دکتر علیرضا جعفری زند، حالا یک دهه است که فصول مختلفی در این محوطه کاوش باستانشناسی انجام داده و بهتازگی یک چاه سنگی ساسانی و گورخمره اشکانی هم یافته است. او معتقد است گمانهزنیها باید به کاوش برسند و تپه بهسرعت محصور و به یک سایت موزه برای اصفهان تبدیل شود. روایت این ملاقات مهم را در دو قالب متفاوت برایتان تدارک دیدهایم؛ گزارش متنی و تصویری را در این صفحه میخوانید و گزارش ویدئویی را میتوانید با مراجعه به صفحه تلگرام و اینستاگرام روزنامه اصفهان زیبا (esfzibanews@) مشاهده کنید. از تپهاشرف بیش از اینهاباید گفت و برای زندهماندن و کشف و نقشآفرینیاش در صنعت گردشگری شهر بیش از اینها باید تلاش کرد. تپه اشرف، محوطهای باستانی در دل شهر اصفهان، رازهای بسیاری از زندگی و مدنیت را دستکم از زمان هخامنشیان تا پایان روزگار صفوی، در خود نهان داشته است. دریغا که امروزه این مکان حتی از داشتن تابلویی برای معرفی به عموم هم محروم مانده است. دکتر علیرضا جعفریزند، باستانشناس و مدیر کاوشهای سایت تپه اشرف دل پرخونی دارد. ما یک صبح گرم تابستانی مهمان او شدیم تا برایمان از ناگفتههای نهان اصفهان بگوید.
روایت ساخت کاخی ملهم از هشتبهشت بر بالای تپه اشرف
نام تپه اشرف برگرفته از نام آخرین بنایی است که به دستور اشرف افغان، به سبک کاخهای صفوی علیالخصوص کاخ هشتبهشت، در اینجا در دستساخت بوده است. (دکتر جعفری زند بهدرستی اصرار دارد که این واقعه را باید «شورش افغانها» بدانیم و نه «حمله افغان»؛ چراکه افغانهای قندهار اتباع ایران بودند.) عمارتی که اشرف دستور ساختش را داد، هرگز به پایان نرسید و آنچه هم از آن ساختهشده بود پس از فتح اصفهان به دست سپاهیان طهماسبقلیخان (نادرشاه بعدی)، به دستور نادر و با همراهی مردم اصفهان که دل پرخونی از سالهای حکومت افغانها داشتند، تخریب شد. امروز ولی پایهها و زیرسازیهای این بنا و بقایای لولههای سفالینی که زمانی با سیستمی تقریبا ناشناخته آب را از زایندهرود به کاخ پمپاژ میکرده، پس از فصل پنجم کاوش سایت از دل خاک بیرون کشیده شده و امروزه در معرض دید است. برمبنای این یافتهها میدانیم که حوضها، فوارهها و باغچههای متعددی برای این بنا تعبیهشده بوده است. همچنین بقایای یک کارگاه سنگتراشی که برای احداث این عمارت تأسیسشده بود، در خلال عملیات حفاری کشف شد. در جانب غربی سایت هم رمپی (ramp) که در همین دوره برای انتقال مصالح عمارت استفاده میشده برجاست. بههرحال این بنای ناتمام، نام سازنده خود، اشرف افغان را برای این سایت به میراث گذاشته است. در شمال تپه اشرف میایستیم، جایی که جعفریزند میگوید: «قلعهای مربوط به دوره ساسانی اینجا وجود دارد که بخشی از آن در کاوشهای فصول یک تا پنج شناساییشده است؛ قلعهای که بنیانش در دوره ساسانی گذاشتهشده اما تا قرون 4 و 5 هجری هم مورداستفاده قرار میگرفته است.» به روایت این باستانشناس صاحبنام اصفهان، بخش اعظم این قلعه امروز زیرخاک است. به عبارتی، اگر کاوشها ادامه پیدا کنند و به اتمام برسد، این منطقه صاحب بنایی مشهور و مهم خواهد شد و بهعنوان یک قطب گردشگری در اصفهان مطرح خواهد شد.
