آینده احـزاب و سیاست جامعه‌محور

حزب سیاسی مدرن به معنای «سازمانی متشکل از شهروندان جامعه با اهداف و آرمان‌های مشترک و برنامه مشخص و مدون که تلاش می‌کند با به دست گرفتن قدرت سیاسی از طریق انتخابات، برنامه‌های خود را محقق سازد و به اهداف تعیین‌شده دست یابد.» در ایران، پیشینه‌ای چندان دراز ندارد و نخستین تلاش‌ها برای شکل‌گیری احزاب در قالب فراموش‌خانه میرزاملکم‌خان ناظم‌الدوله و انجمن‌های کمابیش مخفی که برای دستیابی به اهداف سیاسی مبارزه می‌کردند، به دوران سلــطنت ناصرالدین‌شاه قاجار و کوتاه‌زمانی قبل از انقلاب مشروطه بازمی‌گردد.

تاریخ انتشار: 08:51 - پنجشنبه 1399/07/10
مدت زمان مطالعه: 14 دقیقه

پیش از آن شاید برخی کارکردهای حزبی را بتوان در پاره‌ای از ایلات و عشایر و دسته‌بندی‌های قومی، مذهبی و صنفی و به‌عنوان‌مثال در فداییان اسماعیلی و طوایف قزلباش شناسایی کرد که به‌عنوان تشکیلاتی پیشامدرن و متمرکز بر تعصب‌های قبیله‌ای و مذهبی، برخی کار ویژه‌های شبه‌حزبی داشتند و در رفت‌وآمد شاهان و فرمانروایان و برانداختن و برکشیدن قدرت‌های سیاسی زمان بعضا نقشی مؤثر و کارساز بازی می‌کردند. با بیداری ایرانیان و برآمدن آفتاب مشروطه، توجه برخی کنشگران سیاسی و اجتماعی آن روزگار که درس‌خوانده اروپا یا کمابیش آشنا با اندیشه مدرن بودند، به نقش پراهمیت انجمن‌ها و احزاب سیاسی به‌عنوان رکن اساسی دموکراسی و سیاست‌ورزی در جوامع مدرن، جلب  شده و رفته‌رفته زمینه فکری و فرهنگی شکل‌گیری احزاب جدی و فراگیر در سپهر سیاسی و اجتماعی ایران پدیدار شد. ابتدا شمار زیادی از انجمن‌های محدود و محلی و صنفی، عمدتا در دفاع از مشروطه و آرمان‌های آن و کمی نیز در مخالفت با مشروطه شکل گرفت و سپس در آستانه انقلاب مشروطیت، فرقه اجتماعیون عامیون (سوسیال‌دموکرات‌ها) توسط برخی ایرانیان مهاجر قفقاز و با تأثیرپذیری از احزاب سوسیالیستی روسیه، به‌عنوان نخستین حزب سیاسی تاریخ ایران به رهبری حیدر خان عمواوغلی، پا به عرصه حیات سیاسی گذاشت. سپس در واکنش به اقدامات این حزب که به تندروی متهم بود، فرقه اعتدالیون عامیون (اعتدال‌گرایان) شکل گرفت و این دو گروه به‌عنوان دو جناح اصلی مشروطیت نقشی مهمی را به‌ویژه در مجلس دوم بر عهده گرفتند.

بهار احزاب سیاسی در ایران

پس از به توپ بستن مجلس مشروطه و آغاز دوران استبداد صغیر و سپس‌ در دوران پهلوی اول و استبداد رضاشاهی با بسته شدن فضای سیاسی کشور، عملا فرصتی برای عرض‌اندام احزاب جدی وجود نداشت؛ اما با فرارسیدن شهریور 1320 و باز شدن فضای سیاسی کشور که متعاقب سقوط رضاشاه پهلوی و به تخت نشستن ولیعهدش محمدرضا که پادشاهی جوان و بی‌تجربه بود و هنوز پای درراه خودکامگی نگذاشته بود، رخ داد، زمینه مساعدی برای فعالیت دوباره احزاب در سپهر سیاسی ایران فراهم آمد و شمار زیادی از احزاب و تشکل‌ها و مهم‌تر، فعال‌تر و گسترده‌تر از همه حزب توده ایران و تشکل‌هایی چون جبهه ملی ایران و فداییان اسلام شکل گرفتند؛ به‌گونه‌ای که برخی صاحب‌نظران این دوره 12 ساله تا زمان کودتای 28 مرداد 1332 را بهار احزاب سیاسی در ایران نامیده‌اند. با کودتای 28مرداد، این بهار جای خود را به خزانی سرد و تاریک داد. در این دوره که جز احزاب فرمایشی بقیه احزاب فرصت قانونی و جدی برای ظهور و بروز نیافتند، ابتدا احزاب مردم و ملیون (بعدا ایران نوین نام گرفت) در قالب نظام دوحزبی سامان یافتند و سپس با افزایش خودکامگی و دیکتاتوری محمدرضاشاه پهلوی، نظام دوحزبی جای خود را به‌نظام تک‌حزبی داد و حزب رستاخیز ایران جایگزین دیگر احزاب شد، هرچند در این دوران نیز برخی گروه‌ها و تشکل‌های معارض و مخالف نظام شاهنشاهی همچون حزب توده، جبهه ملی، سازمان مجاهدین خلق، نهضت آزادی، هیئت‌های مؤتلفه اسلامی و… به فعالیت‌های نهانی و بعضا مسلحانه خود بر ضد رژیم شاهنشاهی ادامه دادند و زمینه را برای براندازی آن فراهم آوردند. پس از انقلاب اسلامی در سال 57 نیز اگرچه در قانون اساسی نظام جدید فعالیت احزاب با شرایطی به رسمیت شناخته شد، اما به‌جز تجربه تلخ و ناکام حزب جمهوری اسلامی و نیز انشعاب مجمع روحانیون مبارز از جامعه روحانیت مبارز تهران و برخی فعالیت‌های زودگذر، موسمی و کم‌فروغ برخی احزاب و تشکل‌های محدود سیاسی و صنفی تا دوم خرداد 76 و برآمدن دولت اصلاحات، فعالیت حزبی جدی و پایداری در عرصه سیاست ایران به چشم نمی‌خورد.

