اهل سیاست و چالش حفظ قدرت

بحران شیوع ویروس کرونا و جان سپردن انسان‌های پرشمار در ایالات‌متحده آمریکا سبب نشد تا تمام توان کاخ سفید و رئیس دولت آن صرف جلوگیری از انتشار کتاب جان بولتون نشود. گویی دغدغه نخست و واپسین ترامپ ایستادگی در برابر اظهار نظرات مشاور پیشین خود در کتابی با عنوان «اتاق اتفاق» شده است، اما آن‌سوی چنین کشمکشی به حفظ قدرت در نگاه سیاست‌مداران بازمی‌گردد.

تاریخ انتشار: 12:32 - یکشنبه 1399/04/8
مدت زمان مطالعه: 3 دقیقه

صف‌بندی امروز جمهوری‌خواهان و دمکرات‌ها در آمریکا نمایی دیگر از «جدال قدرت» برای حفظ «قدرت» است؛ بیان سخنانی از سوی جورج بوش، کالین پاول و برخی چهره‌های شاخص سیاسی در آمریکا درباره رأی ندادن به ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری پیش‌رو بخش دیگری از این قدرت‌خواهی را به نمایش می‌گذارد. نه‌تنها ترامپ بلکه هرکدام از اهل قدرت که در مسند سیاست‌گذاری و تصمیم‌گیری قرار می‌گیرند فکری برای رها کردن آن ندارند، آنان بیش از هر موضوعی برای در دست نگاه‌داشتن افسار قدرت تلاش می‌کنند، سخن گفتن از دغدغه شهروندان، بهبود بخشی سیستم بیمه و درمان، کاهش هزینه‌های دولت، کمک به بیکاران و اتخاذ سیاست‌های مبنی بر رفع مشکلات اقتصادی روزمره شهروندان در مراحل پس از حفظ قدرت در تفکر حاکمان صورت‌بندی و درنهایت در راستای همان حفظ قدرت به حاشیه رانده می‌شود.

تردیدی نیست وقتی اندیشه قدرت در نگاه سیاست‌مداران باید حفظ، توسعه و بازگشت به آن دغدغه کلان صورت‌بندی شود، رفع گرفتاری‌های عموم شهروندان به تعلیق رانده خواهد شد. اینکه در میان اخبار تلخ مرگ و خاک‌سپاری بیش از 100 هزار آمریکایی و اعتراض‌های خیابانی همچنان ترامپ و حلقه نزدیک او در حال جدال با جان بولتون هستند، بازنمایی از تفکر قدرت‌خواهی و حفظ آن است. نقطه کانونی موضع‌گیری اعضای مجلس سنا، نمایندگان، ساکنان کاخ سفید، رسانه‌ها و منتقدان سیاست‌های پیشین و امروز ترامپ در یک جا ختم می‌شود و آن حفظ قدرت  یا افزایش آن است. بی‌دلیل نیست که اعتراضات شهروندان آمریکا طی هفته‌های گذشته در میانه این هیاهو شنیده نمی‌شود و به‌جای آن نشر یک کتاب چالش‌برانگیز دستاویزی برای اهل قدرت می‌شود.

بحث درباره غیر مستند بودن، دسترسی داشتن به مکالمات محرمانه و افشای اطلاعات بااهمیت دولت یا این کتاب که می‌تواند امنیت ملی آمریکا را با مخاطرات جدی روبه‌رو کند، تنها بهانه‌هایی است برای بیرون راندن رقیب از میدان قدرت. پس از پیروزی جمهوری‌خواهان در انتخابات ریاست‌ جمهوری آمریکا منتقدان ترامپ قدرت سابق خود را ازدست‌رفته می‌دانند، قدرتی که حال در دستان ترامپ قرارگرفته و آنان از هیچ تلاشی فروگذار نمی‌کنند تا آن را به چالش کشیده یا برای مرتبه‌ای دیگر آن را به کف آورند. این‌سوی داستان نیز ترامپ یا هر سیاست‌مداری که صندلی ریاست جمهوری ایالات‌متحده را در اختیار داشته باشد خیال واگذاری آن را در مخیله‌اش راه نمی‌دهد. قدرت‌مداران به قدرت می‌رسند تا آن را حفظ و نه آنکه قدرت را به رقیب واگذار کنند، البته این قدرت‌خواهی را می‌توان آن‌قدر پررنگ و بی‌خدشه به تصویر کشید که حرف زدن درباره اصلاح  یا کوچک کردن حوزه قدرت از دریچه اهل سیاست بی‌معنا به نظر آید. برای بهتر درک کردن این جدال پیوسته و پویا در اندیشه اهل قدرت کافی‌ است چند قسمت از سریال «خانه پوشالی» House Of Card را نگاه کنیم. سریالی که به اندرون کاخ سفید سرک کشیده و تلاش می‌کند نمایی واقعی از قدرت‌خواهی بی‌مهار سیاست‌مداران را به تصویر بکشد.

آنجا نیز رئیس دولتی است که با صدها فریب‌کاری، پرونده‌سازی برای سایر رقبا و حتی آدم‌کشی و زندگی سراسر آمیخته با فسادهای اخلاقی به صندلی ریاست جمهوری می‌رسد. بهای کسب صندلی برای رئیس دولت وقت آن‌قدر زیاد است که او را به‌سوی نادیده گرفتن فساد اخلاقی همسرش با یک روزنامه‌نگار سوق می‌دهد. در اتاق ریاست جمهوری هیچ اندیشه‌ای حضور ندارد مگر استحکام بخشیدن به صندلی که در اختیار رئیس‌جمهور قرارگرفته است. نه‌تنها وضعیت امروز ترامپ و نزدیکانش که این عطش و میل وصف‌ناپذیر به قدرت را می‌توان در نگرش دنیا‌گرایانه سایر چهره‌های سیاسی در نقاط مختلف جهان مشاهده کرد. تغییر قانون اساسی، تفسیر اختیارات گسترده ریاست دولت‌ها، ستیز با مخالفان و منتقدان دولت‌ها، به سکوت واداشتن مخالفان سیاست‌های دولت، شخصی‌کردن قدرت قانونی، بی‌توجهی به خواسته‌های شهروندان و نادیده گرفتن هزینه‌های مخرب سیاست‌گذاری‌ها و… تنها در راستای حفظ قدرت انجام می‌شود. نه‌تنها جدل ترامپ با منتقدان و همکاران سابق خود بر اساس فهم قدرت موضوعی غریب نیست، بلکه چنین رویه‌ای در میان قدرت‌مداران به‌مثابه «حق» مسلم تعریف و برای مخاطبان مورد شرح واقع می‌شود.

برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط