تابلوهای تابلو

«بن‌بست جنت». بی‌اختیار می‌ایستم و چشم می‌دوزم به پلاک کوچه. پلاک یک کاشی لاجوردی‌رنگ با نقش زیبای ختایی است که هرچند آسیب‌دیده و گذر زمان‌بر آن خط انداخته، اما هنوز چشم‌نواز است. کنار پلاک قدیمی پلاک دیگری نصب‌شده که جدید و امروزی است. یک پلاک فلزی زمینه سفید مستطیل شکل با فونت آبی و سیاه که جنت را به فارسی و انگلیسی بر آن نوشته‌اند، اما به‌قدری بی‌روح و رنگ است که آدم فکر می‌کند در امتداد آن به هیچ بهشتی نمی‌رسد! پلاک‌های سردر خانه و کوچه‌ها این روزها کمتر ما را به توقف وا‌می‌دارند؛ خیلی وقت‌ها آن‌ها را می‌بینیم بدون اینکه در ذهنمان ثبت شوند و تصویری به یادگار بگذارند، اما هنوز حافظه مخدوش شهر، تابلوها و پلاک‌های کوچکی را در خاطر دارد که زمانی محل آرامش و زیبایی‌دوستی شهروندانش بود. 

تاریخ انتشار: 13:19 - جمعه 1399/04/13
مدت زمان مطالعه: 9 دقیقه
روزگاری غریب و دور از امروز، زیر آسمان آبی‌تر اصفهان خانه‌هایی وجود داشت که سر در هرکدامشان کتیبه‌ای از کاشی نصب‌شده بود. هر خانه برای خودش اسمی داشت که اغلب نام صاحب‌خانه بود. این نام گاهی در کنار آیه‌ای از قرآن یا یکی از اسمای متبرکه جا گرفته بود. در آن زمان، در و سردرهای خانه‌ها دارای شخصیتی متفاوت با امروز بود که مانند شناسنامه‌ای خوش‌نقش آدم‌ها را به درون دعوت می‌کرد. تابلوهای پلاک کوچه‌ها نیز از این قاعده مستثنا نبود؛ کاشی‌هایی لاجوردی که خط خوش و رنگ‌های درخشانشان هر عابری را لحظه‌ای به شگفتی وامی‌داشت. این روزها اما تابلوهای نام‌گذاری معابر و شماره‌گذاری خانه‌ها فضاسازی دیگری دارند. تابلوهایی ساده و درعین‌حال ناهمگون و متنوع که به‌سرعت از کنارشان می‌گذریم! گردش در تابلوهای اخیر پلاک‌های معابر، گذرها و کوچه‌های اصفهان ما را به ‌نوعی گوناگونی می‌رساند. تعددی که البته چندان خوشایند نیست و نشان از نداشتن یک نظم استوار و ثابت در طراحی و نصب تابلوها دارد. بیگانه بودن تابلوهای جدید با هویت و روح اصفهان مسئله مهم دیگری است که ما را به تأمل و بررسی وامی‌دارد.