سند تپه اشرف به نام میراث
به روایت علیرضا جعفری زند، سایت فعلی تپهاشرف، تنها بخشی از یک محوطه بزرگ باستانی است. تپهاشرف و تپهجی در نزدیکی آن، در حقیقت محوطه واحدی بودهاند که پس از تسطیح زمین و احداث خیابان سلمان فارسی از هم جدا افتادهاند. همین تپهاشرف برجایمانده از آن محوطه بزرگتر هم در اصل بالغبر ۱۲ هکتار زمین میشده که متأسفانه در پی ساختوسازهایی، تنها هفت هکتار آن بهعنوان سایت باستانی محصور و فعلا قابل کاوش است. بخشی از این سایت امروزه در محوطه پارک مشتاق دوم قرار دارد. دکتر جعفری زند با اطمینان میگوید در زیر مکانی که امروزه تبدیل به فضای سبز شده، بخش مهمی از این مجموعه تاریخی پنهان مانده است. او تأکید کرد: «این جزو معدود تپههای باستانی ایران است که سند سیم و سربیاش به نام میراث فرهنگی در سال 1310 ثبتشده و در سند عرصه تپه 12 هکتار ثبتشده است. ما تپههای باستانی زیادی داریم که در ملک مردم هستند؛ مثلا تپه جی مالکیت خصوصی دارد». او به تپه دیگری که وسط زایندهرود و در جوار تپه اشرف است اشاره کرد و گفت: «من سال 1375 با بالگرد از این تپه عکس گرفتم و عکس در کتابم منتشرشده است. این تپه بهوسیله خندقی برش خورده و از تپه اشرف با دو پل جداشده. اینجا یک بنای رسمی وجود داشته که نمیدانیم چیست.» همچنین اثر تاریخی معروف پل شهرستان را میتوان تنها بنای شناختهشده و نجاتیافته این محوطه باستانی دانست. بر بالای تپه رو به پل شهرستان ایستادیم و درباره جدا افتادن پل باستانی از زایندهرود و قرار گرفتنش بر برکه منشعب از رود، صحبت کردیم. جعفری زند، دیرینگی پل شهرستان را مربوط به روزگار هخامنشیان عنوان کرد.
تپهاشرف، «سارویه» نیست
جعفری زند درباره ماهیت اصلی این سایت به باوری که تپه اشرف را مرتبط با سازهای به نام سارویه یا ساروق میدانند، اشاره و آن را با اطمینان رد کرد. به روایت این باستانشناس، سارویهای که نامش را در تاریخ میخوانیم، قلعه طبرک بوده است. چراکه در توصیفاتی که از سارویه وجود دارد، چند نکته هست که با مکان تپه اشرف مغایرت دارد. گفتهاند «خشکترین جای اصفهان بوده» پس نمیتواند کنار رودخانه باشد. «چشمهای در آن وجود داشته که نمیدانستند آب چشمه از کجاست» حالا ما میدانیم منظورشان چشمه باقرخان بوده. شاهد سوم اینکه «اندرون شهر جی» بوده و نگفتهاند کنار زایندهرود؛ بنابراین آنجا به گفته او تا قرن 5 هجری به نام سارویه معروف بود و سپس به نام قلعه تبرک معروف شد.
تپه اشرف، محافظ شرق شهر
اما اگر تپه اشرف، همان سارویه نیست. پس چیست؟! به گفته جعفریزند تپه اشرف در اصل یک قلعه ساسانی است و زیربنای هخامنشی دارد. در دوره هخامنشی ساخت پل و قلعه در کنار هم بسیار متداول بوده و در سرتاسر ایران هم نمونههایش را داریم. جعفری زند تصریح کرد: «این قلعه از بخش شرقی شهر محافظت میکرد. بخشهای غربی اصفهان روی ارتفاعات هستند ولی اینجا در شرق ارتفاعات زیادی نبود. وقتی هم اشرف افغان خواست وارد شهر شود، به اینجا رسید. مدتی ماند اما به این نتیجه رسید که نمیتواند ازاینجا وارد شود. شهر را دور زد و از طریق کاخ فرحآباد که خارج از باروی شهر بود، وارد شد. در آن زمان دیوارهای اصفهان، ورای این قلعه بودند. راه باستانی اصفهان به نواحی شرق اصفهان ازاینجا میگذشته و بسیار مهم بوده است؛ از خوراسگان میآمده و ازاینجا عبور میکرد. قلعهای بوده که دیوارهایش 5 متر ضخامت داشتهاند. این قلعه ساسانی است که در دوره آلبویه و سلجوقی هم مورداستفاده قرار میگرفت. در دوره مغول متروک شد تا زمان اشرف افغان؛ یعنی نزدیک بهپنجقرن اینجا متروک ماند و بهعنوان قلعه دیگر مورداستفاده قرار نگرفت.» به گفته دکتر جعفریزند، موقعیت استراتژیک این محل بهعنوان دروازهای به راههای شرق، نزدیکی به رودخانه و درعینحال ارتفاع این منطقه که آن را از سیلاب مصون میداشته و همچنان دید آن به کوه صفه و اهمیتی که این امر در نگاهبانی از شهر ایفا میکرده، بهعلاوه مجاورت باغهای سرسبز کَلمان، دلیل تمرکز ساختوساز در منطقه است. به روایت جعفریزند، نخستینبار در سال ۱۳۵۵ خورشیدی گمانهزنیهایی روی تپهجی انجام شد، ولی مطلب به دلایل متعدد پیگیری نشد. در دهه ۶۰ و بهواسطه جنگ تحمیلی، محوطه تپهاشرف بهعنوان سایت پدافند ضدهوایی به کار گرفته شد و آثار آن تأسیسات هنوز هم روی تپه قابلمشاهده است. بهعلاوه به تدبیر جعفریزند بعدا با تخریب سرویس بهداشتی تعبیهشده در زمان جنگ، از نخالههای آن برای مسدودکردن راه دستیابی به سایت توسط افراد متفرقه استفاده شد. در اواسط همین دهه از تپهجی و تپهاشرف برای زمانی محدود بهعنوان محوطه آموزش کاوش به دانشجویان باستانشناسی استفاده میشد که آثار حفرههای این اقدام در میانه تپه هنوز دیده میشود. البته گزارش کاوشی درباره آن وجود ندارد. پس از جنگ از این تپه بهعنوان پیست موتورسواری استفاده شد! هنوز هم جماعت موتورسوار گویا به یاد آن روزها گاهی با هزار زحمت از میان حصارهای بتنی (معروف به نیوجرسی) راهی به تپه باز میکنند. همچنین مدتی محوطه پشت این تپه محل دپوی زبالهها بوده است و همچنان هم نخالههای ساختمانی سمت جنوبی سایت قابلمشاهده است. از سال ۱۳۸۹ که دکتر جعفری زند اینجا را بهعنوان سایتی تاریخی شناسایی کرد، کوششهایی برای جلوگیری از ورود اغیار به محوطه انجام شد، مثلا چون زمانی برخی خودروهای خود را تا بالای تپه میآوردند، در بخشی از تپه برای ممانعت ورود خودرو پشتههایی را انباشتند و راه ورود وسایط نقلیه را به اینجا سد کردند. در فصل ششم کاوش، دیوارهایی خشتی مربوط به دوره هخامنشی از زیر خاک بیرون آورده شد و بهاینترتیب فرضیه تعلق این بنا به این دوره تاریخی اثبات شد. البته به دلیل اینکه این یافتهها در حاشیه سایت قرار میگرفت و فعلا با تأسف بسیار، به امنیت و محصور نگاهداشتن اینجا توجه کافی نمیشود، تیم کاوش بهناچار برای حفاظت اثر و پیشگیری از حادثه غیرمترقبهای، دیوارهای یافتهشده را دوباره با خاک پوشاندند. البته