» «در اصفهان بر سر افزایش بهای نان در ۱۳۱۱ قمری (۱۲۷۳ خورشیدی) تظاهراتی برپا شد. مردم و عمدتا زن‌ها در مسجد شاه ازدحام کردند و به امام جماعت، آقانجفی، اجازه ندادند فریضه نماز را به جا آورد؛ زیرا او را یکی از عوامل افزایش قیمت‌ها می‌دانستند. در شوال ۱۳۱۱ (۱۲۷۳ خورشیدی) دوباره قیمت نان افزایش یافت و زنان به بهای شکر، نان، گوشت گوسفند و روغن چراغ نیز معترض بودند. ظل‌السلطان قادر نبود زنان را به‌خاطر بلوا گوشمالی دهد؛ زیرا بدون تردید به کیفر رساندن آنها به بی‌نظمی‌های بیشتر دامن می‌زد.» شدیدترین اعتراض زنان به وضع نابسامان نان، در زمان مظفرالدین شاه قاجار در تبریز به وقوع پیوست. در ۱۳۱۴ ق (۱۲۷۶ خورشیدی)، اشراف و متمولان تبریز با خرید و احتکار گندم موجب گرانی نان شدند. با ادامه گرانی‌ها، صدها زن به رهبری زینب‌پاشا، همان زنی که در اعتراض به قرارداد رژی پیشرو زنان تبریز بود، انبار گندم و غله محتکران را شناسایی و تصرف کردند. در این راستا، آنها مردان را نیز به بستن مغازه و همراهی با خود مجبور کردند. از معروف‌ترین عملیات زینب، حمله به انبار نظام‌العلما، از مقتدران و محتکران بزرگ تبریز، بود. در این عملیات که به درگیری مسلحانه بین طرفین منجر شد، تعدادی از طرفین ازجمله پنج زن کشته شدند؛ ولی درنهایت انبار گندم نظام‌العلما به تصرف زنان درآمد و گندم‌ها بین گرسنگان و مردم شهر تقسیم شد. زنان که در عمل مدیریت خانه را بر عهده داشتند و در طول روز با رفتن به بازار، گفت‌وگو با دوستان و همسایگان، فعالیت اقتصادی و خریدوفروش، تورم را لمس می‌کردند، گرسنگی خانواده‌هایشان را دست‌مایه اعتراض قرار می‌دادند. حرمت و حریم زنان که کماکان تا عصر رضاخان ادامه داشت، در بیشتر مواقع مانع از ضرب و شتم و بازداشت و مجازات زنان می‌شد.

منابع

. تاریخ نان در ایران، ویلم فلور، ترجمه صبا کار خیران، ‏۱۳۹۸، تهران: ایران‌شناسی.

. دوران قاجار: چانه‌زنی، اعتراض و دولت‌ در ایران قرن نوزدهم، ونسا مارتین، ترجمه افسانه منفرد، تهران: آمه.

. مجله زنان امروز، ش ۳۸، س 6، بهمن و اسفند ۱۳۹۸، «پرونده نان و گل‌سرخ»، ص ۵۸ تا ۸۶.

 

برچسب‌های خبر