تالار اشرف کجاست؟ بسیاری از همشهریان فقط اسم این عمارت یا تالار را شنیدهاند و بسیاری نمیدانند که آن کجاست. عده زیادی هم نمیدانند اصلا وجود دارد یا خیر؟ خیلیها هم که میدانند از دیدار آن محروماند؛ اما عمارت اشرف وجود دارد و اکنون جزو مجموعه استانداری اصفهان است که از خیابان باغ گلدسته میشود به داخل رفت و در انتهای راه به عمارت اشرف یا تالار اشرف رسید. البته از خیابان استانداری هم درهای آن پیداست؛ از بیرون جلوهای ندارد. به قول معمارها، معماری آن برونگرا نیست؛ اما وقتی به داخل تالار پا بگذارید، جلوهای از دیوارهای طلاکاری شده و مُذَهِب کاخهای شرقی را در نظرتان میآورد، دیوارهایی که تا سقف نقاشی شدهاند و مقرنسها و لچکهای زیبا و تزئینشده در چشم جلوهگری میکنند؛ گویی آنجا یک تالار خصوصی، برای اعمال خصوصی و میهمانان خصوصی بوده است. مدتی مات و مبهوت و سربهبالا و گردنچرخان هستی. هی کنار دیوار میروی و نقشها را از نزدیک مینگری و هی عقبعقب بازمیگردی و از دورتر نظاره میکنی. نقاشیهای زرنگار و گچبریهای ظریف و دلنواز همهجا هستند. در تالار اصلی یک سقف بلند با مقرنسهای مختلف و زیبا به چشم میخورد و قطاربندی زرین دارد. باور نمیکنی در پشت این دیوارهای ساده و عمارت متواضع، این تالار چشمنواز وجود داشته باشد. اینجا تالار اشرف است. گنجینهای دیگر از داشتههای اصفهان که دست روزگار بخشی از آن را ستاند و آن بخش باقیمانده هم هرگز کاربری موزهای نیافت. باشد که در آینده چنین شود. در حال حاضر تالار اشرف یکی از بناهای استانداری اصفهان است؛ به عبارتی از سال 1383 تاکنون اداره تشریفات و امور بینالملل استانداری اصفهان در آن تالار مستقر است که در زمان سفرهای خارجی از مهمانها در آن مکان پذیرایی میشود و برخی از دیدارها و مذاکرات استاندار با نمایندگان کشورهای خارجی در تالار اصلی آن انجام میشود. برای بازدید عموم آزاد نیست؛ در صورت تمایل به دیدن این اثر تاریخی باید با «اداره تشریفات و امور بینالملل» و «حراست» استانداری اصفهان هماهنگ کنید. البته آنچنان هم که به نظر میرسد سخت نیست. یک دل مشتاق میخواهد و روی خوش.
تاریخچه تالار اشرف
درباره انتساب این تالار به اشرف افغان باید بگوییم: محمود افغان با عدهای از بستگانش به اصفهان هجوم آوردند. یکی از آنها اشرف، پسرعمویش بود. شخص اخیر چنانکه زندگی ایلی اقتضا میکند، مدعی پست و مقام محمود نیز بود. به همین خاطر همینکه علائم جنون در اعمال و رفتار محمود هویدا شد، او را به کناری زد و خود بر تخت حکمرانی اصفهان نشست؛ اما حکومت اشرف نیز چندان نپایید و همه به ستیز با مدعیان، ازجمله نادر قلی میرزا (نادرشاه بعدی) طی شد. او پس از دو سه سال ناچار از هراس سپاه نادر، به سمت شرق گریخت که در بین راه کشته شد. به همین خاطر با هیچ منطقی جور درنمیآید که تالاری به عظمت تالار اشرف را به او نسبت دهیم. اصلا طلاکاری دیوارهای تالار بیش از دو سه سال وقت میگیرد، پس چطور اشرف افغان فرصت یافت که عمارت را بسازد و طلاکاری کند و … . پس ما هم با جلال همایی همرأی میشویم که «این عمارت هیچ ارتباطی با اشرف افغانی ندارد. اشرف از القاب خاص صفویه است که “نواب اشرف اعلی” میگفتند. عمارت اشرف مازندران هم از صفویه است» (مقدمه دیوان طرب، ص 227). دکتر هنرفر معتقد است اصل ساختمان از احداثات شاهعباس دوم است. این بنا «مجموعهای از اتاقها و تالارهای مزین و طلاکاری است که بهمنظور سکونت پادشاه و حرم سلطنتی از آن استفاده میشد»(هنرفر، گنجینه آثار تاریخی، ص 580).
