در دوره قاجار، سهم زنان از سفر فقط سفرهای زیارتی بود. در چنین وضعیتی، سفرنامههایی که زنان ایرانی آن دوره مینوشتند و به دست ما رسیده است، بیشتر به سفرنامههای زیارتی محدود میشد. تعداد زیادی از این سفرنامهها بهشکل نسخههای دستنویس در کتابخانه ملی ایران و کتابخانههای دیگری در جهان نگهداری میشود. سفرنامه درحقیقت نوعی گزارش سفر و بیشتر شامل توضیحاتی درباره اصل سفر و مطالعات مسافر است و خاطرات او را دربرمیگیرد. در سفرنامه، برخلاف خاطرهنویسی نویسنده کمتر از خودش سخن میگوید و بیشتر به دیگران و شرح ماجراها و مکانهایی که دیده است، توجه دارد. سفرنامهها همچون نامهها، نثری ساده و نزدیک به زبان محاورهای دارد. ایرج افشار در نوشتههای زنان در دوره قاجار از سه سفرنامه زنانه نام میبرد: سفرنامه دختر فرهادمیرزا معتمدالدوله در ۱۲۹۷ قمری به مکه، سفرنامه خاور بیبی شادلو به تهران و سفرنامه سکینهسلطان وقارالدوله به فارس که هر دو به احتمال بسیار حدود سالهای ۱۳۲۰ قمری نگاشته شده است. دو سفرنامه آخر که به چاپ رسیده، سفرنامههایی است مربوط به مشغولیات زنان در آن دوره. این سفرنامه در سفرنامههای «سهامالدوله بروجردی» به چاپ رسیده است. هر دو سفر بهقصد برگزاری مراسم عروسی و همراهی با عروس تا رسیدن به مقصد انجامشده است. آنها قبل از شروع سفر به زیارت میرفتند. خاور بیبی شادلو، خواهر یارمحمدخان ایلخانی شادلو، سردار بجنورد بود که برادرزاده خود ترکان بیبی را برای همسری سیفالسلطنه (آجودانباش کل) از بجنورد به تهران برد و دختر آجودانباشی کل، مهرالسلطنه را که به عقد عزیزاللهخان شادلو درآمده بود، به بجنورد آورد. این سفرنامه در سفرنامه سهامالدوله بجنوردی به چاپ رسیده است. سکینه سلطان ملقب به وقارالدوله، همسر میرزا اسماعیلخان معتصمالملک بود که امینالدوله، برادرزاده عینالدوله را بهعنوان عروس برای ملک منصورمیرزا (شعاعالسلطنه)، پسر مظفرالدینشاه و حاکم فارس، از تهران به فارس همراهی کرد. این سفرنامه هم با عنوان «سفرنامه سکینه سلطان» به چاپ رسیده است. هر دو زن از طبقه حاکم و اشرافی بودند و گفتنی است ازآنجاکه همراهی با عروس را افتخاری برای خود میدانستند، گزارش سفر خود را نگاشتند. در آن زمان زنان با کالسکهای رو بسته سفر میکردند. در مواقعی که راه ناهموار بود، خاور بیبی که متعلق به خانواده حاکمان محلی و ایلیاتی بجنورد بود، از کالسکه پیاده و سوار اسب میشد؛ اما سکینه سلطان که از زنان درباری بود، کالسکه را ترک نمیکرد. در دوره معاصر، تعدادی از سفرنامههای زنان ویرایش شده و به چاپ رسیده و مقالههایی هم راجع به سفرنامههای حج زنان نوشته شده است؛ هرچند گفته میشود تازه در آغاز راه بررسی تاریخ و جامعه و فرهنگ ایرانی از دریچه نگاه زنان سفرنامهنویس ایستادهایم. در مجموعه دهجلدی سفرنامههای حج قاجاری، متن هشتاد سفرنامه حج از مردان و زنان قاجاری بهکوشش رسول جعفریان گردآوریشده و انتشارات علم آن را منتشر کرده است. نشر اطراف هم سه سفرنامه از زنان انتشار داده که به ترتیب عبارتاند از: «چادر کردیم رفتیم تماشا»، «سه روز به آخر دریا» و «خانم! فردا کوچ است».
