زیستن در ملال

تصویر ملال از نگاه هنرمندان موضوع نمایشگاه گروهی «ملال» است که در گالری دوران معاصر در حال برگزاری است. حضور مدیوم‌های مختلفی از هنرهای معاصر، ازجمله عکس، ویدئو آرت، فوتو اینستالیشن، ساندآرت، نقاشی، دیجیتال آرت و فوتومونتاژ و همچنین هنرمندانی ازجمله شهرام احمدزاده ترکمانی، مینو ایرانپور، هوفر حقیقی، احسان روح الامین، سینا فرزادی‌پور، پریسا فهامی، حامد قصری، مجید کورنگ بهشتی، رومین محتشم، رسول معرک نژاد  و نوشین نفیسی نمایشگاه ملال را در ارائه تصویر ملال در مدیوم‌های مختلف و با نگاه‌های متفاوت به جامعیتی خاص رسانده است. نمایشگاه ملال تا دوم مهر 99 برقرار است.

شهرام احمدزاده ترکمانی، عکاس و ویـدئوآرتیست، که کیــوریـتـوری نمایشگاه ملال را در کنار پریسا فهامی، عـکاس، بــرعـهــده داشــتـــه درباره برگزاری نمایشگاه ملال و شکل‌گیری ایده آن می‌گوید: «حدود دوسال پیش بود که با مطالعه کتاب فلسفه ملال، نوشته لارس اسوندسن، و نوشته‌های پراکنده دیگر درباره این مسئله توجهم به موضوع ملال، به‌خصوص در دوران معاصر، جلب شد و قصد داشتم با این ایده در قالب عکس و ویدئو نمایشگاهی انفرادی برگزار کنم. واقعیت اینجاست که بعد از یک سال و مشورت و هم‌فکری با پریسا فهامی به این نتیجه رسیدیم که مفهوم ملال مسئله‌ای عمومی است و پرداختن به این دغدغه در میان هنرمندان به‌وفور دیده می‌شود و قابلیت تعمیم‌پذیری بسیاری به انسان‌ها دارد؛ بنابراین با همراهی و به پیشنهاد ایشان، ایده پرداختن به ملال از زاویه دیدها و مدیوم‌های مختلف را در قالب نمایشگاهی کیوریتوریال طراحی و اجرا کردیم و در این مسیر به انتخاب مدیوم‌ها و هنرمندان برای رسیدن به یک نمایشگاه جامع پرداختیم.» او انتخاب آرتیست‌ها و تنوع در مدیوم‌های نمایشگاه ملال را هم ایــن‌گونــه شـــرح مـــی‌دهــد: «داشــتــن تنوع نگاه و مدیوم یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های ما در این نمایشگاه بود؛ آن هم به این خاطر که فرم هر مدیوم بر بازنمایی مفاهیم تأثیرگذار است و این باعث تنوع نگاه‌ها خواهد شد. کنارهم قرارگرفتن مدیوم‌های مختلف هنرهای معاصر که بیشتر به آن‌ها پرداخته شده است با یک کانسپت مشترک و مرکزی، دیگرایده ما برای برگزاری نمایشگاه ملال بود تا از این طریق از تک‌صدایی هم دوری کنیم.»
احمدزاده به سوءتفاهمی درباره شیوه برگزاری نمایشگاه به‌صورت کیوریتوریال هم می‌پردازد: «کتابی هست درباره شیوه‌های هنرگردانی نــوشــتــه هــانــس اولریش اوبریست که جـمله مهمی را در ابتدای آن می‌خوانیم: «قرار نیست اتاق‌های گالری‌ها در اختیار هنرمندان قرار بگیرد و فقط به پرکردن فضا فکر کنیم. این جمله مهمی است و با توجه به این امر، قصدمان از ابتدا بر این بود که نمایشگاه را به صورت کیوریتوریال برگزار کنیم و حتما اتفاقی هنری در آن نمایشگاه شکل بگیرد. آن چیزی که به نام نمایشگاه کیوریتوریال عموما شکل می‌گیرد، نوعی گردآوری است و بر اساس روابط کیوریتور با هنرمندان اجرا می‌شود؛ در حالی که نمایشگاه کیوریتوریال زمانی موفق خواهد بود که پیرامون یک کانسپت کل منسجمی را شکل دهد.» این مدرس عکاسی اهمیت‌دادن به هنر سنتی و کلاسیک در اصفهان را دلیلی برای درست دیده نشدن هنرهای معاصر در این شهر قلمداد می‌کند: «واقعیت اینجاست که در اصفهان هنرهای معاصر مثل شعله‌ای کوچک است که هراز گاهی شعله‌ای سربرمی‌آورد و دوباره فرومی‌نشیند و به حالت قبل بازمی‌گردد. دلایل این شرایط هم مختلف است. یکی از دلایل مهم، آن است که هنرمندان از فعالیت درزمینه هنرهای معاصر ناامید می‌شوند و کار را ادامه نمی‌دهند؛ به این خاطر که در جامعه عمومیتی در استقبال از هنر کلاسیک و سنتی وجود دارد و همیشه مقاومت‌هایی برای حضور هنرهای معاصر شکل گرفته است. این در حالی است که مخاطب امروزی مخاطبی پر از داده و اطلاعات است و به‌دنبال ایده‌های نو و دیدگاه و مدیوم‌های تازه برای دریافت مفاهیم می‌گردد و قطعا رویکرد سنتی نمی‌تواند جواب‌گوی این مخاطبان باشد.» احــمــدزاده چرخه ناقص تولید  آثار هنری و مشکلات هنرمندان هنرهای معاصر را یکی از نتایج غلبه هنر کلاسیک ارزیابی می‌کند: «نکته دیگری که باید به آن اشاره کنم، مسئله ارائه هنر به مخاطبان است. عدم وجود شرایطی برای ارائه اثر هنری معاصر به مخاطب آرام‌آرام فضا را از هنرهای معاصر می‌گیرد و طبیعتا تجربه‌ها و آزمون و خطاهای کمتری در این زمینه شکل می‌گیرد و این مسئله در نهایت منجر به عدم تداوم فعالیت هنر معاصر در اصفهان می‌شود. هنرمندان نوگرا با مشقت فراوان آثار هنری تولید می‌کنند و فروش پایین آثار هنری بر روند کاری آن‌ها تأثیر می‌گذارد و این چرخه ناقص تولید اثر هنری و عدم توجه به اقتصاد هنر در نهایت به هنرمند و جریان تولید اثر هنری آسیب می‌رساند.»