جبهه مشارکت نقطه عطف در تاریخ تحزب ایران

با طلوع آفتاب اصلاحات و تأکید جدی رئیس‌جمهور خاتمی بر شعار توسعه سیاسی و جامعه مدنی، سپهر حزبی ایران، دوران جدید و نسبتا پرباری را تجربه کرد و احزابی پیشرو و فراگیر کمابیش منطبق بر منطق و ساختارهای مدرن در افق سیاست ایرانی پدیدار شدند و به فعالیت پرداختند؛ شاید بتوان تأسیس و شکل‌گیری جبهه مشارکت ایران اسلامی را نقطه عطفی مهم در تاریخ تحزب و سیاست‌ورزی حزبی پس از انقلاب اسلامی به شمار آورد که تا زمان تعطیلی و به محاق رفتنش، واجد کارکردها و ویژگی‌هایی بود که نمونه بارز و شاخص آن را می‌توان در احزاب مدرن جوامع دموکراتیک و توسعه‌یافته سراغ گرفت. احزابی که پس از دوم خرداد تا امروز با فراز و نشیب‌هایی در سپهر سیاست‌ورزی ایران شکل‌گرفته‌اند، البته گام‌هایی روبه‌جلو و مثبت در راستای ژرفابخشی به دموکراسی و آگاه‌سازی افکار عمومی برداشته‌اند، اما انکار نمی‌توان کرد که برخی ساختارهای حقیقی و حقوقی سیاست و فرهنگ در ایران چندان با تحزب و سیاست‌ورزی حزبی بر سر مهر نیست و احزاب هنوز راهی دراز تا رسیدن به کارکردهای واقعی خود، چنان‌که در جوامع پیشرفته و مدرن انتظار می‌رود، پیش رو دارند و همچنان باید از احزاب پیشرو و توانمند جهان بسیار بیاموزند و از تجارب موفق آنان برای راهگشایی در سپهر سیاست ایران توشه برگیرند. کتاب تــازه انــتشــاریافته «آینده دموکراسی» با عنوان فرعی احزاب سیاسی، جامعه مدنی و جنبش‌های شهروندی در اروپا و آسیا، ویراسته سام واندر استاک و رائول کوردنیلو که با ترجمه مهدی مقدری راهی پیشخــوان کــتاب‌فــروشــی‌ها شده است، از دسته دانشنامه‌هایی به شمار می‌رود که متحزبان را به کار می‌آید و سیاست‌پیشگان را آگاهی می‌افزاید و تجربه می‌آموزد. مهدی مقدری که خود ازجمله دانش‌آموختگان علوم سیاسی و تجربه‌اندوختگان عرصه سیاست عملی بوده و سال‌ها دبیرکلی سازمان عدالت و آزادی ایران اسلامی را بر عهده داشته است، با شناسایی دقیق و ارزیابی درست نیاز احزاب و کنشگران سیاسی و مدنی به دانش‌افزایی حزبی، ترجمه این کتاب مهم را وجهه همت خویش ساخته و متنی درخور و دستیاب را به فعالان و دوستداران این حوزه پیشکش کرده است. مترجم در مقدمه کوتاه خود، ضرورت ترجمه این کتاب را چنین بازمی‌نماید: در دو دهه گذشته، جنبش‌های شهروندی برای احزاب سیاسی بیش از گذشته اهمیت پیداکرده است. احزاب سیاسی برای چاره‌جویی درباره کاهش عضویت و اعتماد عمومی و ارائه پاسخ درست در تلاش هستند تا تعامل خود را بر پایه سیاست‌ورزی جامعه‌محور به‌سوی گسترش ارتباطات با گروه‌های مدنی و جنبش‌های شهروندی تقویت کنند… . در دهه‌های اخیر که جامعه سیاسی و مدنی ایران توانست دوباره کنشگری خود را با تمام موانع و محدودیت‌های موجود دنبال کند و در بزنگاه‌های تاریخی، قدرت اجتماعی خود را نمایان سازد، بیش از هر زمان دیگری نیازمند آن است که بداند چگونه باید کنشگری خود را مدیریت و رهبری کرده و به‌مثابه پیشران توسعه سیاسی و فرهنگی و اجتماعی عمل کند.