چادر کردیم رفتیم تماشا
کتاب «چادر کردیم رفتیم تماشا» سفرنامه عالیهخانم شیرازی است. او زنی از قشر متوسط جامعه بود. عالیهخانم زنی شجاع، مستقل و جسور، بدون همراهی همسر و فرزندانش عازم سفری سخت و طولانی شد. او سفرش را از کرمان آغاز کرد و به بمبئی و از آنجا به حج و عتبات رفت. چهبسا در این راه هم با سختیها و مشقتهای فراوان روبهرو شد. بعد از پایان سفر حج، مدت طولانی در تهران در دربار ناصرالدینشاه قاجار روزگار گذراند و آنچه از دربار و حرمسرای شاه دید، نوشت. در ابتدا قرار بود سفرنامه را، ولیخان بنویسد که یکی از همسفران عالیهخانم بود. بعد از چند خط، بهقول عالیهخانم، بهخاطر تنبلی از ادامه آن سر باز زد و خود عالیه خانم آن را ادامه داد و به پایان رساند: «مجبور شدم لابد با این خط نحس نجسِ خودم شرححالی بنویسم که یادگار بماند. آیا بنده زنده برگردم یا بمیرم، به امید خداوند آنچه مقدر گردد، خوب است.» سفرنامهنویس ما بیشتر اوقاتش را در این دوران صرف راهاندازی عروسی دختران دربار کرد؛ از خرید پارچه و جهاز بگیر تا دوختودوز و تهیه دعوتنامه برای مهمانان عروسی و پختن شیرینی برای مراسم عروسی. عالیهخانم مدام به بازار میرفت و با تجار سروکله میزد؛ بنابراین در سفرنامه خود تصویری روشن و بسیار جذاب از رسوم و آیین مردم تهران، بهای اجناس و وضعیت بازار برای خواننده ترسیم میکند. عالیهخانم سفرنامه خود را با نگاهی جزئینگرانه و دقیق از دربار ناصرالدینشاه نوشته است و به همین سبب با سفرنامههایی که مردان در آن دوره مینوشتند، تفاوتهایی اساسی دارد. روزنگاریهای دقیق نویسنده بهعنوان یک غریبه از دربار ناصری، تصور خواننده از وضعیت حاکمیت در آن دوره را کامل میکند. اطلاعات ما از زندگی پادشاهان قاجار بهطور معمول از نوشتههای نزدیکان شاه به دست میآید؛ اما نویسنده این سفرنامه از آشنایان دور خانواده شاه بوده و بهخاطر سکونت در کرمان مراوده چندان با آنها نداشته؛ به همین دلیل آنچه در این برخورد از دربار و حرمسرای ناصرالدینشاه دیده و نوشته، با روزنگاریهای دیگری که خواندهایم، متفاوت است.
سه روز به آخر دریا
این کتاب براساس نسخه خطی سفرنامه شاهزادهخانم با عنوان «روزنامه سفر مکه» موجود در بخش نسخ خطی کتابخانه ملی ایران استنساخ، تصحیح و در چهار فصل تنظیم و نام «سه روز به آخر دریا» برای آن برگزیده شده است. نویسنده شاهزادهخانمی قاجاری است که نام او را نمیدانیم. تنها میدانیم که همسر حاکم طبس عمادالملک بود و از یکسو نوه فتحعلیشاه بود و از سوی دیگر نوه نادرشاه افشار. سفر طولانی این شاهزاده قاجاری یک سال به طول انجامید و از طبس شروع شد و تا مکه، مدینه، کربلا و نجف ادامه پیدا کرد و دوباره به طبس رسید. شاهزاده خانم قاجاری زنی بود باسواد، آشنا به شعر و ادبیات، هنرمند و قطعا زیبا؛ چون آوازهاش به ناصرالدینشاه رسید و در پانزدهسالگی به نامزدی شاه درآمد. این نامزدی به سرانجام نرسید و آنطور که خودش مینویسد: «بغض بزرگان، مانع گردیده» پس از سه سال نامزدی به هم خورد و شاهزادهخانم در هجده سالگی بهدستور ناصرالدینشاه به عقد عمادالملک، حاکم پنجاهوچند ساله بسیار ثروتمند و معتبر تون و طبس، درآمد. پس از چند سال، دشمنیهای دیگر زنان عمادالملک و مرگ دو برادر و دلتنگیهای شاهزادهخانم او را به عزیمت به مکه و عتبات مصمم کرد. شاهزادهخانم در بخشی که به مکه مشرف شده، این چنین نوشته است: «هشت روز در مدینه مشرف بودیم. روز پانزدهم محرم حرکت کرده، از شهر بیرون آمدیم که برویم. آن روز لنگ شد. تا عصر در باغی بودیم شبیه به باغات طبس. تا عصر بودیم. عصر آمدیم میان چادر. دیدم امیر حاج از دست مدعیهایش گریخته، آمده در چادر بیرونی ما قایم شده. برای ما قهوه فرستاد، ما هم تعارف کردیم. شب را بود تا اواخر شب بار کردیم. چه نویسم از صفای مدینه منوره و بدی مردمش، در هیچ جای عربستان سنی به تعصب خلق مدینه دیده نمیشود.» یکی از ویژگیهای سفرنامه شاهزادهخانم حاشیههایی است که باتوجهبه شباهت خط، باید آن را ابوالقاسم عمادالملک، پسر همسر شاهزاده، نوشته باشد؛ بنابراین اهمیت بسیاری دارد. در این حاشیهها اطلاعات بسیار کامل و دقیقی درباره شهرهای نام برده شده در متن آمده است که نهتنها ارزش این سفرنامه را چند برابر میکند، بلکه منبع و مأخذ مفیدی برای آشنایی با موقعیت، تاریخ و اسامی قدیمی شهرهایی است که در مسیر این سفر قرار گرفتهاند. بهدلیل اهمیت این حاشیهها محل ارجاع آنها را با اعدادی مجزا از اعداد پانویس در متن و داخل پرانتز مشخص کرده و توضیحات را انتهای کتاب آورده است.