تالار اشرف در دوران قاجاریه
این عمارت طوفان افغان را پشت سر نهاد و به دوران قاجار رسید. در این زمان اخبار و اطلاعات به ما میگوید که کاربریهای گوناگون داشته است. یک خبر از روزنامه فرهنگ اصفهان که در دوران ظلالسلطان در اصفهان انتشار مییافت، کاربری تالار اشرف را نشان میدهد: «برحسب امر و اراده مبارک مقرر شده است که جمیع صاحبمنصبان قشون جمعی [ظلالسلطان] از درجه سرتیپ اول الی سلطانها، هفتهای سه روز چنانکه در سنه ماضیه مشغول بودند، در تالار بزرگ عمارت اشرف که منزل امیرالامراءالعظام جناب صارمالدوله، امیر تومان رئیس قشون است، جمعشده مشغول مباحثات فنون نظامی و اقسام سنگرسازی و کلیه مسائل فن (تاکتیک) یعنی اصول سوقالجیشی و تعبیه الجیش گردند» (روزنامه فرهنگ شماره 382، 3 ذیحجه 1303). شاید از بیسلیقگی باشد که تالاری طلاکاریشده را به محلی برای مباحث نظامی اختصاص دهند؛ اما متن خبر میگوید که آنجا قسمتی از خانه ابوالفتح میرزا صارمالدوله، فرمانده قشون اصفهان نیز بوده است. در زمان قاجار جایگاه هنری این تالار به حدی بود که نقاشان بدانجا رفته و از روی آثار هنری آن نمونهبرداری میکردند. این حقیقت را میرزا حسنخان جابری انصاری باز گفته است: «عمارت اشرف نیز دستگاه و نقشهایی شگرف داشت. دو ماهی هرروز بنده تماشای نقاشی استادانه اتاقها را میکردم و نقاشان استاد میآمدند از روی آن نقاشیها نقشه برمیداشتند و بهاصطلاح خود گرته میگرفتند؛ از گچبریهای ممتاز بیانبازش به شکل درختان و مرغان»(تاریخ اصفهان، جابری انصاری، 156).«در زمان حکمرانی ظلالسلطان، تالار اشرف به همراهی تالار طویله، طعمه دست کسرائیل خانم بانوی عظمی خواهر ظلالسلطان گردید. به قول جلال همایی، وی تالار طویله را همراه با قسمتی از عمارت اشرف به سال 1318 ق خراب کرده تا از مصالح آن باغ شرف را در دستگرد بسازد» (همایی، مقدمه دیوان طرب، ص 227). بااینحال قسمتی از آنکه لابد همین تالار اصلی باشد از چنگ بانوی عظمی در رفته بود؛ اما نزدیک بود همین مقدار هم از بین برود. جلال همایی داستان باقی ماندن این بنا را اینگونه شرح میدهد: «این عمارت را یکی از آخوندهای اطراف مسجد شاه با اجازه شرعی آقایان تصرف کرده و برای فروختن مصالح و تغییر صورت مشغول خراب کردن آن شده و بیشتر آنرا خراب کرده بودند. در سنه 1327 که صمصامالسلطنه بختیاری بعد از بیرونکردن اقبالالدوله کاشی حکومت اصفهان را داشت، یک روز که در عمارات دولتی گردش میکرد، دیده بود که یک دسته عمله باعجله عمارت بدان زیبایی را خراب میکردند. غیرتش برنتافت. بانگی بر ایشان زد که همه بگریختند و این باقیمانده از برکت همان غیرت است» (مقدمه دیوان طرب، ص 227). به هر صورت «تالار مرکزی این کاخ و یکی از اتاقهای بزرگ آن برجایمانده است» (هنرفر، گنجینه آثار تاریخی، ص 581). «گویا در جنگ جهانی اول این تالار بهصورت انبار علوفه درآمده و سپس محل استقرار واحدهای نظامی روسی درآمد» (آندره گدار، آثار ایران، ج 2، ب 2، ص 337.)
