با پیروزی جنبش مشروطیت و رواج نوگرایی، نوشتارهای زنانه، بهصورت خاطرهنویسی شکل گرفتند. از تفاوتهای عمده خاطرهنویسی زنان و مردان این است که زنان برخلاف مردان که بیشتر موضوعهای سیاسی را مدنظر داشتهاند، به موضوعهای فرهنگی و اجتماعی یا حتی شخصی پرداختهاند. نمونههای خاطرهنویسی و بیان روایت فردی بیشتر در میان اشراف و طبقات مرفه اجتماعی از دوره ناصری رواج یافت که از میان آنها میتوان به خاطرات سردار مریم بختیاری، تاجالسلطنه، مونسالدوله و مهرماه فرمانفرماییان اشاره کرد. از بین زنان طبقه متوسط نیز میتوان به خدیجه افضل وزیری اشاره کرد. این خاطرات اغلب در میانسالی افراد و پسازآن ثبتشده و بهصورت روزانه یا سالانه نبوده و معمولاً از زمان نگارش تا انتشار آن نیمقرنی فاصله وجود داشته است.
بیبی مریم بختیاری؛ نوشتن صادقانه
اولین خاطرهنگار زن در دوره قاجار، بیبی مریم بختیاری، زنی روشنفکر، مبارز، آگاه و از تبار ایل بختیاری بود. مریم دختر حسینقلیخان، ایلخان بختیاری در عصر ناصرالدینشاه بود. خاطرات بیبیمریم بختیاری از کودکی تا هنگام سقوط محمدعلی شاه به دست مشروطهخواهان است. اگرچه او دارای سواد اندکی بوده و در سراسر خاطراتش اغلاط و اشتباههای فاحش املایی بهفور دیده میشود، اما این امر از اهمیت وقایع تاریخی که او ذکر کرده، نمیکاهد. هنگامیکه شروع به نگارش خاطراتش کرد، از همان آغاز، هدفش را اینگونه نوشت: «چون مقصود بنده نوشتن سرگذشت زندگانی خودم است، میل ندارم سرگذشت خودم را مبدل به تاریخنویسی بکنم.» او خاطراتش را با نثری روان و جذاب نوشت که روح حقیقتگرای تاریخ ملی قومی در این دستنوشتهها نهفته است. هیچگاه درد دل نمیکند؛ بلکه معضلات را نشان میدهد. با منطق و استدلال و بهدوراز عصبیتهای قومی و تنگنظریها، روزمرگیهایش را مینویسد؛ بهطوریکه آنچنانکه ماجرای شوهر دومش را بدون ذرهای اغماض مینویسد و افسوس میخورد چرا رنان ایرانی و بختیاری باید چنین سرنوشت تلخی داشته باشند. او در تمام نوشتههایش آرزو میكند ملت ایران از قید استبداد زمان رهایی یابند. مریم بختیاری که پدرش به دست ظلالسلطان در اصفهان کشته شده تا حدی به مسائل سیاسی در خاطراتش توجه دارد و این موضوعها را باصداقت خاصی نوشته است. او در جنگ جهانی اول نیز طرفدار آلمان و عثمانی و دشمن روس و انگلیس بود. او در این جنگ کنسول آلمان در اصفهان را از چنگ سربازان روس نجات داد و مدتها در خانه خود پناه داد. امپراتور آلمان نیز با شنیدن این جریان، تمثال جواهرنشان خود را به همراه هدایای دیگر بهپاس قدردانی از او برایش فرستاد و بیبی مریم ازآنپس به «سردار مریم» مشهور شد. خاطرات بیبی مریم بختیاری با عنوان «خاطرات سردار مریم» در انتشارات انزان به چاپ رسیده است.