خانم! فردا کوچ است
سفرنامه سکینه سلطان (وقارالدوله) بر اساس کتاب «روزنامه سفر عتبات و مکه» منتشر شد. این سفرنامه شرح سفر سکینهسلطان ملقب به وقارالدوله، از همسران ناصرالدینشاه، به مکه و عتبات است. وقارالدوله سفرش را چهار سال بعد از کشتهشدن شاه و زمانی که به همسری معتصمالملک درآمده بود، شروع کرد؛ ولی همچنان در این سفر به یاد ناصرالدینشاه بود و خاطراتی از او ذکر کرد. قصه سفرنامه از 1317 قمری آغاز میشود. سکینه سلطان در ابتدای داستان نزد مظفرالدینشاه رفت و از او اذن سفر گرفت. شاه به او اجازه داد و از این دیدار تا برگشت دوباره به کاخ، یک سال و اندی طول کشید. تقریبا یک سال در همین راهها و در مقاصد زیارتی گذشت و باقی در بروجرد؛ جایی که همسر وقارالدوله آنجا وزیر مالیه عینالدوله، حاکم لرستان، بود. سفرنامه از رسم خداحافظی با دوست و آشنا شروع میشود و در نهایت با بازگشت سکینهسلطان به کاخ و دیدار با آشنایان پایان مییابد. از جمله نکات مهم در این کتاب، شرح روزانه سفر و ثبت تاریخ و نام دقیق شهرها و دیگر اماکن استقرار کاروان است. اصرار وقارالدوله به ثبت روزانه وقایع، از توضیحات او درباره دلیل جاافتادن بعضی روزها کاملا مشخص است؛ دلایلی مانند بیماری، غرقشدن در حالوهوای زیارت یا رخندادن اتفاقی تازه. جذابیت سفرنامههای زنان در این است که در کنار اتفاقهای سفر، ریزهکاریها و روزمرگیها را هم ثبت کردهاند و این روایت جزئیات است که به ما امکان میدهد تصویر روشنتری از آن دوره داشته باشیم. در این سفرنامهها متن به زبان شفاهی نزدیکتر میشود و صراحت و جسارت زنان راوی که برخلاف دیگر سفرنامهنویسان، ترسی از مناسبات مرسوم دولتمردان وقت نداشتند، وجوه نادیده آن دوره تاریخی را به ما نشان میدهد. شرح و گزارش سفر به قلم زنان و نوشتن و ثبت وقایع به زبان ساده و گزارشی، شروعی تازه در ادبیات زنانه محسوب میشود و شاید بتوان گفت، سفرنامهها اولین زمینههای پیدایش داستاننویسی زنانه هستند.
منابع
1. سفر دانه به گل، سیر تحول جایگاه زن در نثر دوره قاجار، دکتر مریم عاملی رضایی تهران: نشر تاریخ ایران.2. چادر کردیم رفتیم تماشا، سفرنامه عالیه خانم شیرازی، تهران: اطراف.3. سه روز به آخر دنیا، به کوشش نازیلا ناظمی، تهران: اطراف. 4. خانم! فردا کوچ است، پژوهش: رسول جعفریان و کیانوش کیانی، تهران: اطراف.