تالار اشرف در دوران پهلوی
در سال 1308 ش که در اصفهان نهضتی برای مرمت و بازسازی عمارات قدیمی آغاز شد، اداره معارف آن زمان شروع به مرمت تالار اشرف کرد. ابتدا تزئینات آن را از زیر لایههای گچ و کاهگل خارج کرد. لایههایی که به دستور ظلالسلطان روی زیباییهای تالار کشیده شده بودند. بنا به نقلقول روزنامه اخگر که در آن زمان در اصفهان انتشار مییافت، اداره معارف اصفهان به ریاست شخصی به نام «دانشور» شروع به مرمت تالار کرده بود. اینک متن گزارش روزنامه اخگر: «یکی از کارهای مهمی که آقای دانشور دستبهکار شدهاند، بنایی و اهتمام در تعمیر تالار اشرف است که قریب یک ماه و نیم است در آنجا مشغول بنایی هستند تا محل آبرومندی برای اداره معارف تهیه نمایند؛ زیرا محل فعلی اداره معارف علاوه بر اینکه محل سکنای یک مؤسسه مهم دولتی نیست، عماقریب خراب و جزو خیابان خواهد شد… . بیچاره مرحوم ظلالسلطان که به عقیده ما با تمام قدرتی که داشته یکی از بدبختترین شاهزادگان قاجار بوده است، با عقیده و نظر خاصی که به تخریب ابنیه صفویه داشت، چنانچه قسمت مهم آثار صفویه را از قبیل عمارت هفتدست و نمکدان و قسمتی از ابنیه اطراف تالار اشرف و غیره را از بیخ و بن برانداخت. خوشبختانه و برحسب اتفاق تالار اشرف و اتاق شرقی جنب آن را دستور داده بود تا از کاهگل و گچ، اندود کرده و از خرابی آنها صرفنظر کرده بود بهطوریکه اخیرا ممکن شد گچهای مزبور را بهوسیله گچبرهای ماهر از روی گچبریهای سابق برداشته و وضعیت قدیمی آنها را دوباره برقرار دارند و حالیه هم مشغول اصلاح و مرمت آن دو اتاق هستند، ولی اتاق سمت غربی تالار که تمام آن کاهگل شده و روی آن را گچ مالیده بودند، اخیرا جلبتوجه و دقت آقای دانشور را نموده و از قرار مذکور یک ماه قبل به معمارها اظهار کردهاند که خوب است زیر گچهای این اتاق را هم امتحانی بکنیم. معمارها در جواب گفته بودنداز زمانی که ما به خاطر داریم، این اتاق به همین صورت سفید بوده است و بهتر این است که شما هم گل سفید زده و بیهوده خودتان را آلوده نکنید. این قضیه میگذرد تا اینکه در تاریخ پنجشنبه 21 شهریور آقای رئیس معارف خیال میکند چون اتاق قرینه این اتاق که جنب شرقی تالار واقعشده نقاشی به آن زیبایی و عظمت را دارد، بنابراین این اتاق هم نباید ساده باشد و لذا به یکی از گچبرها تأکید میکند که در بعضی از قسمتهای آن امتحاناتی به عملآورده و همینکه گچبر مزبور قدری کنجکاوی میکند از زیر گچ و کاهگل، آثار گچبری و نقاشیهای برجسته ملون و طلاکاری ظاهر میشود و از آن روز تاکنون دستهدسته اشخاص بصیر برای تماشای محل مذکور میروند»(روزنامه اخگر، سال اول، ش 202، 24 شهریور 1308). اتفاقا در سال مذکور، روزنامهنگار اصفهانی امیرقلی امینی، مدیر روزنامه اخگر، بازدیدی از این تالار در حال تعمیر انجام داد و گزارش آن را در روزنامهاش منعکس کرد. این گزارش برای سابقه کار و مرمت تالار و درج در پرونده این بنای ارزشمند حائز اهمیت است، بدین شرح: «همانطور که آقای دانشور، رئیس محترم معارف اصفهان، برحسب دعوتی که قبلا فرموده بودند روز چهارشنبه هفته گذشته، ما را به تماشای عمارت اشرف راهنمایی کردند، ما هم دست شما را گرفته، به تماشای این بنای تاریخی میبریم.] شما فکر میکنید ما وارد یک کاخ عالی میشویم [خیر. چنین نیست. شما در یک فضای سراسر خرابی وارد خواهید شد که هزارها خروار آوار و خاک و خاشاک و سنگ و گچ و آجر فضای آن را اشغال کرده و آثار ذلت و فلاکت از هر طرفش پدیدار است و تنها چیزی که چشم عبرتبین شما را از فروریختن اشک حسرت تااندازهای بازمیدارد، همان مشاهده دهها عمله و بنایی است که تحت نظر مأموران اداره معارف به ساختمان جلوی عمارت قبلی و طارمیهای اطراف محوطه که بهجای دیوارهای آن قرار خواهد گرفت به درآوردن سنگ و آجرهای قدیمی و بالاخره بیرون بردن آوارها اشتغال دارند. یک تالار در وسط و دو اتاق بزرگ در جنبین آن مشاهده میکنید. به مجردی که نزدیک شدید، دفعتا برق طلاکاریهای نقوش درون اتاقها چشم شما را خیره کرده و خیال میکنید در یکی از همان عمارتهای خیالی «الف لیله» داخل شدهاید با این تفاوت که در این عمارت در بعضی قسمتها نقاشیها و گچبریهایش یا ریخته و خراب شده یا تحت جور روزگار و ظلم افراد ننگین بشر روی برخی از قسمتهای آنها را با گچ و کاهگل اندود و محو کردهاند.