تفاوت احزاب سیاسی با جنبش‌های شهروندی

امــروزه بــسیــاری از کــنــش‌های سیاسی و اجتماعی با چالش‌ها و پرســش‌هــایی دست‌وپنجه نــرم می‌کنند که این کتاب پاسخ‌های لازم و مفیدی را برای آن‌ها فراهم آورده است. کتاب در یک مقدمه و نه فصل تدوین‌یافته و نویسندگان هر فصل که از متخصصان علوم سیاسی و تحلیلگر شرایط اجتماعی کشور موردبحث هستند، با بررسی تجارب سیاسی و اجتماعی احزاب، تشکل‌های مدنی و جنبش‌های شهروندی در کشورهای گوناگون جهان، به ارائه جمع‌بندی‌ها، راهکارها و توصیه‌هایی پرداخته‌اند که دانستن آن‌ها برای فعالیت کنشگران سیاسی و یاری‌دهندگان دموکراسی و جامعه مدنی مفید و کارآمد است. ویراستاران در مقدمه خود، موضوع و دغدغه اصلی این کتاب را چنین توضیح می‌دهند: «در اثر پیش رو، تحلیلگران و نویسندگان به دنبال تجزیه‌وتحلیل درباره ارتباط بین احزاب سیاسی، سازمان‌های جامعه مدنی و جنبش‌های شهروندی، به‌ویژه برای پاسخ به دو پرسش بنیادین زیر هستند:
1. چرا شهروندان امروزه به‌جای پیوستن به احزاب سیاسی، به جنبش‌های شهروندی علاقه‌مندند؟
2. چگونه احزاب سیاسی می‌توانند به نیازهای شهروندان پاسخ دهند؟
فصل‌های این کتاب براساس مطالعات موردی است که دیدگاه احزاب سیاسی را در برمی‌گیرد و بر رابطه بین احزاب سیاسی، ســازمان‌هـــای جــامعه مـــدنی و جنبش‌های شهروندی تمرکز می‌کند. باوجود اهمیت آشکار این موضوع، مطالعات بسیار کمی درباره چگونگی تعاملات سازمان‌های جامعه مدنی، جنبش‌های شهروندی و احزاب سیاسی و درس‌هایی که می‌توانند برای همکاری‌های آینده داشته باشد، انجام‌ شده است… .
کشورهایی که موردمطالعه قرار گرفتند، انواع نظام‌های سیاسی را از نظام‌های چندحزبی تا دولت‌های تک‌حزبی و دموکراسی‌های نوظهور نشان داده که این موضوع مقایسه‌ها را در زمینه‌های مختلف آسان می‌کنند.
علاوه بر این، اندازه احزاب سیاسی، سازمان‌های جامعه مدنی و جنبش‌هایی که موردمطالعه قرارگرفته‌اند، بسیار متفاوت است. برخی از آن‌ها احزاب سیاسی (فیلیپین، اسپانیا) یا جنبش‌های (رومانی) بسیار کوچکی به شمار می‌آیند؛ درحالی‌که دیگران سازمان‌های جامعه مدنی (نروژ و سوئد)، جنبش‌ها (لهستان، اسپانیا) یا احزاب (آلمان و ویتنام) بسیار بزرگ هستند.
«احزاب سیاسی با سازمان‌های جامعه مدنی و جنبش‌های شهروندی تفاوت دارند؛ زیرا آن‌ها در انتخابات درصحنه هستند، قوانین و سیاست‌ها را به کار می‌بندند، سیاست‌ها را هماهنگ کرده و در کشورهای پارلمانی، دولت‌ها را تشکیل می‌دهند. سازمان‌های جامعه مدنی و جنبش‌های شهروندی فاقد قدرت حاکمه هستند و به‌جای آن تلاش می‌کنند تا تصمیم‌گیران را از طریق رایزنی، گفت‌وشنود، مبارزات تبلیغاتی و اعتراضات تحت تأثیر قرار دهند.
از سوی دیگر، جنبش‌های شهروندی شبکه‌هایی از تعاملات غیررسمی بین تعدادی از افراد، گروه‌ها و سازمان‌هایی هستند که درگیر جدال سیاسی یا فرهنگی بر پایه‌یک هویت جمعی مشترک هستند.
 جنبش‌های شهروندی نه به‌مثابه یک حزب سیاسی نهادینه‌شده و گروه‌های ذی‌نفعان و بدون ساختار، بلکه جایی در میانه این چارچوب‌ها هستند.
جنبش‌های شهروندی معمولا برای مقابله با وضعیت موجود از طریق اصلاحات، انقلاب یا معکوس ‌کردن تحولات اجتماعی تلاش می‌کنند.
این جنبش‌ها از تاکتیک‌های معمول شامل تظاهرات، اعتصاب‌ها، راهـپــیمایی‌هــا و درخـــواســت‌هــای کلامی بهره می‌برند؛ اما شواهدی نیز وجود دارد که نشان می‌دهد جنبش‌های شهروندان به‌گونه‌ای پویا بر مشارکت رأی‌دهندگان نیز تأثیر می‌گذارند.