تاجالسلطنه؛ اولین نوشته انتقادی از زنان دربار
تاجالسلطنه دوازدهمین دختر تورانالسلطنه و ناصرالدینشاه قاجار بود. او خاطرات خود را در قالب «زندگینامه خود نوشت» نگاشت؛ اما خاطراتش بیش از توجه به حاکمیت و سیاست، مشحون از حوادث زندگی فردی او و تشریح حرم شاهی و اندرونی مظفرالدینشاه است و تنها اشاراتی به شخصیتهای سیاسی دارد. همچنین، افکار انتقادی در خصوص سیاستهای دولت، اوضاع و اخلاق اجتماعی و شیوه تربیت فرزند داشت. او خود را به دلیل اخلاق و اطلاعات از دیگر زنان دربار متمایز میدانست. مباحثی که در این کتاب به آن پرداخته است، عبارتاند از: آرایش زنان، ازدواج، آداب مراسم خاص مانند تولد، زایمان، تعزیه، شیوههای سفر، خرافات و مراسم ماه رمضان. مرحوم ایرج افشار در اینکه این خاطرات بهراستی نوشته تاجالسلطنه باشد، تردید کرده است. او معتقد است بهکاربردن کلمات ثقیل عربی با تحصیلات اندک تاجالسلطنه بیتناسب است، مطابق نبودن برخی تاریخها با واقعیت و وجود اشتباههایی در القاب اشخاص در این کتاب، از دیگر دلایلی است که صحت انتساب، این خاطرات به تاجالسلطنه را زیر سؤال میبرد. البته این نظر هنوز به اثبات نرسیده است. اگر خاطرات نوشته تاجالسلطنه باشد، اولین نمونه نوشته انتقادی از وضعیت زنان در دربار و حرمسرا به قلمزنی درباری است و از این نظر ارزشمند است؛ اگر نوشته فرد دیگری باشد، باز نشاندهنده توجه به مسئله زن و زیرسوال بردن برخی ارزشها و هنجارهای اجتماعی درباره زنان است. خاطرات تاجالسلطنه بهکوشش منصوره اتحادیه و سیروس سعدیان در نشر تاریخ ایران به چاپ رسیده است.
مونسالدوله؛ خاطراتی برای صدوبیست سال جلوتر
مونسالدوله ندیمه انیسالدوله، سوگلی حرم ناصرالدینشاه، بود. درواقع، او با روایت زندگی زنان در آن دوران که خود از نزدیک در پیوند با آنها بود، اثری ماندگار در تاریخ زنان ایران بر جای گذاشت. این ندیمه باسواد در ابتدای خاطراتش اینچنین نقل کرده است: «… تا صدسال چند سالی کسری دارم که آنهم چیز قابلی نیست. در عوض، حرفها از مادرم و مادربزرگم شنیدهام که اگر نقل کنم، از صدوبیست سال هم جلوتر میرود.» خاطرات مونسالدوله دربرگیرنده داستانها و توصیفهای ارزندهای در باب تعزیههای زنانه، مجالس روضهخوانی زنانه و نقالیهای زنان است. همچنین بهصورت منسجم و مفصل از موضوعاتی مانند ازدواج، شوهرداری، خانهداری، تعلیم و تربیت زنان آن دوران گفته است. موضوعهای دیگری هم در خاطرات او هست که تأمل برانگیز است. در آخرین نوشتههای خود با امید بسیار با زن امروز صحبت کرده است: «خاطرات من از زندگی زن، صد سال پیش به پایان رسید. نزدیک شش ماه شما پابهپای من به یک سفر دورودراز آمدید. در این مدت، از گوشهکنار زندگی مادربزرگها و جدههایتان دیدن کردیم. از اشک تا خندهاش، از عزاداری تا عروسیاش و خلاصه از خوشبختیهای کم و بدبختیهای فراوانش. دیدید که خیلی از غصهها و بدبختیهای زن امروز ریشههای قدیمی دارد و ملاحظه کردید که در بسیاری از زمینهها زن ایرانی چقدر تغییریافته است.» درمجموع، خاطرات او سرشار از دادههای فرهنگی مربوط به زندگی زنان قاجاری است.