افسوس که دست بیداد ما اخلاف ناخلف کار افتضاح را به جایی رسانده که وقتی در اتاقهای جنبین وارد میشوید دفعتاخواهید دید که روی این شاهکارهای بدیع را در اتاق دست راست تا نصف و در اتاق دست چپ به تمامه با گچ و کاهگل اندود نموده و اثری از آنها باقی نگذاشتهاند. حالا به همت آقای رئیس معارف، گچها و کاهگلها را که با نهایت احتیاط برمیدارند، مثل ستارگان آسمانی که ابر غلیظی چندی حجاب آنها شده و سپس وقتی پسرفت دوباره بنای عشوهگری را میگذارند، آن نقوش بدیعه از زیر گچ و کاهگلهای مذکور با هزاران عشوه و ناز، باز آغاز جلوهگری را گذاشته و نگرندگان را مبهوت جمال و کمال خویش میسازند (روزنامه اخگر، سال دوم، ش 254، 20 آذر 1308). «اینک چند ماه است که به همت آقای دانشور عدهای بنا و عمله در این عمارت کار میکنند. دیوارهای سمت شرقی و شمالی آن را برداشته، با یک طرز خیلی زیبا بهجای آنها طارمی نصب مینمایند و یک سردرب آجرکاری خیلی عالی مدخل این عمارت را تشکیل میدهد. جرزها و بهطورکلی مقابل اتاقهای مذکور را هم با طرز قشنگی آجرکاری کرده و درهای آنها را هم مخصوصا سعی کردهاند که با استیل درهای عمارات قدیمی حتیالامکان شباهت داشته باشد. اعتباری که وزارت معارف برای تعمیر و بنای جدید این عمارت داده فقط یک هزار و کسری تومان است. درصورتیکه لااقل چهار هزار تومان خرج آن خواهد بود. ولی بالاخره در اثر مکاتبات زیاد اخیرا وزارت مزبور مقرر داشته است که مسیو گدار، رئیس موزه و کتابخانه ملی، به اصفهان آمده، خرج آن را برآورد و بر طبق برآورد او تصویب و حواله کند. بهطوریکه آقای رئیس معارف اظهار میداشتند خیال ایشان این است که پس از اتمام تعمیرات این بنا تالار میان را مخصوص موزه ملی اصفهان قرار داده و اتاقهای جنبین آن را، یکی را برای کتابخانه و دیگری را برای قرائتخانه عمومی اختصاص دهند» (روزنامه اخگر، سال دوم، ش 255، 21 آذر 1308). پس هزینههایی که انجام گرفت، با این نیت بود که آنجا «موزه» اصفهان شود و اتاقهای اطراف آن یکی کتابخانه و دیگری قرائتخانه شوند؛ اما چهار سال بعد معلوم شد که اداره معارف اصفهان بدان جا نقلمکان کرده است «چون ساختمان عمارت تالار اشرف خاتمه یافته است، لذا اداره معارف از محل سابق خود به عمارت تالار اشرف تغییر محل داده است» (روزنامه اخگر، سال پنجم، ش 845، 1 خرداد 1312). چنانکه جابری انصاری میگوید مثل اینکه علاوه بر اداره معارف، در دوره رضاخان «اداره صحیحه و سجل احوال» در آن برپا بود (تاریخ اصفهان، ص 156). در سال 1347 این بنا در اختیار اداره فرهنگ و هنر نهاده شد (مجله وحید، سال 5، ش 14، 2 مرداد 1347). بالاخره بعد از کاربریهای زیاد اکنون این بنای زیبا در اختیار استانداری اصفهان است که امید است هر چه زودتر بهصورت یک موزه عمومی درآید.