چگونگی شکل‌گیری احزاب در کشورهای مختلف

نخستین فصل کتاب رابطه بین اعتراض‌های شهروندان و احزاب سیاسی را در حوزه‌های بااهمیت ویژه در سیاست‌های امروز آلمان، یعنی مخالفت با پروژه‌های زیربنایی را بررسی می‌کند. زیرساخت‌های چالش‌برانگیزی که می‌تواند بخشی از تولید انرژی (مزارع باد، انرژی خورشیدی، نیروگاه و غیره) و همچنین ایستگاه‌های راه‌آهن، فرودگاه‌ها یا پارک‌های ملی باشد. احزاب سیاسی از دهه 1960 چنین سبک اعتراضاتی را پذیرفته‌اند و آنچه پیش‌تر به‌عنوان شیوه‌های غیرمتعارف مشارکت در نظر گرفته می‌شد، اکنون مشروعیت دارد. در آلمان، رشد شدید چنین جنبش‌هایی با درخواست‌های پرشمار و همه‌پرسی‌هایی صورت گرفته که از سال 2007 تا سال 2013 دو برابر شده است. جنبش‌های نوین اجتماعی که عمدتا در سطح محلی و منطقه‌ای رخ‌ داده، از زمینه‌ها و ریشه‌های تشکیل حزب جدید «سبزها» به شمار می‌رود که اکنون حزب سیاسی ریشه‌داری در نظام سیاسی آلمان است. استراتژیست‌های این حزب برای اتحاد با جنبش‌های اعتراضی تلاش می‌کنند تا با حمایت از آن‌ها، ظرفیت جنبشی را درنهایت به آرای انتخاباتی تبدیل کنند. دومین فصل کتاب به بررسی جنبش کنشگر معترض هندی آنه هزاره و شکل‌گیری «حزب مردم عام» در هند به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین دموکراسی‌های جهان و افزایش محبوبیت این حزب در میان شهروندان می‌پردازد. این حزب به‌عنوان یک جنبش مبارزه با فساد اداری شکل گرفت، اما بعدها برای به حداکثر رساندن نفوذ سیاسی‌اش به حزبی سیاسی تبدیل شد. در میانه این فصل، معضلات پیش روی یک جنبش شهروندی هنگام تصمیم‌گیری برای تبدیل‌شدن به یک حزب سیاسی بررسی و تحلیل می‌شود. بسیاری از حامیان این جنبش نگران بودند که تبدیل‌شدن به یک حزب، به از دست دادن اعتبارشان در جامعه خواهد انجامید، درحالی‌که برخی دیگر بر ضرورت به دست آوردن نفوذ و قدرت سیاسی تأکید می‌کردند. این فصل همچنین راه‌های نوآورانه‌ای را که حزب مردم عام باهدف ارتقای تشکیلات و در پاسخ به درخواست‌های شهروندی در پیش گرفت، چنین برمی‌شمارد: بهبود شفافیت و دموکراسی داخلی حزب و راه‌اندازی تارنما و رسانه‌های اجتماعی و سرمایه‌گذاری برای ارتباط گسترده با شهروندان.
 فصل سوم کتاب «آینده دموکراسی»، داستان دو جنبش شهروندی در لهستان را شرح می‌دهد: تظاهرات ضدتوافق‌نامه تجاری مبارزه با تقلب در سال 2012 و جنبش کارزار خشم در 2013. آشکارا می‌توان نشان داد که جامعه مدنی و احزاب سیاسی در لهستان نسبتا ضعیف هستند. عضویت در حزب، میزان مشارکت در انتخابات و از همه مهم‌تر، اعتماد به احزاب سیاسی در لهستان پایین‌ترین ســطــح در کشـــورهــای اروپـــایی است. به‌طور مشابه، عضویت در سازمان‌های غیردولتی یا نهادهای جامعه مدنی و همچنین آگاهی و احساس اجتماعی لهستان حتی در مقایسه با کشورهای دیگر در اروپای مرکزی نیز کم است. باوجود روند کلی احزاب سیاسی که موفق به پیوند مؤثر بین جامعه مدنی و دولت نبودند و عدم تمایل یا ناتوانی جامعه مدنی برای سازمان‌دهی خود، اخیرا شاهد نمونه‌هایی از کنش‌های برجسته توسط جنبش‌های شهروندی در لهستان بوده‌ایم، برخی از آن‌ها سیاست‌های حاکمیتی احزاب را تغییر دادند و احزاب سیاسی را درگیر گفت‌وگو با شهروندان ساخت. جنبش اعتراضی «ضدتوافق‌نامه تجاری مبارزه با تقلب» و «کارزار خشم»، جنبشی بر پایه هم‌بستگی اتحادیه‌های تجاری. تظاهرات نخست اعتراض‌های گسترده در برابر تصویب یک معاهده بین‌المللی حقوق مالکیت معنوی را به صحنه کشاند. جنبش ابتکار هم‌بستگی و کارزار خشم جریان متنوع و گسترده‌ای از اتحادیه‌های کارگری، سازمان‌های مدنی و بخشی از شهروندان بود که بهانه شروع اعتراض‌ها به ابراز نارضایتی درباره افزایش سن بازنشستگی تا 67 سال در ماه مه 2012 آغاز شد، اما به یک خواست عمومی برای اصلاح قانون اساسی به‌منظور تغییر ماهیت قدرت سیاسی در لهستان تبدیل شد. مطالعه این دو جنبش نشان می‌دهد که چگونه رسانه‌های اجتماعی درزمانی که اکثریت شهروندان لهستانی ازنظر سیاسی بی‌تفاوت بودند، برای بسیج گروه‌های بزرگی از شهروندان مورداستفاده قرار گرفتند. هنگامی‌که شهروندان به‌طور فعال در هر دو جنبش حضور پیدا کردند، سیاست‌مداران دریافتند باید به‌طور اضطراری به مسئله ورود کنند.