مستندنگاریهای لازم درباره یافتهها انجامشده و پوشاندن بافت یافتشده با خاک کاملا اصولی انجام گرفته است. به روایت جعفریزند بافت خشتی، ویژگی معماری کل تاریخ ایران است. از دوره هخامنشیان نمونه این دیوارها در دهانه غلامان سیستان و همچنین تخت جمشید دیده شده است. البته در زمان کشف دیوارهای خشتی تخت جمشید، بر اساس تکنیک رایج آن زمان و ناتوانی از حفظ آن دیوارها، تیم کاوش دیوارها را بریدند. آثار سوختگی روی خشت این دیوارها که به فاجعه تخریب تخت جمشید به دست اسکندر برمیگشت، در تصاویر مربوط به اکتشافات آن زمان موجود است. با نهایت تعجب در حین بازدید، متوجه آثاری از مصرف مواد مخدر و شرب مسکرات و آتشسوزی در روی سایت شدیم که اتفاقا تازه هم بود. هنگامیکه علت را از باستانشناس سایت جویا شدیم، او از اینکه تپه اشرف مأمن کارتنخوابها و برخی بزهکاران شده، ابراز تأسف کرد. البته آنطور که شنیدیم تا دو سال پیش وضع بسیار بدتر از این بوده اما رسانهایکردن اوضاع و توجهاتی که بعدا به محوطه جلب شد، کمی از رنج این محوطه باستانی کاست. حالا دیگر اتومبیلها نمیتوانند به روی تپه باستانی اصفهان بیایند و بهتازگی هم شهرداری منطقه، حصارهای نیوجرسی در بخشهایی از تپه قرار داده تا دسترسی موتورسواران را از بین ببرد؛ ولی تعداد حصارها کمتر از میزان موردنیاز بوده و هنوز موتورسوارانی هستند که موتورشان را بلند میکنند و از فضاهای خالیمانده وارد تپه میشوند. تکمیل پروژه محصورکردن تپهاشرف توسط شهرداری منطقه، یکی از مطالبات جعفری زند است که هنوز پاسخ مناسبی نگرفته است.
در تپه اشرف چه پیدا شد؟
پرسیدیم: چند فصل کاوش برای اینجا پیشبینی میشود؟ پاسخ جعفریزند قابلتأمل بود؛ دستکم 250 فصل! جالب است بدانید که نخستین فصل کاوش این مجموعه در سال ۱۳۸۹ آغازشده و فصل ششم آن در سال ۱۳۹۷ به پایان رسیده است. تیم کاوش در حال حاضر مشغول یک رشته گمانهزنی با حفر ترانشه (شیارهایی عمیق و جویمانند که در عملیات باستانشناسی مرسوماند) در کناره خیابان سلمان فارسی هستند. بر اساس کاوشهای انجامشده، تاکنون آثاری از دورههای هخامنشی، سلوکی، اشکانی، ساسانی، اسلامی تا انتهای دوران صفوی بهدستآمده است. در بخشی از سازههای یافتشده از دوره ساسانی، تاکنون یک سکه درهم ساسانی متعلق به قباد یکم (پادشاه ساسانی که در دو نوبت، یکی از ۴۸۸ تا ۴۹۶ میلادی و بار دوم از ۴۹۹ تا ۵۳۱ میلادی پادشاه ایران بود) یافت شده است. از دیگر آثار کشفشده در این بخش تعدادی سکه مسی دوره صفوی هستند. همچنین مقدار قابلتوجهی سفال از این سایت کشفشده است که هشتادوپنج درصد آنها متعلق به دورههای اشکانی و ساسانی و پانزده درصد مربوط به دوره اسلامی هستند. نقشی که در بسیاری از سفالهای یافتشده در اینجا دیده میشود و طی ادوار مختلف تاریخی به طور متناوب تکرار شده، نقش گل قاصدک یا لویی است. این نقش ظاهرا از این گلها که در فصل بهار در این منطقه میرویند، الهام گرفتهشده است و استفاده از آن منحصر به همین سایت است. دکتر جعفریزند برایمان تعریف کرد که چند بار به نهادهای مربوطه پیشنهاد داده تااز نقش ویژه این سایت استفاده کنند و حصارهایی که قرار است روزی دور این سایت کشیده شود را با گل قاصدک تزیین کنند حتی طرح حصارها را هم ارائه کرده اما وقعی ننهادهاند! یافتههای کاوش اخیر باستانشناسان در تپهاشرف مهمترین دلیل دیدار ما از این محوطه باستانی بود. بخشی از این نویافتهها را که سفالهای شکسته هستند، همانجا کنار کانکس دیدیم، سپس به تماشای فعالیتهای در حال انجام رفتیم و علیرضا جعفری زند توضیح داد: جعفری زند توضیح داد: «فصل هفتم کاوش در واقع عملیات نجاتبخشی است که به دلیل لولهگذاری اداره آب و فاضلاب انجام میشود و شامل گمانهزنی است. گمانهها یک در یک متر مربع به فاصله 10 متر از یکدیگر در طول 650 متر مورد نظر اداره آب ایجاد شدهاند که جمعا شامل 65گمانه هستند. نجاتبخشی هم به این دلیل انجام شده که پیش از لولهگذاری یا هر عملیات عمرانی در مناطق باستانی، کاوش انجام میشود و در صورت نبودن آثار یا قابل حمل بودنشان، چراغ سبزی برای عملیات عمرانی داده میشود. در نجاتبخشی معمولا از ترانشههای 10 در 10 یا گمانه استفاده میشود که در این محوطه به دلیل محدودیت خیابان مجبور شدیم گمانه یک در یک در کنار خیابان ایجاد کنیم.» او افزود: در گمانه چهلوسومین یک گورخمره اشکانی و تعداد دیگری گورخمره به دست آمد که به فضای دیگری منتقلشدهاند تا پژوهشهایی روی آنها انجام شود. این یافتهها به لحاظ تاریخی بسیار برای اصفهان مهم هستند؛ چون تاکنون گزارشی از این نوع گورستان در اصفهان به دست نیامده است. فقط یک نمونه این گورخمرهها را در سیلک کاشان دیده بودند.به روایت او خمره پیداشده، براثر فشارهایی که احداث خیابان روی این محوطه تحمیل کرده، شکسته شده بود. یک چاه هم به دهانه مربعیشکل یافتند که با توجه به آثاری مانند سفال که در قعر آن کشفشده و مربوط به دورههای باستان و دوره اسلامی است، دکتر جعفریزند را متقاعد کرده است که این چاه تا دوره اسلامی هم در دسترس بوده است؛ گورخمرهای از دوره اشکانی و اسکلتی از یک حیوان که هنوز بهطور کامل از دل خاک بیرون نیامده، از دیگر یافتههای این گمانهزنی است. قضاوت درباره ماهیت اسکلت جانور یافتشده هنوز زود است، ولی چنانچه اسکلت مزبور متعلق به یک اسب باشد، میتوان در نظر داشت که ما با یک سنت گورگذاری کهن روبهرو هستیم، سنتی که طی آن اسب فرد جنگجو را هم در کنار او در آرامگاهش میگذاشتند. این روش در میان سکاها و بعضاپارتیها رواج داشته، ولی بهجز مناطق شمالی ایران تاکنون در دیگر مناطق ایران مورد مشابهی دیده نشده است. دکتر جعفری زند همچنین گفت: «احتمال بسیاری وجود دارد که مکانی که امروز خیابان سلمان فارسی از روی آن گذر میکند، حاوی آثار مهمی از دوره اشکانی و ادوار دیگر باشد که طبیعتاعبور خیابان از روی آن کار کاوش را تقریبا غیرممکن کرده است.» آجرها و سفالبریها و بقایای خمرههای اشکانی را هم میبینیم و دیدارمان با تپه اشرف به پایان میرسد.
تپه اشرف تاریخ اصفهان را به فراتر ازآنچه امروز میدانیم میبرد
تصور روزی که رازهای نهان این محوطه بهطور کامل از دل خاک بیرون آمده باشند و تپه اشرف به یک سایت موزه شبیه آنچه در شهرسوخته سیستان میبینیم، تبدیلشده باشد، رؤیایی است که اگر مسئولان امر بخواهند، محقق میشود. دکتر جعفریزند توضیح میدهد که چنانچه روزی قلعه تپه اشرف از زیر خاک بیرون آورده شود، اصفهان در دل خود بنایی مانند تخت جمشید را خواهد داشت. اگر آنقدر هوشمند باشیم که چنین آیندهای را امروز بنیان بگذاریم، خدمت بزرگی هم به میراث و تاریخ اصفهان و هم به صنعت گردشگری این کلانشهر کردهایم؛ چراکه چیزی را ایجاد میکنیم که صنعت گردشگری اصفهان و آنان که برای هویت تاریخی این شهر ارزش قائلاند، مدتهاست خلأش را احساس میکند؛ سایت موزهای که سررشتهای از رازهای نهان اصفهان را به دست مخاطبان میدهد.