خدیجه افضلوزیری، دریچهای به جنبههای هستیشناسانه زنان
افضل وزیری پنجمین فرزند بیبیخانم استرآبادی بود. بیبیخانم از پیشگامان مبارز در زمینه حقوق زنان در آن دوره و نیز مؤسس دبستان دوشیزگان است. منابعی از او در نشریههای سالهای نخست انقلاب مشروطیت مانند «تمدن»، «حبلالمتین» و «مجلس» بر جا مانده. نامهها و سخنرانیها و نیز رساله او به نام «معایبالرجال» وجود دارد. همچنین نوشتههایی از افضل، دختر کوچک بیبیخانم در نشریههای شکوفه، عالم نسوان، شفق سرخ و ایران نو منتشر شد. فرزند بیبیخانم استرآبادی مقالاتی نیز به جراید دوران خود برای انتشار داد. او خاطرات شفاهی خود را برای پسرش، حسینعلی ملاح، روی یک نوار کاست روایت کرده و در این خاطرات شرح زندگی پرفرازونشیب خودش را آورده و از مادرش بیبیخانم استرآبادی، مادربزرگش ملاباجی خدیجه و نیز ملاباجی شکوهالسلطنه همسر ناصرالدینشاه و مادر مظفرالدینشاه قاجار سخن گفته است. این خاطرات نخست همراه با مقالات بیبی خانم استرآبادی و مقالات خدیجه افضل وزیری بهکوشش دکتر افسانه نجمآبادی و دکتر محمد توکلی طرقی در شیکاگوی آمریکا به طبع رسید. بعدها خاطراتش با عنوان «از زنان پیشگام ایران: افضل وزیری دختر بیبیخانم استرآبادی» توسط فرزندش، مهرانگیز ملاح، تنظیم کرد که در نشر شیرازه به چاپ رسید. افضل وزیری در خاطرات شفاهی خود بهنقل از مادرش، خاطرات ارزندهای از فشارهای مدرسه دخترانه «دوشیزگان» آورده است. خاطرات در این کتاب بیان جاری و زندهای دارد و نگاهی زنانه که با توصیف دقیق زندگی روزمره تلفیق شده و خواننده را درآمیختگی شور و شر زمان و مکان خویش قرار میدهد و دریچه جدیدی را به جنبههای هستیشناسانه زن میگشاید.
مهرماه فرمانفرماییان؛ زیر نگاه پدر
مهرماه فرمانفرماییان، یکی از دختران عبدالحسین میرزا فرمانفرما، از همسر کرمانشاهیاش بتول خانم بود. مهرماه فرمانفرماییان نیز در کتاب «زیر نگاه پدر» به شرح زندگی خود و اندرونی پدر و مراسم آن دوران و تعلیموتربیت و عقاید و افکار زنان میپردازد. او کتاب خاطرات خود را به زنان و مادران ایرانی، چه در حرمسرای شاهی، چه در اندرونیهای بزرگان و چه در خانههای کوچک، به آنانی که پشت دیوارهای بلند خانههای خود عمرشان را با فداکاری و گذشت در انزوای دشوار اندرونیها به تربیت فرزندان و اداره امور خانواده و یاری مردانشان سپری کردند، تقدیم میکند. او این خاطرات را با قلم شیوایی نگاشته است. مهرماه فرمانفرماییان خاطرات خود را از دوران کودکی در شهرهای محل مأموریت پدرش چون تهران و شیراز و… به تصویر كشیده است. او خاطراتی از دوره اقامت اجباری خانوادهاش در اصفهان بهعلت دستگیری فرمانفرما و همچنین خاطرات مختلف از خواهران و برادران تنی و ناتنیاش، همسران فرمانفرما، آدابورسوم خانواده، معلمان و… میآورد. درمجموع کتاب خاطرات مهرماه فرمانفرماییان گزارشی از اوضاع اجتماعی زمانه و زندگی خانوادگی اوست و از وضعیت سیاسی در این خاطرات مطالبی دیده نمیشود. گفتنی است که سبک نوشتار زنان در مقایسه با سبک نوشتن مردان سادهتر است و به نظر میرسد زنان بیش از مردان گرایش دارند که همانطور که حرف میزنند، بنویسند. بهعبارت دیگر، گرایش زنان به زبان گفتاری بیش از مردان است. زنان نسبت به مردان جزئینگرتر هستند و بیشتر از جملات دعایی، تعجبی و منادا استفاده میکنند. در خاطرات نکاتی گفته میشود که در مقایسه منابع دیگر یافت نمیشود. احساسات، ایدئولوژی و گرایشها در خاطرهنویسی تأثیر گذاشته و در خاطرات نکاتی است که نظر ما را جلب میکند و فضای اجتماعی و سیاسی را بازتاب میدهد. در خاطرهنویسی احساسات و عواطف نوشته میشود و در بهرهگیری از خاطرات باید نهایت دقت و صحت را به کار گرفت.