مشارکت نخبگان و متخصصان لازمه بقای یک حزب

چهارمین فصل این کتاب روند تشکیل حزب «آکبایان» در فیلیپین را بررسی می‌کند. تشکیل‌دهندگان این حزب ابتدا ائتلافی از سازمان‌های جامعه مدنی و جنبش‌های شهروندی بودند که سپس تصمیم گرفتند تا برای دستیابی به اصلاحات سیاسی، حزب تشکیل دهند. اعتماد این جریان به قانون جدید انتخابات، نشانگر فرصت‌شناسی بازیگران این جنبش بود که درنهایت موفق شدند بلوک اقلیت دولت را در اختیار بگیرند. حزب توانست حضور خود را در سیاست ملی حفظ کند و ارتباطاتی فعالانه با شهروندان و رهبران در سطح محلی برقرار سازد. در طول گذار از ائتلاف سازمان‌های جامعه مدنی به یک حزب سیاسی، آکبایان تلاش کرد تشکیلات خود را در سطوح ملی و محلی قدرتمند کرده و توسعه دهد؛ سطح بالایی از دموکراسی داخلی را در حزب ایجاد کند؛ ارتباط با بخش‌های پایین‌تر جامعه را حفظ کند؛ استقلال نسبی برای سازمان‌های غیردولتی همراه خود قائل شود و تفاوت‌های موجود در حزب را به رسمیت بشناسد. آکبایان همچنین بر بسیج منابع کارزارهای انتخاباتی و تمرکز بر ایجاد مهارت‌های سیاسی برای به دست آوردن نفوذ سیاسی بیشتر استفاده کرد. درس اصلی تجربه آکبایان این است که در شرایط بحرانی سیاسی، کسب قدرت دولتی گزینه‌ای قابل‌اتکا برای جامعه مدنی و جنبش‌های اجتماعی است تا بتوانند به اصلاحات مدنظر خود دست یابند. بااین‌حال، پویایی یک حزب سیاسی صرفا به این معنا نیست که برای پیشبرد اصلاحات، برنامه‌های خود را به جامعه مدنی دیکته کند. حزب نباید در فضای جنبش‌های اجتماعی که حزب زاییده آن‌هاست باقی بماند، بلکه نیازمند سیاست‌های پیچیده‌ای است که با مشارکت نخبگان و متخصصان تدوین شود. فــصـــل پــنــجم کــتـــاب «آیـــنده دموکراسی»، به بررسی تجربه حزب لیبرال‌دموکرات به‌عنوان یک حزب سیاسی کوچک در اسپانیا، در همراهی با اعتراض‌های بزرگ خیابانی 15 مه 2011 می‌پردازد که توسط جنبش شهروندی «برآشوبید» سامان داده شد.
این حزب قصد داشت در محیط سیاسی‌ای که در آن سیاست و رسانه‌ها توسط دو حزب سیاسی بزرگ به انحصار درآمده بود، توجه بیشتری را جلب کند. آن‌ها با بودجه اندکی که برای کارزارهای انتخاباتی و کسب رأی لازم داشتند، تصمیم گرفتند برای جلب‌نظر انبوه شهروندان روی سازمان‌های جامعه مدنی سرمایه‌گذاری کنند. در این فصل نشان داده خواهد شد که چگونه رهبران این حزب تلاش کردند تا در سطح داخلی نهادهای جامعه مدنی را به شباهت‌های ایدئولوژیک و نظری خود با آن‌ها متقاعد سازند و در سطح بین‌المللی نیز در نهادهای اتحادیه اروپا نفوذ سیاسی به دست آورند. این فصل همچنین توضیح می‌دهد که چگونه اسپانیای خشمگین، یا جنبش 15 مه، از طریق استفاده نوآورانه از رسانه‌های اجتماعی در اعتراضات خیابانی دستاوردهای زیادی کسب کرد.

 پیش‌بینی سیاست در رژیم‌های اقتدارگرا بی‌احتیاطی است

تفاوت بین سازمان‌های جامعه مدنی و جنبش‌های شهروندی در فصل ششم کتاب بررسی‌شده است. در این فصل، نقش دو سازمان حقوق زنان در جریان اعتراض‌های گسترده ضد دولتی در رومانی طی سال 2012 تحلیل می‌شود و نشان می‌دهد که سازمان‌های جامعه مدنی نسبتا کوچک نیز می‌توانند نقش مهمی در پیشبرد جنبش‌های شهروندی اعتراضی گسترده و متنوع داشته باشند. این دو نهاد جامعه مدنی از طریق تشکیلات قوی داخلی، به‌روشنی پیام‌های خود را تنظیم کرده و با استفاده از روش‌های تبلیغاتی متنوع مانند رسانه‌های اجتماعی و همچنین شیوه‌های سنتی‌تر برای بسیج شهروندان اقدام کردند. این فصل، نوسان رابطه میان جنبش شهروندی و احزاب سیاسی را توضیح خواهد داد. در ابتدا هنگامی‌که به‌واسطه اعتراض این جنبش، ائتلاف حاکم بر رومانی مجبور به کناره‌گیری از قدرت شد، احزاب مخالف از پیوستن به جنبش پرهیز کردند، اما در ادامه دریافتند که بـــرنامه‌های ســـیاسی آن‌ها با خواسته‌های جنبش هم‌پوشانی دارد و درنهایت، بسیاری از خواسته‌های این دو سازمان جامعه مدنی زنان توسط احزاب مخالفی که بعدا به دولت راه یافتند، تصویب شد. در این فصل توضیح داده‌ شده که اکثر احزاب سیاسی رومانی از فقدان یک راهبرد منسجم در حوزه رسانه‌های اجتماعی رنج می‌برند و خواستار تغییر نگاه از بالا به پایین احزاب در استفاده از رسانه‌های اجتماعی می‌شود. فصل هفتم این کتاب که به ویتنام پرداخته، متمایز از سایر فصل‌هاست. در این فصل با نظام سیاسی ویتنام به‌عنوان دولتی تک‌حزبی با یک نظام اقتصادی به‌سرعت درحال‌توسعه مواجهیم. در ویتنام، تظاهرات شهروندان به‌طور منظم رخ می‌دهد و حزب کمونیست ویتنام در تلاش برای حفظ مشروعیت و قدرت خود، درجات مختلفی از تعامل و چالش با جنبش‌های شهروندی را نشان داده که نویسنده این رهیافت را «واکنش سرکوبگر، پاسخ‌گو» می‌نامد. این مواجهه، جایی که کنش‌های مدنی به‌منظور اصلاحات قانون اساسی و شکستن انحصار قدرت حزب حاکم باشد، با مقاومت سرسختانه دولت روبه‌رو می‌شود. در سال‌های اخیر، باوجود تلاش‌های رژیم برای فیلتر اینترنت و جلوگیری از استفاده شهروندان از برخی سایت‌ها، سطح بالایی از اعتراض رسانه‌های اجتماعی در داخل و خارج از ویتنام نمایان شد. به‌واسطه رسانه‌های اجتماعی، جنبش‌های شهروندی موفق به بسیج گروه‌های اعتراضی خودجوش به‌خصوص در مورد مسائل مربوط به زمین‌داری شدند. درنهایت، نویسنده بر این باور است که حزب کمونیست ویتنام در پی فشار سازمان‌های جامعه مدنی و جنبش‌های شهروندی دستخوش تغییرات شده، هرچند میزان این تغییرات محدود و باهدف حفظ قدرت تحلیل می‌شود.
به گفته جاناتان لندن، استاد دانشگاه هنگ‌کنگ و پژوهش‌گر باتجربه ویتنام، پیش‌بینی سیاست در رژیم‌های اقتدارگرا عموما بی‌احتیاطی است. بااین‌حال، تنها دو سناریوی ممکن برای حزب کمونیست وجود دارد: یا رژیم استبدادی را تقویت کند و مانند کره شمالی درهای خود را به روی دنیای خارج ببندد یا برنامه اصلاحات را ادامه دهد و روند دموکراتیزاسیون را عمیق‌تر کند. حزب کمونیست به‌طور کامل آگاه است که گزینه اول به‌سختی ممکن است؛ زیرا مردم ویتنام و جامعه بین‌المللی اجازه نمی‌دهند که این کار انجام شود. به‌این‌ترتیب، آن‌ها گزینه انتخابی دیگری ندارند و باید گزینه دوم را انتخاب کنند. در این سناریو، حزب کمونیست همچنان به رویکرد پاسخ‌گو -سرکوبگر به جامعه مدنی و جنبش‌های شهروندی ادامه می‌دهد. تجربه نشان داده که در همه جوامع چه دموکراسی‌های چندحزبی و چه نظام‌های تک‌حزبی، احزاب سیاسی باید به دنبال مصالحه باشند؛ هرگونه منازعه بین احزاب سیاسی و جامعه مدنی یا جنبش‌های شهروندی که نتواند صلح‌آمیز باشد منجر به فروپاشی دولت یا حزب حاکم خواهد شد. این‌که آیا چنین اتفاقی در ویتنام مانند کشورهای عربی با خشونت و خون‌ریزی همراه باشد یا مانند برخی از کشورهای اروپای شرقی و جمهوری‌های شوروی سابق، مسالمت‌آمیز، به حزب کمونیست بستگی دارد.

چگونه احزاب سیاسی مانع شکاف طبقاتی می‌شوند؟

فصل هشتم به بررسی احزاب چپ‌گرای نروژ و سوئد و نحوه تعامل سنتی آن با شهروندان می‌پردازد. در این دو کشور از اوایل قرن بیستم همکاری نزدیکی میان احزاب سوسیال‌دمــوکرات و اتـــحادیــه‌های کارگری وجود داشته است؛ این پیوند تاریخی شامل نمایــندگی قــانونی اتحادیه‌های کارگری در کمیته‌های اجرایی احزاب، همکاری‌های مشترک آن‌ها در کمیته‌های حزب و تأمین مالی منظم حزب توسط اتحادیه‌های کارگری می‌شود.
این فصل با بررسی رابطه متقابل احزاب و اتحــادیــه‌هــای کارگری نشان می‌دهد که چگونه احزاب سوسیال‌دموکرات توسط اتحادیه‌های کــارگری تأسیس‌شـــده و چـــگونه اتحادیه‌های صنفی توسط احزاب سیاسی پیکربندی‌شده‌اند. این اتحاد میان یک حزب سیاسی و پیکره‌ای که بعدها به‌مثابه یک جنبش شهروندی آغاز شد، دو دهه به طول انجامید. باوجود تأثیر تاریخی احزاب و اتحادیه‌ها که تغییرات سیاسی در مشارکت را به ارمغان آورده، به‌تازگی چالش‌هایی در این تعامل پدید آمده است. نهمین و آخرین فصل کتاب که توسط ویراستاران ارشد مجموعه تدوین‌یافته است به جمع‌بندی مطالعات پیشین پرداخته که همه آن‌ها نشان می‌دهد شکاف میان خواسته‌های شهروندان و آنچه توسط نمایندگان سیاسی خود دریافت می‌کنند، رو به رشد است و همچنین توضیح می‌دهد که چگونه احزاب سیاسی در حل این شکاف به روش‌های مختلف تلاش کرده‌اند، اما مشکلات همچنان پابرجاست.
در این بخش نویسندگان همچنین در تلاش برای یافتن پاسخی به این پرسش کلیدی که «چرا شهروندان به‌جای پیوستن به احزاب، به جــنــبــش‌هــای شـــهــرونـــدی روی آورده‌اند؟» می‌نویسند: «پژوهش‌ها و بررسی‌های علمی تقریبا نشان می‌دهد که شهروندان اعتمادشان را به احزاب ازدست‌داده‌اند.
سه عامل در شکل‌گیری این اعتراض‌ها و موضوعات مرتبط با جنبش‌های شهروندی دیده می‌شود:
1. توزیع نابرابر اقتصادی و ناتوانی احزاب در تحقق وعده‌هایشان؛ مانند لهستان.
2. فــساد و عدم صداقت احزاب سیاسی؛ مانند هند و فیلیپین.
3. فقدان آزادی‌های دموکراتیک؛ مانند ویتنام.
 به نظر می‌رسد اغلب جنبش‌های شهروندی ترکیبی از نارضایتی‌های بالاست. به‌عنوان نمونه، شاهدیم چـــگونه اعتـــراضات (درحالی‌که شکل‌های غیرمتعارف مشارکت سیاسی به شمار می‌رود) به‌طور چشمگیری توسط مردم آلمان و حتی احزاب سیاسی مشروعیت پیداکرده است. آن‌ها می‌توانند با همدیگر احساسات ضد سیاسی تثبیت‌شده را هم‌گرا سازند. باوجود روند رو به رشد پیوستن شهروندان به جنبش‌های شهروندی، مطالعات این کتاب نشان داده که کماکان ارزش و نیاز به احزاب سیاسی در هر دموکراسی نمایندگی وجود دارد. برخی کارکردهای نمایندگی احزاب سیاسی مثل وظایف مربوط به سازمان‌دهی مجلس و دولت، ازجمله مزیت‌هایی است که احزاب بهتر از سایر بازیگران از عهده آن برمی‌آیند.» در پایان نیز ویراستاران یافته‌های کلی فصل‌ها و همچنین توصیه‌هایی را در چهار بخش برای احزاب و سیاست‌مداران، سازمان‌های جامعه مدنی، جنبش‌های شهروندی و یاریگران دموکراسی ارائه می‌دهند که خلاصه آن ازاین‌قرار است:
توصیه به احزاب:
با تمام شهروندان در طول دوره انتخابات، با استفاده از تمامی روش‌های ممکن ارتباطاتی، تعامل داشته باشید.
در پی همکاری با جامعه مدنی و جنبش‌های شهروندی باشید.
شفافیت مالی و دموکراسی درون‌حزبی را بهبود دهید.
از رسانه‌های اجتماعی برای تعامل با شهروندان استفاده کنید.
جـنبش‌هـای شهروندی و سازمان‌های جامعه مدنی که به احزاب سیاسی تبدیل‌شده‌اند، باید نقش جدید خود را درک کنند و تلاش آگاهانه‌ای برای شایستگی‌های سیاسی انجام دهند.

توصیه به شهروندان و جنبش‌های شهروندی

سیاسی باشید و از بی‌تفاوتی سیاسی پرهیز کنید؛ جنبش‌های شهروندی باید تأثیر سیاسی خود را به حداکثر برسانند و بتوانند برنامه‌های خود را به قانون تبدیل کنند. آنان نباید گزینه گفت‌وگو با احزاب سیاسی را زمانی که از آن‌ها دعوت به همکاری می‌کنند، کنار بگذارند. به شعارهای ضد دموکراتیک میدان ندهید. احزاب سیاسی برای روندهای دموکراتیک ضروری هستند؛ آن‌ها باید اصلاح شوند، نه این‌که کنار گذاشته شوند. در درون خود دموکراتیک باشید. شما باید تمرین دموکراسی کرده و درون جنبش از نگرش استبدادی بپرهیزید. برای مؤثر بودن خود را روی یک پیام قوی در موارد اندکی از موضوعات جامعه متمرکز کنید. نقش جنبش‌ها با احزاب متفاوت است. نــباید همه جنبش‌های شهروندی به احزاب سیاسی تبدیل شوند. از رسانه‌های اجتماعی استفاده کنید.

توصیه به نهادهای جامعه مدنی

با احزاب سیاسی همکاری کنید. برای مؤثر بودن در سطح قانون‌گذاری، تعامل با احزاب سیاسی درباره موضوعات مهم و مشترک که در کشور تأثیر می‌گذارد، لازم است نقش خود را بدانید و استقلال خود را حفظ کنید. سرمایه‌گذاری در روابط رسمی و شخصی با احزاب سیاسی لازم است؛ اما باید استقلال و نقش جداگانه خود را به‌عنوان یک‌نهاد جامعه مدنی حفظ کرد. برای نهادینه‌کردن سازوکارهای دموکراتیک و تقویت ساختار در تشکیلات داخلی خود سرمایه‌گذاری کنید. «صدای قوی» را با «دانش سیاسی» ترکیب کنید. متمایز و قابل‌تشخیص بمانید. به موضوعاتی توجه کنید که به روند اصلاحات در زندگی روزمره شهروندان یاری می‌رساند و نه صرفا به مسائل سیاسی. از رسانه‌های اجتماعی استفاده کنید. سرمایه‌گذاری در رسانه‌های اجتماعی برای شرکت در گفت‌وگو با شهروندان و احزاب سیاسی ضروری است.

توصیه به یاری‌دهندگان دموکراسی

در مشارکت‌های مردمی و همچنین رهبری سیاسی سرمایه‌گذاری کنید. از ایجاد ارتباط میان احزاب سیاسی با جنبش‌های شهروندی حمایت کنید. از دموکراسی داخلی در احزاب حمایت کنید. تجربه‌های فراگیر از سراسر جهان را به اشتراک‌گذارید. برای هماهنگی بیشتر بین احزاب و نهادهای جامعه مدنی سرمایه‌گذاری کنید. کتـــاب «آیـنـــده دمـــوکـــراسی» که پنجمین کتاب به ترجمه مهدی مقدری به شمار می‌رود را انتشارات نگاه معاصر در 264صفحه و باقیمت 47 هزار تومان روانه بازار کرده و در دسترس علاقه‌مندان علوم سیاسی و کنشگران حزبی و مدنی قرار داده است.

برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط