اینبار بهسراغ یک پایاننامه کارشناسی ارشد رفتهایم که نکات جذابی درباره ایرانپژوهی ایتالیاییها در حوزه ایران باستان ارائه داده است. وقتی صحبت از ایرانپژوهی و ایرانشناسی میشود، منابع خارجی بار زیادی را به دوش میکشند و رجوع به آنها و خواندنشان سرنخهای فراوانی به دست دانشجویان، محققان و البته علاقهمندان این حوزه میدهد. ازجمله این منابع میتوان به منابع مکتوب ایتالیایی هم اشاره کرد. آزاده آزادینژاد شهریور 1393 پایاننامهاش را با عنوان «ایرانشناسی در ایتالیا در حوزه ایران باستان» در دانشگاه شهید بهشتی برای مقطع کارشناسی ارشد ایرانشناسی، در گرایش تاریخ، ارائه داده است.
ما در این نوشتار نمیخواهیم نتایج پژوهش این پایاننامه را بیاوریم، بلکه قصد این است که سرنخهایی برای مطالعه به سفردوستها، ایراندوستها، تاریخدوستها و البته عشاق ایتالیا ارائه دهیم. به روایت آزادینژاد، ایتالیا ازجمله کشورهایی محسوب میشود که نقش مهمی در پیشرفت ایرانشناسی داشته است. رابطه طولانی و مستمر فرهنگی بین ایران و ایتالیا، علاقهمندی ایتالیاییها به ایرانشناسی دوره ایران باستان، کثیربودن دانشمندان ایتالیایی در این حوزه و بالابودن سطح علمی آنها و نیز در نظر گرفتن روابط خوب سیاسی و اقتصادی بین ایران و ایتالیا، ضرورت این تحقیق را به ما ابراز میدارد. ایزیائو 5، موسسه مهم شرقشناسی ایتالیایی، انجمن ایرانشناسی اروپا را موردحمایت قرار میدهد و مکان رسمی این انجمن در موسسه ایزیائو است که این خود نشاندهنده اهمیت ایرانشناسی در ایتالیاست. انگیزه مهم دیگر برای پیشبرد موضوع این تحقیق این است که اهداف ایتالیاییها در دانش ایرانشناسی غیراستعماری بوده و ایتالیاییها در این راستا اهداف آکادمیک را دنبال کردهاند.
علاوه بر این، تاکنون مقاله، کتاب و اثر علمی که روی ایرانشناسی در ایتالیا خصوصادوره باستان تمرکز کرده باشد، تألیف نشده که این امر انجام این طرح را ضرورت میبخشد. وقتی درباره سفرنامههای سیاحان ایتالیایی صحبت میکنیم، بیشک انتخاب اول برای خوانش، سفرنامه اودوریک پوردنون (1286-1331) است که توسط انجمن هکلیوت در لندن، توسط هنری یول ترجمه و ویراستاریشده و در سال 1913 م منتشرشده است. مارکو پولو، سیاح ونیزی بود که در اواخر قرن 13 میلادی به ایران سفر کرد. نسخههای متعددی از سفرنامه او بهجامانده است. سفرنامه بعدی متعلق به جوزوفا باربارو، سفیر ایتالیا در ایران در طی سالهای 1473 تا 1478 میلادی است که در مجلد هفتم از مجموعه ایل نوئو راموزیو که گلچینی از سفرها و متون مربوط به روابط اروپا و شرق است، توسط موسسه ایتالیایی خاورمیانه و دور، به چاپ رسیده است. سفرنامه پیترو دلاواله (Pietro Della Valle) سیاح ایتالیایی که 66 سال عمر کرد، حدود سال 1621 میلادی نوشته شد و جالب اینکه بارها در ایتالیا و سایر کشورهای اروپایی ازجمله فرانسه، هلند و انگلیس منتشرشده است. در ایران، این سفرنامه با نام سفرنامه پیترو دلاواله (قسمت مربوط به ایران) ترجمه، شرح و حواشی از شعاعالدین شفا در سال 1348 توسط بنگاه ترجمه و نشر کتاب منتشر شد. سفرنامه بعدی مربوط به آنجلو لگرنتسی (Angelo Legrenzi)، پزشک ونیزی است که در سال 1705 میلادی به زبان ایتالیایی در ونیز تألیف شده است. فرانچسکو جملی کارری (Francesco Gemelli Careri) سفیر پادشاه ناپل در ایران بود که در سالهای 1694 تا 1696 م، در ایران اقامت داشت و از خود سفرنامهای بهجا گذاشت که در سال 1699 م در ناپل به زبان ایتالیایی منتشر شد. امبروجو بمبو (Ambrogio Bembo) نجیبزاده ونیزی بود که در سال 1674 میلادی به ایران سفر کرد و از خود سفرنامهای بهجا گذاشت. سفرنامه او که مانند سفرنامه مارکو پولو تألیف شده بود، بارها به زبانهای مختلف به چاپ رسید. لئاندرو دی سانتا چچیلیا (Leandro DI Santa Cecilia) راهب کرملیت ایتالیایی، در سالهای 1736 تا 1738 میلادی به ایران سفر کرد و سفرنامهای از خود بهجا گذاشت که به زبان ایتالیایی در سال 1757 میلادی در رم منتشر شد. وگئتانو اسکولاتی، سیاح ایتالیایی است که در سال 1841 میلادی به ایران سفر کرد و سفرنامهای از خود بهجا گذاشت که به زبان ایتالیایی در سال 1844 میلادی منتشر شد؛ اما اگر نمیخواهید تکبهتک این کتابها را بخوانید، انتخاب بهتر، خواندن کتاب «از مارکوپولو تا سایر سیاحان برجسته ونیزی» است که توسط پلاچیدو زورلا در سال 1818 میلادی در ونیز منتشر شد. این کتاب درباره سیاحان ونیزی اطلاعات مهم و موثقی ارائه میدهد.