اصوات ملال از سیاره‌ای دیگر

سینا فرزادی‌پور، آهنگساز و پژوهشگر موسیقی، با ساندآرتی با عنوان «کثافت روال هرروزه زندگی» در نمایشگاه ملال حضور دارد. او از تجربه‌های پیشین در حوزه کنسرت موسیقی که در فضایی شبیه مقوله ساندآرت انجام داده است، می‌گوید: «مقوله ساندآرت همیشه برای من جذاب بوده است. شبیه به آن را در کنسرت‌های سال‌های گذشته اجرا کرده بودم؛ برای مثال، در کنسرت “در امتداد اصوات” در سال 89 برای اولین‌بار در اصفهان تجربه‌ای را انجام دادیم؛ به این شکل که دکلمه‌هایی از شاعران معاصر را به‌همراه صدای آمبیانس به‌شکل ضبط‌شده و صدای سازها را به‌صورت زنده ترکیب کردیم؛ با این حال باید اشاره کنم که تفاوت این نوع اجرا با ساندآرت بسیار زیاد است.»فرزادی‌پور ادامه می‌دهد: «وقتی قطعه‌ای موسیقی را کار می‌کنیم به‌شدت ملودیک و بر اساس توانمندی ساز و گام‌ها پیش می‌رود؛ اما زمانی که به ساندآرت فکر می‌کنیم صرفا به یک مفهوم صوتی می‌اندیشیم و ممکن است هیچ نوع موسیقی در کار وجود نداشته باشد. همچنین این اصوات می‌تواند هرچیزی باشد؛ از استارت یک ماشین تا زنگ تلفن یا هر صدا و افکتی دیگر. نکته مهم اینجاست: انتزاعی که در اصوات وجود دارد بسیار بالاست و از طریق این انتزاع می‌توان دست به تجربه‌های فراوان زد.»
او از زاویه دیدی که برای روایت ملال در این نمایشگاه انتخاب کرده است، یعنی روایت ملال در سیاره‌ای دیگر، هم می‌گوید: «وقتی ایده چنین نمایشگاهی مطرح شد، درباره ایده ملال مطالعاتی انجام دادم و با این مقوله آشنا شدم. بعد در این مسیر متوجه شدم به مقوله ملال در غیر از زیست معمولی انسان پرداخته نشده است. منظورم دقیقا ملال در زندگی در سیاره‌های دیگر است. در حال حاضر به مقوله زندگی در کرات دیگر و نیاز انسان به سیاره‌های دیگر به دلیل تمام شدن منابع زمین پرداخته می‌شود و تا چند سال دیگر امکان وجود سفرهای تفریحی به فضا هم در دسترس خواهد بود.»
فرزادی‌پور می‌افزاید: «ملال، مقوله‌ای مستمر و مستتر و از زیست انسان جدایی‌ناپذیر است و همیشه و در تمام نقاط زندگی انسان وجود دارد و تنها دستاویزی که انسان برای فرار از ملال دارد، یک‌سری هیجان‌ها است که برای چند لحظه و چند روز، زندگی را متفاوت می‌کند؛ اما در نهایت بازگشت انسان به ملال اجتناب‌ناپذیر است؛ با این وجود تا به حال به این مسئله نگاه نشده است که اگر در فضا زندگی کنیم یا به سیاره‌ای دیگر سفر کنیم، ممکن است ملال انگیز نباشد؟  به نظر می‌رسد با توجه به زیست ملال در درون انسان، در هر جایی حتی کرات دیگر هم ملال با انسان همراه است.»
این ترانه‌سرا و نوازنده به روند اجرایی ساخت ساندآرت «کثافت روال هرروزه زندگی» هم اشاره می‌کند: «بعد از اینکه ایده فضا در ذهن من شکل گرفت، این مسئله مدنظرم بود که با زبان‌های مختلف این ایده بیان شود ؛ درنتیجه به کسانی احتیاج داشتم که این ایده را اجرایی کنند. با دوستانی در کشورهای دیگر و دوستانی در ایران این مسئله را مطرح کردم و تنها موضوع ملال را محور قرار دادم و این پرسش را مطرح کردم که چه چیزی در زندگی شما در حال حاضر ملال‌انگیزترین مسئله‌ای است که می‌شود از آن حرف زد. دوستانم با زبان‌های مختلف یعنی فارسی، انگلیسی، روسی، ترکی استانبولی و عربی درباره آن چیز صحبت کردند و برای من فرستادند و من از بین جملات یک جمله را انتخاب کردم و جالب اینجاست که با وجود اینکه تنها نقطه مشترک ملال بود و هیچ خطی به افراد برای انتخاب جمله‌ها داده نشد، با این حال وقتی این جملات با انتخاب من در یک ساختار قرار گرفتند کاملا معنای همدیگر را کامل کردند و به یک کلیت دست یافتند.» اهمیت پرداختن به اقتصاد هنر، مقوله دیگری است که فرزادی‌پور در پایان صحبت‌هایش به آن اشاره می‌کند: «برای اولین‌بار در اصفهان است که ویدئوآرت و ساندآرت در معرض فروش قرار گرفته و مجموعه‌داران می‌توانند این مجموعه‌ها را بخرند. پرداختن به مسئله اقتصاد هنر و اینکه هنرمندان بتوانند آثارشان را خلق و در معرض دید مخاطبان قرار دهند، بسیار مهم است و در عمل عدم وجود چنین چیزی هنرمندان را از ایده‌های اجرایی‌شان دور و دورتر می‌کند؛ بنابراین اگر به مقوله اسپانسرهای گالری‌ها و فروش آثار هنری پرداخته شود، شناخت بهتری درباره کار هنرمندان پیش می‌آید و ایده‌های خلاقانه‌تری شکل خواهد گرفت.»

پرتره طبیعی یک زوال

رومین محتشم، آرتیست دیگری است که در نمایشگاه ملال حضور دارد. این عکاس شناخته شده با سه فریم از یک سیب زمینی با عنوان «ناخواستگی‌ها» که در طول زمان به‌سمت فروپاشی و اضمحلال می‌رود، در این نمایشگاه شرکت کرده است. محتشم از حضور در نمایشگاه ملال می‌گوید: «دنیای ذهنی، حسی و کار هنرمندان هرکدام دارای یک‌تم است که جهان‌بینی هنرمند را شامل می‌شود. عموما در کارهای من تنهایی، عزلت و فشارهای روحی‌روانی وجود دارد؛ شاید فضای کارهای پیشینم دلیلی بود که کیوریتورها سراغ من هم آمدند و برای اولین‌بار این مجموعه در اصفهان به نمایش گذاشته شد.» محتشم درباره موضوع ملال و انتخاب یک سیب‌زمینی و عکاسی از آن برای رسیدن به این مفهوم هم صحبت می‌کند: «ملال، موضوعی است که در جهان امروز با تمام وسعتش آن را زندگی می‌کنیم. ناامیدی و سرخوردگی درباره خودمان و اطرافمان این ملال را شکل می‌دهد و این مسئله برای هنرمندان به‌دلیل روحیه خاصشان، چندین برابر نمود می‌یابد. علاقه من به کشاورزی و حضور در باغ و زمین و دیدن گذشت زمان بر تمام عناصری که در باغ وجود دارد، عاملی برای رسیدن به عکس‌های نمایشگاه ملال بود. موضوعی که پیش گرفتم، یعنی عکاسی از یک سیب زمینی در چند فریم، یک اتفاق ساده و یک برخورد ساده بود با چیزی که در ابتدا به شکل‌هایی از طنز نزدیک می‌شد و بعد از آن به‌صورت تمثیلی ملال را نمایان می‌کرد. شکل سیب‌زمینی در حالت خودش بسیار شبیه انسان بود؛ یعنی شکل عجیب این سیب‌زمینی یک کاراکتر بامزه از انسان را تداعی می‌کرد که به‌مرور و با پیرشدن، فروپاشی و نیست‌شدن را نشان می‌داد.»