خلأ مستندسازی تاریخ تصویری شهر

احمدرضا میرمقتدایی، گرافیست و طراح شناخته‌شده اصفهان، یکی از اصلی‌ترین مشکلات در تاریخ بصری شهرهای ایران را نبود مستندسازی حرفه‌ای اتفاقات،‌ امکانات و رویدادهای شهری می‌داند: «ما هیچ سند منضبطی را تهیه و آرشیوبندی نمی‌کنیم تا زمانی برای آیندگان در نظر گرفته و به‌عنوان مسندی اطلاعاتی رویکردهای فرهنگی‌مان را با آن اشاعه دهیم. این خلأ شامل همین تابلوهای اطلاع‌رسانی شهری هم می‌شود. برای مثال، تابلوهای شهری شش‌ضلعی اصلی‌ترین موجودی این سال‌های ماست، اما سازمان‌های نظارت‌کننده هیچ‌کدام نمی‌دانند این تابلوها کی سفارش داده‌شده و چه کسی آن‌ها را طراحی کرده و خطش را نوشته است. درحالی‌که با استفاده از جراید فضای معاصر و برخی مستندسازی‌ها می‌توان تاریخ تصویری شهر را ثبت کرد و اگر این مستندسازی‌ها انجام شود می‌توانیم به‌درستی تصمیم‌گیری کنیم.» او لزوم ایجاد نام، عنوان و اطلاعاتی از این قبیل برای معابر شهری را پیرو ایجاد نظام‌مهندسی منضبطی در دوره پهلوی اول در ادامه خیابان‌کشی و جریان‌سازی شهر می‌داند: «در وهله اول، با ایجاد کاشی‌های مختلف روی دیوارها و متن خیابان، سعی در لحاظ‌کردن این موارد می‌کنند. کاشی‌هایی که اغلبشان لاجوردی با نوشته‌های سفید یا زرد با حاشیه یا بدون حاشیه با خط نستعلیق کار شده‌اند. به‌علاوه اینکه آن زمان کامپیوتر نبوده و این نوشته‌ها را خوشنویس می‌نوشته و ما ملزم به محدودیت در نوع نوشتار آن بوده‌ایم؛ اما از دهه 50 به بعد در تابلوهای اطلاع‌رسانی شهری تفاوت‌هایی ایجاد می‌شود که اولین تفاوت آن در نگاه به هویت و لحاظ‌شدن رویکردهایی منطبق با فرهنگ و اقلیم یک محیط و بافت آن است. منظور از هویت آن چیزی است که گاهی در جنس، متریال و گاهی در طرح و شکل تعریف می‌شود و بستگی به کارشناسی و طراحی دارد. در این زمان همان تابلوهایی شش‌ضلعی که گفته شد با اسلیمی ریخته‌گری شدۀ چدنی فرنگی کار می‌شود که از اولین نمونه‌های آن تابلوی خیابان هزارجریب است که در سال 1351 یا 1353 نصب‌شده و جالب اینکه فرهنگ نصب این تابلوها به شهرهای مختلف هم با شکل و شمایل ضعیف‌تر کشیده شده است؛ اما مسئله این است که بعد از 50 یا 60 سال هنوز تابلوهای اطلاع‌رسانی ما همان شش‌ضلعی‌ها هستند و نتوانسته‌ایم تابلوهایی به‌روز و با قابلیت‌هایی بهتر برای شهر طراحی و اجرا کنیم تا درعین‌حال که از سلامت برخوردار است، بتواند هویت و یکپارچگی مناسبی را برای ترافیک بصری شهر ایجاد کند.»

