این در حالی است که وزیر آموزشوپرورش چندی پیش در یک برنامه تلویزیونی گفته بود: «تمامی معوقات فرهنگیان پرداختشده و معلمان خرید خدماتی ربطی به ما ندارند.» معلمان اما میگویند: «اگر ما ربطی به این وزارتخانه نداریم، چگونه در مدارس شما تدریس میکنیم…؟!» آنها که تنها دو ماه از حقوق سال تحصیلی 99_98 خود را دریافت کردهاند، از مسئولان خواستار پیگیری حقوق خود هستند، درحالیکه دولت به مؤسسان جریمه دیرکرد واریز حقوق معلمان را میدهد؛ اما معلمان همچنان از پایه حقوق مکفی و بیمه کامل سالانه برخوردار نیستند و میگویند: «ما نه کارگریم، نه معلم». گفتنی است تمامی اسامی این گزارش مستعار است. مهشید میرمعزی یکی از همین معلمهاست که به اصفهانزیبا میگوید: «سال 93 بود که دولت تصمیم گرفت برخی مدارس را به بخش خصوصی واگذار کند؛ بنابراین به خاطر کمبود نیرو اعلام کرد آنهایی که تمایل و شرایط معلم شدن را دارند، بیایند و وارد طرح بسته خرید خدمات بشوند. اینگونه بود که کمبود نیروی معلم خود را جبران کرد؛ اما برای آنکه نیروها مدعی نشوند که استخدام رسمی دولت هستند، نفر سومی را به نام مؤسس در میان خود و ما قرار داد تا پولی را که باید بهعنوان حقوق مستقیما به حساب ما واریز میشد، به حساب مؤسس واریز کند.»
این نیروها ربطی به ما ندارند
میرمعزی ادامه میدهد: «ولی وزارت آموزشوپرورش این طرح را قبول ندارد و میگوید این نیروها اصلا به ما مربوط نیستند، درصورتیکه ما در مدرسههای دولتی تدریس میکنیم و بچهها هم بچههای دولتی و بیشتر از قسمتهای حاشیهای و فقیرنشین شهر هستند؛ مثلا ما در ناحیه 4 کار میکنیم که ازلحاظ مالی و فرهنگی آسیبپذیر و اغلب از اتباع هستند.» خانم میرمعزی میگوید: «از سال 93 تا حالا که درگیر کار هستیم، نهتنها قرارداد درست و درمانی با ما نبستهاند، بلکه بیمه تابستان و روزهای تعطیل را هم نداریم. پایه حقوقمان هم کم است و هویت شغلیمان مشخص نیست، ما نه کارگریم و نه معلم؛ خودمان هم نمیدانیم چه هستیم!» او اضافه میکند: «مؤسسان ساعتهای کاری را که از 7 و نیم صبح تا 12 ظهر است، بهعنوان دلیل مطرح کرده و میگویند که ساعت کاریِ کامل کارگری نیست، درحالیکه تازه نیمی از کار ما در منزل است، از تصحیح اوراق امتحانی تا طرح سؤال و آماده کردن طرح درس روز آینده!» میرمعزی اضافه میکند: «چگونه میتوان یک معلم را با کارگر مقایسه کرد؟!»
حرف سنگین وزیر به معلمان
احمدرضا سیفیزاده، معلم دیگر نیز با اشاره به حضور اخیر وزیر آمـوزشوپرورش در تلویزیون میگـویـد: «دو سه هفـتـه پیش بود که وزیر آموزشوپرورش در برنامهای تلویزیونی گفتند ما تمام مطالبات فـرهنگیان را دادهایم و خرید خدماتیها هم هیچ ربطی به ما ندارند. حرف سنگینی بود برای ما.» او ادامه میدهد: «فرق ما با دیگر فرهنگیان این است که یک نفر سوم را در این رابطه قرار دادهاند تا دست ما به جایی بند نباشد؛ وگرنه که ما نیروی شماییم، اگر نبودیم چگونه در مدارس شما تدریس میکنیم!» او از نبود امنیت شغلی گلایه دارد و ادامه میدهد: «بهمحض اینکه اعتراض کنیم، ما را کنار میگذارند و فرد دیگری را به جایمان میآورند.» درحالیکه بیشتر این معلمها باسابقه هستند و به گفته سیفیزاده: «ساعتهای بسیاری را ضمنخدمت گذراندهایم. بهمحض اینکه سال تحصیلی جدید شروع میشود، مدام برایمان دوره آموزشی میگذارند.» از سوی دیگر «بارها بازرسان از اداره کل و وزارتخانه به مدرسه آمده و بسیاری از روشهای تدریس ما را تأیید کرده و گفتهاند که درست و اصولی است.» به گفته سیفیزاده، «معلمها همه با ذوق و جوان هستند و جای آنها در همین نظام آموزشی است؛ اما ناگهان وزارتخانه میگوید میخواهد چندین هزار معلم استخدام کند؛ خب بیاید و خودِ ما را استخدام کند؛ مثلا من را با 36 سال سن و 15 سال سابقه معلمی دیگر کجا استخدام میکنند؟!» او ادامه میدهد: «از سال تحصیلی 99_98 ما فقط حقوق دو ماه را دریافت کردهایم. درواقع نمیدانیم حقوقمان چقدر است. از سوی دیگر و قرارداد جانبدارانهای تنظیم کردهاند و اگر نیرو امضا نکند میگویند برو بیرون! این یک قرارداد فرمالیته است تا نرویم شکایت کنیم؛ چون مؤسسان بسیار ذینفع هستند.» از نحوه سودبری مؤسسان که میپرسم پاسخ میدهد: «بهمحض اینکه واریزی دولت برای مؤسسان دیر شود، دولت به آنها 20 درصد پول اضافه میدهد تا ضرر نکنند. برای همین همهشان سر و دست میشکنند تا بیایند و اختیاردار یک مدرسه شوند، درحالیکه برخیشان علاوه بر این مدرسۀ طرح حمایتی که دارند، مدرسه یا مدارس غیرانتفاعی دیگر هم دارند.»
کو گوش شنوا، مجلس و نمایندهها!
زهرا صادقی از دیگر معلمان نیز در گفتوگو با اصفهانزیبا میگوید: «چندین بار مقابل مجلس شورای اسلامی تجمع داشتهایم. دوره قبل هم با نمایندگان مجلس صحبت کردهایم؛ اما زیر بار نمیروند…» میپرسم چرا؟ پاسخ میدهد: «میگویند شما بار مالی دارید، نمیشود کاری برایتان کرد. میگوییم پس تکلیف مار ا مشخص کنید!» آنها همچنان به کارشان ادامه میدهند و به قول خانم صادقی «جوانیشان» را گذاشتهاند سر این کار، حالا چطور میشود «در میان این حجم بیستوپنج هزار تا بیستوهشت هزار معلمی که میگویید میخواهید استخدام کنید، ما را هم استخدام کنید. این حداقل کاری است که میتوانید انجام دهید.» آنهم در هنگامیکه به گفته خانم صادقی: «اینهمه کلاس، اینهمه دوره و اینهمه پول صرف کلاسهای ضمن خدمت ما شده تا معلمانی باتجربه شویم، حالا که وقت ثمر دادن است، نمیخواهند میوه آماده را بچینند.» او میگوید: «حالا تمام والدین میآیند و بهجای آنکه به سراغ مدارس دولتی بروند، به دنبال مدارس خرید خدماتی میگردند، تنها به این خاطر که نیروهایشان خیلی زیر ذرهبین هستند و تلاش میکنند تا خودی نشان بدهند. همه جوان هستند و حوصله بچهها را دارند؛ برخلاف مدارس دولتی که اغلب با بازنشستهها و کسانی که در حال بازنشسته شدن هستند اداره میشوند.»
آیا پاسخی از تجمعتان گرفتید؟
محمد نظری درباره پاسخگویی در خصوص تجمع روز پنجشنبهشان در مقابل مجلس میگوید: «آقای عباس مقتدایی آمدند و صحبتی کردند و همان لحظه دو سه نفر از همکارها را بهعنوان نماینده در دفترشان پذیرفتند. ما نزدیک به 80 نفر بودیم. آقای مقتدایی نامهای را برای وزیر آموزشوپرورش و نامهای را برای کمیسیون آموزش ارسال کردند.» او در خصوص نتیجه این تجمع عنوان میکند: «آقای مقتدایی گفتند تلاشم را میکنم؛ ولی زمانبر است و خودتان باید تلاش کنید؛ خودتان باید بیایید و نمایندهها ر ا ببینید؛ ولی اینکه فکر کنید به همین راحتیهاست، نخیر! باید پیگیری کنید.» نظری گفت: «ما ناراحت این هستیم که امنیت شغلی نداریم و حرفمان این است که بااینهمه سابقه و تجربه، حیف نیست که بگذارندمان کنار و یک نیروی صفر بگیرند و دوباره بخواهند هزینه کنند؟!»