لزوم پیوند ارتباطی تابلوهای شهری

مدیر گروه گرافیک دانشگاه سپهر اصفهان ادامه می‌دهد: «در سال‌های اخیر برای ترافیک بهتر، کوچه‌ها و گذرهایمان را شماره‌گذاری کردیم، ولی اغلبش با بنرها، استیکرها و رنگ نارنجی انجام شد که با بافت اصفهان همگن نبود و به‌سرعت رنگ می‌باخت. یکی از مهم‌ترین مسائل قبل از انجام هر کاری در این مورد بهره‌بردن از گرافیک محیطی برای ایجاد بستر منظم و هویت‌دار موردنیاز است؛ انضباط و یونیفرمی که اغلب تابلوها اعم از تابلوی کوچه‌ها، گذرها، خیابان‌ها و… می‌توانند داشته باشند. اگر این تابلوها شکل و شاکله منظم و به لحاظ فرم،‌ نوشتار، خط و… پیوند ارتباطی داشته باشد ضمن حفظ شخصیت خود می‌تواند رویکرد قدرتمندی در جریان بصری شهر ایجاد کند و این از همان مسائلی است که در جریان گرافیک شهری کمتر به آن توجه شده است.» میرمقتدایی معتقد است یک طراح باید با توجه به محدودیت‌ها فکر کند و بداند در تابلو چه عناصری با چه اشل و استانداردهایی رعایت شود و بعد با توجه به موقعیت طراحی،‌ هویت، مکان، فضا و پارامترهای دیگر طرحی درست ایجاد کند. قطعا اگر طرح درست باشد و مردم بتوانند آن را بپذیرند ماندگار می‌شود، کما اینکه تابلوهای شش‌ضلعی ماندگار شد و هنوز هم نتوانسته‌اند آن را تغییر بدهند؛ اما یک طراح باید این را به خاطر داشته باشد که اولین عنصر مهم در تابلو ایجاد ارتباط درست است. او حل مسئله زیبایی و ارتباط تابلوها با هویت و فرهنگ اصفهان را منوط به استفاده از یک تیم کاربلد می‌داند و البته مخالف انجام کار به شکل صرفا سنتی است: «درست است که کیفیت کاشی‌های قدیم در احساسش است، ولی ما باید بفهمیم چه چیزی را کجا و چطور استفاده کنیم. پس باید بر اساس رویکرد معاصر فکر کرد.» این استاد دانشگاه سپس مسئله به‌هم‌ریخته بودن عناصر موجود در تابلوهای سر کوچه‌ها و گذرهای اخیر در مناطق مختلف را مطرح می‌کند: «هرکدام از این عناصر یکرنگ است، یکی آرم بزرگ دارد یکی کوچک، نوشته‌ها هم کوچک و بزرگ و هرکدام یک مدل است و متأسفانه نخ پیوندی و ارتباطی درستی بینشان وجود ندارد. به‌طورکلی مستندسازی، طراحی حرفه‌ای، کارشناسی و … در این زمینه انجام‌نشده است. محل و استانداردهای نصب در بسیاری از فضاها به‌درستی رعایت نشده و با تابلوهای کج‌ومعوج و دچار اختلال مواجهیم. علاوه بر اینکه هویت را هم در نظر نگرفته‌ایم و این تابلوها اغلب به لحاظ نوشتاری با مشکلات زیادی مواجه هستند.» او در ادامه به نقش سازمان زیباسازی برای اصلاح این موارد اشاره می‌کند: «زیباسازی کارهای بسیار مهم و بر زمین‌مانده‌ای به‌جای تزئین و آذین‌بندی شهر دارد که ساماندهی تابلوها هم یکی از همان‌هاست و با کمترین هزینه می‌توان آن را انجام داد تا برای یک نسل بهترین و بیشترین استفاده را داشته باشد؛ ولی متأسفانه این وظیفه را سازمان‌ها و نهادهای دیگر هم به عهده دارند. به‌طورکلی مدیران ما به‌جای کارهای زودبازده باید به کارهای بلندمدت و انجام سرمایه‌گذاری برای مدیران بعدی فکر کنند و به جای کاشتن درخت صرفا به فکر برداشت میوه نباشند.»

خانه‌هایی با نام‌هایی بر کتیبه‌های کاشی

مهدی روشنایی، گرافیست محیطی نیز مهم‌ترین مسئله درباره تابلوهای نام‌گذاری معابر امروز شهر را ناسازگاربودن این تابلوها با پیشینه تاریخی ما می‌داند: «مجموعه تابلوهای معابر شهری اصفهان به لحاظ بعضی استانداردها، خوانایی فونت و رنگ، در سطح تقریبا متوسطی نسبت به دیگر شهرها هستند و عملکرد خود را دارند، ولی اگر مسئله این باشد که آیا این تابلوها متناسب با شهری با پیشینه اصفهان طراحی و اجراشده‌اند، به جواب دیگری می‌رسیم.» او سیر تاریخی نام‌گذاری تابلوی پلاک‌ها در اصفهان را از نصب پلاک‌های خانه‌ها این‌طور مرور می‌کند: «ما در شهری زندگی می‌کنیم که قبل از داشتن چیزی به نام پلاک، سر در هر خانه آن کتیبه‌ای از کاشی نصب‌شده بود. هر خانه برای خودش اسمی داشت که این اسم، نام صاحب‌خانه بود و در بعضی موارد نام در کنار آیه‌ای از قرآن کریم یا یکی از اسمای متبرکه قرار داشت. در و سردر (درآیگاه) هر خانه شخصیتی کاملا متفاوت با امروزه داشت که آدم‌ها را به درون دعوت می‌کرد و شناسنامه‌ای برای خانه و اهل آن بود که با کتیبه‌ای مزین به خط و نقشی خوش در بالا و وسط سردر، محلی برای معرفی بهتر در کنار آیه‌ای از قرآن بود تا هر رفت‌وآمدی متبرک باشد. در دوران پهلوی رفته‌رفته شخصیت سردرها کم‌رنگ می‌شود. عناصر درآیگاه‌ها ازنظر فرم، نقش حجم و عمق، مصالح و شیوه پردازش تغییر می‌کند و درها فلزی می‌شود، ولی بازهم درهایی با ارزش‌های خاص به لحاظ نقش و فرم با کتیبه‌ای فلزی بالای آن داریم که البته با جنس و روش دیگری از پردازش کارشده است. بعضی از خانه‌ها همچنان در این دوران شماره یا پلاک پیدا می‌کنند که در مواردی می‌بینیم عدد پلاک جزئی از کتیبه می‌شود؛ حتی گاهی با نقش و فرم دیگر نوشته‌ها ترکیب‌شده و آنجا که پلاک‌ها جدا از کتیبه هستند، کاشی لعاب‌دار مربعی با رنگ لاجوردی در بعضی موارد با حاشیه‌ای زردرنگ و عددی با خط نستعلیق و سفیدرنگ روی آن داریم که زیبا، خوانا و هماهنگ با هویت شهری کارشده است.»

آغاز روند تولید و تکثیرو فراموشی شخصیت تابلوهای شهری

روشنایی اما فراموشی هویت و شخصیت پلاک‌ها و تابلوهای کوچه‌های شهر را از زمانی می‌داند که این پلاک‌ها نه توسط خود مردم که توسط شهرداری ساخته و تولید شدند: «این روند تا زمانی ادامه پیدا می‌کند که پلاک‌ها و تابلوهای کوچه‌ها به دلیل افزایش و نیاز به هماهنگ و یکپارچه‌سازی توسط خود شهرداری ساخته و تولید می‌شود نه صاحب‌خانه. در این زمان متناسب با روند تولید و تکثیر جنس پلاک‌ها تبدیل به ورق فلز می‌شود که قابلیت تکثر راحت و سریع‌تر، با قیمت پایین‌تر و هم روش نصب مناسب با بدنه و دیوارهای مختلف را دارد. از اینجاست که ما درگیر روند تولید و تکثیر می‌شویم و رفته‌رفته هویت و شخصیت تابلوهایمان را فراموش می‌کنیم؛ چیزی که بزرگ‌ترین نقص و ایراد تابلوهای معابر امروز ماست.» این طراح محیطی وضعیت پلاک‌های امروزی بر در خانه‌ها را این‌طور توصیف می‌کند:‌ «امروزه پلاک‌ها بر در خانه‌ها همچون قطعه‌ای اضافی هستند که هرکدام در جایی در کنار هر در نصب شده‌اند. بعضی وقت‌ها باید بگردی تا بتوانی پلاکی را پیدا کنی. کمتر پیش می‌آید که طراحی، محل مناسب را برای نصب پلاک مشخص یا طراحی کند. تنها نقطه انطباق پلاک‌های ما با هویت و قدمت شهر استفاده از رنگ لاجوردی در زمینه است. درحالی که می‌توان از تابلوهای گذشته تأثیر گرفت. تأثیری که صرفا استفاده از فونت نستعلیق در تابلوهای شهری نیست و باید در جنبه‌های گوناگون به آن فکر کرد.» او چند نمونه از ویژگی‌های قابل‌توجه پلاک‌های گذشته را که امروزه می‌توان در آن تأمل کرد این‌گونه ذکر می‌کند:‌ «پلاک‌های گذشته کادر مربع داشتند. بیشترشان با فونت نستعلیق نوشته‌شده بودند و به دلیل لعاب کاشی شفاف و براق بودند که در آن از ترکیب رنگ‌های درخشان (لاجوردی، سفید، زرد و بعضا مشکی) استفاده‌شده بود. علاوه بر اینکه سایز بزرگ‌تری داشتند.» مهدی روشنایی البته معتقد است: «شاید نتوان با توجه به محدودیت‌های شهرسازی امروز پلاک‌های زیبای کاشی قدیمی را دوباره احیا کرد، ولی می‌توان جنس آن‌ها را از یک ورق حلبی و فونت شبرنگ ساده و بی‌روح خارج کرد و با توجه به امکانات و روش‌های پیشرفته تولید و ساخت امروزی با کمی بررسی عمیق‌تر در هویت با حفظ استانداردها و اصول شهرسازی، تابلوهای مناسب‌تری برای نام‌گذاری معابر ایجاد کرد.»
تابلوهای شهری؛ زیرمجموعه هنر گرافیک محیطی
این گرافیست سپس اصول و عناصر دیگر تابلوهای شهری را که باید در ایجاد و نصب موردتوجه باشد، این‌طور شرح می‌دهد: «یکی از ویژگی‌های مهمی که در تابلوهای نام‌گذاری معابر باید در نظر گرفته شود حفظ ساختاری مشخص برای محل نصب تابلو و پلاک‌ها با توجه به شرایط متفاوت محل ازنظر موقعیت، ارتفاع از زمین، فواصل و … است که باید با بررسی دقیق‌تری طراحی شود. نکته مهم دیگر همسان یا هم‌خانواده بودن تابلوها ازنظر فرم و عناصر طراحی با همدیگر است. تابلوهای موجود ما به‌غیراز رنگ با هم ارتباط فرمی مشترکی ندارند؛ مثلا تابلوهای نام و شماره ستون کوچه‌ها در خیابان‌های اصلی دایره هستند و تابلوی نصب‌شده بر دیوار ورودی کوچه‌ها مستطیل شکل‌اند. روش نصب تابلوها هم جای تأمل دارد. درست است که تابلوهای فلزی را باید با پیچ و پرچ نصب کرد، اما می‌توان آن‌ها را به‌عنوان عناصری برای رسیدن به زیبای بهتر در طراحی در نظر گرفت. مسئله مهم دیگر انتخاب فونت مناسب و خوانا برای این تابلوهاست که قابلیت‌های مختلف و نزدیک به ارزش‌های خطوطی گذشته را هم دارا باشد. سایز حروف و فواصل (لی اوت بندی) تابلوها نیز نیازمند استانداردسازی بهتری است. نکته دیگر ضعف علمی در طراحی تابلوهای محیطی شهری است. متأسفانه بعضی مسئولان یا طراحان فراموش می‌کنند که طراحی تابلوهای شهر از زیرمجموعه‌های رشته طراحی و گرافیک محیطی است؛ آن‌هم نوعی طراحی یا دیزاین برای یک فضای عمومی. علاوه بر تمام این‌ها، ما در طراحی باید تابع امکانات ساخت، استانداردها، شرایط اقلیم، محیط و فرهنگ باشیم و البته برای رسیدن به یک طرح مناسب و هماهنگ با فضا نیز نیازمند‌ روندی مشخص و اصولی با تحقیق، مطالعه و بررسی در شرایط حال و گذشته هستیم تا به نتیجه مطلوب برسیم.» او در پایان به نقش کلیدی و اهمیت وجودی تابلوهای نام‌گذاری معابر در جریان زیست و زندگی شهری اشاره و بر آن تأکید می‌کند:‌ «تابلوهای نام‌گذاری معابر قطعاتی نیستند که ما یک روز و دو روز با آن‌ها سرکار داشته باشیم. حتی وقتی نیاز نیست هرروز آن‌ها را بخوانیم؛ بارها و بارها از کنارشان رد می‌شویم و جزئی از بدنه شهر و خانه ما هستند و بالطبع همین مسئله در جریان همذات‌پنداری ما با محیط پیرامونمان مؤثر است. پس چه‌بهتر که فردا با زیبایی خاطر از تابلوهای دیروز یاد کنیم.»

تابلوهای متنوع محصول کار پیمانکاران مختلف

اما احمدرضا آقابابایی، معاون هنری سازمان زیباسازی شهرداری اصفهان و از طراحان پلاک‌های جدید نام‌گذاری معابر، در این رابطه می‌گوید: «تابلوهای نام‌گذاری معابر از ادوار قبل دراوایل دوره پهلوی دوم با پلاک فلزی با خوشنویسی همراه می‌شود؛ قبل از آن خوشنویسی در نقش کاشی بوده که با نقوش اسلیمی و ختایی تزئین می‌شده. البته کاشی‌هایی ماندگار بوده که در جریان بنایی به کار می‌رفته و در ورودی معبر کار گذاشته می‌شده، نه پلاک کاشی‌هایی که بعدا چسبانده می‌شده یا جدا از بدنه معماری بوده است. هنوز هم نمونه‌هایی ازاین‌دست را در خیابان طالقانی یا محله‌های قدیمی مثل جامی می‌بینیم. قبل از آن، در میدان جلفا و دردشت اکثرا با کاشی و همراه با طراحی هنرمندان بوده است که بیشتر مردم روی این محله‌ها تعصب خاص داشته‌اند.» بابایی درباره روند تغییر این پلاک‌ها می‌گوید: «بنا بر مصوبه شورای دوم در خصوص لایحه شماره‌گذاری معابر و تیپ تابلوها در سال 83 ما طراحی تابلوهای شماره‌گذاری معابر را در دستور کار قرار دادیم، چون شماره خیلی ضرورت پیداکرده بود و ما از شهری با جمعیت متوسط به کلان‌شهر تبدیل‌شده بودیم و باید در اکثر معابرمان به خاطر مسائل اورژانسی یا اتفاقات و حوادث رانندگی و آتش‌نشانی شماره‌گذاری صورت می‌گرفت که تابلوهای نارنجی و دایره‌ای شکل سرگذرها و ورودی‌های کوچه‌های اصلی و فرعی و همچنین تابلوهای دایره‌ای‌شکل که جزو تابلوهای ترافیکی محسوب می‌شوند، در این زمان طراحی و کار شد. دلیلش هم این بود که مناطق ما گستردگی زیادی داشت و هرکدامشان پیمانکاران متفاوتی با سلیقه‌های مختلف داشتند که در برخی موارد تابع طرح اولیه نبوده‌اند. البته مثل بقیه شهرها در خیلی از جاهای دنیا این امکان وجود داشت که معابر ما هم صرفا شماره‌گذاری شود، ولی شماره‌گذاری ما همراه با نام انجام گرفت؛ یعنی اصالت روی نام بود و شماره‌ها برای سهولت آدرس‌دهی اعمال شدند.» او سپس به تابلوهای شش‌ضلعی سر خیابان‌ها به‌عنوان میراث ماندگار شهر اشاره می‌کند: «این تابلوها از اوایل دهه 50 وارد مجموعه شهر اصفهان شده و به نظر می‌آید، حروف و نقش برجسته اسلیمی آن به‌صورت خوشنویسی توسط طراحان هنر فرش و سنتی آن زمان کار شده است. متأسفانه ما نام هنرمندان آن را نمی‌دانیم فقط تکنیک آن در دسترسمان بوده که علت آن‌هم تغییر مصالح ساخت تابلو است. زمانی این تابلوها نئوپلاستیک بوده و خط به‌کاررفته روی آن حتما باید خوشنویسی می‌بود که البته این روزها بیشتر کامپیوتری انجام می‌شود.» بابایی اما پراکندگی ونامنظم‌بودن تابلوهای نام‌گذاری معابر شهری جدید و عدم انطباق آن‌ها با هویت اصفهان را می‌پذیرد: «به فکر ساماندهی هستیم، اما متأسفانه نمی‌توانیم سمت کاشی برویم، چون اگر کاشی به شیوه بنایی نصب نشود، شکننده و آسیب‌پذیر است. از طرفی بناهایی سر کوچه‌ها شکل‌گرفته که با جنس کاشی دوام آن‌چنانی پیدا نمی‌کند. پس باید از چاپ روی فلز منتهی با نقش و طرح دارای شناسنامه و هویت استفاده کرد؛ به‌نوعی باید در بدنه به شیوه مرسوم قدیم هویت محلات را حفظ کنیم. البته بحث تخریب‌گرایی و وندالیسم را هم باید در نظر گرفت، چون مثلا ما زمانی تابلوهای عنوان محلات را با جنس پلکسی در تابلوهای سولار زدیم، ولی الان نمونه‌ای از آن‌ها موجود نیست. البته به‌مرورزمان این موضوع هم تغییر کرده است، زیرا خوشبختانه مردم اصفهان در این مورد فرهنگ پذیر هستند و این روزها کمترین تخریب را در این مورد از سوی آن‌ها شاهد هستیم. با تمام این اوصاف، انجام تغییرات و استانداردسازی‌های لازم را در دستور کار داریم و امیدوارم به‌زودی شاهد ساماندهی و نصب منظم، همگن و هنرمندانه‌تر این تابلوها باشیم.»
 
برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط